به گزارش «شیعه نیوز»، شمار زیادی از مردان هزاره طی دو دهه گذشته از افغانستان به استرالیا پناه آوردهاند، اما با وجود دریافت عنوان «پناهندگی»، انتظار آنها برای «اتحاد مجدد» با زن و فرزندشان پایانی ندارد. برخی از آنها اکنون مدت بیش از ۱٠ سال انتظار کشیدهاید.
شهر کوچک سوان هیل که در فاصله چهار ساعت رانندگی در شمال ملبورن واقع شده، اغلب به لقب جام غذای ملت یاد میشود، زیرا علاوه بر محصولات زراعتی دیگر، اکثر حاصلات بادام و انگور استرالیا از همین منطقه به دست میآید.
این شهر بیش از ٢٠ هزار نفر جمعیت دارد که حدود ۱٠ هزار تن آنها را کارگران فصلی تشکیل میدهند، و بسیاری از پناهندگان به دلیل فرصتهای کاری، مسکن مقرونبهصرفه و زندگی اجتماعی مصئون جذب این منطقه شدهاند.
اینها دقیقاً دلایلی بودند که دهقان پیشین، علی (مستعار)، در سال ٢٠٠٩ به امید آن زن حامله و شش فرزند خود را تنها گذاشت تا در آسترالیا پناهنده شود. اما بعد از بیش از یکدهه، او هنوز چشم به راه خانواده خود است.
علی به اسبیاس میگوید: «مدت ۱۱ سال است که از فرزندانم دور بودهام. هفت سال میشود آنها را ندیدهام. تنها از طریق تلفون [با آنها] صحبت میکنم».
«سوان هیل شهر خوبی است. اینجا مردم خوب دارد، آنها مهماننواز هستند و معنای درد انسانی را میفهمند».
این پناهنده ۶۵ ساله از مردم هزاره است، سومین بزرگترین گروه قومی افغانستان که همچنان توسط گروه خودخوانده دولت اسلامی (داعش) و طالبان هدف قرار میگیرد. علی قبل از آنکه در سال ٢٠٠٩ با قایق وارد آسترالیا شود، همراه با خانوادهاش از جنگ افغانستان به پاکستان پناه برده بود. خانوادههای اینچنینی اغلب فقط میتوانند مصارف سفر پرمخاطره تنها یکی از اعضای شان را به مقصد کشورهای پناهندهپذیر تأمین کنند.
علی در آسترالیا به عنوان پناهنده شناخته شد و بیش از ۱٠ هزار دالر را هزینه درخواست ویزه برای همسر و هفت فرزند خود کرد، اما تعدادی از پالیسیهایی که حکومت در قبال پناهندگان آمده با قایق اتخاذ کرده باعث شده که نتواند زن و فرزندان خود را به مکان زیبایی که اکنون خانه میخواند بیاورد.
حکومت وقت کارگر در سال ٢٠۱٣ با تعدیل قانون مهاجرت، پناهندگان آمده با قایق را از برنامه بشردوستانه آسترالیا محروم ساخت تا آنها دیگر از حق ضمانت/اسپانسر خانوادههای شان تحت این برنامه برخوردار نباشند. سپس در ٢٠۱۴ اسکات موریسن، وزیر وقت مهاجرت دستوری (دستور شماره ۶٢ وزیر) را صادر کرد که مطابق آن، رسیدگی به درخواستهای ویزه خانوادگی تمام ساکنان دایمی که با قایق به آسترالیا آمده بودند، از اولویت انداخته شد و تقاضاهای ویزه این خانوادهها در قعر جدول متقاضیان قرار گرفتند.
لیا پرکینز، وکیل مهاجرت مستقر در ملبورن که از علی و چندین مرد هزاره دیگر وکالت میکند، میگوید که وزارت مهاجرت هنوز از همان پالیسی کار میگیرد و درخواستهای ویزه خانوادگی پناهندگان آمده با قایق را در ته صف متقاضیان قرار میدهد. درخواستهای ویزه خانوادگی این پناهندگان تنها در دو صورت دوباره در اولویت قرار میگیرند: شهروندی آسترالیا را کسب کنند یا وزارت داخله را قانع بسازند که به دلایل دلسوزانه پرونده خانوادگی شان را از این قانون معاف کند.
حکومت آسترالیا درخواستهای شهروندی علی و بسیاری از پناهندگان مثل او را در زمره «پروندههای پیچیده» قرار داده و رسیدگی به آنها را بارها و سالها به تعویق انداخته است. اما در حالی که به درخواست ویزه خانوادگی او سه سال پیش معافیت داده شده بود، هنوز دَرَکی از ویزه همسر و فرزندانش نیست.
پرکینز میگوید: «در اوایل ٢٠۱٨ وقتی دستور معافیت صادر شد، ما به وجد آمده بودیم. با این حال، اکنون سه سال میشود که این خانواده هنوز منتظر ویزه هستند».
پالیسی حکومت ائتلاف در قبال پناهندگان امثال علی، شامل حال تمام کسانی میشود که با قایق به آسترالیا آمدهاند، اما پرکینز میگوید مشکل تأیید هویت هزارهها بهشدت به آنها آسیب رسانده است.
او میگوید: «من موکلانی داشتهام که کودکان شان را از دست دادهاند، موکلانی که تولد کودکان شان را از دست دادهاند، موکلانی که ۱٠ سال زندگی خانوادگی با زن و فرزندشان را از دست دادهاند. و اینها کسانی هستند که از قبل به اندازه کافی رنج دیدهاند».
او میگوید، «قوم هزاره یکی از آزاردیدهترین اقلیتها در جهان است» و تصریح میکند که بسیاری از خانوادههای هزاره در وقت به قدرت آمدن طالبان به کشورهای همسایه افغانستان پناه برده و هیچگونه وجهه قانونی برای ماندن در آنجا ندارند.
«و بنابراین، آنها همین اکنون به عنوان شهروندان درجه دوم در آنجا زندگی میکنند و در آن مناطق نیز به خاطر قومیت و باورشان مورد تبعیض قرار میگیرند».
از آخرین باری که علی به دیدار خانواده خود به پاکستان رفته بود، هفت سال میگذرد.
او میگوید: «تقاضای من از حکومت [آسترالیا] این است: دیگر بس است. گناه من چیست؟ تقصیر من چیست؟ هرچه داشتیم را به شما دادیم و هرچه از ما خواستید را به شما دادیم».
«دو سال از معاینات صحی [لازمه ویزه] ما میگذرد، و من منتظر ویزه فرزندانم هستم. چرا، گناه ما چیست، گناه کودکانم چیست؟»
بر بنیاد آمار، شهروندان افغانستان پس از سوریها و ونزویلاییها سومین بزرگترین گروه پناهندگان را در سطح جهان تشکیل میدهند و قریب به ٢٢ درصد کسانی که در آسترالیا خود را متولد افغانستان معرفی کرده، هزاره هستند.
زندگی در برزخ بیسرنوشتی
جیل پاتندن، معلم بازنشسته ساکن سوان هیل، نخستین بار در اوایل دهه ٢٠٠٠، زمانی که از طریق کلیسای محلی کلاسهای زبان انگلیسی دایر میکرد، گروهی از مردان هزاره را که برای میوهچینی به این منطقه آمده بودند ملاقات کرد. او ابتدا در قسمت یافتن خانه با آنها کمک میکرد و سپس به همکاری با آنها در زمینه کاغذبازیهای پیچیده ویزه شان رو آورد تا کمک شان کند با خانوادههای شان که در خارج منتظر هستند، یکجا شوند.
او میگوید: «در ٢٠٠۱ ما در واقع یک گروه عدالت اجتماعی بودیم. اما بعد از آن فقط درگیر پناهجویان شدیم، ما برای چیزهای دیگر وقت نداشتیم چون زمانی بود که بیرون آمدن این مردان از انواع و اقسام بازداشتگاهها شروع شد».
اکنون، همراه با دیوید هاکت، مالک بازنشسته یک تاکستان، هر هفته جلسهای را با اشتراک علی و حدود ۱۵ مرد دیگر هزاره دایر میکند. پاتندن میگوید حدود ۴٠٠ پناهنده هزاره طی ٢٠ سال گذشته از طریق سوان هیل وارد جامعه آسترالیا شده و بیش از نیم آنها در آنجا ماندگار شدهاند.
نخستین گروه مردانی که به آنجا آمده بودند، توانستند خانوادههای شان بیاورند، اما بعد این روند متوقف شد.
پاتندن میگوید: «خانوادهها اجازه آمدن داشتند، به مردان ویزه داده میشد، بعد آنها آن را متوقف کردند و فرقی نداشت که در حکومت بود، این کار متوقف شد».
روحالله حسینی، ٣٣ ساله، که خودش یک پناهنده دیگر هزاره و کارمند بخش باغداری و پارکهای شهرداری محل است، به این مردان در قسمت ترجمه کمک میکند. حسینی در سال ٢٠۱٢ با قایق به آسترالیا آمد و یک پناهنده شناخته شده است، اما مانند بسیاری از مردانی که برای شان ترجمه میکند، او نیز از خانوادهاش جدا مانده است.
او مدت هشت سال میشود که به صورت تماموقت کار کرده و برای اداره خدمات اضطراری ایالت (اسایاس) نیز به عنوان داوطلب کار میکند، اما چون خودش ویزه موقت دارد، نمیتواند همسر و کودک خردسالش را به آسترالیا بیاورد.
او میگوید: «من نمونهای از هزاران نفر هستم [که] در مناطق اطراف کار میکنند، زندگی میکنند و مالیات میپردازند، [اما] هنوز در بیسرنوشتی بهسر میبرند».
«من اجازه ندارم به دیدار زن و دختر خوشکلم بروم. زندگی کردن در بیسرنوشتی و دوری از خانواده زندگی را دشوار و دشوارتر میسازد».
پرکینز میگوید مردان هزاره معمولاً از وی میخواهند به زنان شان نامه بنویسد و توضیح بدهد که چرا با وجودی که هزینه درخواست ویزه شان پرداخت شده، هنوز در صدور ویزه تأخیر وجود دارد.
پرکینز میافزاید، این موضوع بر سلامت روانی مردان هزارهای که او از آنها وکالت میکند، تأثیر گذاشته است.
انتهای پیام