به گزارش «شیعه نیوز»، ائمه معصومین (علیهم السلام) افسانه یا اسطورههای تاریخی نمیباشند، بلکه آنها راه روشنی هستند که رودی را در دل امت جاری ساختهاند که با گذشت قرنها از شهادت این بزرگواران پیروانشان آنها را از یاد نبردهاند. پس یاد این بزرگواران سخنی است که هرگز از آن خسته نمیشویم و مدرسهای است که هرگز نمیتوان آن را ترک نمود.
از این رو به مناسبت ولادت امام حسن عسکری (علیه السلام) گزیدهای از کتاب "هدایتگران راه نور" از آثار قلمی آیت الله «سید محمدتقی مدرسی» از مراجع معظم تقلید شیعیان در کربلای معلی از نظرتان میگذرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتقاد از آگاهی نداشتن عموم مردم از زندگی و سیره اهل بیت (علیهم السلام)
وقتی سالگرد شهادت و یا ولادت یکی از ائمه هدی (علیهم السلام) فرا میرسد، ما را به عمق شکافی که میان زندگی ما و حیاتی که وحی نوید آن را داده و در سیره پیغمبر (ص) و خاندان بزرگوارش تجلی یافته است، متوجه میسازد.
مصیبت بزرگتر در این نهفته که بسیاری از ما از زندگی ائمه (علیهم السلام) آگاهی چندانی نداریم، با این وصف آیا پیروی از آنان و پیشه کردن سیره و شیوه آنان در زندگی ما امکان پذیر است؟!
روز هشتم ربیع الثانی مصادف با یادبود ولادت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) است، یازدهمین ستاره امامت که در شهر سامراء که خلفای عباسی پس از آنکه بغداد نخستین پایتختشان را از دست بیهوده کاری و بازیهای آنها به افغان در آمد آن را به عنوان پادگانی برای سپاهیان ترک خود ساختند، که از افق امامت کناره گرفت.
کمبود منابع و ماخذ در زندگی ائمه بعد از امام رضا (علیه السلام)
هنگام ترسیم تصویر زندگی امام حسن عسکری (علیه السلام) ناگزیرم اعتراف کنم که ما درباره زندگی ائمه اطهار (علیهم السلام) بخصوص بعد از امام رضا (علیه السلام) با کمبود منابع و ماخذ رو به رو هستیم و نمیدانیم این امر چیست؟ من پیش خود چنین میانگارم که کمی تحقیقات مورخان در این برهه که با آرامشی نسبی در عرصه سیاست متمایز شده، اگر چه در سایر عرصهها شاهد رشد مسائل دیگر هستیم، مربوط به این امر باشد که اغلب مورخان گذشته بیش از آنکه به رویدادهای مؤثر تاریخی توجه کنند به حوادث و رخدادهای بزرگ اهتمام ورزیدهاند.
اما در روز هشتم ربیع الثانی و یا به نقلی 24 ربیع الاول سال 232 هجری و در مدینه الرسول (ص) خانه شریف امام هادی (علیه السلام) به پیشوار دومین فرزند خود از بانویی دانا و پارسا که او را «حدیث» یا «سلیل» میخواندند، رفت.
علت لقب عسکری و دیگر القاب ایشان
تا سال 243 هجری حضرت در مدینه ماند، زیرا چنین به نظر میرسد که پس از این سال همراه با پدر بزرگوار خویش به پایتخت خلافت عباسی یعنی شهر سُرمنرأی منتقل شد و در آنجا با پدر خود در منطقهای به نام عسکر مسکن گزید و بر همین اساس ملقب به عسکری شد.
علاوه بر این لقب، آن حضرت را به القاب دیگری نیز میخواندند که عبارتند از: «صامت، هادی، رفیق، زکی، نقی» که این القاب خود منعکسکننده خصلتهای پسندیدهای هستند که در طول زندگی آن حضرت برای مردم ظاهر شد.
کنیه ایشان «ابومحمد» بود و عامه مردم آن حضرت و پدر و جد او را ملقب به «ابن الرضا» میکردند.
برادر بزرگتر امام عسکری (علیه السلام) و اختلافی مختصر درباره امامت ایشان
امام حسن عسکری (علیه السلام) برادری داشتند که از ایشان بزرگتر بود که او را محمد میخواندند. این محمد مردی بزرگ و والامقام بود، چنانچه چشمان شیعیان به او به عنوان جانشین پدرش دوخته شده بود؛ زیرا وی بزرگترین فرزند امام هادی (علیه السلام) بود اما حضرت هادی (علیه السلام) به یاران و خواص اشاره میکردند که امام بعد از من امام حسن است.
محمد نیز عملا در سن جوانی از دنیا رفت و اینک مزار وی در جایی میان بغداد و سامراء واقع است و زوار به گرد حرمش جمع میآیند. با وفات محمد همه دانستند که یازدهمین امام، حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) است.
شاید آنچه که خداوند برای امام عسکری (علیه السلام) پدید آورد نعمت اتفاق و عدم بروز اختلاف پیرامون امامت .
ایشان پس از پدرش بوده است. زیار پس از وفات محمد، آن حضرت بزرگترین فرزند پدرش محسوب میشد. گرچه امامت موهبت الهی است که اصلا با ملاکهایی همچون سن و نظایر آن پیوستگی ندارد، دلیل ما بر این نکته آن است که امام هادی (علیه السلام) پیش از وفات پسرش محمد به امامت امام حسن عسکری (علیه السلام) اشاره میفرمود، چنانچه روایات دیگری نیز در تأیید این مطلب از سوی امام هادی (علیه السلام) نقل شده است.
وصف امام حسن عسکری (علیه السلام) توسط دشمن
برخی از معاصران امام حسن عسکری (علیه السلام) را چنین وصف کردهاند که آن حضرت سبزه بودند و چشمانی فراخ داشتند، بلند بالا و زیبا چهره و خوش هیکل و جوان بودند و از شکوه و هیبت بهره داشتند.
شکوه و عظمت حضرت را احمد بن عبیدالله بن خاقان وزیر دربار عباسی در عصر معتمد به وصف کشیده است، اگر چه او خود سر دشمنی با علویان را داشت ولی در وصف حضرت چنانچه در روایت کلینی آمده، وی چنین گفته است: در شهر سُرمنرای هیچ کس از علویان را همچون حسن بن علی بن محمد بن الرضا ندیدم و نشناختم و در وقار و سکوت و عفاف و بزرگواری و کرمش، در میان خاندانش و نیز در نزد سلطان و تمام بنی هاشم همتایی چون او ندیدم.
بنی هاشم او را بر سالخوردگان و توانگران خویش مقدم میدارند و بر فرماندهان و وزیران و دبیران و عوام الناس او را مقدم میکنند و درباره او از کسی از بنی هاشم و فرماندهان و دبیران و داوران و فقیهان و دیگر مردمان تحقیق نکردم جز آنکه او را در نزد آنان در غایت شکوه و ابهت و جایگاهی والا و گفتار نکو یافتم و دیدم که وی را بر خاندان و مشایخ و دیگران مقدم میشمارند و دشمن و دوست از او تمجید میکنند.
عابد شدن مأمورین زندان حضرت در اثر شیوه رفتاری ایشان
هنگامی که طاغوت بنی عباس آن حضرت را در بند انداخت، بعضی از عباسیان به صالح بن وصیف که مأمور زندانی کردن امام بود، گفتند که بر او سخت بگیر و او را آسوده مگذار. صالح گفت: با او چه کنم؟ من دو تن از بدترین کسانی را که توانستم پیدا کنم، یافتم و آنها را مأمور وی ساختم ولی آن دو در عبادت و نماز به جایگاه بزرگی رسیدهاند.
سپس دستور داد آن دو تن را احضار کنند، از آن دو پرسید: وای بر شما با این مرد چه کردید؟ آن دو گفتند: چه توانیم گفت درباره مردی که روزها روزه میدارد و تمام شب را به نماز میایستد و با کسی هم سخن نمیشود و به کاری جز عبادت نمیپردازد. چون به ما مینگرد به لرزه میافتیم و چنان میشویم که اختیارمان از کف بیرون میشود.
دعای توصیه شده حضرت
در روایات معتبر آمده که ابوهاشم گوید: یکی از دوستان امام حسن عسکری (علیه السلام) نامهای به ایشان نوشت و از ایشان خواست دعایی به وی تعلیم دهد. امام نیز به او نوشت که این دعا را بخوان: «یا أسمَعَ السّامعین وَ یا أَبصَرَ المُبصِرین وَ یا عُزَّ النّاظرینَ و یا أَسرَعَ الحاسبین، وَیا أَرحَمَ الرّاحِمین، وَ یا أَحکَمَ الحاکِمینَ صَلِّ عَلی محمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ، وَ أَوسع لی فی رزقی، وَ مُدَّ لی فی عُمری، وَامنُن عَلَیَّ بِرَحمَتکَ، وَاجعَلنی ممَّن تَنتَصِرُ بهِ لِدینِکَ وَ لا تَستَبدِل بیغَیری . ای شنوا تراز همه شنوندگان، و ای بیناتر از همه بینایان، ای آنکه بیشتر از همه مراقبی و سریعتر از همه حساب میکنی، ای مهربانترین مهربانها. و ای کسی که در حکومت از همه قویتر هستی بر محمد وآل محمد درود فرست و روزی مرا فراخ گردان، و بر عمر من بیفزا، و به رحمت خود بر من منت بگذار، مرا از کسانی قرار بده که دین تو را یاری کند، و غیر از مرا جای من قرار مده.»
ابوهاشم گوید: با خود گفتم: خدایا مرا در حزب و زمره خویش قرار ده. پس امام حسن عسکری (علیه السلام) به من رو کرد و فرمود: تو نیز اگر به خدا ایمان داشته باشی و پیامبرش را تصدیق کنی و اولیایش را بشناسی و آنان را پیرو باشی در حزب و گروه او هستی، پس شاد باش.
کرامتهای زیادی از امام حسن عسکری (علیه السلام) نقل شده و در روایات آمده است که همین کرامات باعث شد که مردم به ایشان به عنوان جانشین بر حق رسول خدا (ص) و امام معصوم از ذریه آن حضرت ایمان بیاورند.