به گزارش «شیعه نیوز»، لحظاتی پس از انفجار، رسانهها خبر از وقوع یک حمله انتحاری بر یک مرکز آموزشی در غرب کابل را می دهند. این حمله حوالی ساعت ۴:۳۰ دقیقهی بعد از ظهر روز شنبه، ۳ عقرب در نزدیکی کورس آموزشی کوثر دانش در ساحهی پلخشک حوزهی سیزدهم امنیتی شهر کابل صورت گرفته است. آمار ابتدایی کشته شدن ۱۸ تن و زخمی شدن ۵۷ تن را تایید میکنند.
قربانیان این حادثه دانش آموزاناند و بلاحظ قومیتی هزاره. این اولین حمله بر یک مکان آموزشی در غرب کابل که عمدتا هزاره نشین است، نیست. در یکی دو سال گذشته مسجدها، مکان های آموزشی، سالون های عروسی و تجمعات هزاره ها مورد حمله قرار گرفته اند. در بزرگترین مثال دو حمله انتحاری بر تظاهرات جنبش روشنایی در میدان دهمزنگ بیشتر از ۴۰۰ کشته و زخمی که عمدتا هزاره بودند، به جای گذاشت.
با درنظرداشت تمام این واقعیت ها به راحتی می توان نتیجه گرفت که این حملات با حملاتی که در نقاط دگر کابل اتفاق میفتند متفاوت است و هدف آن ها مشخصا قومیتی و کشتار مردم هزاره است. مسوولیت چنین حمله ها را هم معمولا گروهی به نام داعش که همیشه در مورد موجودیت و قابلیت آن ها برای براندازی چنین حملاتی در قلب شهر کابل شک بوده، به عهده می گیرد.
در اولین واکنش ارگ ریاست جمهوری طالبان را مسوول این حمله دانست. نهادهای بین المللی چنین حملات را تهدید به وحدت ملی افغانستان عنوان کردند و خواهان یک آتش بس فوری شدند. گفتگوهای بین الافغانی بین طالبان و مردم افغانستان به تاریخ ۱۴ سپتامبر به هدف کاهش خشونت و دست یابی به یک صلح پایدار شروع شد. نتایج این گفتگوها هنوز نامعلوم است و هیچ دست آورد قابل ملاحظه ای نداشته. به تعقیب این ها خشونت در روزهای گذشته در افغانستان به شدت افزایش یافته و آمار تلفات ملکی و نظامی بیشتر شده است.
مطابق به مفاد قانون اساسی افغانستان و معاهدات حقوق بشری که افغانستان به آن پیوسته، دولت مسوولیت حفاظت از جان شهروندان را دارد و مکلف است امنیت آنان را تضمین کند. در این جای شک نیست که افغانستان یک کشور در حال منازعه است و ما هر روز شاهد انفجار، انتحار و کشتار هستیم. در چنین وضعیتی که یک دولت نمی تواند حفاظت از جان تک تک شهروندان را تضمین کند ولی در مباحث حقوقی مقوله ی به نام «Due Dilligence» وجود دارد. که در چنین قضایای مصداق عملی اش این است که دولت افغانستان تمام تلاشش را به خرج بدهد اما هنوز هم خارج از توانش اتفاقی بیفتد. در آن صورت حداقل دولت میتواند ثابت کند که در حفاظت جان شهروندان حسن نیت کامل داشته و اقدامات لازم و ضروری را اتخاذ نموده است.
این که هزاره ها مدت ها است فقط بخاطر هزاره بودن هدف حملات تروریستی بوده اند بر هیچ کسی پوشیده نیست. اگر مورد اول را به عنوان واقعیت قبول کنیم، به طور اتومات هزاره ها واجد شرایط برای حمایت های خاص می شوند. به این معنی که چون فقط بلحاظ قومیتی مورد تهدید اند، دولت باید تدابیر و اقدامات بیشتری روی دست بگیرد تا حداقل حسن نیتش را در تامین حفاظت امنیت جانی آنان ثابت کند. درین هم شکی نیست که دولت در به انجام رساندن وظایف خودش و حفاظت جان این گروه قومیتی خاص ناکام بوده است.
نکته قابل تامل اینجا است که در هیچ یکی از اعلامیه های دولتی و غیر دولتی که این حملات محکوم میشوند، کشتار گروهی هزاره ها مورد تایید قرار نمی گیرد.
هزاره ها در دوران حاکمیت طالبان به صورت سیستماتیک مورد تبعیض قرار گرفتند. چند روز قبل بر سر میز مذاکره نیز، طالبان شیعه ها را یک گروه اقلیت قومی خواندند.
حالا که گفتگوهای صلح جریان دارد، طرفین مذاکره خصوصا مردم و دولت افغانستان باید قبول کنند که هزاره ها به طور سیستماتیک سال ها مورد تبعیض قرار گرفته اند و هدف کشتار بوده اند. هر گفتگوی صلحی که صورت می گیرد باید تضمین کند که حقوق این گروه قومی تضمین شده و تدابیر لازم برای حفاظت و امنیت آنان در نظر گرفته می شود. این روزها وقت آن است فضای گفتگو برای چنین بحث ها بیشتر باز شود و تضمین های لازم برای تامین حقوق گروه های آسیب پذیر قومی، جنسیتی، زبانی و … برای رسیدن به هر گونه صلحی با مردم افغانستان شریک شود.