به گزارش «شیعه نیوز»، روز هشتم ذیالحجه از جهت تاریخ عاشورا، مصادف با آغاز مرحله دوم حرکت امام حسین علیهالسلام بود که از مکه به سوی کربلا انجام شد. ماجرا از این قرار است که وقتی امام حسین همراه با کاروانیان از مدینه خروج کردند، در مسیر حرکت خویش به مکه رسیدند. امام حدود چهار ماه در مکه ماند. در این مدت نامههای دعوت اهالی کوفه به دست ایشان رسید. ایشان برای اطمینان از محتوای نامهها، مسلم بن عقیل را به سمت کوفه و سلیمان بن رزین را به سمت بصره فرستاد. با وجود احتمال ترور امام حسین در مکه به دست عاملان یزید و نیز دعوت کوفیان و تأیید سفیر امام از درست بودن دعوت کوفیان، امام در هشتم ذیالحجه با 82 نفر از کاروانیان راهی کوفه شد. برخی از مورخان و محدثان از جمله شیخ مفید نوشتهاند امام حسین برای خارج شدن از مکه، حج خود را ناتمام گذاشت و نیت خود را از حج به عمره مفرده برگرداند و از احرام خارج شد. ( اعلامالوری، ج1، ص445)
امام حسین قبل از آنکه حرکت خود را آغاز کند، طی خطبهای فرمود «الحمدلله و لا قوة إلا باللَّه و صلى اللَّه على رسوله و سلم، مرگ بر گردن آدمیزاده، همانند گردنبندى بر گردن دختران جوان مقدر شده است (مرگ همیشه همراه آدمى است) و اشتیاق من به دیدار گذشتگانم (پدر و مادرم و جدّ و برادرم) همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است. مرا کشتارگاهى مقرّر است که باید آنجا برسم، گویى مىبینم پیوندهاى بدن مرا گرگان بیابانها از هم جدا مىکنند در سرزمینى میان نواویس و کربلا تا رودههاى خالى و انبانهاى گرسنه را از پارههاى تن من پر کنند، آدمى از سرنوشت ناگزیر است، ما خاندان رسالت بهرضاى خداوند راضى هستیم و به بلایش شکیبا، و خداوند بهترین پاداش شکیبایان را به ما عطا خواهد فرمود؛ هرگز پاره تن رسول خدا از او جدا نشود و همگى در جایگاه قدس در کنار اویند تا دیدهاش با آنان روشن شود و وعده الهى به آنان تحقّق یابد.» الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ سَلَّمَ خُطَّ الْمَوْتُ عَلَى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقِلَادَةِ عَلَى جِیدِ الْفَتَاةِ وَ مَا أَوْلَهَنِی إِلَى أَسْلَافِی اشْتِیَاقَ یَعْقُوبَ إِلَى یُوسُفَوَ خُیِّرَ لِی مَصْرَعٌ أَنَا لَاقِیهِ کَأَنِّی بِأَوْصَالِی تَتَقَطَّعُهَا عَسَلَانُ الْفَلَوَاتِ بَیْنَ النَّوَاوِیسِ وَ کَرْبَلَاءَ فَیَمْلَأْنَ مِنِّی أَکْرَاشاً جُوفاً وَ أَجْرِبَةً سُغْباً لَا مَحِیصَ عَنْ یَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْتِ نَصْبِرُ عَلَى بَلَائِهِ وَ یُوَفِّینَا أَجْرَ الصَّابِرِینَ لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص لُحْمَتُهُ وَ هِیَ مَجْمُوعَةٌ لَهُ فِی حَظِیرَةِ الْقُدْسِ تَقَرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ وَ یُنْجَزُ بِهِمْ وَعْدُه. (مثیر الأحزان، ص41)
بعد در عبارتی کلیدی فرمود «مَنْ کانَ باذِلاً فِینا مُهْجَتَهُ وَمُوَطِّناً عَلی لِقاءِ اللهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَإِنّی راحِلٌ مُصْبِحَاً إِنْ شاءَ اللهُ تَعالی؛ آگاه باشید، هر یک از شما که حاضر است در راه ما از خون خویش بگذرد و جانش را در راه لقای پروردگار نثار کند، پس آماده حرکت با ما باشد که من فردا صبح حرکت خواهم کرد، ان شاءالله.»
این خطبه حداقل حاوی چند نکته کلیدی است: اولین نکته درباره آگاهی امام از سرنوشت خویش و کاروانیان است، آنجا که فرمود «مرا کشتارگاهى مقرّر است که باید آنجا برسم.»همچنان که امام بارها بر این مسئله تأکید داشتند، از جمله روایت خود آن حضرت که از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل فرمود «یَا حُسَیْنُ، اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاكَ قَتِیلًا» یعنی ای حسین، قیام کن؛ چرا که خداوند میخواهد تو را در حالی که کشته شدی، ببیند.» دومین نکته، درباره شرط همراهی با امام حسین و یا شرط ورود به کاروان حسینی است که همان بذل جان در راه عترت است. بر این اساس، ماجرای عاشورا نه صرفاً رویدادی تاریخی بلکه برنامهای از جانب خدا بود که باید در مقطعی از زمان از مجرای امام حسین علیهالسلام رقم میخورد؛ هرچند این قیام الهی، تبعه رفتار منفی امت پس از جریان غدیر بود که سبب فاصلهگیری مسلمانان از نور ولایت عترت بود و این تاریکی باید به سبب خون سید الشهداء تا حد زیادی زدوده میشد.
انتهایپیام