۰

واکنش آیت‌ الله یثربی به حادثه متروپل و برخوردهای نامناسب با آبادانی ها

یک اتفاقات دیگری هم هست که طبیعی نیست؛ مثل ویرانی برج در آبادان. ما به غیر از تسلیت به مردم داغ‏دیده و مصیبت ‏زده و به خودمان سخن دیگری هم می‏توانیم بگوییم؟ واقعاً اسف‏بار است. در اخبار دیدم که شش نفر از یک خانواده، از بین رفته‏ اند. یک مادر که برای خرید به آنجا رفته و دو دخترش در سوی دیگر ایستاده‏ اند اما این دو دختر را در این حادثه از دست داده است. مگر این داغ‏ها تا زمانی که این مادر عمر دارد، از دل او بیرون می‏رود؟ بالاخره این، کشف می‏ کند که یک نقاط ضعفی در سیستم اداره کشور، وجود دارد.
کد خبر: ۲۷۰۳۰۸
۱۱:۳۱ - ۱۲ خرداد ۱۴۰۱

به گزارش «شیعه نیوز»، آیت الله یثربی در واکنش به حادثه مترو پل آبادان اظهار داشت: آقایان باید فکر اساسی برای این جهت بکنند و طبیعی است که وقتی یک حادثه در شهر کوچکی مثل آبادان، رخ می‏ دهد عکس العمل‏های عاطفی هم وجود دارد و ممکن است یک عده هم بخواهند سوء استفاده کنند اما در این عکس العمل‏های عاطفی و طبیعی به اعتقادم عوامل دولت و حکومت باید مثل پدر و مهربان با آنان رفتار کنند نه برخوردهای نامناسب.

گزیده ای از سخنان آیت‌ الله یثربی در پایان درس خارج فقه را در ادامه می خوانید:

یکی از تعابیری که در این زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام آمده و چه بسا از آن غافلیم، این است:
«یَا فَاطِمَهُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّهِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ»؛ در روایت حضرت امام جواد علیه‌السلام آمده: «من زار عمّتی بقم عارفا بحقها وجبت له الجنه»
دو نکته در این تعبیر هست:
۱) زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام موجب وجوب بهشت می‌شود.
۲) «عارفا بحقها»
شاید بتوان گفت تمام منزلت و مقام این خانم -که دارای مقام نبوت و امامت و دارای مقام عصمت به آن معنا نیست که موجب حصر معصومین علیهم‌السلام در چهارده است- مسئولیتی بود که این خانم عهده‏دار شدند، موجب چنین مقامی شده است.
در «تنقیح المقال» و «معجم الرجال» روایات کثیره‏ای است که به وسیله حضرت معصومه علیهاالسلام در انحاء بلاد شیعه به دست روات رسیده و یکی از اهمّ آن‏ها حدیث «غدیر» است؛ یعنی حضرت معصومه علیهاالسلام حامل و عهده‏دار نشر معارف امامت و ولایت بودند؛ در همین فرصت کوتاهی که در مسیر حرکت و به‏خصوص در قم که طبق برخی نقل‏های تاریخی، شاید صدها راوی ثقه در قم زندگی می‌کردند.

در عبارت «یَا فَاطِمَهُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّهِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ» ظرافتی است. «اشفعی لنا فی الجنه» یعنی شفیع ما بشوی که به بهشت برویم؟ این را ظاهراً علما هم می‏توانند شفاعت کنند چون داریم که در روز قیامت «ثلاثه یشفعون فیشفّعون» و علما و شهدا هم شفاعت می‏کنند. پس این شفاعتی که از حضرت معصومه علیهاالسلام طلب می‏کنیم، شاید مقام شفاعت در خود بهشت است. به آنجا رفته‏ایم و آن مراتب عالیه را می‏بینیم، می‏گوییم اینجا کم است، پس دست به دامان این خانم می‏شویم و از ایشان می‏خواهیم که ما را بالاتر ببرند. پس شاید منظور از این شفاعت، شفاعت در مراتب بهشت باشد.
البته خداوند این مقام و منزلت را رایگان به کسی نمی‏دهد. طبق آن روایت که علما هم شفاعت می‏کنند و از این دست روایات، فراوان هم داریم، آنان چرا به مقام شفاعت می‏رسند؟ به این دلیل که ناشر آثار و معارف دین و اهل بیت علیهم‌السلام هستند و این منزلت برای شما آقایان است.

إن‏شاءالله در تعطیلات، از انجام وظیفه نشر معارف، کوتاهی نکنیم.
اولا شما آقایان دارای سرمایه‏ هستید و اگر یک سرمایه‏دار، این سرمایه‏ها را در انبار بگذارد و در آن را قفل بکند و از آن منتفع نشود، سرمایه‏اش لذتی ندارد بلکه لذت سرمایه دار از داشتن سرمایه، انتفاع و بهره‏ برداری از آن است. واقعاً من خود شخصاً گاهی به انگیزه‏ ها و دواعی نیرومندی که در برخی دوستان سراغ داریم، غبطه می‏ خورم. به محض این‏که تعطیلات می ‏شود، حرکت می‏ کنند و به بلادشان یا هر جایی که زمینه باشد، می‏ روند و مشغول فعالیت می‏شوند. این است که مقام شفاعت می‏ دهد و الا به انباردار و کسی که علم جمع کرده، چنین منزلتی داده نمی ‏شود. اگر خیلی هنر کند، فقط خودش منتفع بشود. بنابر این، ضمن این‏که توصیه‏ ام خدمت حضرات علمای اعلام این است که در این مدت، از کار علمی، منعزل نباشید؛ یعنی حتی امروز صبح که قبل از بحث، یکی از آقایان نزد من آمدند، گفتند گروهی هستیم و به جایی می‏ رویم، گفتم که خوب است تنظیم بفرمایید که در این گروه که در یک منطقه با هم هستید و الآن هم با هم بودن، شرط نیست چون از طریق فضای مجازی به راحتی می‏توان ارتباط برقرار کرد، حداقل، سه بار در هفته، یکی از مباحث فقهی را پیگیری کنید یا حداقل پیگیر یک مبحث کلامی باشید که ما به دنبال این تعطیلی از کاری علمی‏مان بیگانه و دور نشویم.
البته این را هم بدانید که احیاناً رکود بازار علم و اقبال به علما و مؤمنین باعث دل‏سردی ما نشود و ما باید وظیفه ‏مان را انجام بدهیم و إن‏شاءالله امیدواریم که شرائط، بهتر بشود.

از خود رسول الله صلی الله علیه وآله تا سایر حضرات اهل بیت علیهم‌السلام با آن منزلت و مقام، آن همه مشقت را تحمل فرمودند. به زمان بنی العباس رسید که با شعار فریبنده «الرّضا من آل محمد علیهم‌السلام» آمدند و کاری کردند که مردم گفتند ما ظلم بنی‌امیه را بر عدل بنی‌العباس، ترجیح می‏دهیم. شعار عدالت‏خواهی می‏دادند؛ مثلاً در زندان‏ها خانم‏های علویات برای انجام فریضه‏هایشان مجبور بودند زمان را تقسیم کنند و گاهی لباس به همه نمی‏رسید که نماز را با حجاب کافی بخوانند، با این مشقت‏ها این معارف به دست ما رسیده.
کتاب «شهداء الفضیله» مرحوم آقای امینی را ببینید، صدها نفر از علما و بزرگان برای نگهبانی و نگهداری این معارف، کشته شده‏اند که از جمله آن‏ها شهیدین، شاه‏بیت این علما هستند که جنازه‏شان را آتش زدند و خاکسترشان را به باد دادند؛ لذا قبری از شهیدین، باقی نمانده است.

تشبیه معارف به «گوهر» شاید غلط باشد؛ چون این‏ها جواهر معنوی است و جواهر معنوی قابل تشبیه به این جواهر و سنگ نیست اما بالاخره این جواهر معنوی دشمن دارد و همیشه داشته است.
ما دو نقطه قوت داشتیم؛ یکی امامت و به شکل خاص حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام و یکی هم روحانیت مخلص، اصیل و خدمتگزار که شاه‏بیت آن مرجعیت بوده، شما ملاحظه بفرمایید با این هر دو، چقدر دشمنی می‌شود.
تدخّل و دخالت در قدرت، صرف نظر از آن‏که به درستی از آن استفاده بشود یا نشود، بالطبع بخواهیم و نخواهیم، دوست و دشمن درست می‏کند. با رعایت این جهت، وظیفه خدمتگذاری‏مان را انجام بدهیم. ما به عنوان یک طلبه ناچیز در زلزله‏ای که مع الاسف در منطقه کرمانشاه واقع شد، از مؤمنین دعوت کردیم و آن‏ها دعوت ما را پذیرفتند و یک بیمارستان در آن منطقه ساختیم یا وقتی که سیل آمد که از گنبد، شروع شد و بعد به لرستان و سپس به خوزستان رسید، مبالغ قابل توجهی در قالب خدمات مختلف به مردم تقدیم شد و هکذا. این اتفاقات هم در جامعه و دنیا برخی‏هایش قابل پیش‏بینی و پیش‏گیری و نیازمند تدبیر است اما از برخی نیز چاره‏ای نیست.

یک اتفاقات دیگری هم هست که طبیعی نیست؛ مثل ویرانی برج در آبادان. ما به غیر از تسلیت به مردم داغ‏دیده و مصیبت ‏زده و به خودمان سخن دیگری هم می‏توانیم بگوییم؟ واقعاً اسف‏بار است. در اخبار دیدم که شش نفر از یک خانواده، از بین رفته‏ اند. یک مادر که برای خرید به آنجا رفته و دو دخترش در سوی دیگر ایستاده‏ اند اما این دو دختر را در این حادثه از دست داده است. مگر این داغ‏ها تا زمانی که این مادر عمر دارد، از دل او بیرون می‏رود؟ بالاخره این، کشف می‏ کند که یک نقاط ضعفی در سیستم اداره کشور، وجود دارد.
یک حلقه مفقوده در اینجا هست. آقایان باید فکر اساسی برای این جهت بکنند و طبیعی است که وقتی یک حادثه در شهر کوچکی مثل آبادان، رخ می‏ دهد عکس العمل‏های عاطفی هم وجود دارد و ممکن است یک عده هم بخواهند سوء استفاده کنند اما در این عکس العمل‏های عاطفی و طبیعی به اعتقادم عوامل دولت و حکومت باید مثل پدر و مهربان با آنان رفتار کنند نه برخوردهای نامناسب.

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: