۰

چگونه بر تنبلی غلبه کنیم

شاید شما در خصوص چگونگی فعال و سودمند شدن راهنمایی‌ها و ترفند‌هایی خوانده باشید، میلیون‌ها برنامه و کار در این مسیر انجام داده باشید و بار‌ها به خودتان قول داده باشید که چرخه تنبلی را بشکنید، اما هرگز تغییر مورد نظر رخ نداده است. اگر احساس می‌کنید در گروه افراد تنبل قرار دارید و به دنبال راه فراری از این وضعیت هستید.
کد خبر: ۲۴۶۱۹۴
۱۵:۵۶ - ۲۳ آذر ۱۳۹۹

شیعه نیوز: شاید شما در خصوص چگونگی فعال و سودمند شدن راهنمایی‌ها و ترفند‌هایی خوانده باشید، میلیون‌ها برنامه و کار در این مسیر انجام داده باشید و بار‌ها به خودتان قول داده باشید که چرخه تنبلی را بشکنید، اما هرگز تغییر مورد نظر رخ نداده است. اگر احساس می‌کنید در گروه افراد تنبل قرار دارید و به دنبال راه فراری از این وضعیت هستید در این مقاله توضیحات ساده‌ای برای شما آمده است.

تعیین کنید که آیا شما واقعا فرد تنبلی هستید یا گاهی تنبلی فعالیت‌های شما را تحت الشعاع قرار می‌دهد.

بسیاری از افراد فعال زمانی که وقت آزادی را استراحت می‌کنند و یا پروژه‌ای برای انجام دارند که هنوز پایان نیافته است، خود را فردی تنبل تلقی می‌کنند. در فرهنگ «پرمشغله» ما انجام کاری که از آن لذت می‌برید گناه کبیره محسوب می‌شود؛ بنابراین همه به آسانی می‌توانند خود را متقاعد کنند که تمرکز کافی روی کار ندارند، به اندازه کافی فعالیت نمی‌کنند و سودمند نیستد. قبل از این که سعی خود را در رفع معضل تنبلی آغاز کنید رفتار‌های خود را مرور کنید و مطمئن شوید مشکل شما تنبلی است.

روانشناس لئون اف سلتزر پیشنهاد داده است که واژه تنبل از واژگان جامعه مدنی حذف شود یا حداقل در توصیف شخصیت یک فرد از این واژه استفاده نشود. وی توضیح داد زمانی که فرد مشکلاتی در زمینه نظم و انضباط، انگیزه، احساس سلامتی و شادابی و … دارد پنهان کردن این معضلات در پس لغت تنبلی موجب می‌شود که تشخیص و بهبود فرد دشوارتر شود. او می‌گوید:

«تجربه من چه به عنوان یک فرد عادی و چه یک درمانگر من را به این نتیجه رسانده است که استفاده از واژه تنبلی به عنوان توضیح یک رفتار یا شخصیت انسانی بی‌فایده است. تنبل نامیدن یک فرد یا نکوهش و به واسطه این خصلت یا حتی مثلا اخراج او از کار بواسطه تنبلی تنها یک بازی کلامی و ساده‌ترین راه برای توصیف عدم علاقه یا عدم فعالیت یک فرد در حوزه‌ای خاص است. در چنین حالتی از دید من تنبلی بیشتر با فرد توصیف کننده تناسب دارد تا فرد توصیف شونده. به صورت خلاصه، از دید من این توصیف تحقیرکننده که معمولا به عنوان وضعیت پیش‌فرض یک فرد مورد استفاده قرار می‌گیرد، تا حدودی به درستی درک نشده است.»

اگر تنبلی در واقع هیاتی بی‌فایده از یک مشکل دیگر است، بهتر است شروع به شناسایی آن مشکل اصلی کنید. سعی کنید به کمک برخی نرم‌افزار‌های ردیابی زمان بفهمید که وقت خود را چگونه صرف می‌کنید. یا مثلا به سادگی در یک برنامه صفحه گسترده (مثلا اکسل) به مدت یک هفته یادداشت کنید که هر ساعت خود را چگونه می‌گذرانید، زمانی که داده‌ها جمع شدند نوبت به تقسیم مشکل به دسته‌های مختلف است:

* نظم و انضباط شخصی: اگر برنامه مشخصی دارید، اما در زمان مهین شده نمی‌توانید آن را انجام دهید شاید در نظم زمانی و اولویت‌بندی کار‌ها مشکل دارید. در این صورت راه‌حل‌هایی به شما کمک می‌کنند که شامل ترفند‌هایی باشند که از پرت شدن حواس شما جلوگیری کنند و یا راه‌هایی که برای تقویت اراده و تمرکز شما تاثیرگذار باشند.

* انتظارات غیرواقعی: اگر برنامه مشخصی دارید و موفق به انجام آن شده‌اید، اما هنوز احساس تنبلی می‌کنید، احتمالا بیش از حد به خودتان سخت می‌گیرید. همه ما می‌خواهیم کار‌ها انجام شود، اما فراموش نکنید که بهتر است هر از چند گاهی کمی از سرعت کار‌ها بکاهید و کمی آرامش داشته باشید.

* انگیزه: اگر برنامه شما خالی است یا اکثر زمان‌ها را به خواب یا تفریح می‌پردازید احتمالا مشکل انگیزه دارید. مشکل بی‌انگیزه‌گی که همه ما در بازه زمانی خاصی آن را تجربه کرده‌ایم ممکن است به این دلیل باشد که نمی‌دانیم از زندگی چه می‌خواهیم و یا شاید در حال دست‌وپنجه نرم کردن با افسردگی هستیم.

بدیهی ست که نحوه برخورد شما با تنبلی بستگی به عامل اصلی ایجاد آن دارد و برای هر فرد منحصر به خودش است. مستقل از این‌که راه‌حل خاص مورد نظر شما چیست، زمانی را صرف بررسی نقاط ضعف خود کنید و با یک برنامه روی تقویت این نقاط کار کنید.

یاد بگیرید چگونه برای کار خود ارزش قایل شوید

طنز وحشتناکی که در فرهنگ کسب و کار فعلی وجود دارد این است که اغلب ما از کاری که می‌کنیم نفرت داریم. هرچند به سختی می‌توان پذیرفت، اما کار می‌تواند لذت‌بخش و سودمند باشد حتی زمانی که شغل افسانه‌ای و دلخواه‌تان را ندارید. یادگیری درک «ارزش ذاتی کار کردن» خود یک مهارت است که بهبود و توسعه آن نیاز به صرف زمان و تمرین دارد. به هر حالت طرز فکر شما در خصوص کارتان تاثیر مستقیمی بر میزان کاری که انجام می‌دهید خواهد داشت.

اریکا اندرسون یکی از نویسندگان Forbes اشاره می‌کند اگر اطراف شما در محیط کار از افرادی پرشده که از کار خود ناراضی هستند و مدام شکایت می‌کنند، از آن‌ها فاصله بگیرید. نگرش شما می‌تواند توسط مکالمات منفی آن‌ها شکل بگیرد از همه مهم‌تر آن است که شما هرگز از این افراد چیزی در خصوص نکات مثبت و مزایای کار نمی‌شنوید. اریکا می‌گوید:

«در هر سازمانی همیشه افرادی وجود دارند که با شوق فراوان همه چیز را تخریب می‌کنند. از آن‌ها می‌شنوید که رئیس شما فرد احمق و نالایقی است، شرکت از پرسنل خود بیش از حد توقع کار دارد، بقیه کارمندان گروهی ابله هستند، اوقات استراحت و مرخصی‌ها کم است و یا کار در این شرکت مسخره و غیرکارآمد است. گرچه در همه این صحبت‌ها حسی حق به جانب و خودخواهانه وجود دارد، اما به تدریج حس بازندگی و نارضایتی این افراد بر رویکرد شما تاثیر می‌گذارد و در طولانی مدت شما هم ناراضی‌تر خواهید شد. شنیدن مداوم نکات منفی موجب می‌شود شما نقاط قوت موجود در محیط کار خود را نبینید و در نهایت نسبت به خودتان حس بدی پیدا می‌کنید و ندایی در درون‌تان می‌گوید که وقتی محیط کار و همکاران من این اندازه آزاردهنده هستند من برای چه هنوز این‌جا کار می‌کنم؟ وقت خود را در محیط کار با همکارانی بگذرانید که دید متعالی نسبت به شرایط کاری دارند این امر می‌تواند تاثیر چشم‌گیری بر احساس شما نسبت به کارتان داشته باشد.»

نگرش بدبینانه در مورد کار، کمکی به بهره‌وری شما نمی‌کند. سعی کنید برای تنظیم طرز فکر و نگرش خود تمرین‌های زیر را انجام دهید:

* مزایای محل کار خود را بنویسید: مستقل از شرایط محل کار و نوع کاری که انجام می‌دهید حتما نقاط مثبتی وجود دارد. اگر این طور نبود هیچ کس کار نمی‌کرد! چند دقیقه وقت بگذارید و مزایای کار خود را لیست کنید. شاید نقاط مثبت و مورد رضایت شما برای مثال چک‌های حقوقی کامل و به موقع، تمیزی محیط کار و لباس‌های فرم پرسنل و یا چیز‌هایی از این قبیل باشد هیچ موردی را از قلم نیندازید.

* پیدا کنید که چه زمانی از کار کردن لذت می‌برید: به جز زمانی که شما درگیر یک مشکل عاطفی عمیق هستید، قطعا لحظاتی در کار شما وجود دارد که می‌توانید از آن لذت ببرید. وقتی که این لحظات اتفاق می‌افتد سعی کنید کار را متوقف کنید و آن را برای خودتان توصیف کنید یا برای دوست یا همکار خود تعریف کنید. صحبت درباره آن لحظات کمک می‌کند که آن را بهتر به خاطر داشته باشید. مشخص کردن عمدی زمان‌هایی که از کارتان لذت می‌برید می‌تواند در پاسخ به این پرسش اساسی که «باید با زندگی‌ام چه کار کنم؟» هم به شما کمک کند.

* تفکر خود را در خصوص کار تغییر دهید: اگر در خصوص کاری که می‌کنید احساس بدی دارید طرز تفکر خود را تغییر دهید. به خود یادآوری کنید که کار کردن (فی نفسه) ارزشمند است. عمدا لبخند بزنید. درست مانند زمانی که با هر مشکل دیگری روبرو می‌شوید، نحوه برخورد شما با کار هم بر درکی که از کار دارید اثر می‌گذارد.

در نهایت هیچ کس نمی‌تواند شما را وادار کند تا از کار کردن لذت ببرید. اما اگر به طور مداوم با افکار منفی مبارزه کنید و به روی آینده خود تمرکز کنید می‌توانید طرز فکر خود را تغییر دهید. اگر هنوز هم برای شروع کار مشکل دارید از این چک لیست سه تایی استفاده کنید.

عادات خود را متوقف کنید

اگر وقتی از سرکار به خانه می‌روید کلید خود را روی میز می‌اندازید، روی کاناپه لم می‌دهید و شروع به تماشای تلویزیون می‌کنید در واقع خود را برای یک غروب و شب غیرفعال آماده کرده‌اید. اگر صبح‌ها اولین کاری که می‌کنید چک کردن شبکه‌های اجتماعی و ایمیل‌تان است بهترین ساعات روز خود را هدر می‌دهید.

برای متوقف کردن این چرخه کاری کنید که انجام روتین آن برای‌تان سخت‌تر شود. اگر عادت دارید که بعد از آمدن به منزل یک‌راست به سمت نیمکت روبروی تلویزیون بروید بهتر آن است که تلویزیون خود را از برق بکشید. در واقع با روشن نبودن تلویزیون خیلی زودتر از نیمکت جدا می‌شوید و به فعالیت می‌پردازید. اگر شما فیس‌بوک‌تان را مدام از روی گوشی تلفن چک می‌کنید، اپ فیس‌بوک را از روی گوشی خود پاک کنید. هر چند که می‌تواند برای شما ناراحت کننده باشد، اما این اختلال در روال معمول زندگی کم‌کم عادات بد را از شما دور کرده و عادت‌های جدید را جایگزین آن‌ها می‌کند.

برای توسعه عادات جدید مشخص یک زنجیره رفتاری ایجاد کنید.

جاده بی‌حوصلگی و بی‌حالی را نیت و امید‌های واهی هموار می‌کند. همه افراد می‌گویند که «از فردا کار بیشتر یا بهتری انجام خواهم داد». مشکل این عهد و پیمان شخصی آن است که مبهم و وابسته به احساسی است و فردا هم به دوباره همان احساسی را خواهید داشت که امروز دارید.

راه بهتر برای تغییر عادات آن است که وظایف جدیدی را در کنار روال موجود برای خود مشخص کنید. در وبلاگ u۹۹ توضیح داده شده است که تغییرات اندک در عادات بهتر از یکسری تغییرات اساسی بلندپروازانه است. تغییرات کوچک در طول زمان منجر به پیشرفت‌های قابل توجهی می‌شود.

«مثلا به جای این که بگویید خانه‌ام را تمیزتر نگه خواهم داشت به این سمت بروید که با خود بگویید وقتی به خانه رسیدم، لباس‌هایم را عوض می‌کنم و اتاق‌ها و آشپزخانه را تمیز می‌کنم. مطالعات متعدد تایید می‌کند که این روش موفق با تکیه بر اراده فرد می‌تواند تاثیرگذار باشد؛ بنابراین دفعه بعد که نیت کردید غذای سالم‌تری بخورید به جای تصمیم کلی به خود بگویید اگر وقت ناهار شد فقط گوشت و سبزیجات می‌خورم.»

به هر حالت تنبلی و بی حالی هم یک عادت است با شکستن عادات قدیمی او ایجاد رفتار‌های جدید می‌توانید مانند نرم جدید جامعه فرد فعالی باشید. اگر هنوز دقیقا نمی‌دانید که روز خود را چگونه بگذرانید، نیاز به انگیزه‌ای دارید تا مسیر حرکت را به شما نشان دهد.

ثابت‌قدم باشید و پیشرفت‌های خود را بررسی کنید

هنگامی که شما تصمیم به ترک تنبلی گرفتید، به این تصمیم بچسبید. تنبلی از کوچک‌ترین سستی‌ها در اراده شما سواستفاده کرده و نیرو می‌گیرد. مانند ترک اعتیاد تنها یک روز، و یک لغزش کافی است تا دوباره بازگردد. ممکن است شکست بخورید و چند روز به روال سابق برگردید، اما بر اراده خود تکیه کنید و به روال صحیح بازگردید. به یاد داشته باشید تنبلی یک عادت است نه یک ویژگی شخصیتی.

یکی از راه‌های موثر برای این کار استفاده از برنامه‌های ردگیری هدف یا goal tracker است. در این برنامه‌ها شما اهداف خود را مشخص می‌کنید و زمانی که به هدف مورد نظر رسیدید، آیتم یادآوری هدف را خاموش می‌کنید. استفاده از این برنامه دو مزیت اصلی را برای شما فراهم می‌کند: اول این که به شما یادآوری می‌کند که چه کاری را باید انجام دهید و به شما کمک می‌کند در قبال کار‌های خود مسئول و پاسخگو باشید. در ثانی و شاید مهم‌تر از مورد قبلی این که به شما نشان می‌دهد که تا چه اندازه در رسیدن به اهداف خود موفق شده‌اید.

برای همه ما پیش آمده است که به مرور زمان عاداتی را از ترک کرده باشیم بدون این که حتی خودمان متوجه شویم. به همین دلیل است که لیست کردن عادت‌ها می‌تواند سودمند باشد. مرور گاه به گاه این لیست و عادت‌هایی که ترک کرده‌اید و حتی عادت‌های مثبتی که به زندگی امروز شما اضافه شده است می‌تواند برای شما انگیزه مضاعف ایجاد کند. زمانی که شما متوجه می‌شوید که به هدف خود رسیده‌اید زمانی که از پیشرفت خود احساس خوشحالی و رضایت می‌کنید و با نگاه به آینده به مسیر خود ادامه می‌دهید این زمان تنبلی در وجود شما مرده است.

منبع: یک پزشک

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: