به گزارش «شیعه نیوز»، برای دومین بار در مسیری مشابه قدم گذاشتن، شاید در نگاه اول راحتتر به نظر برسد، اما همیشه این طور نیست. بیشتر افراد وقتی بعد از طلاق دوباره تصمیم به تشکیل زندگیمشترک میگیرند، انتظار ندارند همان دردسرهایی که بار اول آنها را تحت تاثیر قرار داده بود، باز هم بر آنها غلبه کند. آنها دیگر تسلیم این زودباوری نمیشوند که «ما همدیگر را دوست داریم و فقط همین مهم است».
تجربه به آنها یاد داده است که چیزهای مهم دیگری هم وجود دارد و باید خود را آماده کنند. زن یا مردی که برای دومین بار ازدواج میکند تا زمانی که باقی ماندههای هیجانی و احساسی رابطه قبلی را پاک سازی نکرده باشد، نمیتواند همسرش را دوست داشته باشد و به او عشق بورزد و اگر هر دو طرف، ازدواج دومشان باشد، تلاشی مضاعف برای آماده شدن لازم است.
خود جدیدتان را بسازید
اگر به تازگی جدا شدهاید، عجله نکنید و با اولین فردی که به شما توجه نشان داد و ابراز علاقه کرد، تصمیم به آشنایی بیشتر برای ازدواج نگیرید. در این برهه زمانی، شما هنوز با احساس ناامیدی درگیرید و شاید اضطراب دارید که ثابت کنید هنوز هم جذاب و خواستنی هستید. به خودتان فرصت بدهید تا درک کنید زندگیمشترک قبلیتان چرا و چگونه به پایان رسید. به خودتان زمان بدهید تا خودتان را ببخشید و به آرامش برسید. تجربیات رابطه قبلیتان را ارزیابی کنید و یاد بگیرید چگونه از آنها برای کمک به بهبود دیدگاه جدیدتان استفاده کنید و مهارتهای جدید و لازم را فرا بگیرید.
انتظار بیجا از همسر جدید نداشته باشید
انتظار نداشته باشید همسر جدید، زخمهایتان را التیام بدهد، چون منصفانه نیست. تا زمانی که روان تان ترمیم نشده است، نمیتوانید متوجه شوید واقعا آمادگی شروع یک زندگی مشترک جدید را دارید؟ لازم است برای شروع دوباره، قوی و با اعتماد به نفس باشید، هر چند که ردی از زخمهای گذشته به جا خواهد ماند. همچنین تمرینهایی برای تقویت اعتماد به نفستان انجام دهید، مثلا داشتههایتان را فهرست کنید، سوالهای مفید و توانمند کننده از خودتان کنید، استعدادها و نقاط قوت خود را با دیگران به اشتراک بگذارید و ....
دنبال انتقام گرفتن از همسر سابقتان نباشید
عقل حکم میکند که تا جایی گذشت داشته باشید که بتوانید با همسر سابقتان متمدنانه رفتار کنید. درست است که قرار نیست دیگر با همسر سابقتان خرید بروید، شام صرف کنید و خوش بگذرانید، اما گاهی امکان قطع ارتباط به طور کامل وجود ندارد به خصوص اگر فرزندانی هم داشته باشید.
پدر و مادرهایی که از هم جدا میشوند، مجبورند به خاطر بچهها گاهی با هم ارتباط برقرار کنند. این را بپذیرید که رفتار عاقلانه به نفع همه است؛ خودتان، بچهها و البته همسر جدید و آیندهتان. از یک جو آرام و صلح جویانه قطعا منتفع خواهید شد، اما در فضایی از خشم و کینهورزی، همه ضرر خواهند کرد. تنش را با آرامش و بدرفتاری و ستیزه جویی را با همدلی و درک جایگزین کنید تا خشم و دلخوری و انتقامجویی، وارد زندگی آیندهتان نشود.
اگر طرف مقابلتان بچه دارد...
اگر قرار است با کسی ازدواج کنید که از زندگی اول خود فرزندانی دارد، باید این را بپذیرید که این بچهها حق دارند اوقاتی کاملا شخصی با پدر یا مادر خود که قرار است همسر شما شود داشته باشند. آنها به حمایت کسی که شما قرار است با او ازدواج کنید نیاز دارند، پس هرگز همسر آیندهتان را وادار نکنید تا بین شما و فرزندانش یکی را انتخاب کند.
در ابراز علاقه به همسرتان باید احساسات و عواطف فرزندان او را نیز در نظر بگیرید و به آن حساس باشید. یک کودک ممکن است نسبت به همسر جدید پدر یا مادرش خشمگین باشد و احساس کند ممکن است نادیده گرفته شود یا به حمایت از پدر یا مادر خود که اکنون با او نیست برخیزد. به هر حال شما باید تمام سعی خود را بکنید که بچهها را واقعا دوست داشته باشید و به آنها توجه کنید. متناسب با سن و جنسیت بچهها، شیوهای مناسب برای ابراز عشقتان پیدا کنید.
متاهل بودن طرف مقابل، خط قرمزتان باشد
اگر فرد مدنظرتان برای ازدواج مجدد هنوز درگیر مشاجرههایی درخصوص مسائل حقوقی درباره خانه و حضانت بچهها و دیگر موارد قانونی است، اما میگوید به زودی طلاق خواهد گرفت و ...، بهتر است صبر کنید تا این مسائل حل و فصل شود و سپس تصمیم نهایی را بگیرید. اگر زندگی جدیدتان را با این استرسها و تنشها شروع کنید، مطمئنا به رابطه زناشوییتان آسیب خواهد زد. به هر حال شما به هیچ قیمتی نباید وارد یک بازی سه نفره شوید.
درباره مسائل مالی حرف بزنید
بعضی از افرادی که برای دومین بار ازدواج میکنند، با این که تجربهاش را دارند، اما بعد از ازدواج متوجه میشوند مسائل مالی وجود دارد که از آنها بیخبر بودهاند یا در باره اش گفتوگویی نکرده و به توافقی نرسیدهاند. هر کسی که خواهان زندگی مشترک صادقانه بر مبنای اطمینان و درستکاری است، باید این موضوع را جدی بگیرد.
به دلیل درستی ازدواج کنید
دلیل شما برای ازدواج باید عشق و علاقه باشد. البته این اولین دلیل است، اما کافی نیست. شما باید در مسیر علاقه و محبت کمکم و آرامآرام پیش بروید تا فرصت کافی برای بررسی سایر جنبههای زندگی مشترک و ارزیابی موضوعات مهم دیگر را داشته باشید. شما باید پیش خودتان به این اطمینان برسید که دلیلتان برای ازدواج مجدد مثلا نیاز بچهها به پدر یا مادر، یا به این دلیل که فکر میکنید ازدواج میتواند زخمهایتان را التیام بدهد یا شما را از اندوه برهاند، نیست.
اجازه دهید خرد، راهنمای قلبتان باشد. صبر و خود کنترلی را تمرین کنید. وقتی هر چیزی را که برایتان مهم است بررسی کردید و از این که چیزهایی تحت کنترل شما نیست آزرده نشدید و پذیرفتید تواناییهایی دارید که امور تحت کنترلتان را مدیریت کنید، میتوانید به قلبتان اجازه بدهید بیقید و شرط عشق بورزد. اگر زندگی به شما فرصتی دوباره داده است، پس تمام تلاشتان را بکنید تا بیشترین بهره را از آن ببرید.