۰

توضیحی پیرامون ماهیت شفاعت با وجود توانایی خداوند

یکی از مهمترین شبهاتی که حول مسأله شفاعت مطرح می شود، امکان بخشش مستقیم و بی واسطه بندگان توسط خداوند است؛ بدین بیان که گفته می شود: ما می دانیم که خدا به همه چیز آگاه است و دوست دارد که بندگانش را ببخشد و مانعی هم بر سر بخشش او نیست. در این صورت چه نیازی به شفاعت دیگران برای این کار است؟
کد خبر: ۲۷۴۴۹۱
۱۵:۱۰ - ۱۶ آبان ۱۴۰۱

به گزارش «شیعه نیوز»، با توجه به اینکه خدا به همه چیز آگاه است و دوست دارد که بندگانش را ببخشد و مانعی هم در برابر بخشش او نیست، چه نیازی به شفاعت است؟

 درپایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم در پاسخ به این پرسش امده است:
خداوند قدرت بخشش مستقیم را دارد؛ امّا خود برای ایجاد امید و شایستگی بیشتر در شفاعت شونده جهت توبه و نیز برای ترفیع مقام توبه کننده و هر بنده ای شفاعت را جعل فرموده است. شفاعت در شکل صحیح که مد نظر قرآن و روایات می باشد، در عرض توبه نیست تا با وجود یکی، توجیهی برای عملکرد دیگری وجود نداشته باشد. بلکه شفاعت از طرف خود خداوند متعال به عنوان یکی از راه های توبه معرفی شده است تا شفاعت شونده امید بیشتری به بخشش خداوند پیدا کند. در واقع شفاعت بر محور دگرگونى موضع «شفاعت شونده» دور مى زند؛ یعنى شخص شفاعت شونده به کمک شفیع خود را در وضع مطلوبى قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگى گردد و در مسیر کمال قرار گیرد. ضمن اینکه طبق برخی روایات شفاعت برای همه انسانها، اعم از گناه کار و نیکوکار مفید است و می تواند باعث افزایش مقام و عامل مؤثری در کمال باشد.

پاسخ تفصیلی:
معنای لغوی «شفاعت»، ضمیمه کردن و پیوند دادن چیزی به چیز دیگر(1) و معنای اصطلاحی آن به واسطه شدن یکی از آفریده های خداوند میان آن وجود مقدس و آفریده ای دیگر برای رساندن خیری به او یا دفع شری از اوست.(2) گناهکاری که مورد شفاعت قرار می گیرد، دچار تحول می گردد بدین معنا که دیگر نه سزاوار کیفر و مجازات که مستحق غفران و بخشش است. البته چنین شخصی اسباب و مقدمات اینکه مورد رحمت الهی قرار بگیرد، عذاب از او ساقط شود و حتی درجات رشد معنوی اش افزوده گردد را در وجود خود دارد، اما این مقدمات به صورت ناقص در وجود او مستقرند و تنها با منضم شدن به شفیعی که شرایط شفاعت را دارا می باشد، مشمول رحمت کامل الهی قرار می گیرد.(3)

یکی از مهمترین شبهاتی که حول مسأله شفاعت مطرح می شود، امکان بخشش مستقیم و بی واسطه بندگان توسط خداوند است؛ بدین بیان که گفته می شود: ما می دانیم که خدا به همه چیز آگاه است و دوست دارد که بندگانش را ببخشد و مانعی هم بر سر بخشش او نیست. در این صورت چه نیازی به شفاعت دیگران برای این کار است؟

پاسخ این سؤال را در ادامه ذیل چند عنوان ارائه می دهیم:

