۰

روایت حسن عباسی از یک دین جدید

second life یا زندگی دوم یکی از موضوعاتی است که امروزه با گسترش فناوری دامن گیر جوامع شده و مشکلات فراوانی پدید آورده است.
کد خبر: ۲۴۱۳۸
۱۲:۳۵ - ۲۰ مرداد ۱۳۹۰
SHIA-NEWS شيعه نيوز:

به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران، دکتر حسن عباسی رئیس موسسه بررسی های دکترینال امنیت بدون مرز و اندیشکده یقین با حضور در جمع دانشجویان حاضر در اردوی ضیافت اندیشه به سخنرانی پرداخت.
 
متن سخنرانی وی در ذیل می آید:
 برای اینکه مخاطرات مسئله زندگی دوم کاهش پیدا کند و حتی تبدیل به فرصت شود، از خود نفس انسان که  در معرض این قضیه است و بهتر این موضوع را ادراک می کند و می فهمد می توان کمک گرفت و ابعاد بنیادین این موضوع را مورد ارزیابی قرار داد.
 
برای این منظور هر چند که در social network ساختار شبکه های اجتماعی امروز و تمدن 500 میلیون نفری فیس بوک امید است که با در نظر گرفتن قاره اروپا از نظر جمعیت آرام آرام به قاره آسیا وارد شود و اما موضوع second life یا زندگی دوم اهمیت، حساسیت و مسائل ویژه خاص خودش را ایجاد کرده که ما در بعضی از طبقه های اجتماعی ابعادش را می بینیم.
 
بیشتر مطالبی که بیان می کنم ناظر به چارچوب های خود تحلیل گران غربی در مورد esecond life است. اگر رصد فرهنگی و جریان شناسی فرهنگی کنیم امروز یکی از مهمترین نکات، موضوع زندگی دوم است و برای اینکه این موضوع در آینده به چالش جدی زندگی ما تبدیل نشود از همین امروز که هنوز ما با آن خیلی درگیر نشده ایم باید چاره ای اندیشید. لذا این جلسات در این دوره ها جلسات مقدماتی است و ان شاالله به سمتی برود که در فضای دانشگاه ها به طور عمیق تر و تخصصی تر به این موضوع پرداخته شود.
 
سوال اینجاست که با این پدیده چه باید کرد؟ در سال 1979 و 1980 و همزمان با وقوع انقلاب اسلامی نویسنده کتاب موج سوم گفته بود که در آینده کلبه الکترونیک شکل خواهد گرفت و بعدا این جمله را تحت عنوان کلبه دیجیتالی کامل کرد. امروز کلبه دیجیتالی محقق شده و شما می دانید که هرکس که بوسیله کامپیوتر شخصی خودش می تواند به جامعه تمدنی دیجیتالی در فضای سایبر متصل شود و آن دوره ای که پیش بینی شده بود عملا محقق شده است.
 
اما نکته ای که برای ما حائز اهمیت است این است که کلبه دیجیتالی و زندگی در فضای سایبر فاقد معناست. کمیت در آن گسترده است اما معنا گوهر نایاب می باشد. اگر معنا را از زندگی بگیریم همان مشکلاتی که امروز انسان غربی با آن مواجه است و هر روز به جای اینکه مشکلاتش را با یک روحانی مطرح کنند با کلینیک های روانکاری مطرح می کنند و به روانشناسان مراجعه می کنند.
 
اگر مسائل زندگی دوم در فضای سایبر را هم به این مشکلات اضافه کنیم سوال اینجاست که چگونه باید با آنها روبرو شد؟ و این نگرانی باید مطرح شود و چاره ای اندیشید. آشنایی با زندگی دوم اگر با نگاه فلسفی باشد صحبت از آواتار پیش می آید. یعنی وقتی شما صحبت از second life می کنید قبل از اینکه به زندگی دوم بپردازید و قبل از اینکه با سازوکار آن آشنا باشید باید به این مفهوم پاسخ دهید که میزان شناخت شما از آواتار چقدر است؟
 
چون انسان در فضای سایبر برای خودش آواتار درست می کند. چه شده که ایالت متحده انیمیشنی به نام آواتار در 60 قسمت درست می کند. چه می شود که شما اسطوره ای از خودتان در فضای سایبر ایجاد کنید و با آن اسطوره زندگی کنید. پس وقتی پرسش فلسفی در مورد زندگی دوم مطرح است، نه در مورد زندگی است نه در مورد فضای سایبر بلکه در مورد مفهومی به نام آواتار است.
 
این آواتار چیست؟ اسطوره ای است که ما در آن فضا از خودمان می تراشیم و باید بررسی کنیم که چه اتفاقی افتاده است که بشر احساس نیاز کرده و از خودش یک آواتار ساخته است. دلیل اهمیت این موضوع این است که SECOND LIFE یا زندگی دوم جزئی از سبک زندگی آمریکایی است. امروز سبک زندگی آمریکایی یک دین است شما اگر دانشجوی فلسفه دین باشید اگر از شما بپرسند دین یعنی چی؟ می گویید راه و روش زندگی.
 
سبک زندگی آمریکایی امروز یک دین زمینی است. این دین زمینی به روش های مختلف ترویج می شود و بروز داده می شود از نوع روابط بین انسانها و نوع خوراک و پوشاک بگیرید تا مناسبات سیاسی و رسانه ای.
 
این اجزا بروز و ظهور دین آمریکایی است. تفاوت دین آمریکایی با دین الهی این است که در دین آمریکایی اصالت از آن انسان است. وقتی اصالت از آن انسان شد و امانیزم مطرح شد بشر حق دارد و از آن به human right تعبیر می شود.
 
به تبع حقی که هر انسان برای خودش قائل است یک نوع زندگی مخصوصی را برای خودش طراحی می کند. چون انسانها متکثرند و الان 6 میلیارد و 800میلیون انسان روی کره زمین زندگی می کند 6 میلیارد و 800 میلیون سبک زندگی مختلف وجود دارد.
 
یعنی به این تعداد مدل زندگی داریم. و این باعث کثرت و پلورالیزم در زندگی خواهد شد. این کثرت در زندگی همان شیوه زندگی آمریکایی است. در مقابل دین الهی حق با خداست. وقتی خدا اصالت داشت، حق انسان با معیار الهی سنجیده می شود. چون خدا واحد است حق او هم یکی است.
 
اعلام جهانی حق خدا در قالب قرآن بیان شده است که در مقابل دین آمریکایی قرار دارد. پس دین رو گرفتی از حق خداست که برای تسهیل زندگی ما آمده است. با توجه به سبک زندگی آمریکایی وقتی شما وارد فضای سایبر می شوید دچار پلورالیزم شخصیت می شوید و می بینید که افراد مختلف از خودشان آواتارهایی را تراشیده اند و با آواتارهایی که با خودشان هیچ سنخیتی ندارد در فضای مجازی زندگی می کند. فردی که مثلا موهایش سفید شده و پا به سن گذاشته از خودش آواتاری می سازد که جوان است. که این جوان انطباقی با خود فرد در عالم حقیقی ندارد.
 
پس دو مسئله است: یکی اینکه یک قاعده برای زندگی وجود ندارد و زندگی متکثر است. حال وقتی در فضای سایبر رفتیم این افرادی که هر کدام سبک زندگی متفاوتی دارند هر کدامشان در فضای سایبر یک شخصیت اسطوره ای برای خودشان درست می کنند . این اسطوره نماد است. مرحوم شریعتی سخنرانی دارد که می گوید : "علی حقیقتی بر گونه اساطیر". فردی مثل ابوالقاسم فردوسی نمی تواند همزمان رستم باشد، سهراب باشد، رودابه  و سودابه باشد. لذا می آید و این شخصیت ها را در اسطوره اش به کار می برد. 
 
اما علی حقیقتی است بر گونه اساطیر یعنی علی به عنوان پدر، به عنوان همسر، علی به عنوان پیرو پیامبر، به عنوان کسی که شیر روز و زاهد شب است. هرکجا که وارد زندگی امیرالمومنین بشوید حضرت آنجا حقیقت دارد. خیلی ها هستند که در یکی از این زمینه ها خوبند. یک فردی پدر خوبی است ولی معنایش این نیست که همسر خوبی باشد. همه خصیصه های مثبت در کسی جمع نمی شود اما آنجا تاکید می کند که علی حقیقتی است بر گونه اساطیر. همان که انسان نمی تواند باشد در بیرون برای خودش می تراشد. امروز دیگر با این موضوع مواجه نیستیم که فردی مثل فردوسی پیدا شود و اسطوره ها را بنویسد بلکه هرکس اسطوره خودش را می سراید. حماسه ای است که در آن آواتار شخص وجود دارد. مفهوم آواتار در فضای سایبر این است که شمایی که وارد فضای سایبر شدی برای خودت یک اسطوره بساز و آن را بروز بده. 
 
