«شیعه نیوز»: خوب است بدانیم که این پنج اسلحه، در حقیقت پنج بُعد اصلی و مهم از یک مراقبه صحیح در مسیر انسانی بوده و انسانها بدین وسیله قادر به حذف بیماریهای اخلاقی و روحی گوناگون از نفس خویش خواهند بود.
ترک رذایل اخلاقی
اما فراموش نکنیم که ابتداییترین قدم برای ترک رذایل، قبل از توجه به بیماری و مبارزه با آن، رسیدن به نگاهی حقیقی به خویش و در نتیجه عشق به خود در مقیاس ابدی است. انسانی که تصمیم به مبارزه با ضعف و بیماریهای اخلاقی خود گرفته است، باید قبل از هر چیز، «خودِ» ابدیاش را شناخته و به بلندای ابدیت عاشقِ این «خودِ حقیقیاش» شود. برای این منظور ابتدا باید «بهشت» و «جهنم» را باور کرد. البته مهمتر از باورِ جهنم، یقین به بهشت است که میتواند در انسان انگیزه و رغبت برای مبارزه با نفس ایجاد کند. «بهشت» یک حیاتِ طبیعیِ حداقل در شرایط ابدی است. کسی که بهشت را باور نموده و آن را از آنِ خود میداند، با خیالِ بهشت و نعمتهای گوناگون آن نیز به قدرت رسیده و از آن لذت میبرد.
بیداری در انسان
در گذشته آموختیم که بیداری (یقظه) زمانی حاصل میشود که انسان باور میکند، تنها یک زن و یا یک مرد نیست و سطح آرزوها، آرمانها، هوسها و دغدغههایش به گسترهای فراتر از یک زن و یا مرد، تعلق میگیرد. آرزوهای او دیگر در حیطه مسائل جنسی، فرزندان، سلامت، بیماری، مسائل اجتماعی و … تحریف نمیشود، بلکه جنس آرزوهایش، هم جنس حقیقت ابدیاش بوده و در قلب او جریان دارد.
کسی که خودش را درست شناخته، هرگز به خودکمبینی مبتلا نمیشود چرا که آخرت را از آنِ خود دانسته و با آن زندگی میکند. لذا در قلب او همواره موجی از سازندگی و نشاط در جریان است. اساساً کسی که خدا را انتخاب میکند، به یقین او نیز منتخب پروردگارش خواهد بود، چرا که آغوش اِله ما همواره برای پیوندِ ما، باز است:
«ما کانَ لله، کانَ الله لَهُ؛ هر که از آنِ خدا شد، خداوند از آنِ او خواهد بود . »
دغدغه های ارزشمند انسان چیست
حضور هوسهای بلند مانند دغدغه رسیدن به الله، معیّت با خانواده آسمانی و پیوند با غیب، نشانهی پذیرش از سوی آنان است. قلبی که دلتنگ امام زمانش است، بداند که امام زمانش نیز دلتنگ اوست، به این حالت، در اصطلاح علوم معرفتی، « اتصال عشق، عاشق و معشوق » اطلاق میگردد. بنابراین حضور دغدغههای ارزشمند در قلب کسی، حاکی از ارزش و قیمتِ بالای این قلب داشته و علامتِ بیداریِ آن است.
قطعاً چنین انسانی که عاشقِ خود حقیقی و حیاتِ جاودانهاش شده است، از هر آنچه که میان او و معشوقش فاصله انداخته و زندگی ابدیاش را تهدید میکند متنفر است. چرا که عشق و نفرت دو روی یک سکهاند، و اساساً هر جا عشقی وجود دارد، قطعاً تنفری هم در میان است.
کسی که یقین یافته است آتش کینه، حسادت، عصبانیت، بدبینی، غمهای بیهوده دنیایی و … قادر است حجم عظیمی از داراییهای بهشتِ او را نابود نموده و خیل کثیری از دوستان بهشتیاش را از بین ببرد، قلباً از خُلقهای زشت متنفر شده و به هیچ وجه از آنها لذت نمیبرد.
