۰

آیا ایران باید همچنان چک سفید امضا به روسیه بدهد؟/ روسیه و بدعهدی‌های تاریخی علیه ایران

روس‌ها بار‌ها در مقابل ایران بدعهدی کرده اند: آن‌ها مجلس مشروطه را به توپ بستند و بازوی اجرایی کودتای «محمدعلی شاه قاجار» علیه مشروطه بودند؛ حرم رضوی را گلوله باران کردند؛ قصد جدا کردنِ آذربایجانِ ایران را داشتند؛ یکی از تامین کنندگان اصلی سلاح برای «صدام حسین» در جنگ علیه ایران بودند؛ سامانه اس-۳۰۰ را به ایران تحویل ندادند؛ در قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران رای دادند؛ نیروگاه بوشهر را با سال‌ها تاخیر و چندین و چند برابر هزینه تکمیل کردند؛ اجازه حمله اسرائیل به مواضع ایران در سوریه را دادند و در تازه‌ترین نمونه، برجام را برای چانه زنی در مورد جنگ اوکراین، به گروگان گرفته اند.
کد خبر: ۲۶۷۹۲۴
۱۳:۱۴ - ۲۳ اسفند ۱۴۰۰

به گزارش «شیعه نیوز»، روس‌ها بار‌ها در مقابل ایران بدعهدی کرده اند: آن‌ها مجلس مشروطه را به توپ بستند و بازوی اجرایی کودتای «محمدعلی شاه قاجار» علیه مشروطه بودند؛ حرم رضوی را گلوله باران کردند؛ قصد جدا کردنِ آذربایجانِ ایران را داشتند؛ یکی از تامین کنندگان اصلی سلاح برای «صدام حسین» در جنگ علیه ایران بودند؛ سامانه اس-۳۰۰ را به ایران تحویل ندادند؛ در قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران رای دادند؛ نیروگاه بوشهر را با سال‌ها تاخیر و چندین و چند برابر هزینه تکمیل کردند؛ اجازه حمله اسرائیل به مواضع ایران در سوریه را دادند و در تازه‌ترین نمونه، برجام را برای چانه زنی در مورد جنگ اوکراین، به گروگان گرفته اند.

روسیه با این سابقه و در حالی که در دست کم ۲۰ سال اخیر یک قرارداد ۲۰ ساله راهبردی با ایران داشت (اولین قرارداد ۲۰ ساله با ایران)، بار‌ها با کارت ایران بازی کرد. آیا اکنون می‌توان به چنین دولتی اعتماد کرد که اجازه صادرات گاز ایران به اروپا را بدهد، آن هم در حالی که گازِ ایران رقیب گازِ روسیه خواهد بود؟!
روسیه با اسرائیل هم نزدیکی‌های بسیاری دارد و به تازگی، اوکراینی‌ها یک پهپاد ساخت اسرائیل را که توسط ارتش روسیه مورد استفاده قرار گرفته بود، ساقط کردند. می‌توان پرسید با چنین سابقه‌ای و با چنین بدعهدی هایی، آیا ایران باید همچنان «چک سفید امضا» به روسیه بدهد؟

روسیه حالا «تحریم شده‌ترین کشور جهان» است، آن هم در حالی که این جایگاه، تا همین چند هفته پیش متعلق به ایران بود. آمریکا و اروپا، اما وعده داده اند که تحریم‌ها علیه اقتصاد روسیه و حتی شهروندان این کشور (البته «الیگارش ها» و نه شهروندان عادی) قرار است باز هم شدیدتر شوند.

در تازه‌ترین نمونه، اتحادیه اروپا اعلام کرده که قصد دارد صادرات کالا‌های لوکس به روسیه را ممنوع کند، امری که قرار است طبقه ثروتمند در ساختار اقتصادی روسیه را هدف بگیرد. استدلال اروپایی‌ها هم این است که این طبقه ثروتمند، در واقع حامیان «ولادیمیر پوتین» هستند و او را در قدرت حفظ می‌کنند.
استدلال‌های مشابه دیگری هم از سوی «جهان غرب» به گوش می‌رسد: افزایش فشار اقتصادی بر روسیه، «الیگارش‌های روس» را بر علیه پوتین می‌شوراند و فشار اقتصادی، دیر یا زود به شورش و ناآرامی‌های گسترده در روسیه تبدیل می‌شود که می‌توانند رژیم حاکم بر مسکو را تغییر بدهند.
این قبیل استدلال‌ها البته در خودِ غرب هم خریداران اندکی دارند. تجربه استراتژی «فشار حداکثری» در مورد

ایران و حتی پیش از آن تحریم اقتصادی علیه کشور‌هایی همچون سوریه، کره شمالی، ونزوئلا و کوبا، نشان می‌دهد که در دست کم نیم قرنِ اخیر، هیچ گاه تحریم به تنهایی موجب تغییر رژیم نشده است. از طرفی، هیچ اقتصادی به بزرگیِ اقتصاد روسیه تاکنون این حجم از تحریم‌ها را تجربه نکرده است. اما این گزاره، می‌تواند وجهی دیگر هم داشته باشد: کسی نمی‌داند تحریم یک اقتصاد به بزرگیِ اقتصاد روسیه (با تولید ناخالص داخلیِ ۱.۴ تا ۱.۷ تریلیون دلاری)، چه سرانجامی خواهد داشت.بعید است این تحریم‌ها به سقوط سیاسیِ «ولادیمیر پوتین» ختم شوند، هر چند پایگاه اجتماعی او را به لرزه خواهند انداخت. اقتصاد روسیه هم هنوز راه‌های فرار زیادی دارد، از تعمیق روابط با چین و هند گرفته، تا گسترش نظامی گیری در شرقِ اروپا که می‌تواند به فرسایش توان اقتصادی تحریم کنندگانِ اروپایی و شاید کوتاه آمدن آن‌ها ختم شود.

اما روسیه پس از جنگ اوکراین با روسیه پیش از جنگ اوکراین، زمین تا آسمان تفاوت دارد. پیش بینی شده که اقتصاد روسیه امسال افتی دو رقمی را تجربه کند. از دیگر سو، دست کم حدود ۳۰۰ میلیارد دلار از دارایی‌های روسیه در بانک‌های خارجی بلوکه شده اند و زمزمه‌هایی بلند شده که ممکن است این دارایی‌ها برای جبران جنگ به اوکراین داده شوند.

ممنوعیت معاملاتِ دلاری با روسیه؛ تحریم صنایع معدنی و فولادی روسیه؛ طراحی ساز و کار‌هایی برای جلوگیری از دسترسی روس‌ها به ارز‌های دیجیتال؛ حملات سایبری بی امان به زیرساخت‌های روسیه و حتی احتمال همراهی چین با تحریم‌های غرب علیه روسیه، همه و همه به این معنا هستند که غرب شمشیر‌ها را علیه «روسیه پوتین» از رو بسته است.

همان طور که تحریم‌ها ایران را تضعیف کردند (در سراسر دهه ۱۳۹۰، رشد اقتصادی ایران صفر بود و اکنون بین ۳۰ تا ۵۰ درصد از جمعیت ایران زیر «خط فقر مطلق» زندگی می‌کنند)، تحریم‌ها روسیه را هم تضعیف خواهند کرد. اگر همه چیز فرسایشی شود، روسیه ۵ سال آینده، روسیه‌ای ورشکسته خواهد بود.
پرسش، اما این است که با فرض تداوم روند فرسایشیِ رویاروییِ روسیه و «جهان غرب»، حتی اگر جنگ اوکراین خاتمه پیدا کند، چه بر سرِ موقعیت ایران در منطقه خواهد آمد؟ پاسخ این است که ایران، ممکن است بتواند تا اندازه‌ای قدرت بگیرد. اما چگونه؟فرض این است که با تضعیف اقتصاد روسیه، توانایی تاثیرگذاری این کشور در حوزه روابط بین المللی هم کاهش پیدا می‌کند. الزامی وجود ندارد که این اتفاق رخ بدهد، اما افزایش مشکلات اقتصادی، معمولا کشور‌ها را درون گرا می‌کند.

عملکرد فاجعه بار ارتش روسیه در اوکراین (سلاح‌های قدیمی، کمبود سوخت و مواردی از این دست) هم به کاهش رتبه و جایگاه نظامیِ روسیه در جهان می‌انجامد که به نوبه خود قدرت این کشور را کاهش می‌دهد.
یک نمونه از کاهش قدرت روسیه، ممکن است در حوزه ترانزیت به وقوع بپیوندد. ایران، هند و روسیه، نزدیک به دو دهه است که رویای اتصال سواحل غربیِ هند به خاک اروپا را از مسیر «کریدور شمال-جنوب» (International North–South Transport Corridor) در سر دارند.

در این طرح، کشتی‌های هندی در «بندر چابهار» در ایران پهلو می‌گیرند و کالا‌ها از طریق خط ریلی و با عبور از خاک ایران، آذربایجان، گرجستان و روسیه، در نهایت به خاک اروپا می‌رسند. از آنجا که هند در یک دهه آینده سومین اقتصاد بزرگ جهان خواهد بود، این طرح استراتژیک می‌تواند میلیارد‌ها دلار درآمد برای کشور‌هایی که در مسیرش قرار دارند، به دنبال داشته باشد.

اما اگر اروپایی‌ها با بهانه تحریم روسیه کل طرح را متوقف کنند چه اتفاقی می‌افتد؟ در سناریویی که ایران زیر سایه روسیه باشد، عملا طرح «کریدور شمال-جنوب» تعطیل می‌شود. اما در سناریویی که ایران در مقابل روسیه قدرت داشته باشد، کالا‌های هندی می‌توانند از خاک ایران، ترکیه و بلغارستان به خاک اروپا برسند.
صادرات گاز به اروپا: کلیدی که «پوتین» در جیبش گذاشت
ایران و روسیه، در یک موردِ بسیار مهم دیگر هم با یکدیگر اختلاف نظر دارند و آن هم صادرات گاز به اروپا است. صادرات گاز به اروپا مهم‌ترین اهرم تجارت خارجی روسیه است و اگر اروپا می‌توانست خرید گاز از روسیه را تحریم کند، اقتصاد روسیه ظرف کمتر از یک سال دچار فروپاشی می‌شد.

هیچ چیز برای روس‌ها به اندازه صادرات گاز مهم نیست و آن‌ها در این زمینه با کسی هم شوخی ندارند. «سایمون واتکینز»، تحلیلگر انرژی در سایت «اویل پرایس»، چند ماه پیش در یادداشتی نوشته بود که با کشف «میدان گازی چالوس» در ایران، تهران توان تامین گاز اروپا را پیدا کرده و اینکه این امر می‌تواند تهدیدی ژئوپلتیک برای نقش مسلط روسیه در بازار گاز اروپا باشد.

بلافاصله، همین سایت خبر داد که در «قرارداد ۲۰ ساله ایران و روسیه»، تهران بخش عمده‌ای از سهم خود از این میدان گازی را به شرکت‌هایی از روسیه و چین داده و در عمل، روس‌ها کلید صادرات گاز ایران به اروپا را در دست گرفته اند. در مقابل، روسیه متعهد شده بود که امکان صادرات گاز از این میدان گازی را فراهم کند. اما روسیه بعید است این کار را بکند!

در یک سناریوی فرضی، یک روسیه تضعیف شده دست ایران را برای صادرات گاز به اروپا و ترکیه باز می‌گذارد و این، در مقیاس یک دهه آینده (تا زمانی که گاز طبیعی هیچ جایگزینی ندارد)، میلیارد‌ها دلار درآمدِ مازاد برای ایران به دنبال خواهد داشت.


منبع: فرارو

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: