«شیعه نیوز»: امام هادی (علیه السلام) دهمین امام شیعیان در سال٢١٢ هجری قمری در مدینه به دنیا آمد. ایشان در هشت سالگی به امامت منصوب شدند و ٣۴ سال امامت کردند. امام هادی (علیه السلام) در سوم ماه رجب سال ٢۵۴ هجری قمری درحالیکه چهل ویک سال و چند ماه بیشتر از عمرشان نگذشته بود، در سامرا به شهادت رسیدند.
حضرات اهلبیت علیهمالسلام و انبیا و اولیا واسطههای فیض الهی هستند؛ به برکت و به فیض آنها عالم هستی پابرجاست و خداوند متعال به همه عالم فیض میدهد.
در مبادی و مباحث کلامی ما نیز به این قضیه تأکید شده برای اینکه خداوند متعال بخواهد به عالم فیض دهد، باید این فیض را از طریق واسطهای انجام دهد و ما معتقدیم این واسطه باید انسان کامل یعنی پیغمبر یا امام در هر زمان باشد. البته برخی ادیان هم مانند مسیحیها واسطههای فیض را حضرت عیسی، ملائکه یا روحالقدس میدانند که در این بحث ما با آنها مشترک هستیم. اما نکته بعدی که وجود دارد در مورد ویژگیهای امام هادی علیه السلام این است که ایشان همینکه امام بودند بزرگترین ویژگی و بزرگترین خصلت است. به تعبیر بهتر اینکه کسی بتواند به مقام خلیفةالله و حجت خدا برسد، یعنی جانشین خدا شده که خداوند متعال به عمل، سیره و گفتار او بر همه خلایق احتجاج می کند و دیگران طبق گفته او عمل می کنند؛ همین بزرگترین ویژگی امام است.
در کرامات امام هادی علیهالسلام روایات زیادی آمده از جمله اینکه حیوانات نسبت به امام کرنش میکردند. بارها در زندگی امام هادی علیه السلام نقلشده که وقتی حیوان درنده مثل شیر به امام میرسید، چنان در مقابل ایشان صورت به خاک میگذاشت و کرنش میکرد که همه متعجب میشدند.
*از لحاظ علمی امام در چه مرحلهای بود؟
امام معصوم هر گاه بخواهد مطلبی را بفهمد آن چیز برای او پوشیده نیست، در حقیقت علم امام علم الهی است. یعنی همان علمی که خدا به عالم هستی داده، چنانچه روایاتی به این نکته اشاره کرده اند، امامان به تمام امور غیب، امور هستی و آشکار آگاه بودند. در زمان زندگی امام هادی سیاست خلفای عباسی بر این بود که توجه مردم را به فقهای درباری جلب کنند و در حقیقت آرا و نظرات آنها را به رسمیت بشناسند و نگذارند که آن مقام اهل بیت شناخته شود.
اما در مدتی که امام هادی علیهالسلام در سامرا بودند چندینبار در میان فقهایی که درباری بودند اختلاف به وجود آمد و ناگزیر شدند به امام هادی مراجعه کردند. امام هادی علیهالسلام با دلایل روشن و دقیق آن مشکل را حل کردند و نشان دادند که اشرافشان به علوم بسیار کامل است.
همچنین روایتی است که یکی از معلمان زمان امام هادی علیه السلام در مدینه که برای تغییر افکار ایشان مامور شده بود به ایشان درس بدهد، نقل کرده: وقتی امام هادی علیه السلام شش ساله بود برای تعلیمش به نزدشان رفتم. آنچنان تحت تاثیر بزرگی امام قرار گرفتم که از نظرم ایشان فرد پیری است که سرتاسر حکمت و فضائل اخلاقی است. این استاد بزرگ که آوازه علم و آگاهی اش در مدینه نظیر نداشت، درباره امام میگوید که از امام هادی علیه السلام درس گرفت و زانوی ادب زد و شاگرد امام هادی شد. در صورتی که مردم فکر میکردند من کرسی تدریس را برای ایشان گرفتهام.
*امام هادی علیه السلام یاران و شاگردان ایرانی هم داشتند؟
امام هادی علیهالسلام یاران زیادی داشتند؛ حدود صد و هشتاد نفر از اصحاب خاص ایشان محسوب میشدند. از میان آنها بزرگانی اهل ایران بودند و سعادت شاگردی امام هادی علیه السلام را داشتند؛ از جمله فضل بن شاذان نیشابوری، علی بن مهزیار اهوازی، حسین بن سعید اهوازی که دو مرتبه شاگرد امام هادی علیه السلام بود، ابراهبم بن عبدی نیشابوری، ابراهیم بن محمد همدانی نیز بودند.
