به گزارش «شیعه نیوز»، آقای رییس جمهور ما کارگران فهمیدیم که همه چیز گران شده است؛ گرانی، دارو نیست که ذره ذره به بدن بیمار تزریق کنید و ادعا کنید که بیمار نفهمید؛ ما فهمیدیم اما به لطف سیاستهای تعدیلی و لیبرالی شما، دیگر سفرهای نداریم که نگران آن باشیم!
غالب مردم و شاید به جرئت بتوان گفت «همهی مردم» از گرانیها به ستوه آمدهاند؛ مدتهاست اقشارمزدبگیر، تمام فکر و ذکرشان منوط به این است که شب که میخوابند و صبح که بیدار میشوند، چه کالاهایی باز گران شده است!
تورم کالاهای خوراکی در بازه بهمن ماه سال گذشته (که محاسبات رسمی سبد معیشت خانوار انجام شد) تا انتهای آذر ماه، ۲۹۳ درصد بوده است؛ یعنی در یک بازه زمانی ده ماهه، همه اقلام خوراکی تقریباً سیصد درصد افزایش قیمت داشتهاند و سه برابر گران شدهاند؛ مدتهاست که دیگر هزینه سبد خوراکیها و آشامیدنیهای خانوار به تنهایی از دستمزد حداقلی کارگران بالا زده است و با مزد ۲ میلیون و ۶۱۱ هزار تومانی که بیش از ۷۰ درصد طبقهی کارگر ماهانه دریافت میکنند، حتی نیازهای خوراکی خانوادهها تامین نمیشود.
در این شرایط، دولتی که قصد محدودسازی ارز ۴۲۰۰ تومانی کالاهای اساسی را دارد، از عملکرد خود دفاع میکند و مدعیست که مردم نفهمیدهاند و به دشواری نیفتادهاند!
در روزهایی که نمایندگان مجلس که خود را منتقد سیاستهای لیبرالی دولت وانمود میکنند، وارونه عمل کرده و قصد تثبیت ارز ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومانی را دارند، آقای روحانی در اظهاراتی در هیات دولت، از سیاستهای اقتصادی خود در سال جاری دفاع کرده و مدعی میشود به صورت خزنده و بطئی، ارز ۴۲۰۰ تومانی از بسیاری از کالاها برداشته شده اما مردم نفهمیدهاند!
هفدهم دیماه، هیات دولت مطابق روال چهارشنبهها به ریاست حسن روحانی تشکیل جلسه داد. در این جلسه، رئیسجمهور اظهاراتی در تمجید از مدیریت دولت خود در طول جنگ اقتصادی تحمیلی آمریکا علیه ایران داشت که بخشی از این سخنان، شنیدنیست.
روحانی چه گفت؟!
روحانی در میانه اظهارات خود گفت: ما در یک سال گذشته، ارز ترجیحی تعدادی از کالاهای ۴۲۰۰ تومانی را بتدریج حذف کردیم و گفتیم ارز نیمایی به این کالاها اختصاص پیدا کند. چای، برنج، شکر، لاستیک و خیلی موارد متعدد دیگر را یکی یکی، به تناسب و آرام آرام در حدی که جامعه بتواند تحمل کند و قابل قبول باشد، از لیست تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی حذف کردیم. ما به گونهای با آرامش کار کردیم که بعضیها هنوز خبر ندارند و اصلا نفهمیدند ما ارز ۴۲۰۰ تومانی این کالاها را حذف کردیم. عدهای در این کشور بودند، خرید هم میکردند، حبوبات هم میخریدند ولی نفهمیدند ما حبوبات را از لیست ۴۲۰۰ تومانی خارج کردیم. برنج میخریدند اما نفهمیدند ما ارز ترجیحی برنج را هم حذف کردیم. این خوب است، خیلی هم خوب است. معنی آن هم این است که فکر کردند تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی همچنان در همه کالاها ادامه دارد. ما قدم به قدم ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف و شرایط را عادی کردیم. دارو و چند قلم کالای اساسی برای ما مهم بود که آنها را از لیست ارز ۴۲۰۰ تومانی حذف نکردیم. در عین حال ممکن است دولت درباره اینها هم در یک شرایط اقتصادی مناسب و قابل قبولی، تصمیماتی بگیرد اما کسانی که از امروز طبل و دهل به راه انداخته و اعلام کردند دلار ۴۲۰۰ تومانی دورانش پایان یافت، به چه کسی دارند خدمت میکنند؟
او ادعا کرده مردم متوجه نشدند و برای خرید کالاها صف نبستند؛ پس سیاستهای اقتصادی و ارزی دولت، درست و معقول بوده است و نتایج سوئی نداشته است!
انتقادات کجاست؟
در حالی رئیس دولت «نفهمیدن مردم» و «صف نبستن» را معیار و ملاک موفقیت دانسته که گروه یک درصدیها از سیاستهای ارزی دولت به راستی منتفع شدهاند و هیچ انتقادی نداشته و ندارند اما نود و نه درصدیها که کارگران و مزدوحقوقبگیران هستند، هم گرانی شدید کالاها در سال جاری را متوجه شدهاند و هم اثرات سوء سیاستهای ارزی را در زندگی روزمره خود با تمام وجود لمس کردهاند. کارگرانی که در اثر همین دست سیاستها، قدرت خرید دستمزدشان به یکسوم یا یکچهارم هزینههای حداقلی زندگی رسیده، امروز در ماههای پایانی سال، نگران تداوم و شدتبخشی به این سیاستها هستند و به درستی معتقدند در صورت حذف کامل ارز ۴۲۰۰ تومانی و عدم نظارت بر قیمت کالاها در بازار، سقوط معیشتی تشدید خواهد شد.
فرامرز توفیقی (رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور) که محاسبات مستقل و ماهانه سبد معاش را انجام میدهد؛ در ارتباط با این اظهارات به ایلنا میگوید: آقای رئیس جمهور باید به خوبی بدانند که در ارتباط با «مردم» نباید از واژههایی که حاوی تعابیر منفی است مثلِ «نفهمیدن» استفاده کنند؛ این قبیل اصطلاحات، به هیچوجه معانی و تعابیر خوبی ندارد و اثر سوء بر ذهن شنوندگان میگذارد به خصوص اگر از سوی رئیس دولت و رئیس جمهور مطرح شود. از سوی دیگر، خلاف عرایض ایشان، ما کارگران گرانی تدریجی و خزندهی کالاها را به خوبی لمس کردیم و کاملاً فهمیدیم!
او با اشاره به گستره وسیع جامعهی کارگری میگوید: امروز حدود ۱۴ میلیون نفر در کشور، کارگر شاغلِ بیمهشده و رسمی هستند؛ حدود ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر، بازنشسته کارگری و مستمریبگیر سازمان تامین اجتماعی داریم. ۴۰ درصد صنعت کشاورزی ما را کارگران روزمزدِ بدون زمین میگردانند؛ اینها رویهمرفته با احتساب خانوادههایشان، ۶۰ درصد جمعیت فعلی کشور را تشکیل میدهند. احتمالاً آنهایی که گرانی را نفهمیدند، این ۶۰ درصد جمعیت نیستند بلکه دور و بریهای خود آقای رئیس جمهور هستند یعنی دولتیها و کارمندان رده بالای دولت که در سال جاری، حقوقشان بین ۶۰ تا ۱۴۰ درصد افزایش یافته است! تورم خوراکیها از بهمن سال قبل تا آذر سال جاری، ۲۹۳ درصد بوده است؛ کارگری که دستمزدش فقط ۲۶ درصد یا ۳۰ درصد زیاد شده، چطور میتواند تورم ۲۹۳ درصدی را نفهمد؟!
به گفته او؛ کارگران گرانیها و تورم سرسامآور را به خوبی میفهمند و هر روز لمس میکنند اما چارهای ندارند چراکه مقاولهنامههای ۹۸ و ۸۷ سازمان بینالمللی کار در ایران اجرا نمیشود؛ چراکه تشکل مستقل، دموکراتیک و متکی به بدنه و قائم به کارگر وجود ندارد چرا که قراردادهای موقت و بیم آینده، زبان کارگران را الکن کرده است و راه مطالبهگری آنها را مسدود!
نماینده کارگران در مذاکرات مزدی ادامه میدهد: حالا ما کارگران از رئیس جمهور میپرسیم؛ زمانی که حبوبات گران شد آیا با شهامت گفتید ما ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کردهایم؟! آیا وقتی قیمت روغن، مرغ، گوشت و تخم مرغ بالا رفت، با شفافیت با مردم صحبت کردید و اعلام نمودید که ارز دولتی حذف شده است؟ آقای رئیس جمهور ما کارگران فهمیدیم که همه چیز گران شده است؛ گرانی، دارو نیست که ذره ذره به بدن بیمار تزریق کنید و ادعا کنید که بیمار نفهمید؛ ما فهمیدیم اما به لطف سیاستهای تعدیلی و لیبرالی شما، دیگر سفرهای نداریم که نگران آن باشیم!
در شرایطی که به اذعان و اعتراف خود نهادهای رسمی و آماری، تورم در سال جاری رکوردها را شکسته و بیسابقه به پیش تاخته و در حالیکه همه اقلام سبد معاش خانوار از خوراکیها گرفته تا مسکن و حمل و نقل، به شدت گران شدهاند و سطح پوشش دستمزد به حدود ۲۰ درصد هزینهها تقلیل یافته، دفاع از سیاستهای اقتصادی و توزیعیِ یک سال اخیر و آنچه توفیقی «جاده صاف کردن برای حذف کامل ارز ۴۲۰۰ تومانی میداند» نمیتواند هیچ توجیه اقتصادی و منطقی داشته باشد؛ این نوع تعامل با سفرههای مردم، حتی با اصول نئولیبرالیسم و اقتصاد بازار نیز هیچ همخوانی ندارد چراکه اقتصاد بازار میگوید عرضه و تقاضا اما امروز دیگر «تقاضایی» در بازار نیست که از شیوهی «عرضهی کالاها» دفاع میکنند!