به گزارش «شیعه نیوز»، روزنامه شهروند نوشت تا ۱۵-۱۰ سال آینده خانواده و فرزندی برای مراقبت از سالمندان نخواهیم داشت یا اگر هم داشته باشیم تعداد آنها بسیار کم خواهد بود. رئیس انجمن سالمندان با این مقدمه میگوید متاسفانه ساختار مورد نیاز این درصد از جمعیت سالمندان در سازمانها وجود ندارد و بهعنوان مثال متخصص حوزه سالمندی و بیمارستان سالمندان در کشور نداریم. احمد دلبری با بیان اینکه سالمندان مجهولالهویه یکی از معضلات بهزیستی است، میگوید: «در کشور ۱۵هزار سالمند در مرکز شبانه نگهداری میشوند که از مجموع آنها ۱۰ تا ۲۰درصد مجهولالهویه هستند.» احمد دلبری با بیان اینکه مشکلات سالمندان ۵ تا ۶ برابر مشکلات جوانان است و در کنار توجه به جوانی جمعیت باید به این موضوع هم توجه کرد، میگوید: «سالمندی نیاز به زیرساختها و آمادگی دارد و با توجه به زنانهشدن جمعیت سالمندی و آسیبپذیر بودن زنان، ضرورت توجه به این مهم وجود دارد.»
تا ۱۵ سال آینده فرزندی برای مراقبت از سالمند نداریم
در حال حاضر ۸۰درصد سالمندان بیمه تکمیلی نداشته و براساس تحقیقات ۷۱درصد زنان سالمند تنها، منبع درآمدی ندارند و سازمانهای حمایتی باید در مورد این موضوع تدبیری بیندیشند. دلبری با اشاره به لزوم حمایتهای بیمهای از سالمندان میگوید: «متولیان امر باید به این موضوع در برنامهها و قوانین بالادستی توجه بیشتری کنند، چراکه براساس برنامههای سوم، چهارم و پنجم توسعه، در هر برنامه باید ۲۵درصد سالمندان واجد شرایط تحت حمایت قرار گیرند.» رئیس انجمن سالمندان ایران با تاکید بر افزایش جمعیت سالمندان عنوان میکند: «در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده خانواده و فرزندی برای مراقبت از سالمندان نخواهیم داشت و متاسفانه ساختار مورد نیاز این درصد از جمعیت سالمندان در سازمانها وجود ندارد. بهعنوان مثال متخصص حوزه سالمندی و بیمارستان سالمندان در کشور وجود ندارد.» او رهاشدگی سالمندان را پدیدهای «زشت» عنوان کرد و افزود: «متاسفانه برخی خانوادهها سالمندان خود را کنار خیابان رها میکنند که این رهاشدگی در حقیقت آزار سالمندان و سوءرفتار سالمندی است.»
چرا سالمندان را رها میکنند
زنگ خطر سالمندی در ایران به صدا درآمده، صدایی که باید همه نهادهای دستاندرکار آن را به وضوح شنیده و نسبت به پیامدهای آتی آن هوشیار باشند. «سالمند رهاشده، پدیده جدیدی نیست، اما با توجه به شرایط اقتصادی و بحرانهای فرهنگی که در پی آن میآید، میتواند گفت سالمندان سر راهی هم مثل دیگر معضلات اجتماعی در ایران شدت گرفته است.» اکرم فرهادی، استادیار دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دکترای تخصصی سالمندشناسی در گفتوگو با «شهروند» میگوید: «سالمندان مجهولالهویه همان سالمندان رهاشده در اطراف محلهای نگهداری و مراقبت از سالمند یا دیگر مراکز عمومی جامعه هستند. این رویداد همیشه بوده، یعنی موضوع جدیدی نیست. از دهههای پیش این پدیده وجود داشته که افراد خانواده، سالمند را در شهری دیگر و دورتر از محل زندگی خودشان رها میکنند. بخشی از این رویداد به هزینههای مراقبت از سالمندان در مراکز نگهداری برمیگردد و بخشی دیگر به فرهنگ غلط رایج در کشور ما که هر کسی سالمندش را به مراکز نگهداری از سالمندان بسپارد، بیعاطفه و بیمهر است.»
این پژوهشگر حوزه سالمندی توضیح میدهد: «با توجه به اینکه من سالها در این مراکز کار کردم و از نزدیک با سالمندان زیادی سر کار داشتهام، پدیده سالمندان رهاشده مجهولالهویه دلایل بسیاری دارد. خانوادههایی هستند که برای اینکه هزینهای بابت نگهداری از سالمندشان پرداخت نکنند، او را رها میکنند. در این موارد معمولا سالمند را به یک شهر دیگر میبرند و رها میکنند. گروهی دیگر نگران قضاوت بد دیگران نسبت به خودشان هستند. این افراد مثلا سالمند را به یک سفر زیارتی میبرند و او را در شهر زیارتی رها میکنند و بعد به اطرافیان و اقوام میگویند سالمند در حرم گم شد. در صورتی که پیداکردن سالمند در یک شهر غریب اصلا کار سختی نیست و این خانوادهها متاسفانه پدر و یا مادرشان را مورد بیمهری قرار میدهند.»
بحران مراقبت از سالمندان پیشروی کشور ما است
با این حال مسأله مهم دیگری وجود دارد که اتفاقا اهمیتش از سالمندان مجهولالهویه بیشتر است. «در آینده سالمندان کمی هستند که فرزند داشته باشند و خواهر و برادر و دیگر اقوام هم معمولا زیر بار نگهداری از آنها نمیروند.» این متخصص سالمندشناسی میگوید: «ما در آیندهای نهچندان دور چالش جدی مراقب برای نگهداری از سالمند را خواهیم داشت. امروز شاید یک بچهای باشد که بتواند یا نتواند پدر و مادرش را نگه دارد و به هر دلیلی او را سر راه میگذارد. تا دو دهه دیگر، همین یک بچه هم وجود ندارد که سالمند بتواند به او دلش را خوش کند.»
منابع مراقبتی ما در ایران به دلیل روند جمعیتی بهشدت رو به کاهش است. اندازه خانوادهها کوچکتر میشود و در کنارش اگر ازدواجی هم در نسل جوان امروز صورت بگیرد، بچههای نسل بعد خیلی کم هستند و همین موضوعات میتواند مراقبت از سالمند را در دهههای بعد تحت تاثیر قرار دهد. پدیده دیگری که فرهادی به آن اشاره میکند، تجرد قطعی بسیاری از جوانان امروز و میانسالان و سالمندان 30-20 سال آینده است: «موضوعات حوزه سالمندی بسیار پیچیده و چندفاکتوری است که برای پرداختن به آن باید شرایط مختلف را در نظر گرفت.»
با توجه به پیشروی جمعیتی ایران به سمت سالمندی، پدیده سالمندان سر راهی یا رهاشده، میتواند موضوع پرچالشتری در آینده برای کشور ما باشد. فرهادی با اشاره به اینکه این پدیده با افزایش مشکلات اقتصادی و تورم قطعا بیشتر شده است، میگوید: «هزینه نگهداری از سالمندان هم با توجه به رشد تورم بیشتر شده؛ مسأله این است که بسیاری از خانوادهها پول هزینه مراقبت از سالمند در این مراکز را ندارند و خودشان هم نمیتوانند یا نمیخواهند از سالمند نگهداری کنند، در این صورت است که سالمند را در گوشهای رها میکنند.»
رهاشدگی یکی از مصادیق سالمندآزاری است. فرهادی که تجربه فعالیت در مراکز نگهداری از سالمند را داشته از شرایط سالمندان رهاشده میگوید: «8-7 مورد را در مرکزی که کار میکردم از نزدیک دیدم. خیلیها از یک استان دیگر آورده و رها شده بودند. از لهجهشان میشد فهمید که اهل آن شهر و استان نیستند. نکته مهم دیگر در این زمینه این است که اکثر سالمندان رهاشده مشکلات شناختی دارند. یعنی کسانی هستند که به نوعی با آلزایمر دستوپنجه نرم میکنند و به دلیل اختلالات شناختی و حافظه نمیتوانند بگویند اهل کجا هستند یا نشانهای از محل زندگی و شماره تماس خانواده بدهند. این سالمندان بیشتر در معرض خطر رهاشدگی قرار دارند.»
مهمترین چاره تقویت سیستمهای بیمهای مراقبت از سالمند است
سالمندانی که اختلال حافظه دارند، بیشتر از بقیه گروهها در معرض خطر سالمندآزاری و رهاشدگی قرار دارند، زیرا نگهداری از آنها بهمراتب سختتر است. ما تا 20 سال آینده با بحران کمبود جدی مراقب برای سالمند مواجه هستیم، مهمترین چارهای که میتوان از حالا برای این موضوع مهم اجتماعی اندیشید، چیست؟ استادیار دانشگاه علوم پزشکی بوشهر معتقد است: «مهمترین موضوع تقویت سیستمهای بیمهای مراقبت از سالمند است. ما باید در آیتمهای بیمهای، مراقبت از سالمند را بگنجانیم و قویتر از قبل به آن توجه داشته باشیم.»
مراقبت از والدین سالمند هم در فرهنگ ما وجود دارد و هم از نظر مذهبی جزو ارزشهای انسانی محسوب میشود. فرهادی با توجه به این موضوع میگوید: «در آینده با توجه به کاهش میزان فرزندآوری و کمبود افرادی که بتوانند از سالمند نگهداری کنند، چالش جدیتر میشود. خانوادهها اکثرا تکفرزند هستند یا تمایلی به فرزندآوری دوباره ندارند؛ به علاوه در فرآیند مدرنیته ممکن است فرزندان تمایل به مهاجرت داشته باشند. سبک زندگیها نیز تغییر کرده و بیشتر خانمها شاغل هستند. همه این فاکتورها را کنار هم قرار دهیم، متوجه میشویم که ما در آینده با محدودیت جدی مراقب خانوادگی سالمند مواجه هستیم.»
به گفته این متخصص سالمندشناسی یک نهاد رسمی باید بتواند مراقبت از سالمند را تامین کند. مراقبت از سالمند در آینده باید ساختارمندتر شود: «اینطور نباشد که خانوادهها اگر پول هم داشته باشند، نتوانند کسی را پیدا کنند تا با خیال آسوده سالمند را به او بسپارند.» نهادهای دولتی مثل سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت که در تامین مراقبت از سالمند مسئولیت دارند، باید دورههای کوتاهمدت برای آموزش و تربیب مراقب سالمند ایجاد کنند. مراقبانی که قابل اعتماد باشند و بتوان سالمند مبتلا به آلزایمر را به آنها سپرد. بهترین استراتژی برای مواجهه با پدیده سالمندی و تامین نگهداری موثر از سالمند به گفته این محقق حوزه سالمندی، افزایش و توسعه بیمههای مراقبتی از این گروه است، به علاوه مراکز نگهداری از سالمند در خانه را باید در کنار تقویت مراکز شبانهروزی در نظر داشته باشیم. مراکز شبانهروزی یکی از گزینههای نگهداری از سالمند است که باید برای کسی که در دوران سالمندی هیچ مراقب قابل اعتماد و سرپناهی نداشته باشد، گوشه ذهن همه باشد.»
انتهای پیام