اساساً احساس لذت از یک گناه، نشانه آن است که شخص هنوز به بیداری نرسیده و خود را به عنوان موجودی ابدی باور نکرده است. لذا به علت حضور در مرحله غفلت (خواب) میتواند از لذتهای وهمی و خیالی و … لذت ببرد.
بنابراین باید ابتدا بیدار شد و حقیقت خود را باور کرد سپس با جنگ افزارهایی که امیرالمؤمنین (ع) آنها را برایمان برشمرده است به جنگ با رذایل رفته و آرام آرام به سلامت قلبمان نزدیک و نزدیکتر شویم. اکنون به بررسی این پنج اسلحه به صورت مجزّا میپردازیم.
روشهای ترک رذایل اخلاقی
۱- اندیشیدن در عاقبت رذایل
تفکر در عواقبی که رذایل اخلاقی با خود به دنبال دارند، از اصلیترین عوامل بازدارنده انسان از ابتلای به آنها و یا عادتِ به آنهاست. چرا که گاهی انسانها بدون توجه به پیامدهای بیماریهای اخلاقیِ خود، شیفته این عاداتِ گناهآلود شده و قادر بر ترک آنها نیست. به عنوان مثال انسانی که با بیماری «وسواس» در خود انس گرفته و به آن عادت نموده است، تا عواقبِ هولناک آن را باور ننماید قادر به جدا شدنِ از آن نخواهد بود. «تفکر» اولین جنگ افزارِ نبرد با رذایل نفس است. تفکر در این موضوع که اگر من با بیماریِ حسادت به برزخ متولد شوم، چه عاقبتی در انتظارم خواهد بود. بدبینی، خودشیفتگی، بیانصافی، پرخاشگری، تنبلی و تنپروری، زودرنجی و …. هر کدام چه هیبتِ هولناکی به باطنِ من خواهد بخشید؟ …
اثرات بیماری اخلاقی در انسان
در موضوع دوری از رذایل اخلاقی خوب است بدانیم که اولین اثر بیماریهای اخلاقی در انسان، سلب شادی و آرامش از نفس او میباشد. بدین ترتیب او علاوه بر آخرتِ دردناک، دنیای ناآرامی را نیز تجربه خواهد کرد.
قیمت تفکر در نگاه خداوند از عبادتِ ۶۰ سال، بالاتر است. «حُر بن یزید ریاحی» به وسیله تفکر، از پایینترین درجات دوزخ به بالاترین مراتب بهشت صعود نمود. مرکَبِ رساننده تفکر بود که دهها نفر از لشکر عمر سعد را به لشکر حسین ملحق نمود. و اساساً علتِ آشتی میلیونها گناهکار با الله، تفکر بوده است. از همین رو هر آنچه که فرصت تفکر را برای انسان فراهم آورده و او را به اندیشه وادارد، عامل و فرصتی بسیار مبارک در زندگی او میباشد. لذا در روایات آمده است که تمام موجودات عالم برای کسی که در راستای کسب معارف الهی قدم برداشته و در این معارف اندیشه میکند، استغفار مینمایند.
نقش شیطان در رذایل اخلاقی
اما فراموش نکنیم که شیاطین انس و جن، از تفکر انسانها، بسیار در هراساند. به همین سبب به وسیله طراحیِ ابزارها و فرصتهای سرگرم کننده و مشغول نمودن انسانها بدین ابزارها، فرصت تفکر را از آنان سلب میکند.
جذابیت این نوع طراحیها، برای بخش حیوانی، به قدری زیاد است که اساساً انسان توان فکر کردن به اینکه «از کجا آمده است و قرار است به کجا منتقل شود» را ندارد.
شعار بزرگ قرآن برای هدایت انسانها، استفاده از ابزار تفکر و تدبّر است:
« أفلا یتدبّرون القرآن، أم علی قلوبٍ اقفالها » (سوره محمد، آیه ۲۴)
آیاتی از قرآن که پیرامون جهنم و عواقب گناهان سخن میگوید و یا آیاتی که بهشت و پاداشهای طاعت خداوند را بر میشمرد، همگی برای به فکر واداشتنِ انسانها طراحی شدهاند.