این زندگی دوم سه مسئله را باعث شده است: اول مسئله اخلاقی، بعد فلسفی و سوم مسئله امنیتی. و این مفاهیمی است که خودشان تحلیل کردند و تحلیل ما نیست. آواتار یک لغت سانسکیریت است که در زبان هندوها مطرح است. بعد وارد چین شد و مذهب تائو هم این واژه را پذیرفت و بر این تاکید داشت که آواتار هر چند صد سال یکبار در یک حقیقت بیرونی تجلی می کند. ابعاد این هم این است که یا در یازده حیوان حلول می کند یا در یک انسان. حیواناتی مثل مار، لاک پشت و گاو . وقتی در انسان حلول کرده است این آواتار نجات دهنده بشریت می شود. این شباهت زیادی با موضوع مهدویت ما دارد. از این مسئله الهام گرفتند و در فضای سایبر برده اند. به هرکس که چنین شخصیتی برای خودش درست کند می گویند اسم آن را آواتار بگذار. یعنی این شخصیت منجی خودت است. پس به جای اینکه این حقیقت در یک انسان حلول کند (با توجه به مکتب تائو) در تک تک انسانهایی که در فضای سایبر فعالیت می کنند متجلی می شود و هر فردی یک آواتار می شود و آن آواتار منجی بشریت است و شما تکثر منجی بشریت را نتیجه می گیرید.
 
 
فرد در SECOND LIFE باید یک زمین بخرد و کنار ساحل ویلا درست می کند و خانه را طوری طراحی می کند که دوست دارد.  داخل فضای سایبر یک نفر را پیدا می کند و با او ازدواج می کند. در آنجا ریزترین مسائل شخصی زندگی وجود دارد و با هم ارتباط عاطفی دارند. همه مسائل هست پس نمی توانند جدای از هم زندگی کنند و روزانه باید 8 تا 10 ساعت پای کامپیوتر باشند. اما در ایران چون دسترسی به این فضا امکان پذیر نبوده این روش با بازی سیمز در ایران و در بین جوانان رواج پیدا کرده است اما چرا دختران بیشتر گرایش دارند چون از وضعیت خودشان راضی نیستند یعنی از دختر بودن خودشان راضی نیستند و دوست داشتند پسر باشند و دوم اینکه حتی آن هایی که از این وضعیت خود راضی هستند از زن بودن خوشان راضی نیستند نتیجه طبیعی این است که می روند در فضای سایبر و برای خودشان کاراکتری ایجاد می کنند آنطور که خوشان دوست دارند.
 
این اشکالش در این است که انسان به آن شخص غیر واقعی خودش علاقه مند می شود و از خود اصلی اش نفرت پیدا می کند؛ هرقدر این شکاف روحی روانی بیشتر شود انسان خودش را آن آواتار خود می بیند نه آنگونه که واقعا هست. در نتیجه بیماری بوجود می آید؛ این بیماری امروز گریبان غرب را گرفته است که بی بی سی هم یک گزارش7روزه تهیه می کند.
 
روانشناسان معتقدند که تحریک جنسی از طریق دیدن فقط برای آقایان رخ می دهد نه برای خانم ها که این مسئله امروزه رد شده است. چارچوب بحث این است که در این قضایا این خانواده می پاشد و این افراد برای خودشان آواتار درست می کنند و مسئله این است که چرا این خانمی که میان سال است از خودش یک دختر هجده ساله درست می کند؟ یا آقایی که موهایش ریخته است یک شخصیتی مانند بوروسلی یا آرنولد درست کند؟ اسم این فیلم مستند زنای محصنه در فضای سایبر در زندگی دوم است. هدف بی بی سی این نبوده که چون خانواده های غربی در حال پاشیده شدن هستند این فیلم را بسازد و هشدار دهد اصلا خانواده برای اینها مهم نیست. بخاطر بیماری هایی است که گریبان گیر این افراد می شود. از اینکه این خانم و دو مرد دیگر نشان می دهد حاکی از این است که اینها مریضند و منقطع صحبت می کنند. در واقع معتقدند که در عصر جدید بیماری بدی بوجود آمده که گریبان گیر مردمی شده که در زندگی دوم ایفای نقش می کنند. پس در زندگی دوم بیماری های اخلاقی پدید می آید. مبحث دوم مسئله فلسفی است.
 
