به گزارش «شیعه نیوز»، نشست نقد و بررسی سخنان اخیر سروش درباره دین و قدرت، سوم اسفندماه از سوی مؤسسه اندیشه معاصر و با حضور برخی از استادان حوزه از جمله حجج اسلام والمسلمین عبدالمجید معادیخواه، استاد و پژوهشگر برجسته دینی، سیدضیاء مرتضوی و محدعلی ایازی برگزار شد.
حجتالاسلام معادیخواه در این نشست، گفت: همه قرآن به یک معنا در واقع سیمای رسول خداست و عجیب است که در سیرهنگاری اولیه در تاریخ اسلام هیچ مراجعهای به قرآن نشده است؛ اصلاً نمیتوان این موضوع را باور کرد، البته این اواخر بعضیها آرام آرام احساس کردند که در قرآن هم مطالبی وجود دارد که بنده به یکی دو نکته اشاره میکنم.
وی با بیان اینکه متهم کردن پیامبر(ص) به خشونت عجیب است، افزود: در آیه ۹۶ سوره مؤمنون «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ» فرموده زیباترین برخورد را با بدی داشته باش، زیرا نتیجه آن یک دستاورد غیرمنتظره است، یعنی «وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ»(فصلت/۳۴)؛ دشمن تو تبدیل به یک دوست صمیمی خواهد شد؛ خیلی عجیب است که کسی این آیه را در قرآن ببیند بعد رسولخدا را مثل دیگرانی توصیف کند که منحرف شدهاند.
معادیخواه با بیان اینکه واقعیت این است که قرآن و سیره پیامبر در طول تاریخ مهجور شد، اظهار کرد: اگر جمهوری اسلامی نبود، ما مثل سلف صالح فکر میکردیم که همه چیز روشن است و بهترین جوابها را داریم. جمهوری اسلامی نشان داد که باید ما یک نگاه دیگری به تاریخ اسلام و روایات داشته باشیم، زیرا نمیشود ما هر خبر واحدی را که دلمان خواست بگوییم متواتر است، یا این روایتهای متعارضی که خودش هزار داستان است و باعث فاجعه تعطیلی قلم تا آلوده شدن حافظه مردم شد. دو تا عمر یکی قلم را تعطیل کرد یکی قلم را آزاد کرد. عمر بن عبدالعزیز آزاد کرد.
وی افزود: مسئله مشکلتر هم این بود که در غیاب قلم، حافظه مردم خراب شد، اینکه شبکه داستانپردازی معاویه پنج هزار شعبه داشته و اکثر احادیث ضمن قصهها به گوش مردم رسید و کسانی که دست به قلم بردند، تراجم منبعشان حافظه آلوده مردم بود، خواص هم حافظهشان آلوده شده بود و ما هم متأسفانه عادت کردهایم در گذشته که روایتی را که هر کسی در هر کتابی نوشته، حجت بدانیم و از هر کسی خوشمان آمد، بگوییم خیلی خوب است.
اتهام خشونت به پیامبر(ص) از عجایب است
نویسنده کتاب سیمای محمد در قرآن بیان کرد: از همه حرفهای گفته شده تعجبآورتر برای من این بود که گفته شد اصلاً کسی درباره خشونت حرف نزده و خشونت را منکر نبوده است؛ این در حالی است که فقط در همان متنی که علی بن ابیطالب(ع) برای امام حسن(ع) نوشتهاند که به نظر من یک نمونه از گفتوگوی نسلهاست؛ امام بیش از ده بار درباره خشونت، نهی کرده است؛ حضرت به امام حسن(ع) میگویند تا میتوانی شر را جمع کن، در تصمیم جنگ عجله نکن و تا میتوانی صلحطلب باش.
وی افزود: اولاً امیرالمؤمنین خشونت را درندگی میداند و فقط آن جایی که ممکن است از نرمش، درندگی بهوجود آید، خشونت را جایز میدانند؛ یعنی اینجا تنها جایی است که باید مهار کرد؛ واقعاً اینکه ما بگوییم اصلاً کسی خشونت را بد نمیدانسته، حرف نادرستی است؛ فتح المبین قرآن با اخلاق است و نه شمشیر؛ قرآن هیچ جنگی را فتح المبین نگفت و فتح المبین به برکت شمشیر پیدا نشد، بلکه به برکت اخلاق پیامبر پیدا شد.
وی با اشاره به آیات قتال و جهاد، تصریح کرد: وقتی خدا پیامبر را جاهد الکفار و المنافقین نامید که جای نرمش وجود نداشت؛ این جایی بود که منافقین از پشت خنجر زدند و شکست احد را تحمیل کردند؛ پیامبر در بدر عفو کرد، زیرا اگر فقط داغی را که از شهادت حمزه بر دل پیامبر بود، در نظر بگیریم، آن وقت متوجه میشویم آن عفوی که در سوره آل عمران است، چقدر عفو باارزشی است و از کسی غیر از پیامبر اکرم بر نمیآمد. بنابراین اگر در جایی دستور مجاهده آمد، برای آن است که منافقان سعی کردند رابطه پیامبر را با مردم قطع کنند و آنها قرآن منهای پیامبر میخواهند که در حقیقت همان حسبنا کتابالله است.
معادیخواه با بیان اینکه جلوه رحمانی اسلام در حمایت فوقالعاده از زن و ارزش زن در سوره بقره و آل عمران مشهود است، افزود: بنده مقایسه میکردم بین دو تا دعا، یکی دعای مادر مریم که «إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» که عین دعای حضرت ابراهیم بعد از ساخت کعبه است «ربنا تقبل منا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»؛ اما قرآن درباره دعای ابراهیم سکوت کرده و درباره آن یکی گفته که «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا»؛ هیچ دعایی در قرآن به این شکل نداریم. برای عظمت زن کجا میتوانیم چنین برخوردی بیابیم و اساسا گل سرسبد خاندان عمران حضرت مریم است و پیامبری به عظمت زکریا با محراب مریم منقلب شده است.
تصویر تمدن اسلامی از سوره آل عمران تا مائده
این قرآنپژوه اضافه کرد: محراب مریم یکی از آن مکانهای مقدسی است که پیامبری به عظمت زکریا را منقلب و رستاخیزی در وجودش ایجاد کرد که گرهای که یک عمر از آن رنج میبرد باز شد و یحیی تحفهای است حاصل محراب مریم و تمام این سوره لطافتی دارد شبیه همان حالتی که انسان از مسیح میبیند؛ سراسر این سوره تصویر تمدن اسلامی است تا سوره نساء که فرهنگسازی این تمدن است و آن وقت به سوره مائده میرسد، گویی این چینش سورهها بیحکمت نیست.
وی افزود: بنابراین واقعاً جای تأسف است که این قدر سطح بحث را پایین بیاوریم و بگوییم خداوند عالم احتیاج به یک کوره آدمسوزی دارد؛ مثل اینکه یک جباری میخواهد دلش خنک بشود و افراد را جزغاله کند. اگر خیلی از آیات را ببینید، روشن است که درد پیامد اشتباه آدم است؛ دردهایی که گاهی اوج رأفت و رحمت خداست که این زنگ خطر را به صدا در میآورد که در پرتگاه نیفتی و مغفرت را طوری به بندگان گنهکارش برساند که تجری در گناه و خطا به مردم داده نشود.
معادیخواه اظهار کرد: البته یک جبار در عالم باید باشد که یک جبار را سر جایش بنشاند؛ خطبه قاصعه با این تعبیر «الحمدلله الذي لبس عز و الکبریا...» یعنی در سراپرده عزت و کبریای تو باید جبارها را سر جایشان بنشانی، زیرا کمال مطلق از چنین جایگاهی آسیب نمیبیند، اما هر کس غیر از او باشد و بخواهد قدمش را در این راه بگذارد، عصی یا شقی هستند؛ من فکر میکنم دو نوع دیکتاتوری داریم؛ یک دیکتاتوری شهروندی و دیگری دیکتاتوری شهریاری؛ یعنی خداوند، حضرت یحیی را بیشتر از دیکتاتوری نوع شهروندی تبرئه میکند و شاید بزرگترین شأن پیامبر این است که از جباریت تبرئه شده است؛ لذا فرموده است که فتح تو بنا نیست با شمشیر باشد، فتح تو فتح مبین است؛ «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ»؛ زیباترین واکنش را از هر بدی به نمایش بگذار تا بتوانی دلهای سنگ را نرم کنی و به او آفرین گفته شده که «انک لعلی خلق العظیم».
۳۰۰ آیه برای تبرئه پیامبر از جدال و جنگ
استاد حوزه و دانشگاه و نویسنده کتاب «فرهنگ آفتاب»، اظهار کرد: در سراسر قرآن بیش از ۳۰۰ گروه آیه داریم که با «قل» شروع میشود و بسیاری از آنها مربوط به همین تبرئه رسول خدا هست؛ یعنی مجموع بحثهایی که نشاندهنده این اخلاق و این روش هست؛ شما کمتر میتوانید در قرآن «قل» پیدا کنید که اینها سیره پیامبر اکرم نباشد؛ یعنی در تمام این ۳۰۰ گروه، آیهای که با «قل» شروع میشود، همه یک رمز و رازی از سیره نبوی در آن است، چه ما کشف کنیم، چه کشف نکنیم.
معادیخواه تصریح کرد: پیامبر اکرم از واردشدن به جدال پروا دارد، مگر اینکه با یک دستور خاصی که باید وارد آن محدوده شود، یعنی وقتی قرآن را زیر سؤال میبرند، باید جواب بدهد، وقتی یک شبهه اساسی مطرح میشود، نوع احتجاجهای پیامبر اکرم یک نوع پشتوانهای از این «قل» دارد؛ بعد از ۱۴ مورد از این «قل»ها، «انما» یعنی تأکید و انحصار آمده است، یا جاهایی که شائبه خرافهپردازی و امثال اینها در آن است، با دقت می توان مشاهده کرد که این متنی نیست که همینطور رسول خدا مثلاً با خودش هر طور دلش خواسته سرهم کرده است، تمامش رمز و راز دارد.
چرا قوم لوط عذاب شدند؟
نویسنده کتاب «سیمای محمد در قرآن» اضافه کرد: در قرآن، آیاتی است که به ظاهر خیلی مهم نیست، ولی وقتی دقت کنیم، عجیب است؛ مثلاً آیه ۷۲ حجر «لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ»؛ این آیه عذاب خدا را توجیه میکند؛ در آیه قبل از آن فرموده است که «قَالَ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ» یعنی یک پیامبری دخترهای خودش را سپر بلای این افراد بکند، خداوند این قدر از اینکه چنین شائبهای پیش بیاید که عذاب او شباهت به عذابهای معمولی دارد، پروا دارد که برای توجیه آن یک چنین ادبیات غیرمتعارفی را به کار میبرد؛ یعنی قسم به جان عزیزت دیگر کاری غیر از این نمیشد کرد؛ پیامبر ما هر چه به اینها التماس کرد به آبروی من رحم کنید، من نمیتوانم مهمانها را بیپناه بگذارم، گوش نکردند.
عرضه روایت به قرآن؛ عامل جلوگیری از رواج جعلیات
معادیخواه بیان کرد: اگر ما مقید بودیم که روایات را به قرآن عرضه کنیم، این همه اراجیف وارد تاریخ اسلام نمیشد، داستان بنی قریظه را که از سیره ابن هشام آوردهاند، با قرآن نمیخورد، زیرا قرآن میگوید وقتی اسیر گرفتید یا باید بزرگواری کرده و آزادش کنید یا اگر نمیتوانید فدیه بگیرید؛ لذا چطور میشود با این آیه ما خبرهای واحدی که به احتمال قوی خود یهود درست کرده و به خورد ما دادهاند و جزء مسلمات شده، به سادگی به آن تکیه کنیم. مثلاً در افسانه اتهام آدمسوزی به امام علی(ع)؛ امیرالمؤمنین را به این متهم کردند که چنین کاری کرده آن هم با یک رنگ و لعابی از ستایش که مگر علی بن ابیطالب ممکن است خلاف شرع و بدعت در دین خدا ایجاد کند و ما هم همینطور سخاوتمندانه این مسائل را در روایات میآوریم و یکی هم میخواهد به هر انگیزهای یک حرفی را به کرسی بنشاند، یکی از اینها را برمیدارد و علیه شعیه سند میکند.
معادیخواه اظهار کرد: این در حالی است که باید مطالب را به قرآن عرضه کنیم، اما چنان مواجههای با قرآن کردهایم که دیگر نمیشود فهمید این چه روشی است؟ گاهی میگویند قرآن متشابهات دارد و شاید هم همه آن متشابه است، یعنی شاید آیهای نباشد که جنبه متشابه در آن نباشد، کما اینکه آیهای نباشد که جنبه محکم در آن نیست؛ یا گفته میشود قرآن از حیث تعبیر یعنی تنزیل، متشابه است، یا اینکه رمز و رازهایی در هر جای قرآن هست که شما خودتان را وارد آن حریم نکنید و آن قسمتهایی که برای شما روشن است از آن استفاده کنید.
وی افزود: حتی در مورد همین آیه «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ» با همه روشنی، ممکن است کسی بگوید پس پیامبر چطور جنگید؟؛ معلوم است کسیکه برخورد سالمی با قرآن دارد، نباید شبهههای کور را برای خودش بگیرد، بلکه اگر از آن بخشهای روشن وارد شود، خود به خود شبهههای کور را هم پیدا میکند و جواب میدهد.
سوره نور بسته جامع در مباحث خانواده
معادیخواه با تأکید بر اینکه واقعاً همه قرآن سیره پیامبر اکرم است، گفت: سوره نور را در نظر بگیرید که واقعاً به دلیل بیگانگی ما با تاریخ به آن بیتوجهی شده است و دوست عزیزمان(سروش) آن را نشانه آشفتگی سوره میداند، در حالی که این سوره یک بسته کاملی است که مشکل خانواده و برخورد با فحشاء را رفع و رجوع میکند؛ البته شاید ورود بحث غلطانداز باشد که از اول با یک حالت تشری فرموده که «الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا»، ولی بحث این است که پیامبر اکرم نمیتوانست حرف اساسی خود را درباره مسئله زن و زنا و اینها را در آن محیط بگوید، لذا وقتی ماجرای تاریخی «افک» پیش میآید، این مسئله در جامعه تحکیم میشود که اگر کسی تهمت زنا به همسرش زد، باید چهار شاهد عادل بیاورد.
این نهجالبلاغهپژوه با اشاره مجدد به فرمایشات امام علی(علیه السلام)، گفت: آن حضرت درباره خشونت میگویند، شلاق برای الاغ است؛ به امام حسن(علیه السلام) میگویند، باید موعظه بپذیری و نصیحتپذیر و پندپذیر باشی؛ یعنی ۱۴۰۰ سال پیش گفته شده که خشونت ابزار انسانی نیست «انّ الانسان یتعظ بالموعظه و البهائم لاتتعظ إلّا بضرب»؛ البته انسانی که هیچ حریمی برای عفت عمومی قائل نیست و از خودبیگانگی او به جایی رسیده که باید به آن حالی کرد که تو از انسانیت خارج میشوی، حساب جداگانه دارد.