توضیحی پیرامون ماهیت شفاعت

این سؤال در حقیقت از عدم شناخت معنای صحیح شفاعت ناشی می شود. اگر ما از شفاعت اولیاء الهی چنین تصوری داشته باشیم که علم‏ خدا را مى توان تغییر داد و مجهولى را درباره شفاعت‏ شونده براى او روشن ساخت؛ یا اگر نگاه ما به شفاعت این گونه باشد که مبدأ و منشأ قدرتی غیر از خداوند در جهان وجود داشته باشد که بتوان روى آن تکیه کرد و خشم او را به وسیله آن فرو نشاند و یا محبّت او را به سوى خود جلب کرد؛ یا اگر معتقد باشیم که خداوند ممکن است نیاز به موقعیّت بعضى از بندگان خود داشته باشد و به خاطر این نیاز، شفاعت او را درباره مجرمى بپذیرد و یا اگر باورمان این باشد که خداوند ممکن است از نفوذ وسایطى بهراسد و شفاعت آنها را بپذیرد، همه اینها ما را از اصل توحید در صفات خدا دور مى سازد و در درّه شرک و بت پرستى پرتاب مى نماید و یقینا خداوند به چنین شفاعتی نیاز ندارد.(4)

اما اینها همه خاصیت شفاعت در عرف عام و معناى نادرست آن است و شفاعت در شکل صحیح، هیچ یک از این عیوب را به خود راه نمى دهد؛ زیرا شفاعت در شکل صحیح که مد نظر قرآن و روایات می باشد بر محور دگرگونى و تغییر موضع «شفاعت شونده» دور مى زند. یعنى شخص شفاعت شونده موجباتى فراهم مى سازد که از یک وضع نامطلوب و درخور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع، خود را در وضع مطلوبى قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگى گردد و در مسیر کمال قرار گیرد و ایمان به این نوع شفاعت در واقع یک مکتب عالى تربیتی و وسیله اصلاح افراد گناهکار و آلوده و بیدارى و آگاهى است.(5)

چرایی نیاز توبه کاران به شفاعت؟

توبه و شفاعت در عرض هم نیستند که با وجود یکی نیازی به دیگری نباشد. شفاعت یکی از راه های توبه است و از طرف خداوند به عنوان راهی برای بازگشت وضع و جعل شده است. حکمت جعل شفاعت از سوی خداوند برای بندگان هم این است که شفاعت شونده در وضعیت بهتری از حیث امید به بخشش و مراتب توبه قرار گیرد و در پیشگاه معبود خود از مقامات شفاعت کننده برای خویش وسیله و اعتبار بیشتری کسب کرده و خود را خس بی ارزشی نپندارد که توبه او ارزشی نزد خدا ندارد.

برای توضیح بیشتر می گوییم که توبه شرایطى دارد و چه بسا انسان موفق به انجام شرائط آن نشود. زیرا در چندین آیه از «قرآن مجید» شرط توبه اصلاح گذشته بیان شده، یعنى کسى که سالیان دراز مرتکب گناهى شود و بعد نادم گردد و از در توبه درآید باید خطاهاى گذشته را هرچند «حقّ الله» بوده با اعمال نیک خود جبران کند و اگر «حقّ الناس» بوده همه را تا آخر بپردازد، بنابراین «توبه» برخلاف آنچه تصور مى شود تنها ندامت نیست. چه بسا خطاکارانى که موفق به این جبران و اصلاح نمى شوند، در حالى که ندامت و پشیمانى سراسر وجود آنها را فرا گرفته است. چنین اشخاصی اگر به شفاعت دل نبندند از آمرزش الهى مأیوس شده و این یأس، آنها را غرق در گناهان بیشتر مى کند.

علاوه بر آن ممکن است کسى به گناهى آلوده باشد و هنوز توفیق توبه و ندامت براى او حاصل نشده باشد. چنین شخصی اگر احساس کند که امکان دارد در قیامت شفیعان دست او را بگیرند، به شرط اینکه گناهان دیگر را ترک کند و یا کارهاى خیر و مثبتى انجام دهد همین معنا لااقل سبب تشویق او به ترک گناهان دیگر و انجام اعمال خیر خواهد شد.(6)

با توجه به آنچه تا اینجا گفته شده روشن مى شود که چرا – با اینکه توبه طبق اعتقادات مسلم مذهبی به تنهایی موجب آمرزش گناهان می گردد – توبه کاران به شفاعت نیز نیازمندند. دلیل این موضوع همان طور که شرح دادیم به این برمی گردد که توبه کاران براى افزایش مقامات معنوى و پرورش و تکامل و ارتقاء مقام، نیاز به شفاعت دارند؛ اگر چه نیازشان به بخشش و آمرزش در زمینه جرم و گناه با «توبه» بر آورده شده باشد.

