به گزارش «شیعه نیوز»، مورد عجیب سیل امامزاده داوود (ع) تکرار آن در تاریخی است که ۶۸ سال پیش در خاطرات پیرمردها و پیرزنهای این روستا باقیمانده است. گویی تاریخ تکرار شده است.
حاج علی شاد گوهر ۷۵ سال دارد. به گفته خودش، آن سال سنش آنقدر بوده است که نماز بر او واجب باشد. بیمقدمه آمار کشتهها را میدهد و میگوید: «۵۰۰ نفر کشته شدند، بلکه بیشتر. هفتهها بعد از سیل، مردم از رودخانه کن جسد و باقیمانده بدن کشتهشدهها را پیدا میکردند؛ دستوپا و لباس و. خلاصه صحرای محشر بود. از امامزاده تنها یک گنبد حلبی روی یک چوب باقی ماند.»
او آن شب ویرانگر را اینگونه مرور میکند: «چند روزی بود که باران میبارید. باران تابستان رودخانه را خل میکند. رودخانه که خل و دیوانه شد دیگر چیزی نمیتواند جلویش را بگیرد. سیل، اول فرحزاد را به هم ریخت. خبرها میرسید که آنجا خرابی به بار آورده. آن شب ساعت ۱۲ آب امامزاده داوود را هم با خودش برد. خاطره بدی بود. هنوز هم ترس و دلهره اهالی روستا و مسافرها را به یاد دارم.»
پیرمرد ماجرای آن شب را از خاطره خواب یکی از اهالی روستا پی میگیرد و میگوید: «آخرین خانه روستای امامزاده خانه یک پیرزن تنها بود که در نزدیکی کوه زندگی میکرد. چند روز بعد از سیل فرحزاد برای اهالی تعریف کرده بود که ۳ بار خوابدیده امامزاده داوود سیل میآید. میگفت: خواب آقا را دیدم، گفت آب اینجا را میبرد. آن روزها کسی حرفهای پیرزن را جدی نگرفت. خوشبختانه قدیمیها کلاً حواسشان به باران بیوقت تابستان بود و خوب میدانستند که این باران خانهخرابکن است. یادم میآید پدر و برادرم با کمک بقیه مردها خانوادههایی را که نزدیک رودخانه کن خانه داشتند به سمت کوه بردند. تقریباً اکثر خانهها خالی شد. برای همین در سیل آن سال اهالی تلفات کمی دادند. تنها یک خانواده ۳نفرهِ بودند که در حیاط امامزاده زندگی میکردند. اهالی نتوانستند آنها را توجیه کنند که به سمت کوه بروند. سیل که آمد هر سه نفرشان کشته شدند.»
کشتههای سیل ۶۸ سال پیش امامزاده داوود بیسابقه بود. به گفته پیرمرد اکثرشان از زوار بودند. حاج علی میگوید: «خدابیامرز، سید عباس نامی بود که آن شب بعد از باران شدید و طوفان، جماعت زائر را به داخل امامزاده کشاند تا دعای توسل بخوانند. سیل که آمد همهشان را آببرد.»
سیل ۶۸ سال پیش امامزاده داوود همهچیز را با خود شست و برد. در این میان، سنگقبر مرقد مطهر سالم باقی ماند. سنگقبری که به گفته حاج علی شاد گوهر، معتمد روستای امامزاده داوود، به دستور فتحعلی شاه قاجار ساخته و نصب شده بود. او میگوید: «آب ضریح آهنی امامزاده را که اتفاقاً قیمتی بود کند و برد. سرداب امامزاده از آب پر شده بود. خدا شاهد است که این حجم آب از نزدیکی قبر مطهر راه کج کرده رفته بود. قبر سالم سالم ماند.»
پیرمرد درباره ماجرای مجمعه مسی که روی قبر افتاده بود و مانع خراب شدن آن شد میگوید: «بعدها دهانبهدهان چرخید که یک مجمعه مسی روی قبر افتاده و نگذاشته آب آنجا را خراب کند. من خودم این را ندیدم. ولی امامزاده ظرفهای مسی و مجمعههای مسی زیاد داشت. آن روزها مردم مس را هم که بسیار باارزش بود نذر امامزاده داوود میکردند. در اطراف حرم دخمههای سنگی زیادی وجود داشت. مردم از مسیر فرحزاد با پای پیاده و گاهی با الاغ و قاطر به امامزاده داود (ع) میآمدند آن دخمهها از ظروف مسی نذری پر میشد. سیل که آمد همه ظروف مسی در رودخانه کن شناور شد.»
حاج علی درباره خسارات سیل ویرانگر مرداد ۱۳۳۳ امامزاده داوود میگوید: «سیل یک ساعت آمد و همهچیز را با خود برد؛ فقط ماسه باقیمانده بود. بیشتر از ۲ ماه دنبال جنازهها میگشتیم. هر جنازهای را که پیدا میکردیم کنار رودخانه دفن میکردیم. فرصت اینکه به قبرستان ببریم نبود. البته قبرستان را هم آب برده بود. جنازهها زیر آوار سیل مدفونشده بودند همین باعث شده بود تا مدتها بوی بسیار بدی در روستا بپیچد.»
قصه سیل ویرانگر مرداد ۱۳۳۳ در ذهن پیرمردی که آن سالها نوجوان بوده است کمرنگ نشده که تاریخ دوباره در مرداد ۱۴۰۱ آن را تکرار میکند. دوباره در منطقه امامزاده سیل آمد و زائران و مسافران زیادی غافلگیر شدند.
فصل سرما وقتی همهجا باران میآید سرمای هوای روستای امامزاده آنقدر است که بهجای باران تگرگ و برف میبارد، اما در فصل گرما سیلاب در کوچه و خیابان روستا جاری میشود. رودخانه طغیان میکند و همهچیز رنگ ویرانی به خود میگیرد. طغیان رودخانه و جاری شدن سیل امامزاده داوود دور از ذهن نبود.
انتهای پیام