به گزارش «شیعه نیوز»، هزاران باشنده/ شهروند افغانستان خانه و سرمایههای وابسته به زمینشان را در مناطق به تازگی تصرف شده تروریستهای طالبان رها کرده و به مرکز شهرها پناه آوردهاند، فقر و گرسنگی در میان آوارگان جنگ به حدی است که سازمان ملل از وقوع فاجعه انسانی قریبالوقوع ابراز نگرانی کرده است. آگاهان میگویند که این حجم از بیجاشدگی/آوارگی یک پیام مهم دارد، این که بسیاری از مردم افغانستان نمیخواهند کابوس زندگی در سایه امارت طالبانی در دهه هفتاد را دوباره تجربه کنند و به ناچار به مرارتهای بیجاشدگی/آوارگی تن میدهند. از طرفی طالبان با این پیام به مناطق تصرف شده میآیند که به مردم عادی کاری ندارند و آنها میتوانند زندگی معمولیشان را از سر بگیرند، اما از طرف دیگر گزارشهایی از رویکرد افراطی طالبان در مناطق شمالی افغانستان میرسد. یورونیوز برای بررسی ماهیت طالبان امروزی با طالبان دیروز (دهه هفتاد) با چند تا از کارشناسان گفتگو کرده است.
آصف آشنا، کارشناس مسایل سیاسی به یورونیوز میگوید: «در دو دهه اخیر همچنان که شهروندان افغانستان به رشد سیاسی، اقتصادی و توسعه انسانی دست یافتند (و با جامعه افغانستان دهه هفتاد فرق کردهاند)، طالبان هم تغییراتی را تجربه کردهاند. طالبان از نظر سیاسی نسبت به طالبان دهه هفتاد قدرتمندتر شدهاند، هر چند که از نظر ارزشهای ایدئولوژیک همان طالبان دیروز هستند.» به گفته وی رشد سیاسی طالبان از سال ۲۰۰۷ میلادی، یعنی بعد از اولین جرگه صلح آغاز شد و آنها تاکنون توانستهاند گروه ستون پنجمی را در درون نظام کنونی افغانستان داشته باشند که بر تصمیمات ارگ چه در دوره حامد کرزی و چه در دوره اشرف غنی احمدزی به نفع طالبان تاثیرگذار هستند. وی میافزاید: «آقای کرزی رشد دموکراسی را بر اثر نفوذ مهرههای طالبان به نفع این گروه مصادره کرد، وضع به جایی رسید که آقای کرزی با مخالفتهایش با حملات شبانه امریکا به مواضع طالبان و مخفیگاههای این گروه روابط خود را با رئیسجمهور وقت امریکا (اوباما) به صفر رساند.»
این کارشناس سیاسی دلیل قدرتگیری طالبان را ناشی از فساد سیاسی حاکم بر ارگ ریاست جمهوری افغانستان میداند و میگوید: «قدرتگیری طالبان امروزی ریشه در بازیهای سیاسی درون ارگ داشت. از یک طرف از دوره کرزی به این سو به شکلهای مختلف از چهره طالبان قباحتزدایی شد و از طالبان میانهرو، تندرو، برادران راضی و ناراضی سخن رفت و چنین استدلال شد که باید با طالبان (میانهرو) برخورد نیک صورت گیرد، در حالی که در تجربه مردمی طالبان میانهرو و تندرو وجود نداشت. از طرف دیگر از گروه طالبان به عنوان ابزار فشار برای تاثیرگذاری در انتخاباتهای ریاستجمهوری نیز استفاده شد. در تجربه انتخاباتی سال ۲۰۱۴، طالبان در هرات و فاریاب و مزار مردم را با تهدید قطع کردن انگشت از رای دادن منصرف میکردند و در مناطقی که احتمال بیشتری داشت که تیم مورد نظر رای بیاورد، امنیت شبکههای رایدهی و کارخانههای تولید رای تقلبی را تامین میکردند.»
به گفته آصف آشنا طالبان دیروز امکانات نظامی قدرتمندی نداشتند و در بهترین حالت به داشتن (تیربار) پیکا و چند موتورسایکل (موتورسیکلت) خلاصه میشدند، اما به خاطر حضور ستون پنجم طالبان در ارگ ریاستجمهوری به کاروانی از امکانات نظامی سنگین و تجهیزات پیشرفته نظامی ارتش دست یافتهاند. وی ادامه میدهد: «طالبان به قدری از نظر سیاسی قدرتمند شدهاند که روابط دیپلماتیک و استخباراتی/اطلاعاتی با کشورهای بانفوذ در افغانستان برقرار میکنند و حتی با بزرگترین متحد سیاسی دولت افغانستان، یک توافقنامه (دوحه) را در بلندترین سطح امضا میکنند.» با شدت گرفتن جنگ میان دولت و طالبان، آمریکا اعلام کرده است که برای پشتیبانی بیشتر از نیروهای امنیتی افغانستان، حملات هوایی علیه مواضع طالبان را شدت میبخشد.
شکاف طبقاتی میان طالبان و رهبرانشان
به نظر میرسد طالبانی که در گذشته با مظاهر تکنولوژی برخورد میکردند، امروزه برای پیش بردن جنگ روانی در کنار جنگ در میدانهای نبرد با دولت، استفاده فعالی از تکنولوژی میکنند. همانطور که بسیاری از شهروندان افغانستان از رسانههای اجتماعی برای رساندن پیامهایشان در مورد وقایع اخیر استفاده میکنند. برخی از صاحبنظران در شبکههای اجتماعی با اشتراک گذاشتن تصاویری از زندگی پر از رفاه رهبران کنونی طالبان به شکاف میان فقر و گرسنگی طالبان در صحنههای نبرد و زندگی رهبرانشان اشاره میکنند. طالبان دیروزی ملای قریهای در قندهار به نام ملا محمدعمر را به عنوان رهبر پذیرفته بودند و زندگی سنتی و ابتدایی ملاعمر فرقی با جنگجویان طالبان نداشت اما رهبران امروزین طالبان در دانشگاههای معتبر منطقه تحصیل کردهاند. محمد نعیم وردک، از رهبران و عضو تیم مذاکره کننده طالبان در دوحه در دانشگاه اسلام آباد در دوره دکتری تحصیل کرده است. عباس استانکزی یکی از این رهبران طالبان است که بعد از تحصیل در دانشگاه نظامی کابل در آکادمی نظامی هند درس خوانده است.
فرهنگ خشونت و کشتار
اخیرا یوناما با انتشار گزارشی، تلفات غیرنظامیان را در نیمه نخست سال ۲۰۲۱ میلادی بیسابقه خوانده و طالبان را عامل اصلی تلفات غیرنظامیان دانسته است. سرپرست سفارت امریکا در کابل در توییتی به این گزارش واکنش نشان داده و نوشته است که عدم تمایل طالبان به گفتوگوهای معنادار صلح، نشاندهنده بیتفاوتی این گروه نسبت به زندگی غیرنظامیان است. حسن رضایی، استاد جامعه شناسی و مترجم با بیان این که «طالبان بیرونی سیاسیتر و طالبان داخلی خشنتر شدهاند»، میگوید: «برخلاف طالبان دیروز که ساختار تشکیلاتی به شکل ساده و ابتدایی داشتند، طالبان امروزی در سه ردهبندی قابل بررسی هستند. رده اول رهبران طالبان هستند که در خارج از افغانستانند، برخلاف گذشته سنتی عمل نمیکنند و به یک فهم سیاسی رسیدهاند، به طوری که بین سیاست اعلانی و اعمالی آنها تفاوت وجود دارد. آنها در سیاست اعلانی خود از صلح و احساسات ملی سخن میگویند و در عمل، برخورد خشن و شدید دارند. رده دوم، طالبانی هستند که در رفت و آمد میان پاکستان و افغانستان هستند و از نظر فنی و نظامی ورزیده شدهاند. رده سوم بازوی نظامی طالبان هستند که متشکل از طالبان ایدئولوژیک، کسانی که به هر دلیلی از جمله قاچاق مواد مخدر و جرایم دیگر به مشکلات با دولت برخوردهاند و جذب بدنه نظامی طالبان شدهاند. در دو دهه اخیر بدنه نظامی طالبان بیرحمتر از گذشته شدهاند، آنها افراد ملکی/غیرنظامی را میکشند با این توجیه که مظنونان یا خارجی هستند یا همکاران خارجیها. و اگر به آنها به خاطر کشتارشان اعتراض شود، توجیهات ساده لوحانهای را مطرح میکنند.» به گفته رضایی، بدنه نظامی طالبان در گذشته (دهه هفتاد) توجیهشان این بود که برای پایان دادن به وضع آنارشی و جنگهای داخلی قدم به میدان گذاشتهاند و برخوردهای خشن و بیرحمانه آنها شکل مقطعی داشت که در یکاولنگ بامیان، مزارشریف و .. بروز یافت، اما بعد از گذشت دو دهه، بیرحمی و خشونت برای طالبان به یک فرهنگ تبدیل شده است.
طالبان ایدئولوژیک، امروز و دیروز
محمد محق، دینپژوه که درباره تفکر ایدئولوژیک طالبان تحقیق کرده است، دراین باره میگوید: «هر کس تصور کند که طالبان تغییر کردهاند یا خود را فریب میدهد یا دیگران را. طالبان در اندیشه و باورهایشان همان گروه متحجر و واپسگرا هستند که در دوران حاکمیتشان بودند. تنها تغییری که کردهاند در فریبکاری و خدعهگریشان است که نسبت به آن زمان چالاکتر شدهاند.»
وی میافزاید: «تفسیر طالبان از اسلام بدویترین، خشنترین و عقلستیزترین تفسیر ممکن از دین است. این را در زمان حاکمیتشان با چشم سر دیدیم. آنان هنوز به همان تفسیر از دین مینازند و حتی ادعای زبانی هم ندارند که به تفسیر متفاوتی رسیدهاند. تفسیر آنان از نظر بسیاری از مراکز معتبر دینی جهان اسلام مردود است.» او می گوید طالبان به حقوق اقلیتها، تنوع اقوام و حقوق زنان باور نداشتند و هنوز هم هیچ باوری ندارند و اجازه نخواهند داد زنان ادامه تحصیل بدهند، در رشتههای دلخواه خود درس بخوانند، به مشاغل دلخواه خود بپردازند و بر بدن و بر سرنوشت خود مالکیت داشته باشند.
آینده سیاسی طالبان
به گفته حسن رضایی، در صورتی که دولت افغانستان بتواند در مقابل طالبان مقاومت کند و این جنگ برای ۵ سال آینده دوام یابد، شکافهای کنونی بین رهبران طالبان و بازوی نظامی آنها به صورت اختلافات جدی نمایان خواهد شد. وی میگوید درست است که در حال حاضر رهبران طالبان از این بدنه نظامی خشن طالبان برای پیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده میکنند اما در درازمدت، رهبران خارجنشین طالبان مستقر در قطر و پاکستان این نگرانی را دارند که نتوانند نیروهای داخلی طالبان را کنترل کنند. رضایی میافزاید: «چنانچه دولت نتواند ادامه دهد و توان ادامه جنگ را نداشته باشد و این گروه روی کار بیاید، در سیاست افغانستان، شاهد یک حکومت سربکوبگر خشنی خواهیم بود که تحمل کوچکترین مخالفتی را نخواهد داشت و شدت خشونتش در تاریخ سیاسی افغانستان بیسابقه خواهد بود. چون در این دو دهه، طالبان فرصت کشتار داشتهاند و به شدیدترین و خشنترین شکل ممکن شهروندان افغانستان را قربانی کردهاند.» طالبان مدعی شدهاند که حدود ۲۰۰ ولسوالی/شهرستان افغانستان را تحت تصرف خود درآوردهاند، ادعایی که حکومت افغانستان رد میکند. افغانستان ۳۸۸ ولسوالی دارد.
انتهای پیام