اشتباه بزرگى که براى بسیارى در زمینه تاثیر توبه رخ داده موجب این گونه اشکالات مى شود و آن اینکه تصورشان این است که توبه و ندامت و پشیمانى از گناه مى تواند انسان را به حالت قبل از گناه در آورد در حالى که ندامت از گذشته و تصمیم نسبت به آینده تنها مرحله نخستین توبه است و درست همانند دارویى است که بیمارى را قطع مى کند، بدیهى است با قطع تب و از بین رفتن ریشه بیمارى، اگر چه بیمار بهبودى یافته و سالم شده، ولى هرگز به حال یک انسان عادى در نیامده است، بلکه باید مدتها به تقویت بنیه جسمى خود بپردازد، تا به مرحله قبل از بیمارى برسد.

به تعبیر دیگر توبه مراحلى دارد، و ندامت از گناه و تصمیم براى پاک بودن در آینده تنها مرحله نخستین آن است. مرحله نهایى آن به این حاصل مى شود که توبه کار از هر نظر به حالت روحانى قبل از گناه در آید و در این مرحله است که شفاعت شافعان و پیوند و ارتباط با آنها مى تواند اثر بخش باشد.(7)

شاهد زنده براى این سخن، همان است که در آیات مربوط به استغفار مى بینیم علاوه بر توبه شخص مجرم، استغفار پیامبر(صلى الله علیه وآله) شرط پذیرش توبه قرار داده شده است.(8) همچنین در مورد استغفار یعقوب(علیه السلام) برای فرزندانش بعد از توبه از کاری که با برادرشان یوسف(علیه السلام) کرده بودند.(9)

ویژگی های تربیتی و رشددهنده شفاعت

اگر هدف از شفاعت فقط بخشش گناهکاران بود در این صورت با توبه نیز این بخشش مستقیما از سوی خداوند صورت می پذیرد و نیازی به شفاعت نبود اما همان طور که اشاره هم کردیم آنچه در بحث شفاعت اهمیت دارد مسأله امید بخشی به بندگان و تقویت اراده آنها است. به عبارت دیگر کسانى که مرتکب جرائم سنگینى مى شوند از یک سو گرفتار ناراحتى وجدان و از سوى دیگر گرفتار یأس از بخشودگى در پیشگاه خدا مى گردند و چون راه بازگشت را به روى خود مسدود مى یابند عملا حاضر به هیچ گونه تجدید نظر در رفتار خود نیستند و با توجه به تیره شدن افق آینده در نظرشان، ممکن است دست به طغیان و سرکشى بیشتر بزنند و یک نوع آزادى عمل براى خود تحت این عنوان که رعایت مقررات براى آنها سودى ندارد، قائل شوند؛ درست همانند بیمارى که از بهبودى مایوس شده و سد پرهیز را به کلى شکسته است چون آن را بى دلیل و فاقد تاثیر مى داند.

گاه ناراحتى وجدان که ناشى از اینگونه جرائم است موجب اختلالات روانى و یا موجب تحریک حس انتقام‏ جویى از جامعه‏ اى که او را چنین آلوده کرده است نیز مى‏ گردد و به این ترتیب گناهکار مبدل به یک عنصر خطرناک و کانون ناراحتى براى جامعه مى‏ شود. اما ایمان به شفاعت روزنه اى به سوى روشنایى به روى او مى گشاید و امید به آمرزش، او را به کنترل خویش و تجدید نظر و حتى جبران گذشته تشویق مى‏ کند. حس انتقام‏ جویى در او تحریک نمى‏ گردد و آرامش روانى به او امکان تبدیل شدن به یک عنصر سالم و صالح مى‏ دهد.

بنابراین اگر بگوئیم توجه به شفاعت به معناى صحیح، یک عامل سازنده و بازدارنده است که مى تواند از یک فرد مجرم و گناهکار فرد صالحى بسازد گزاف نگفته ایم. لذا مشاهده مى کنیم که حتى براى زندانیان ابد، روزنه شفاعت و بخشودگى در قوانین مختلف دنیا باز گذارده شده است مبادا یاس و نومیدى آنها را مبدل به کانون خطرى در درون خود زندان ها کند و یا گرفتار اختلال روانى سازد!(10)

عدم اختصاص شفاعت به گناهکاران

علاوه بر آنچه گفته شد، طبق برخی روایات شفاعت اختصاص به گناهکاران ندارد و مفید به حال همه انسان هاست و می تواند باعث افزایش مقام و عامل مؤثری در کمال باشد؛ چنان که در روایت معروفى که از امام باقر(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «مَا أَحَدٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ إِلَّا وَ هُوَ مُحْتَاجٌ‏ إِلَى‏ شَفَاعَهِ مُحَمَّدٍ یَوْمَ الْقِیَامَه»(11)؛ (همه انسانها از اولین و آخرین در روز قیامت به شفاعت حضرت محمد نیازمند می باشند).

به این ترتیب حتى کسانى که از گناه توبه کرده اند و جرم آنها بخشوده شده، باز نیاز به شفاعت دارند و این در صورتى ممکن است که اثر شفاعت دو جانبه باشد و افزایش مقام را نیز شامل شود. و اگر در بعضى از روایات مى خوانیم نیکوکاران نیاز به شفاعت ندارند، منظور نفى آن نوع شفاعت است که در مورد مجرمان و گناهکاران مى باشد.

از سوى دیگر چنان که از روایت فوق نیز برداشت می شود حقیقت شفاعت ضمیمه شدن موجود قوی ترى به موجود ضعیف تر براى کمک به او است و از آنجا که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در بالاترین رتبه نزد پروردگار قرار دارد همه انسان ها برای کمال خود به کمک ایشان نیاز دارند. این کمک ممکن است براى افزایش نقاط قوت باشد و نیز ممکن است براى پیرایش نقاط ضعف.(12)

بنابراین شفاعت به دلائل مختلف اثر چندگانه دارد و انحصار به زدودن آثار جرم و گناه ندارد.

پی نوشت:
(1). لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مکرم، میر دامادى، جمال الدین، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، دار صادر، بیروت، 1414 هـ ق، چاپ سوم، ج 8، ص 183 و 184 و 185.

(2). رسائل الشریف المرتضی، سید مرتضی، علی بن حسین بن موسی، دار القرآن الکریم، قم، ۱۴۰۵هـ ق، ج 2، ص 273.

(3). المیزان فی تفسیر القرآن‏، طباطبایى، محمدحسین، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1390 هـ ق، چاپ دوم، ج 1، ص 157.

(4). پیدایش مذاهب، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1384 هـ ش، چاپ اول، ص 168.

(5). همان، ص 153؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازى‏، ناصر، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران‏، 1374 هـ ش‏، چاپ سى و دوم، ج ‏1، ص 225.

(6). ن.ک: پیام قرآن‏، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران‏، ‏1386 هـ ش‏، چاپ نهم، ج 6، ص 532.

(7). ن.ک: تفسیر نمونه، همان، ج ‏1، ص 233-235.

(8). ن.ک: سوره نساء آیه 64: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا»؛ (و هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنکه به توفیق خدا از او اطاعت شود. و اگر آنان هنگامی که [با ارتکاب گناه] به خود ستم کردند، نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند، و پیامبر هم برای آنان طلب آمرزش می کرد، یقیناً خدا را بسیار توبه پذیر و مهربان می یافتند).

(9). ن.ک: سوره یوسف، آیات 97 و 98: «قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ* قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی ۖ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»؛ (گفتند: ای پدر! آمرزش گناهانمان را بخواه، بی تردید ما خطاکار بوده ایم* گفت: برای شما از پروردگارم درخواست آمرزش خواهم کرد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است).

(10). تفسیر نمونه، همان، ج ‏1، ص 235.

(11). تفسیر القمی، قمى، على بن ابراهیم‏، دار الکتاب‏، قم، 1404 هـ ق، چاپ سوم‏، ج ‏2، ص 202؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت، 1403 هـ ‏، چاپ دوم‏، ج ‏8، ص 38.

(12). تفسیر نمونه، همان، ج 1، ص 233.

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: