به گزارش «شیعه نیوز»، حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسّلام، یکی از شخصیتهای بزرگ علمی، عملی و جهادی است که تاکنون آنگونه که شایسته است، شناخته نشده است. به مناسبت چهارم ربیعالثانی سالروز ولادت ایشان نگاهی به زندگی، کرامات و شخصیت ایشان میکنیم:
یک. تبار
تبار حضرت عبدالعظیم علیهالسلام با چهار واسطه، به سبط اکبر پیامبر خدا (ص) و خاندان وحی میرسد. احمد بن علی نجاشی که یکی از ارکان علم رجال است، درباره نسب آن بزرگوار مینویسد: هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه میکردند، در جیب لباس وی نوشتهای یافت شد که در آن، نسبش، این گونه ذکر شده بود: من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی طالب هستم. براساس این نسخه از رجال النجاشی، در نسب ایشان، میان وی و امام حسن علیهالسلام، پنج نفر واسطه وجود دارد؛ لیکن در نسخههای معتبر این کتاب، میان «زید» یعنی جدّ سوّم ایشان و امام حسن علیهالسلام، شخص دیگری واسطه نیست.
نگاهی گذرا به زندگی نامه نیاکان و خاندان حضرت عبدالعظیم علیهالسلام نشان میدهد که این خاندان، دارای دو ویژگی برجسته بودهاند:
اوّل: مبارزه و پیکار بر ضدّ ستم و سلطه استکباریِ حاکم به جامعه اسلامی، به گونهای که پدر حضرت عبدالعظیم علیهالسلام در زندان از دنیا رفت و ایشان پدر خود را ندید و جدّ ایشان نیز مدّتی در زندان به سر برد.
دوّم: کرامت طبع، عزّت نفس و خدمت به محرومان. ملقّب شدن عبدالعظیم به حضرت «السیّدالکریم» ریشه در این ویژگی خانوادگی این بزرگوار دارد.
۱۸ بار بازسازی حرم امام حسین علیهالسلام
حجتالاسلام محمود ریاضت محقق و کارشناس علوم دینی درخصوص علت نامیده شدن این بزرگوار به لقب سیدالکریم میگوید: ئ«امام حسن مجتبی علیهالسلام در میان اهل بیت علیهالسلام که همگی کریم هستند، ملقّب به کریم اهل بیت علیهالسلام هستند، فرزندان آن حضرت نیز ملقّب به کریم هستند ما اینطور میگوییم: کریم بن کریم. به عبارت دیگر به طور کلی به تمام سادات بنی الحسن کریم اطلاق میشود. یکی از بزرگان سادات بنی الحسن حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام است، این بزرگوار رهبری شیعیان را در زمان حیاتش بر عهده داشت و علیه خلفای بنیعباس رفتار میکرد. متوکل عباسی ملعون بیش از ۱۸ مرتبه قبر مطهر حضرت سیدالشهداء علیهالسلام و اصحاب امام حسین علیهالسلام را تخریب کرد، میخواستند با گاوآهن زمین را شخم بزنند و جلو بروند اما وقتی به حائر قبر امام حسین علیهالسلام که نزدیک میشد نمیتوانست کارش را ادامه دهد.
حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام با رهبری سادات شیعه به ویژه سادات بنی الحسن هر هجده باری که متوکل دستور تخریب قبر مطهر امام حسین و شهدای کربلا را داد، بلافاصله درصدد احیا، مرمّت و بازسازی بارگاه امام حسین علیهالسلام برآمد. به خاطر این مبارزه و پیگیری حضرت عبدالعظیم علیهالسلام و رهبری سادات در زمان خودشان ملقّب به سیدالکریم یعنی آقا و سرور نوادگان امام حسن مجتبی علیهالسلام شد.»
دو. تاریخ تولّد و وفات
تاریخ دقیق تولّد و وفات حضرت عبدالعظیم علیهالسلام مشخّص نیست؛ امّا در برخی از منابع متأخّر، این گونه آمده است:
حضرت شاه عبدالعظیم که کنیهاش ابوالقاسم و ابوالفتح نیز بوده، در روز پنج شنبه چهارم ماه ربیع الآخر سنه ۱۷۳ هجری قمری، مطابق ۲۵ تیر ماه ۱۵۸ یزدگردی، در زمان هارون الرشید در مدینه در خانه جدّش حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام متولّد شده و پس از مدّت ۷۹ سال و شش ماه و یازده روز قمری عمر، در روز آدینه پانزدهم شوّال المکرّم سنه ۲۵۲ هجری قمری، مطابق سیزده مهرماه قدیم سنه ۲۳۵ یزدگردی، در زمان المعتزّ بالله عبّاسی به سرای آخرت رحلت کرد.
همچنین در برخی از منابع متأخر از کتبا نزهة الأبرار سیّد موسی بَرزنجی و مناقب العترة احمد بن محمّد بن فهد حلّی و تاریخ نورالدّین محمّد السمهودی نقل شده که ولادت حضرت عبدالعظیم علیهالسلام پنجشنبه چهارم ربیعالثانی سال ۱۷۳ ق، در مدینه و وفاتش در پانزدهم شوّال ۲۵۲ ق، بوده است.
با توجّه به این که در منابع کهن و معتبر، تاریخ تولّد و وفات ایشان ذکر نشده و منابع گزارشهای پیش گفته، شناخته شده نیستند، این گزارشها فاقد اعتبارند؛ لیکن در کتاب شریف الکافی، از حضرت عبدالعظیم علیهالسلام، از هشام بن حکم روایت نقل شده است. تاریخ وفات هشام بن حکم، سال ۱۹۹ ق، یا پیش از آن است و مظنون، این است که حضرت عبدالعظیم علیهالسلام هنگام نقل روایت، کمتر از بیست سال نداشته است. بنابراین، تولّد ایشان باید سال ۱۸۰ ق، یا پیش از آن باشد.
همچنین براساس روایتی از امام هادی علیهالسلام که ثواب زیارت قبر حضرت عبدالعظیم علیهالسلام، همانند زیارت مرقد سیّدالشّهداء علیهالسلام دانسته شده، باید بگوییم که او در دوران امام هادی علیهالسلام و پیش از شهادت ایشان از دنیا رفته است و از آن جا که دوران امامت ایشان از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ ق بوده، وفات حضرت عبدالعظیم علیهالسلام پیش از سال ۲۵۴ ق، اتّفاق افتاده است.
بنابراین، هرچند بر پایه قراین یاد شده، احتمال تولّد حضرت عبدالعظیم علیهالسلام در سال ۱۷۳ ق، و وفات ایشان در سال ۲۵۲ ق، منطقی و معقول است، با این حال، اثبات آن نیاز به منبع معتبر دارد.
در جلسه ۶۲۸ مورّخ ۱۳۸۹/۵/۲۶ شورای انقلاب فرهنگی، چهارم ربیع الثانی، به عنوان «روز ولادت حضرت حضرت عبدالعظیم علیهالسلام» جهت درج در تقویم رسمی کشور به تصویب رسید و در تاریخ ۱۳۸۹/۷/۱۸ به آستان مقدّس آن حضرت ابلاغ گردید.
سه. درک محضر امامان علیهمالسلام
براساس آنچه در تاریخ تولّد و وفات حضرت عبدالعظیم علیهالسلام گذشت، ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهلبیت علیهمالسلام یعنی امام کاظم علیهالسلام تا امام عسکری را درک کرده است؛ امّا این بِدان معنا نیست که به محضر همه آنها هم رسیده و یا از آنها سخنی نقل کرده است.
آنچه قطعی و مسلّم است، این است که ایشان محضر امام جواد علیهالسلام و امام هادی علیهالسلام را درک و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده که بخشی از آنها در حکمتنامه ایشان آمدهاند. همچنین اگر به روایت کتاب الاختصاص منسوب به شیخ مفید اعتماد کنیم، حضرت عبدالعظیم علیهالسلام محضر امام رضا علیهالسلام را نیز درک کرده و از ایشان روایت کرده است.
طبق برخی از نسخههای رجال الطوسی، حضرت عبدالعظیم علیهالسلام از اصحاب امام عسگری شمرده و در کتاب شرعة التسمیة میرداماد نیز آمده که ایشان محضر امام عسکری علیهالسلام را نیز درک کرده است؛ لیکن روایتی از آن امام، از طریق ایشان به ما نرسیده است.
چهار. عظمت علمی
برای اثبات عظمت علمی حضرت عبدالعظیم علیهالسلام کافی است که بدانیم امام معصوم، مردم را برای حلّ مشکلات دینی و یافتن پرسشهای اعتقادی و عملیشان، به ایشان ارجاع داده است. صاحب بن عَبّاد در رسالهای که در شرح حال حضرت عبدالعظیم علیهالسلام نوشته، در توصیف علمی ایشان آورده: ابو تراب رویانی، روایت کرد که شنیدم ابوحمّاد رازی میگفت: خدمت امام هادی علیهالسلام در سامرّا رسیدم و مسائلی از حلال و حرام از ایشان پرسیدم. امام به پرسشهای من پاسخ داد و هنگامی که خواستم از ایشان خدا حافظی کنم به من فرمود:
«یا أبا حَمّاد! اَشکَلش عَلشیک شَی ءٌ مِن امرِ دینِک بنا حِیَتِک فَسَل عَنهُ عَبدَالعَظیمِ بنَ عَبدِاللهِ الحَسَنِیّ و اقرِئهُ مِنِّی السَّلامَ؛ ای ابو حماد! هنگامی که چیزی از امور دینی در منطقهات برای تو مشکل شد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان»
این تعبیر، به روشنی نشان میدهد که حضرت عبدالعظیم علیهالسلام در عصر خود، مجتهد توانمندی بوده که براساس اصول و قواعدی که از اهلبیت علیهمالسلام در اختیار داشته، میتوانسته دیدگاههای اسلام ناب را در زمینههای مختلف اعتقادی و عملی، استخراج کند و به پرسشهای مردم پاسخ گوید.
بنابراین، ایشان تنها یک محدّث و راوی احادیث اهلبیت علیهمالسلام نبوده است؛ بلکه از علمای بزرگ خاندان رسالت بوده که پس از معصومان، توان پاسخگویی به مسائل علمی را داشته و توانمندی علمیاش مورد تأیید و تصدیق امام هادی علیهالسلام قرارگرفته است.
پنج . تألیفات
مرحوم نجاشی درکتاب رجال خود که با موضوع «مؤلّفان شیعه» تألیف شده، از حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام نام برده و کتاب خطب امیرالمؤمنین علیهالسلام را به وی نسبت داده است.
چه بسا سیّد رضی(ره) در تدوین نهجالبلاغه از این کتاب استفاده کرده باشد و این کتاب از مصادر اصلی نهج البلاغه باشد! نجاشی در پایان شرح حال حضرت عبدالعظیم علیهالسلام، سند خودش را به روایات ایشان، از طریق استادش ابن نوح، به حضرت عبدالعظیم میرساند.
شیخ طوسی نیز درکتاب الفهرست خود که موضوع آن، معرّفی مؤلّفان و مصنّفان شیعه است، از حضرت عبدالعظیم علیهالسلام نام میبرد و میگوید: «له کتاب». سپس سند خودش را به احمد بن ابی عبدالله برقی میرساند که او از حضرت عبدالعظیم علیهالسلام نقل حدیث میکند.
صاحب بن عباد نیز در احوال حضزت عبدالعظیم علیهالسلام، عبارت: «له کتاب یسمسه کتاب یوم و لیلة» را آورده است.
شش. عظمت معنوی
مهم ترین نشانه عظمت معنوی و مقامات باطنی حضرت عبدالعظیم علیهالسلام برابری فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار، با فضیلت زیارت سیّدالشهدا علیهالسلام است. شیخ المحدّثین، صدوق، از محمّد بن یحیی عطّار که یکی از اهالی ری است، این گونه نقل کرده که: خدمت امام هادی علیهالسلام رسیدم. ایشان فرمود:«کجا بودی؟» گفتم : حسین بن علی علیهالسلام را زیارت کردم. امام هادی علیهالسلام فرمود:
« أما إنّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ (ع؛ بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی علیهالسلام را زیارت کرده باشد.
هفت. روایات حضرت عبدالعظیم علیهالسلام
بخش قابل توجّهی از کتابهایی که در شرح حال حضرت عبدالعظیم علیهالسلام تألیف شده اند، به روایاتی اختصاص یافته که در سلسه سند آنها قرار گرفته است، مانند: کتاب جنّات النعیم، شصت روایت؛ روح و ریحان، ۵۷ روایت؛ التذکرة العظیمیة، چهل روایت؛ عبدالعظیم الحسنی حیاته و مسنده، ۷۸ روایت؛ مسند حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام که در مجموعه آثار کنگره حضرت عبدالعظیم علیهالسلام به چاپ رسیده، یکصد و بیست روایت.
لیکن باید توجه داشت که آنچه بدان اشارت رفت، همه روایات حضرت عبدالعظیم علیهالسلام نیستند. صاحب بن عباد، ایشان را «کثیرالحدیث و الروایة» توصیف کرده و در رساله کوتاه خود، ایشان را چنین توصیف کرده:
«ذو ورع و دین، عابد معروف بالامانة و صدق اللهجة، عالم بامور الدین، قائل بالتوحید و العدل، کثیر الحدیث و الروایة؛ [عبدالعظیم،] شخصی پرهیزگار و دیندار بود. اهل عبادت بود و به امانتداری و راستگویی شهرت داشت. به امور دینی دانا بود. توحید و عدل را باور داشت و بسیار حدیث و روایت [از اهلبیت علیهمالسلام] نقل میکرد.»
همانگونه که پیش از این اشاره شد، کتاب خطب امیرالمؤمنین و کتاب یوم و لیلة از جمله مصنّفات ایشان است و بر این اساس باید گفت: بسیاری از روایات حضرت عبدالعظیم علیهالسلام به دلایل مختلف به ما نرسیدهاند.
هشت. مهاجرت به ری
جزئیات مسائل مربوط به علل مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیهالسلام به شهرری، مشخص نیست؛ لیکن میتوان گفت که سابقه مبارزاتی خاندان آن بزرگوار از یک سو و شخصیت علمی و جهادی و ارتباط بسیار نزدیک حضرت عبدالعظیم علیهالسلام با اهلبیت علیهمالسلام از سوی دیگر، موجب شدند که ایشان در سالهای پایانی زندگی، تحت تعقیب حکومت وقت، قرار گیرد. از این رو، برای ادامه فعّالیتها و چه بسا با اشاره امام هادی علیهالسلام، زندگی مخفی را انتخاب کرد و با لباس پیک و به صورت مسافری ناشناس، وطن اصلی خود را ترک کرد و شهرهای مختلفی را پشت سر گذاشت تا آن که در شهرری در مکانی به نام «سربان» رحل اقامت افکند و در خانه یکی از پیروان اهل بیت علیهالسلام در محلّهای که «سکّة الموالی» نامیده میشد، سکونت یافت. روزها روزه بود و شبها به عبادت میپرداخت و گاه به صورت مخفیانه از خانهای که در آن ساکن بود، خارج می شد و به زیارت قبری که هم اکنون در مقابل مزار او قرار دارد، میرفت و میفرمود: این ، قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر علیهالسلام است.
معلوم نیست که حضرت عبدالعظیم علیهالسلام چند سال در شهرری سکونت داشته است. مسلّم، این است که ایشان به قدری در این شهر بوده که بیشتر شیعیان ری، به تدریج با ایشان آشنا شده بودند و با در نظر گرفتن این که ایشان به شدّت تحت تعقیب بوده و ارتباط تک تک مردم با او چه بسا مدّتها طول میکشید، میتوان گفت: احتمالاً ایشان چند سال از سالهای پایانی عمر خود را در ری گذرانده است. همچنین رفت و آمد بیشتر با وی، حاکی از فعّالیتهای فرهنگی و سیاسی اوست.
۹. سبب وفات
بر پایه گزارش نجاشی و صاحب بن عبّاد، حضرت عبدالعظیم علیهالسلام در اثر بیماری و به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. هنگامی که بدن شریفش را برای غسل دادن برهنه کردند، در جیب ایشان ورقهای یافت شد که در آن، نسب ایشان تا امیرمؤمنان علیهالسلام نوشته شده بود.
لیکن در کتاب الشجرة المبارکة در باره سبب وفات حضرت عبدالعظیم علیهالسلام آمده: «و قتل بالری و مشهده بها معروف و مشهور؛(حضرت عبدالعظیم) در ری کشته شده و مزار او در آن جا معروف و مشهور است.
همچنین در کتاب المنتخب طریحی آمده: «قیل: و ممن دفن حیا من الطالبین عبدالعظیم الحسنی بالری؛ گفته شده از جمله کسانی که از خاندان علی بن ابی طالب زنده به گور شده ، عبدالعظیم حسنی در ری است.»
در گزارش دیگری به کتاب مشجّرات ابن معیه، نسبت داده شده که ایشان را با زهر، به شهادت رسانده اند.
درباره گزارشهای یاد شده، چند نکته قابل توجّه است:
۱ـ گزارش صاحب بن عبّاد و نجاشی، معتبر و مربوط به قرن چهارم و پنجم هجری است. بنابراین در تعارض با گزارشهای متأخّر، بر آنها تقدم دارد.
۲ـ گزارشهای یاد شده نشان میدهند که ظاهراً تا قرن پنجم هجری، موضوع شهادت حضرت عبدالعظیم مطرح نبوده است وگرنه در این گزارشها به آن اشاره میشد.
۳ـ در صورتی که بتوانیم بر گزارش کتاب الشجره المبارکه اعتماد کنیم، جمع میان این گزارش و گزارش مشجرات ابن معیّه و نیز گزارش منابع معتبر یاد شده، این است که ایشان در اثر مسموم شدن، بیمار شده و به شهادت رسیده است.
۴ـ با عنایت به پیشینه خانوادگی حضرت عبدالعظیم علیهالسلام و قیام علویان در طبرستان، در صورتی که زمامداران فاسد بنی عبّاس از مخفیگاه ایشان در ری آگاه میشدند، قطعاً ایشان را به شهادت میرساندند و بعید نیست در اثر کثرت رفت و آمد با ایشان در مدّت حضورشان در ری، به این موضوع پیبرده باشند.
۵ـ تشبیه زیارت حضرت عبدالعظیم علیهالسلام به زیارت امام حسین علیهالسلام می تواند قرینه ای بر شهادت ایشان باشد.
بنابراین، هر چند دلیل قاطعی بر شهادت حضرت عبدالعظیم علیهالسلام در دست نیست، لیکن دلیل محکمی بر نفی شهادت ایشان نیز وجود ندارد؛ بلکه با توجّه به نکته سوم، چهارم وپنجم، پذیرفتن اصل شهادت بعید نیست.
انتهای پیام