به گزارش «شیعه نیوز»، درنگاه اول، به نظر میرسد بیشتر این افشاگران، زنان و مردان جوانی هستند که در گذشته یاحال، توسط مراقبین خود، رئیس و یا افرادصاحب نفوذ (هنری،اجتماعی،سیاسی و ... ) مورد تعرض قرارگرفته باشند.
دراین مطلب سعی میشود برخی علل احتمالی خودافشایی قربانیان تجاوزهای خیالی یا واقعی جنسی درفضای مجازی،را بررسی کرده و به پیامدهای مثبت و منفی این خودافشاییها اشاره کنم.
در تعریف تجاوز جنسی باید گفت تجاوز جنسی اعمال جنسی خشونتباری است که میتواند در شرایط و موقعیتهای مختلف بدون توافق شریک جنسی یا قربانی انجام می شود و یاسن قربانی زیر ۱۸سال باشد. فرد متجاوز میتواند آشنا یا غریبه باشد که به دلیل مشکلات جنسی یا شخصیتی چنین عملی را انجام میدهد.
در مورد علت اینکه چرا قربانی تجاوز جنسی حقیقی، پس از آسیب ابتدا و گاه حتی سالها سکوت کرده و بعد به شکل هیحانی و انفجاری آن رامطرح میکنند، شاید بتوان گفت که قربانی متوجه چندنکته دردآور درجامعه می شود:
۱) درجامعه محافظه کاری زندگی می کند که دستگاهای قضایی در برخی مواقع منفعل عمل میکنند، و حتی قوانین درحمایت از قربانیان خشونت جنسی، شفاف سازی لازم را ندارند و یا قدرت اجرایی مناسب وجود ندارد و یا اثبات آن بسیارسخت ست.
۲) به دلیل تابوهای فرهنگی و باورهای اشتباه، خانواده وجامعه درصورت مطلع شدن او را محکوم کرده، وگاه اورا اغواگری میخوانندکه مایل به این تجاوزبوده است.
نکته دردآور آن است که گاه متخصصان چنین جامعهای هم مانند روانشناسان ، قربانی تجاوز جنسی را محکوم به اغواگری میکند. و نوع پوشش و رفتار قربانی را تنها علت اصلی این تجاوزمیخواند، هرچند چنین نگاهی توسط همکار روانشناس خود نیز اوج خشونت جنسی است.
۳)عامل سوم ،دانش کم جامعه درمقابل مراقبتهای پس ازخشونت جنسی است. و در واقع جامعه نمیداند پس از آسیب ،چگونه از افراد قربانی مراقبت کند و یاچگونه به شکل علمی مقابل متجاوز بایستاد. دراین شرایط، قربانیان واقعی تجاوز جنسی اکثرا در زمان بیان آسیب شان درجامعه، با این جملات روبرو میشوند:
-خودت هم دوست داشتی؟
_چرامقاومت نکردی؟
_چرا الان میگویی،حتمادنبال سود ومنفعتی هستی... و هزاران انگ یاسئوالی که به قربانی تجاوز جنسی حقیقی زده میشود که همه این سئوالات بیانگر ناآگاهی و یانادیده گرفتن آسیب جدی است که توسط قربانی تجربه شده است.
۴) عامل چهارم،کمک نگرفتن قربانی از رواندرمانگر است که این امر،باعث میشود،قربانی به شکل هیجانی مطالب خود را باخشم وترس تغییرشکل یافته تخلیه کند.
خودافشایی قربانیان حقیقی تجاوز جنسی درفضای مجازی بهشکل گسترده، چه پیامد مثبت یامنفی رابرای قربانیان وافرادجامعه دارد؟
۱) درنگاه اول میبینم، درچنین خودافشاگری هایی، قربانی ، سعی میکند انتقام از متجاوز بگیرد، گرفتن انتقام از متجاوز در مقابل آسیبی است که تجربه کرده است.
چنین انتقامی، به شکل تخلیه هیجانی شدید، ابتدا و شاید چندروزی بشکل قرص مسکن عمل کند،خصوصا درجوامع جهان سومی.جامعهای که به شکل ستتی محض به مسئله مینگرد و تابوهای زیادی در آن مطرح است. اما بعد از چند روز سیل قضاوت هاوحتی تهدیدها درجامعه محافظه کار،مجددا به قربانی آسیب میزند.
۲) افشاگران قربانیان حقیقی تجاوز جنسی، گاه بدنبال گرفتن همدردی جامعه و بالا بردن آگاهی جامعه خصوصا آگاهی والدین و مراقبین کودکان صورت میگیرد. آگاهی والدین بالاترمیرود اما این آگاهی با نگرانی توأم است.خصوصا برای مراقبان نوجوان وکودکانی که ازقبل مضطرب وبدگمان بودند.حال باچنین خودافشاگری غیرعلمی، مراقبین سختگیری شدیدتری را بدون بررسی دقیقتر مسئله،برای خانواده خصوصا کودکان اعمال می کنند و در نهایت در بدترین حالت به شکل قتلهای ناموسی خود را نشان میدهد.
۳) در بیشتر مواقع قربانیان تجاوزجنسی در چنین خودافشاگریی سعی میکنند در زنان و مردان قربانی شده دیگر،جسارت ایجادکنند،تا آسیب های مشابه خود رامطرح کنند. آنها افراد قربانی شبیه خود را به شکل هیجانی تشویق میکنند، بدون مشاوره باروان درمانگر و وکیل خود، تجارب دردناک و هیجانات منفی خود را در فضای مجازی مطرح کرده، و اسم متجاوز را نیز بیان کنند. چنین شیوهای دفاع نابالغ درمقابل متجاوزاست . دفاعی که در پی آن شاید مجازات قانونی سختی برای قربانی افشاگر بدنبال داشته باشد بگونه ای که متجاوز بیش از پیش قدرتمندتر شود.
۴) اما مهمترین پیامد منفی خودافشایی قربانیان حقیقی تجاوز جنسی، زمانی است که این افراد الگویی میشوند برای افرادی که مشکلات شخصیتی (نمایشی-ضداجتماعی)دارند و شکستهای مکرری را در زندگی تجربه کرده و ازطرفی جویای نام به هرقیمتی هستند. دراصل این افراد "قربانیان خیالی تجاوز جنسی" هستند، که به راحتی میتوانند برای کسب نام، با آبروی افراد مطرح در جامعه بازی کنند.
همچنین خودافشایی قربانی تجاوز به افرادی که تجارب سخت تنبیههای بدنی و کلامی در کودکی داشتند (قربانی خشونت جسمی یاخشونت کلامی) این جسارت کاذب را ایجاد میکند که برای گرفتن انتقام از تنبیه کننده خود، به عمدیاغیرعمد،خودآگاه یاناخودآگاه داستان پردازی کرده، و ازفرد تنبیه گر انتقام گرفته و او را به تجاوز جنسی متهم کند.
و به قدری دراین داستان پردازی قوی پیش میروند که خود قادر به جداکردن واقعیت ازغیرواقعیت نیستند.
بنابراین بهتر است قربانی حقیقی تجاوزجنسی، بیش از هرگونه خودافشایی،با درمانگرش وارد دو مرحله درمان شود:
۱) مداخله در بحران،(1 تا3ماه اول)
۲) درمان اصلی(بیش ازیکسال)
در مرحله اولیه یعنی، مداخله دربحران، قربانی باکمک درمانگر با هیجانات دردآور ناشی از تجارب دردناک(غم-خشم-ترس...) به شکل مناسبتری روبه روشده، آنهارا مدیریت و کاهش میدهد، و درنهایت با کمک درمانگر هرگونه روش برخورد بامتجاوزش را بالغانه بررسی کرده ،تا تصمیمی بگیرد که خود را بیشتر از قبل قربانی نکند.حتی اگر سالها ازتجربه سختش گذشته باشد.
چرا که خودافشایی درفضای مجازی آن هم با آوردن نام متجاوز، بدون کمک از وکیل،دستگاه قضایی و رواندرمانگر و وحتی انجمنهای حمایت از قربانیان خشونت، یعنی خود را به شکل شدیدتر از قبل قربانی کردن و از همه مهمتر فرد آزاردیده به الگویی آسیب زننده برای افراد فرصت طلب و جویای نام تبدیل می شود.
و این یعنی میدان دادن به قربانیان خیالی تجاوز جنسی جویای نام.
انتهای پیام
منبع : خبرگزاری ایلنا