ایشان چه شیوهای در برخورد با دشمنانش داشتند؟
دشمنان امام هادی علیه السلام به چند گروه تقسیم میشدند؛ گاهی اوقات دشمنانی داشتند که جاهل بودند و نمیدانستد که امام به حق است و سخنان ایشان را گوش نداده بودند. با توجه به اینکه در آن زمان تبلیغات زیادی بر ضد امام هادی علیه السلام و اهل بیت صورت گرفته بود برخی به دلیل نادانی با اهل بیت دشمنی میکردند. امام با آنها همیشه مدارا میکردند و در تاریخ نقلشده است که امام به شکلی برخورد میکرد که آنها گرایششان به امام بسیار قوی میشد.
گروه دوم از دشمنان امام کسانی بودند که میدانستند امام جایگاهش چگونه بود و با حق بود، ولی با امام دشمنی و بدی میکردند؛ ولی امام نسبتبه این افراد هم در وهله اول برای هدایت آنها تلاش میکردند و با بزرگواری با آنها برخورد میکردند.
گروهی از دشمنان امام بودند که شأن ایشان را میدانستند، ولی نمیخواستند که هدایت در وجودشان تاثیرگذار باشد و دشمنی میکردند. امام در مقابل این افراد رفتار جدی و برخورد محکمی داشت. ایشان بههیچعنوان در مقابل دشمنانش کوتاه نیامدند و در راه خود ایستادند تا به شهادتشان منجر شد.
دستگاه خلافت عباسی برای دشمنی با امام چه کارهایی میکرد؟
دستگاه خلافت هدف اولش این بود که عقیده و افکار امام هادی (علیه السلام) را از کودکی تغییر بدهد که موفق نشد. تبعید امام به سامرا نیز هدف دوم خلیفه عباسی بود برای منکوب کردن امام؛ ایشان را در منطقه نظامی و در حصر خانگی قرار دادند و اجازه ارتباط شیعیان با ایشان را ندادند، ولی امام با طریقههای مختلف با شیعیان ارتباط برقرار میکردند و باز هم دشمنان موفق نشدند. دستگاه خلافت وقتی دید نمیتواند جلوی تلاشهای امام را بگیرد امام را زندانی کرد و در نهایت ایشان را مسموم و به شهادت رساند.
زیارت جامعه کبیره امام هادی چگونه در آن فضای خفقان شکل گرفت؟
تمام تلاش خلفای عباسی این بود که میخواستند از لحاظ فرهنگی در مسائل شیعیان و اهل بیت تحریف ایجاد کنند. حتی کتب زیادی را علیه اهل بیت منتشر میکردند. در آن زمان شبهات زیادی درباره خدا ایجاد شده بود که آیا خداوند جسم است یا روح و فلسفه وجود امام چیست و افکاری اینچنین در ذهنها ایجاد شد.
امام هادی به تمام شبهات و آن افکارها پاسخ گفتند. در آن زمان بود که امام هادی علیهالسلام بحث زیارت جامعه کبیره را مطرح کردند، چون مردم دیگر به رشد کلامی و علمی رسیده بودند و اعتقادات را از مبنا میتوانستند تحلیل کنند. امام هادی (علیه السلام) در زیارت جامعه کبیره بهخوبی بحث واسطهی فیض را مطرح میکند اگر بخواهیم کل جامعه کبیره را در یک کلمه خلاصه کنیم، زیارت جامعه کبیره یعنی شرح واسطه فیض بودن امام در نزول و صعود. یعنی هم اگر از طرف خدا بخواهد فیضی به بندگان برسد باید از طرف امام باشد و هم اگر که قرار باشد انسان به سمت خدا حرکت کند، باید از طریق امام باشد.
چون آخر دوران امامت امام هادی علیهالسلام بود و بعد از ایشان امام حسن عسکری بودند و بعد دوران طولانی غیبت امام زمان (علیه السلام) اتفاق میافتاد، معارف امامت باید بیان میشد که در کتاب جامعه کبیره بهخوبی بیان شده است. در حقیقت شناسنامه اهلبیت زیارت جامعه کبیره است؛ یعنی منظومه فضائل اهلبیت جامعه کبیره است.
انتهای پیام