۰

توصیه خطرناک صداوسیما برای مقابله با گرانی‌ها

كارشناس صدا و سيما در برنامه «زنده باد زندگي» مردم را به قناعت بيشتر و نخوردن ميوه به دليل گراني دعوت كرد. هر چند كه صحبت‌هاي اين كارشناس سنخيتي با اسم برنامه نداشت، اما موضع منفعلانه در قبال تورم خوراكي‌ها و پاك كردن صورت مساله گراني كالاهايي است كه باعث شده دو وزير صمت و جهاد كشاورزي به دادسراي ديوان محاسبات احضار شوند.
کد خبر: ۲۵۴۰۷۶
۱۰:۴۹ - ۲۶ اسفند ۱۳۹۹

به گزارش «شیعه نیوز»، روزنامه اعتماد نوشت: كارشناس صدا و سيما در برنامه «زنده باد زندگي» مردم را به قناعت بيشتر و نخوردن ميوه به دليل گراني دعوت كرد. هر چند كه صحبت‌هاي اين كارشناس سنخيتي با اسم برنامه نداشت، اما موضع منفعلانه در قبال تورم خوراكي‌ها و پاك كردن صورت مساله گراني كالاهايي است كه باعث شده دو وزير صمت و جهاد كشاورزي به دادسراي ديوان محاسبات احضار شوند.

اما چرا اين صحبت‌ها آن هم در شرايط فعلي كه بايد فكري به حال سبد معيشتي خانواده‌هاي كم درآمد كرد تا آنها نيز بتوانند از حداقل‌ها برخوردار شوند، خطرناك است؟ در حال حاضر كاهش ارزش پول ملي و تورم دو رقمي، شرايطي را به وجود آورده كه سبد غذايي چندين ميليون نفر از شهروندان ايراني، آب رفته است. بر اساس تخمين قيمتي كه برخي رسانه‌ها از سبد غذايي كه وزارت بهداشت اعلام كرده، داشتند، يك خانواده سه نفره در ماه بايد 3 ميليون و 300 هزار تومان هزينه كند تا سوء‌تغذيه نگيرد. از سوي ديگر بر اساس آخرين گزارش مركز آمار از تورم، تورم سالانه در بهمن ماه 34.2 درصد و تورم نقطه‌اي خوراكي در همين ماه نيز حدود 70 درصد گزارش شده، بيشترين افزايش قيمت نقطه‌اي سبد خوراكي مربوط به «ميوه و خشكبار» با 88.2 درصد و گروه «شير، پنير و تخم‌مرغ» با 79 درصد است.

آمارهاي رسمي از «ضريب اهميت كالاها» در سبد مصرفي افراد نيز نشان مي‌دهد كه مقوله بهداشت و درمان براي دهك اول 4.67 و براي دهك دهم تقريبا دو برابر دهك اول، حدود 10 اهميت دارد. بدين معنا كه اگر مواد خوراكي كمتري توسط افراد مصرف شود، دهك‌هاي كم درآمد آسيب بيشتري از تبعات «مصرف پايين» مي‌برند و بايد هزينه‌هاي بيشتري براي درمان بيماري‌ها بپردازند.

بنابراين تشويق به «قناعت» آن هم به اين شكل در رسانه ملي، نه تنها به ادامه ناتواني در مديريت بازارها دامن مي‌زند و مقصر مشكلات را نه مسوولان كه زياده‌خواهي مردم جلوه مي‌دهد؛ بلكه دهك‌هاي كم درآمد را در مقابل بيماري‌ها آسيب‌پذيرتر مي‌كند. با فرمولي كه كارشناس صدا و سيما براي مقابله با گراني ارايه داد، مردم نبايد وسائل خانه و آپارتمان نيز بخرند، چراكه قيمت آنها نيز بالاست. هر چند براي خريدشان، با فرض عدم تغيير تورم و قيمت نيز بايد ماه‌ها و بلكه سال‌ها پس‌انداز كنند.

آنچه كارشناس صدا و سيما مطرح كرد

«بايد سطح توقعات‌مان را پايين آوريم. تا امروز سطح انتظارات كم شده ولي از اين هم بايد كمتر شود وگرنه زندگي حركت نمي‌كند. مثلا اگر تا ديروز برنج با خورشت مي‌خورديم، برنج خالي سر سفره بياوريم»؛ اينها بخشي از سخنان مطرح شده در آنتن زنده و در شرايطي است كه بسياري از اقلام مانند گوشت، مرغ و حتي آجيل از سفره‌هاي مردم حذف شده يا كمتر خريداري مي‌شوند. مجري در ادامه از كارشناس مي‌پرسد: «سطح توقعات‌مان را از گوشت و مرغ هم پايين‌تر آوريم؟» كه پاسخ كارشناس يك «بله» قاطعانه است. ادامه مي‌دهد كه «انسان‌ها گرچه شايسته بهترين‌ها هستند اما بايد خود را با حداقل‌هاي جديد عادت دهند. چه عيبي دارد كه در سبد ما ميوه نباشد. يك هفته ميوه نخوريم چه مي‌شود؟» هر چند اين سوال از او پرسيده نمي‌شود كه اگر هفته‌ها به ماه‌ها و بلكه سال‌ها منتهي شود، چه؟ او در جايي مي‌گويد: «مرغ 85 هزار تومان را نمي‌توان خريد و خورد».

مجري نيز ضمن مخالفت با او مي‌گويد كه «مرغ 85 هزار تومان نيست، قيمت ندهيد. فيله مرغ اين قيمت است.» كارشناس نيز مبناي نرخي كه اعلام كرده، «اخبار ديروز» مي‌داند. از همين جمله مي‌توان دريافت كه نه تنها قيمت‌ها در بازار را نمي‌داند كه گويا براي انجام تبليغ جهت عادت دادن به گراني به رسانه ملي آمده و شايد همين نسخه كم خوردن‌ها را نيز در زندگي‌اش پياده نمي‌كند. او در جايي خطاب به مجري مي‌گويد: «خب با اين قيمت‌ها چه كنيم؟» مخاطب اين سوال نه مردم كه بايد مسوولاني باشند كه قرار بود براي معيشت مردم چاره‌اي بينديشند تا سفره‌ها بيش از اين كوچك نشود.

گراني در بازار خوراكي

در بهمن ماه سال جاري نسبت به بهمن سال تورم نقطه‌اي برنج ايراني 48 درصد، مرغ 82.3 درصد، گوشت گاو 41.5 درصد، شير 74.8 درصد، تخم‌مرغ 117.4 درصد بوده است. برآوردها نشان مي‌دهد يك خانواده چهار نفري براي خريد يك سبد مشخص از كالا شامل «10 كيلو برنج ايراني، يك كيلو گوشت گاو، يك كيلو گوشت گوسفند، يك كيلو مرغ، ‌تخم‌مرغ، كره، شير، پنير، ماست، ماكاروني، روغن مايع، رب گوجه‌فرنگي، قند، شكر و چاي» بدون در ‌نظر گرفتن حبوبات بايد 963 هزار تومان هزينه كند. هر چند محتويات اين سبد الزاما آن چيزي كه وزارت بهداشت براي جلوگيري از سوءتغذيه اعلام كرده، نيست و شامل حبوبات و ميوه و صيفي‌جات نيز نمي‌شود. بر اساس اعلام اين وزارتخانه يك خانواده 3 نفري بايد در ماه ميزان مشخصي از پروتئين، كربوهيدرات و مواد مغذي را مصرف كند كه دچار سوءتغذيه نشود.

آنچه تخمين رسانه صدا و سيما نشان مي‌دهد، يك خانواده براي جلوگيري از سوءتغذيه بايد سه ميليون و 300 هزار تومان هزينه كند. اين در حالي است كه روز شنبه حداقل حقوق دو ميليون و 655 هزار تومان اعلام شد. صحبت‌هاي مطرح شده در خصوص عادت به نخوردن چيزهاي گران، بيش از آنكه عرصه را بر تصميم‌سازان و سياستگذاران اقتصادي تنگ و آنها را متوجه عواقب تصميم‌هايي كه مي‌گيرند، كند؛ به دهك‌هاي كم درآمد جامعه آسيب مي‌زند و آنها را در معرض انواع بيماري‌هاي مختلف قرار مي‌دهد. 60 ميليون نفر از جمعيت كشور واجد دريافت يارانه معيشتي هستند كه حدود هفت دهك درآمدي را شامل مي‌شود. اگر اين افراد مواد مغذي كمتري مصرف كنند، در آينده بايد هزينه بيشتري براي درمان خود بپردازند. با توجه به اينكه در دهك‌هاي درآمدي پاييني قرار دارند، پس ممكن است عطاي درمان را به دليل هزينه‌هاي آن بر لقاي بهبود ببخشند.

اين وضعيت براي مردم ساكن استان‌هاي با تورم و بيكاري بالا، به مراتب بدتر خواهد بود. بر اساس اعلام مركز آمار، ضريب اهميت بهداشت و درمان در دهك اول 4.67 است در حالي كه اين ضريب براي دهك دهم حدود 10 و براي متوسط كشور نيز 7.1 گزارش شده است؛ به عبارت ديگر دهك‌هاي كم درآمد در مواجهه با بيماري، آسيب‌پذيرتر هستند و دعوت به نخوردن تنها بر سفره آنها تاثير مي‌گذارد و بيماري‌هاي جسمي و البته رواني براي‌شان به وجود مي‌آورد.

گراني فقط در بازار خوراكي نيست

آنچه در ادبيات اقتصادي و محافل مختلف به عنوان راهكاري براي مقابله با گراني مطرح مي‌شود؛ نخوردن و نخريدن تنها به بدتر شدن شرايط و افزايش شيب قيمتي كالاها انجاميده است. به عنوان مثال و با استناد به گزارش‌هاي مركز آمار، متوسط هزينه خانورا شهري در سال 90 حدود 13 ميليون تومان بود كه در سال 98 به 47 ميليون تومان افزايش يافت؛ 261 درصد جهش.

هر چند عمده اين هزينه‌ها براي خوراكي و مسكن بوده به گونه‌اي كه در سال 98، 61 درصد هزينه‌ها مربوط به اين دو گروه كالا بوده است. اما نكته نگران‌كننده‌تر سهم دو درصدي گروه كالايي تفريح، سرگرمي و خدمات فرهنگي است كه مي‌تواند در آينده‌اي نزديك آن را به‌طور كلي از سبد مصرفي خانواده‌ها حذف كند. در اين صورت هر درآمدي مستقيما به كالاهايي ختم مي‌شود كه جزو نيازهاي اوليه افراد است.

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: