به گزارش «شیعه نیوز»، روزنامه همدلی در مطلبی آورده است: هامون خشکیدهاست و عهدشکنی افغانها در موضوع حقابه ایران یکی از مهمترین عوامل رنج سیستان و بلوچستان از خشکی آن است. بر اساس قرارداد ایران و افغانستان در اسفندماه سال ۵۱ که به امضای نخستوزیران وقت دو کشور- امیرعباس هویدا و موسی شفیق – به امضا رسید سهم ایران باید در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) باشد. با این حال این موضوع در این سالها همچنان محل مناقشه بود.
محمد اشرف غنی رئیسجمهور پیشین افغانستان بهار امسال در افتتاحیه سد کمالخان در ولایت نیمروز اعلام کرد که ایران باید در برابر مازاد حقابهاش به افعانستان نفت بدهد. با اینحال طرف ایرانی هم از بدعهدی افغانستانیها شکایت داشته است. اکنون اما طالبان رسما استقرار خود در افغانستان را اعلام کرده که با استقبال برخی افراد در ایران روبهرو شده است.
همچنین مولوی عبدالحمید، از رهبران اهل سنت در ایران به قدرت رسیدن طالبان را به آنها تبریک گفت. او اخیرا در گفتوگویی ضمن ارائه دلایل خود برای این تبریک، گفته که با طالبان بر سر مساله حقابه ایران و باز کردن سد کمالخان گفت و گو کرده است و آنها «اینها قبول کردند که حتی اگر در آن طرف افغانها تشنه هم باشند؛ ولی آب به ما میدهند.» او همچنین گفته: «الان چیزهای امیدوارکننده زیادی وجود دارد؛ از جمله آنکه طالبان کشت خشخاش را ممنوع اعلام کردهاند و انشاءالله مسئله کمآبی حل خواهد شد و آب هیرمند به سمت ایران آزاد میشود.» اما سوال آنجاست که طالبان چه رویکردی در برابر حقابه ایران خواهد داشت؟ آیا هامون دوباره پرآب خواهد شد؟
آیا موضوع هامون نیست که برخی سیاسیون را به موضوع استقبال از طالبان وا داشته است؟
مراد کاویانی، استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی در گفت و گو با همدلی میگوید: در سطح کلان نگاه جمهوری اسلامی به طالبان نگاهی راهبردی نیست؛ به قولی میتوان گفت که ایران به طالبان ابزاری نگاه میکند.
طالبان هم به ایران همین نگاه را دارد. وجه مشترک و منافع مشترک یا رویکرد مشترک ایران و طالبان مساله آمریکا بود؛ وقتی آمریکا در مرزهای شرقی ایران حضور داشت دفع و دورسازی دشمن از مرزهای شرقی یکی از مطالبات امنیتی ایران بود.
از این منظر جمهوری اسلامی و طالبان همموضع و همنظر بودند. اما الان که آمریکا افغانستان را ترک کرده و دیگر نیروهای نظامی این کشور در افغانستان حضور ندارند میتوان گفت دیگر آن عامل مشترک وحدت بخش بین ایران و طالبان دیگر وجود ندارد.
این استاد دانشگاه گفته است: به نظر میرسد با توجه به اینکه پاکستان بازیگر اصلی تحولات افغانستان خواهد بود، دیگر ایران در افغانستان نقشی جدی نخواهد داشت؛ بلکه پاکستان به تحولات افغانستان جهت و معنا خواهد داد؛ دستکم ایران به اندازه پاکستان نقش نخواهد داشت. از طرف دیگر یادمان باشد که افغانستان به طور سنتی حوزه نفوذ ایران بوده و علتش آن است که ما و افغانها همانندیهای فرهنگی و قرابتهای هویتی بسیار گستردهای داریم.
موضوع قرابتهای هویتی عمدتا در بین دو بخش «هزارهجات» و «تاجیک»هاست. ایران در این مناطق بیشترین نفود فرهنگی را دارد. در مقابل ما در این حوزه با پشتونها کمتر قرابت داریم. یکی از عوامل وحدتبخش بین ما و افغانها زبان فارسی بود.
واقعیت این است که پشتون ها – اگر نگوییم همه آنها، دستکم اکثرشان- نسبت به زبان فارسی موضع داشتند و تلاش آنها به نوعی زدودن زبان فارسی بوده است. این موضوع کسانی که در ایران بر روی مباحث هویتی حساس هستند را به کنش و واکنش وادار میکند. از اینرو بر این باورم که به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، تاثیری در مناسبات هیدروپلتیکی ایران و افغانستان نخواهد داشت؛ اولا خود طالبان از جمله جریاناتی است که پیگیر مساله آب است و از سوی دیگر پشتونها این قبیل موضوعات را برای افغانستان به مبحثی حیثیتی تبدیل کردهاند و به شدت هم بر این موضوع حساسیت دارند.
کاویانی معتقد است که افغانستان در شرایط کنونی آب را به سوی ایران روانه نخواهند کرد. این موضوع تابع این است که خود افغانستان هم به شدت درگیر خشکسالی است. بنابراین عملا آب چندانی برای ارسال به سوی ایران ندارند. او ادامه میدهد: برآوردها نشان میدهد که در طی چندماه آینده دست کم در فصل پاییز بارش چندانی اتفاق نخواهد افتاد. در نتیجه منابع آبی افغانستان هم منابع محکم و قدری نیستند که بتوانند به صورت سیلاب یا دشتمال به سمت ایران سرازیر شود و بتواند به سمت سدها و بندها و دریاچه هامون بیاید و آنها را سیراب کند. به این ترتیب، من امید چندانی ندارم که جریانات سیاسی افغانستان و همچنین جریانات اقلیمی ماههای آینده منجر به آن شود که در امنیت شرق ایران تغییری ایجاد شود.
حرفهای عبدالحمید مبنای علمی ندارد
استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی همچنین در ارتباط با استقبال برخی جریانات از روی کار آمدن طالبان در افغانستان میگوید: این استقبال بیشتر از آنکه ماهیت هیدروپلتیکی داشته باشد ماهیتی سیاسی دارد و کمتر تابع این است که منافع جمهوری اسلامی ایران در این مناسبات چقدر تامین خواهد شد. به این ترتیب، این استقبال اساسا ربطی به مسائل هیدروپلتیکی ندارد. با مباحثی که من پیگیری میکنم چه کسانی که نسبت به روی کار آمدن طالبان در افغانستان بدبین هستند و چه آنهایی که از قدرت رسیدن این گروه خوش بین هستند اساسا مساله آب دغدغه آنها نیست.
کاویانی در ادامه به اظهارات مولوی عبدالحمید اشاره میکند و میگوید: ایشان گفتهاند که آب هیرمند به سوی ایران خواهد آمد. اما واقعیت این است که در این مدت چنین چیزی محقق نخواهد شد. یادتان باشد که افغانستان اساسا کشوری صنعتی نیست و بخش عمدهای از تولیدات و معیشت مردم وابسته به کشاورزی است که خود به آب وابسته است. مضافا آنکه میزان بارش کاهش پیدا کرده و در تابستان گرم قرار داریم. در ماههای آینده بارش چندانی اتفاق نخواهد افتاد و به این ترتیب صحبتهای مولوی عبدالحمید دستکم تا پاییز مبنای علمی ندارد. البته من معتقدم شرق ایران تا ابتدای زمستان از نظر آبی ناامن خواهد بود.
موضعگیری طالبان در مورد آب جدید نیست
این مدرس جغرافیای سیاسی در ارتباط با پیشبینی از عملکرد طالبان در مورد حقابه ایران میگوید: ظاهر قضیه نشان میدهد که طالبان امروز با طالبان دیروز متفاوت است. طالبان امروز میداند که لازمه موفقیت و قلمروداری در کشور افغانستان مستلزم آن است که آنها بتوانند هم داخلِ نابسامان را بسامان کنند و هم بتوانند با کشورهای همسایه تعامل بیشتری داشته باشند.
من در پیگیری صحبتهای آنها دیدهام که برخی از کارگزاران طالبان اعلام کردهاند که ما نیازمند همکاری با ایران و استفاده از بندر چابهار هستیم. درست میگویند اما من شک جدی دارم که تحول سیاسی که در افعانستان اتفاق افتاده منجر به ارسال و روان شدن آب به سمت ایران شود. اساسا اگر دقت کرده باشید طالبان بحثی راجع به آب مطرح نکرده است. من مطمئن هستم که ادامه موضعگیری طالبان در خصوص آب جدا و متمایز از دیگر کارگزاران پیشین افغانستان نخواهد بود. اما تهدیدات پیش روی وضعیت آبی ایران خواهد بود؟ مراد کاویانی در پاسخ به این سوال میگوید: از منظر کشور افغانستان وضعیت در ماههای آینده برای ایران سختتر خواهد شد؛ چون عملا آبی که بخواهد تامین امنیت شرق ایران را تامین کند وجود ندارد. امنیت آبی ایران در شرق ایران با بارش و آبهای ورودی تامین میشود.
از نظر آب ناشی از بارش، کارشناسان میگویند تا زمستان بارش چندانی اتفاق نخواهد افتاد. بحث دوم محدودیت منابع آب در افغانستان است؛ به ویژه رودهایی که به سمت ایران روانه میشود. از این رودها هم آبی به سمت ایران نخواهد آمد. در نتیجه فکر میکنم در ماههای آینده ما درگیر برخی تنشهای آبی، دستکم در مقیاس داخلی خواهیم بود. هرچند که دستاندرکاران و سازمانهای مربوطه ناگزیرند که با مقامات افغانستان صحبت کنند اما اینکه این صحبتها زمینهای را فراهم کند که آبی از سمت افغانستان به سمت ایران بیاد، رخ نخواهد داد و من شخصا امید چندانی به این وضعیت ندارم.
انتهای پیام