۰

اتفاقات دلنشین در مسیر پیاده‌روی اربعین ایرانیان

بدون‌تردید تاکنون روایت‌های زیادی از پیاده‌روی اربعین هر کسی شنیده یا خوانده است، که اکثریت قریب به اتفاق آنها فضای معنوی و عرفانی که در مسیر، عراق و حرمین وجود دارد را به تصویر کشیده است.
کد خبر: ۲۷۳۱۸۱
۱۳:۵۴ - ۲۴ شهريور ۱۴۰۱

به گزارش «شیعه نیوز»، علاوه بر حال و هوای معنوی که زائران و افراد شرکت‌کننده در پیاده‌روی اربعین را احاطه می‌کند، اتفاقات دلنشین زیادی نیز رخ می‌دهد، که این سفر معنوی را برای همیشه در اذهان ماندگار می‌کند.

بدون‌تردید تاکنون روایت‌های زیادی از پیاده‌روی اربعین هر کسی شنیده یا خوانده است، که اکثریت قریب به اتفاق آنها فضای معنوی و عرفانی که در مسیر، عراق و حرمین وجود دارد را به تصویر کشیده است.

حال آنکه درلابه‌لای گریه، مویه و سوگ‌نشینی برای سید و سالار شهیدان اهل بیت (ع)، اتفاقات دلنشین زیادی رخ می‌دهد، که حلاوت و شیرینی زیارت را برای زائران صدچندان کرده‌ و خاطرات این سفر را سالیان سال برای زائران حتی خانواده‌شان زنده نگه می‌دارد.

‌تفاوت زبان و ناوارد بودن ایرانیان به زبان عربی و ناآشنایی مردم عراق با زبان فارسی عمده‌ترین دلیل است که به شکل گرفتن خاطرات دلپذیر را منجر می‌شود، گرچه اتفاقات غیرقابل‌پیش‌بینی دیگر هم کم نیست، پس خبرنگار ما تلاش کرده است، برخی از این صحنه‌ها را با قلم به بند بکشد.

مامورعراقی با اشاره به دست چپ مسیر را به ما نشان می‌داد

مرضیه رحمتی که از ارومیه با همراه دوست خود به سفر زیارتی رفته بود، به ایسنا گفت: ما عربی بلد نبودیم و ماموران عراقی هم فارسی بلد نبودند، پس با ایما و اشاره صحبت می کردیم، به عنوان مثال دوستم آدرس یک زیارتگاه را از یک عراقی پرسید، او هم دست چپ دوستم را نشان داد، که مثلا بگوید دست چپ باید برید، ولی دوستم متوجه منظورش نشد و این طرف آن طرف دستش را نگاه کرد، که منظورت چیه؟! مامور عراقی هم قاه‌قاه می‌خندید!

وی در اشاره به خاطره دیگری، گفت: معمولا در پیاده‌روی اربعین، با آب‌پاش به صورت و بدن زائران آب می‌پاشند، تا از گرمازدگی در امان باشند، ولی یک نفر که شلنک دستش بود، قشنگ سرتاپای‌مان را شست و مجبور شدیم، دو ساعت زیر آفتاب بشینیم، تا خشک شویم، چون لباس‌های‌مان خیس و سنگین شده بود و نمی‌توانستیم قدم برداریم!

مامور داد می‌زد «خانم فلاسک خانم فلاسک»

رحمت‌الله محدثی به خبرنگار ایسنا، تعریف می‌کرد: در مسیر یک موکب وجود داشت، کارش صرفا اعلام نام و مشخصات افراد گم‌شده یا پیدا شده بود، تا خانواده‌ها سراغ‌شان بروند، ولی من اشتباه کردم، کسی که دنبال محلی برای استراحت بود و فلاسک برای امانت می‌خواست، به این موکب فرستادم، نگو این فرد می‌گوید فلاسک می‌خواهم ولی مامور عراقی منظورش را متوجه نمی‌شود و یک لحظه شنیدم که پشت میکروفون داد می زند «خانم فلاسک، خانم فلاسک» که خودم را به سرعت به آنها رساندم و سعی کردم با عربی دست و پاشکسته‌ی موضوع را فیصله دهم!

وقتی به زور عربی حرف می‌زنی، ولی فارسی جواب می‌دهند

محبوبه قیصری یکی از زائران ضمن اینکه با یادآوری خاطراتش خنده امانش را بریده بود به ایسنا، گفت: در یکی از موکب‌ها جانماز کوچکم را باز کرده بودم و می‌خواستم، نماز بخوانم متوجه شدم جای یک خانم سبزه رو و درشت‌هیکل نشسته‌ام، که فقط یک کلمه عربی بلد بودم و آن را خرج کردم، با «العفو العفو» گفتن، معذرت‌خواهی کردم، ولی آن خانم گفت «خواهش می کنم، راحت باشید»؛ یعنی شگفت‌زده شدم، فکر کنید آنجا چقدر ایرانی هست!

پول خرج کردن و آدرس پیدا کردن یکی از سختی‌های سفر به خارج از ایران

استرمضان‌ فدایی به خبرنگار ایسنا تعریف کرد که پول خرج کردن و آدرس پیدا کردن یکی از سختی‌های سفر به خارج از ایران است، اما با روحیه مهمان‌نوازی‌ عراقی‌ها همه این مسائل قابل‌حل است.

وی ادامه داد: عمویم علاقه زیادی به اضافه کردن «ا ل» به اول کلمات دارد، رو به مامور عراقی گفت « متی الشارع الحولی؟» ولی میزبان برای اینکه سوال ما را بی‌جواب نگذارد، رفت و دست دوستش را که فارس بلد بود گرفت و آورد تا بفهمد ما کجا می‌خواهیم برویم.

آرام گرفتن پسر گمشده در آغوش پدر خاطره‌ای شیرین و به‌یادماندنی

فواد زنده‌دل یکی دیگر از زائران کربلا بود که از گم شدن یک پسر ۵ ساله و تلاش برای پیدا کردن پدرش به عنوان یک خاطره‌ شیرین و فراموش‌نشدنی یاد کرد و گفت: اربعین امسال برای نخستین بار به پیاده‌روی اربعین رفتم، درلابه‌لای همه اتفاق‌های خوب با یک پسر بچه‌روبه‌رو شدیم که به شدت گریه می‌کرد، با عربی دست‌ و پاشکسته‌ای متوجه شدیم، گم شده است، بعد از اینکه جیب‌های لباسش را گشتیم، شماره تلفنی را پیدا کردیم، ولی باز هم زبان برای ما مسئله‌ساز شد.

وی ادامه داد: به هر سختی با کمک سایر زائران توانستیم به او بفهمانیم که بچه‌ پیش ماست و می‌تواند بیاید، تحویل بگیرد، که بعد از ۵ ساعت سر و کله‌اش پیدا شد و با لهجه غلیظ عربی از ما قدردانی کرد و ما هم به زبان خودمان به او جواب می‌دادیم، که آنجا فهمیدم واقعا هم‌دلی از هم‌زبانی بهتر است.

به گزارش ایسنا، هرکسی با دنیای جذاب ادبیات سر و سری دارد، می‌داند که طنز دفاع مقدس در سال‌های اخیر موردتوجه قرار گرفته و به تازگی برای انتقال مفاهیم و ارزش‌های غنی از گونه ادبی طنز استفاده می‌شود، پس می‌توان از این ابزار برای انتقال معارف غنی پیاده‌روی اربعین نیز بهره حداکثری را برد.

کمااینکه اشک و اندوه با لبخند عجین بوده و بدون اینکه در وادی لودگی و تمسخر گرفتار شویم، می‌توانیم حال و هوای متفاوتی که زائران اربعین تجربه می‌کنند را با قلم ترسیم کنیم.

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: