به گزارش «شیعه نیوز»، جان کالابریسی، پژوهشگر اندیشکده خاورمیانه، تاکید می کند که ایالات متحده از سال 2003 تا کنون یک بازیگر خارجی مهم در منطقه خلیج فارس محسوب می شود. به عقیده وی، در طول سالهای گذشته سیاست ایالات متحده در دولتهای عربی حوزه خلیج فارس در نوسان بوده و سوالات عمیقی را در داخل آمریکا در خصوص نقش آن در منطقه خلیج فارس به دنبال داشته است.
روابط ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در دوره بایدن چگونه خواهد بود؟
محمد أبو رزق در الخلیج انلاین با طرح پرسش هایی نوشت:
- روابط ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در دوره ترامپ چگونه بود؟
برخلاف قطر، کویت و پادشاهی عمان، عربستان، امارات و بحرین، روابط متشنجی با ایران داشتند.
- آیا روابط ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در دوره بایدن متفاوت خواهد بود؟
بایدن به دیپلماسی آرام متمایل است و قصد بازگشت به توافق هسته ای با ایران را دارد، که این مساله قطعا بر روابط کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و ایران تاثیر می گذارد.
در ادامه این مطلب آمده است: در طول چهار سال گذشته دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، روابط کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با ایران شاهد کش و قوس های زیادی بود و بویژه با اجرایی شدن تحریمهای آمریکا علیه تهران، تنش میان ایران و دولتهای عربی حوزه خلیج فارس نظیر عربستان و امارات به اوج خود رسید.
برخلاف تنشی که در روابط تهران با ریاض و منامه وجود داشت، رابطه ایران با پادشاهی عمان، کویت و قطر، شاهد آرامش و به دور از درگیری و اختلافات بود.
آینده روابط
امیر موسوی، مدیر مرکز مطالعات استراتژیک و روابط بین الملل در ایران تاکید کرد که روابط ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در دوره گذشته نابسامان بود، اما باقی دولتهای عربی روابط خوبی با ایران داشتند.
موسوی در گفتگو با الخلیج انلاین تصریح کرد که روابط ایران با قطر، کویت و پادشاهی عمان خوب و با عربستان، امارات و بحرین تیره و تار بود، به این ترتیب که عربستان و بحرین روابط خود با ایران را قطع کردند، اما امارات روابط دیپلماتیک کمی را با ایران حفظ کرده و تلاش نمود سطحی از همکاری تجاری با این کشور را استمرار بخشد.
به گفته موسوی، دولت ترامپ از ابتدای شروع کار خود تلاش کرد روابط ایران با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را از بین ببرد، اما تمام دولتهای عربی از ایالات متحده تبعیت نکردند. در خصوص اینده روابط کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با ایران، موسوی احتمال می دهد که در دوره بایدن، شاهد تفاوت هایی خواهیم بود، به این دلیل که بایدن قصد ورود به مشکلات منطقه را ندارد، ضمن اینکه سعی می کند به توافق هسته ای بازگشته و امور را ارام کند.
بایدن سیاستها و گرایش های جدیدی دارد، به همین دلیل دولت فعلی آمریکا و عربستان به سرعت در حال ایجاد مشکلاتی برای ایران هستند، همانطور که در مورد ترور دانشمند هسته ای، محسن فخری زاده شاهد این مساله بودیم.
به عقیده موسوی، در دوره بایدن برخی مشکلات بین ایران و بعضی از دولتهای عربی حوزه خلیج فارس باقی می ماند، بویژه در مورد مساله فلسطین و جنگ با یمن، که تهران موضع ثابتی در قبال آنها دارد.
سیاستِ در نوسان
جان کالابریسی، پژوهشگر اندیشکده خاورمیانه، تاکید می کند که ایالات متحده از سال 2003 تا کنون یک بازیگر خارجی مهم در منطقه خلیج فارس محسوب می شود. به عقیده وی، در طول سالهای گذشته سیاست ایالات متحده در دولتهای عربی حوزه خلیج فارس در نوسان بوده و سوالات عمیقی را در داخل آمریکا در خصوص نقش آن در منطقه خلیج فارس به دنبال داشته است.
به گفته کالابریسی، روابط دولتهای عضو شورای همکاری های خلیج فارس و ایران، برای خروج از حالت تنش فعلی، نیازمند دخالت قاطع ایالات متحده است، اما این دخالت با تکیه بر دیپلماسی فعال و مستمری صورت می گیرد که به تحقق صلح کمک کرده و از تلاشهای دولتهای شورای همکاری حمایت کند، تا آنجا که رقابت استراتژیک در منطقه کاهش پیدا کرده و این مساله از شدت درگیریها بین ایران و دولتهای شورای همکاریها بکاهد.
کالابریسی همچنین دولت بایدن را به مشارکت قوای خارجی و متحدان قدیمی اش در رهبری تلاشهای دیپلماتیک برای حل بحرانهای منطقه دعوت کرد، تا دولتهای منطقه بتوانند نقش ایالات متحده بعنوان یک واسطه دیپلماتیک برای حل اختلافات با یکدیگر را بپذیرند.