تدبر، به معنای نگریستن در عاقبت امری است. اینکه آینده این «امر خاص» به کجا منتهی میگردد. این سؤالِ بسیار مبارک، قطعاً عاملی قدرت دهنده برای صعود از نردبان انسانیت است و اگر ذهن کسی را به خود مشغول کند، سرگرمیها و مستیهای دیگر را از او میرُباید. جوانانی که در اوج مستیهای جوانی به چنین سؤال مبارکی مشغول میشوند، از نگاه حضرت علی (ع)، جوانان بسیار مبارک و مقدسی است، چرا که از نیروها و عشقهای این دوره زیبا از زندگی خود برای عشقبازی با غیب و تشبّه به خانواده آسمانی خود و در نهایت تشبّه به الله استفاده میکنند.
خوب است برای یک بار هم شده این سؤالات را از خود بپرسیم؛
چرا نفس من برای ارتباط با غیب اشتیاق ندارد؟ چرا من مشتاق ملاقات با خانواده آسمانیام نیستم؟ چرا من با تلاوت قرآن به مستی نمیرسم؟ و…
تمام این پرسشها، ریشهای در نفس ما دارند که باید به واسطه تفکر این ریشهها را بیابیم. قدم دوم بعد از یافتن ریشهها، تصمیم مؤثر و جدی برای حذف آنها از روحمان میباشد.
مبارزه با رذیله
در موضوع دوری از رذایل اخلاقی جهاد با نفس، یک وظیفه واجب برای هر انسان است که نتیجه رشد انسانیِ او خواهد بود. اگر کسی اهل مبارزه و جهاد با نفس نباشد، اساساً «انسان» نیست. استعدادهای بینهایت انسان، بدون درگیرشدن با نفس و مبارزه با شیطان، شکوفا نخواهند شد. هزاران اسم از اسماء خداوند، به صورت بالقوه در نفسِ تمام انسانها وجود دارد که بدون قرار گرفتن در شرایط تضاد و مبارزه و درگیر شدن با نفس در چنین شرایطی، به فعلیت نخواهند رسید.
خداوند حکیم از مجرای ربوبیّت خویش، همواره مؤمن را در میان ۵ شدّتِ زیر وارد میکند تا در چنین شرایطِ تضادی بتواند سر از خاکِ طبیعت بیرون آورده، رشد کند، قد بکشد و شکوفه دهد:
۱- مؤمنی که حسادت او را در دل دارد.۲- منافقی که بغض او را در دل دارد.۳- کافری که با او میجنگد.۴- شیطانی که او را گمراه میکند.۵- نفسی که دائماً با آن درگیر است.
این ۵ شدّت، در حقیقت پنج باشگاه قدرتمند و مبارک برای انسانی هستند که در حال حرکت به سمت الله بوده و روز به روز به باطنی زیباتر، قویتر، ورزیدهتر و انسانیتر دست مییابد.
رذایل در انسانها، به باطنِ آنان هیبتی حیوانی میبخشند، و نگهداری آنها در نفس، به معنای حبسِ فشار و آتش در نفس میباشد. بنابراین مبارزه با رذایل، فعلی واجب از نگاه هر انسان عاقلی است.
اما فراموش نکنیم که تنها تا زمانی که در رحم دنیا، زندگی میکنیم میتوانیم برای رسیدن به سلامت باطن، بجنگیم و این تنها کار مهم و ضروری ما در رحم دنیا به شمار میآید. ما برای آماده شدن، جهت یک تولد سالم، مبارک و باشکوه، فرصتِ زیادی نداریم، چه رسد به اینکه بخواهیم این فرصتِ اندک را با زینتهای موجود در این رحم تلف نموده و مشغولِ اموری شویم که در زندگی ابدیمان هیچ کاربردی ندارند.
شناخت خود حقیقی و دوری از رذایل اخلاقی
در موضوع دوری از رذایل اخلاقی اگر کسی «خود حقیقیاش» را شناخت، از بیماریهای روحی خود متنفر میشود. او با آغوش باز از کسانی که نسبت به او انتقادی داشته و ایرادی از او را متذکر میگردند، استقبال میکند. حقیقتِ موضوع آن است که باید از چنین کسانی تشکر نموده و از کشف ایرادها و بیماریهایمان خوشحال شویم. چرا که ریشهیابی بیماریها در نفس، اولین قدم برای حذف آنهاست. که این افراد، یاری کنندگان ما در این اولین گام بودهاند.
به خشم آمدن، ناراحت شدن، کینه برداشتن از ایرادگیری و یا انتقاد دیگران نسبت به ما، قطعاً ما را از چشم خداوند خواهد انداخت. اگر ایرادی بر ما وارد نبود، باز هم کفاره گناهان ما بوده و رشددهنده میباشد، تمرین کنیم که انتقادهای دیگران را با شیرینی بپذیریم. زیرا انسانیت ما زمانی مشخص میگردد که در برابر ایرادگیریها، انتقادها و نق و قرهای دیگران، در مقام دفاع و خشم برنیاییم.
فراموش نکنیم که برای مبارزه با رذایل، باید نگاه خود را به هدف متمرکز کرده و برای رسیدنِ به آن، موانع را از نفسمان برداریم. اما مراقب باشیم در این مسیر، آلودگی محیط و گناهان اطرافیانمان، مانعِ مبارزات ما در جهت رسیدن به سلامت نفس نشود. گاه انسان در محیطی قرار میگیرد که تمام افراد آن در جهت دور شدنِ از هدف گام بر میدارند و او ناگزیر به حرکت در جهت خلافِ حرکت دیگران و به سمت هدف است.
اساساً صبر بر تنهایی در جهت رسیدن به سلامتِ نفس، از نشانههای یک عقل قدرتمند است:
«الصّبر علی الوحده، علامه قوّه العقل»؛ یادمان باشد که برای رسیدن به جاودانگی، خودمان را با انسانهای بزرگ مقایسه کنیم!
طلب فضیلت
برای جلوه کردن و زیبا بودن در نظر الله و خانواده آسمانیمان، باید نفسی زیبا بسازیم. و رسیدن به سلامت و زیبایی نفس، جز با حذف زواید حیوانی از باطن امکانپذیر نیست، چرا که هر کدام از بیماریهای اخلاقی و روحی ما، به یقین، ما را در نگاه غیب زشت و بد ترکیب جلوه میدهند.
برای درخشیدن در نگاه اهل بهشت، باید باطنی بهشتی ساخت. برای این منظور، ابتدا باید به این موضوع فکر کرده و آرام، آرام آن را به دغدغهای اصلی و مهم در زندگیمان تبدیل کنیم. اساساً کسی که به زیبایی باطن خویش میاندیشد، قیمتِ خود را خوب میشناسد و قبل از آنکه دیگران از بیماریهای اخلاقی او در رنج باشند، از رذایل نفس خویش در عذاب و هراس میباشد. چنین کسی حرمت رفاقت خود را با غیب حفظ نموده و روز به روز برای رسیدن به صمیمیت بیشتر با غیب، با قدرت و جدیّت بالاتر به مبارزه با نفس خویش و حذف رذایل آن میپردازد. او به شوق زیستن در کنار رفقای بهشتی خود، برای کسب ثروتهای آخرتی بیوقفه تلاش میکند.
برای او هیچ چیز به اندازه بیآبرویی در نگاه اهل غیب شرمآور و دردناک نیست، چرا که دغدغه بزرگ او، آبروداری در نگاه برزخیان است. از همین رو، از هیچ تلاشی برای رسیدن به این هدف بزرگ فروگذار نمیکند. کسب فضیلت، راهی برای آبروداری در نزد اهل غیب و درخشیدن در نگاه آنان است.
کسب فضیلت
اما فراموش نکنیم که فضیلت، رایگان و بیتلاش به دست نمیآید. راه بهشت مسیری طولانی و پیچ در پیچ است و باید این راه را پیمود تا به بهشت رسید. تنها با تمنای بهشت این راه را نمیتوان پیمود. باید مقاوم بود، تحمل کرد، ناملایمات را به جان خرید، تضادها را در آغوش کشید و … تا شاید به مقصد رسید؛
«حُفَّه الجنّه بالمکاره و الصّبر و حُفّه النّارُ بالشَّهوات؛ بهشت با سختیها و صبر پیچیده شده و جهنم با انواع شهوات (حسی، خیالی، وهمی و عقلی).
اصلاح آخرت
ما به عنوان موجودی جاودانه و ابدی نیاز به سرمایههای ابدی داریم تا بتوانیم بعد از تولد به برزخ، زندگی سعادتمندانهای را آغاز کنیم. سرزمینها و املاک بهشتی، رفقای بهشتی، همسران بهشتی، عزت و رخصتِ سلطنت، اجازه پرواز و … همه و همه داراییهایی است که باید در رحم دنیا آنها را کسب کنیم. اگر این سرمایهها را باور نکرده و حقیقتاً آنها را به عنوان آرمان، آرزو، هدف و دغدغه به رسمیت نشناسیم، قطعاً برای کسب آنها نیز به تلاش و تکاپو نخواهیم پرداخت. بهشت را باور کنیم و برای این باور، تلاش کنیم.
لزوم بردباری در انسان
حلم به معنای «تحریک نشدن»، لازمه رسیدن به سلامت باطن است. انسانها در برخورد با عوامل تحریک کننده به یکی از سه روش زیر، واکنش نشان میدهند؛
۱- تحریک شده و با پرخاش و داد و دعوا عکس العمل نشان میدهند. در اینصورت علاوه بر فشار قبر حیوانات گزندهای چون مار و عقرب را نیز در باطن خود حفظ میکنند.
۲- گاه تحریک شده، اما آن را بروز نمیدهند، کسی را آزار نداده و یا دیگران را تحت فشار قرار نمیدهند. در نفس این دسته از انسانها تیزی و درندگی وجود ندارد، بنابراین باطنشان نیز حامل مار و عقرب نیست، اما به علت فشاری که در نفسشان ایجاد میشود، فشار قبر خواهند داشت.
۳- دسته سوم کسانی هستند که به راحتی تحریک نشده، ضربهها را دریافت و به راحتی رد میکنند. برای این گروه، تنها رَد شدن از صراط مهم است. لذا از توقف در صراط و سوختن در آتش به سرعت میگریزند. از همین رو به هیچ وجه در مراء و جدال وارد نشده و نفس خود را در همه احوال آرام نگه میدارند.
بدون تجهیز شدن به اسلحه حلم، تمام ثروتهای جمعآوری شده آخرتی، نابود شده و از بین خواهد رفت.
اگر انسان حلیمی نیستیم، قبل از هر اقدامی باید، تمرین حلم نموده و بیاموزیم که چگونه نفس خود را از تحریک و فشار در امان بداریم. چرا که بدون حلم، توانِ نگهداری داراییهای آخرتیمان را نخواهیم داشت.
دوری از رذایل اخلاقیبداخلاقی
درباره دوری از رذایل اخلاقی بیشتر بدانید
دکتر محمدرضا فریدونی[۱]
اهمیت تهذیب نفس
در موضوع دوری از رذایل اخلاقی تهذیب نفس و اصلاح آن بر طبق شریعت محمّدی صلی الله علیه و آله همواره مورد توجه عالمان اخلاق و عرفان بوده و هست. عالمان بصیرت یافته و بهره مند از علم نافع، به یقین دریافته اند که رسولان الهی، از آدم تا محمّد علیهم السلام و اوصیای الهی، از شیث تا مهدی علیهم السلام مردم را متوجه محوری ترین مسأله جهان هستی، که همان «توحید» است، نموده اند. خاصان درگاه حق همواره از خدا گفته و مردم را دعوت به خداشناسی نموده اند و در سخنان خود، به مسأله اصلاح نفس و تهذیب آن تأکید بسیاری نموده اند. این تأکیدها آن قدر وسیع بوده که آدمی درمی یابد که جز کشیک نفس کشیدن و تربیت آن، هیچ وظیفۀ مهم دیگری ندارد.
حضرت امام هدف از بعثت انبیا را، آدم سازی می داند و می فرماید:
انبیا علیهم السلام برای این مبعوث شدند که آدم تربیت کنند، انسان بسازند، بشر را از زشتی ها، پلیدی ها، فسادها و رذایل اخلاقی دور سازند و با فضایل و آداب حسنه آشنا کنند.
انتهای پیام