ما پنج نظام معرفتی داریم: توهم، تخیل، تفکر، تعقل و تذکر. این سه مورد در قرآن ممدوح است:تفکر، تعقل و تذکر. اما بشر دو انگاره دارد که مذموم است: توهم و تخیل. مشکل فلسفی که در حال بوجود آمدن است این است که امروز تخیل جایگزین تفکر و تعقل شده است. امروز در آموزش و پرورش توصیه می شوید که فرزندان خودتان را خیال پرداز بار بیاورید. امروز در حوزه رسانه و سینما توصیه می شوید که خیال را پرورش دهید. هنری که اصالت را به خیال میدهد از اساس مذموم است. اما در قرآن خیال مذموم است. موسی علیه السلام وقتی به درگاه فرعون می رود در آنجا جادوگرها مامور می شوند که طناب های خودشان را بیندازند. وقتی طنابها را انداختند موسی علیه السلام خیال کرد که اینها تکان می خورند. قرآن می فرماید که موسی پنداشت که اینها در حال تکان خوردن هستند. در آیه بعد می فرماید که یک خوفی در موسی ایجاد شد که مبادا بر من غلبه کنند که ما به او پیام دادیم و آرامش دادیم و او عصایش را انداخت و سحر آنها را از بین برد. ما امروز یکی از مشکلاتمان این است که دائما به مشهورات دامن می زنیم.
 
یکی از دعواهای ما با آموزش و پرورش و هنر این بود که ما می پرسیدیم چرا شما این همه اصرار دارید که باید قوه خیال را پرورش داد؟ و مشکل دوم این بود که ما هنری می خواهیم که بر پایه تفکر الهی باشد. اما هنری که بر گرفته از خیال است مثل هری پاتر از دید اسلام مردود است. پس مشکل ما تخیل است. این خانم می رود آواتار خودش را تخیل می کند و خیال می کند که یک فرد چهل ساله، هجده سال دارد. اگر درام و سینما برگرفته از خیال است ما که در قرآن هم قصه داریم پس قصه های قرآن هم خیال است!
 
چرا قرآن شیوه قصه گویی خودش را احسن القصص می داند؟ جواب این است که قصه هایی که در قرآن است ابتدا رخ داده و بعد قرآن آن را نقل کرده است. این عشق های مثلثی که در فیلم ها می بینید همه به زبان غریزه با شما سخن می گویند ولی قرآن وقتی در سوره یوسف عشق مثلثی را می گوید با زبان فطرت سخن می گوید. عمده مفسرین معتقدند که تلاوت سوره یوسف هیچ گونه حس شهوتی برای انسان ایجاد نمی کند. اما اگر شما درام نویس باشید حتما از المان هایی استفاده می کنید تا زمینه نشستن مخاطب پای فیلم یا سریال فراهم شود. نکته دوم این است که قرآن با بیان این وقایع به شما رشد می دهد نه اینکه اغوا کند. ما قصد بایکت کردن شعر و سینما و فعالیت های هنری را نداریم. اکثر افراد خیال می کنند که دارند فکر می کنند. فکر نمی کنند که دارند فکر می کنند.در فضای علمی هم امروز ما تخیل می کنیم نه تفکر. خیلی از افراد در مدت تحصیل بعد از چند سال استاد می شوند. فردی که استاد فیزیک است نیامده خودش را درس بدهد بلکه یا نیوتن درس می دهد یا انیشتین.
 
آیا می شناسید استادی را که بیاید خودش را درس بدهد؟ اگر نمی شناسید معنایش این است که آن استاد فکر نکرده تا علمی را تولید کند. خیال می کند که دکتر شده است. چون فکر کردن مانند درد زایمان سخت است. نکته سوم که بحث امنیتی است موضوع خیلی پیچیده است. ما الان در جهان موازی به سر می بریم. جهان موازی جهانی است که انسان در ذهن خودش می سازد. آنها معتقدند که مانند این جهان بی نهایت جهان دیگر وجود دارد. ما دراسلام جهان موازی داریم که آن را محیی الدین عربی بیان می کند. و ما اسم آن را عالم های ممکن می گذاریم. در عالم های ممکن به موازات این عالم های دیگری وجود دارد که ما در این عالم در خوابیم. و بعضا این بحث مطرح است که ما وقتی از این دنیا رفتیم بیدار می شویم. امام راحل می فرمود می توان در این جهان هم بیدار شد که تعبیر می شود به یغضه.
 
از کوری به بینایی زمینه رویت پدید می آید. از نگاه عرفای مسلمان عوامل ممکن اینها هستند. شما اینجا را عالم ناسوت که پست ترین عالم است  بگیرید، عالم بعدی،عالم جبروت بعد عالم ملکوت بعد عالم لاهوت همینطور بالا می روید. لذا جهان موازی مدرن می گوید این جهان، جهان خوبی است و بقیه جهان را ابتر و ذهنی در نظر بگیرید.در مقوله جهان ها و عالم های ممکن در نگاه عرفان اسلامی ما معتقدیم که این عالم پایین ترین و سخیف ترین سطح عالم است، عالمهای دیگر عالمهای کامل هستند.یک انسان را هم می شناسیم که این مراحل را طی کرده است.
 
ما به جهان های متوالی معتقدیم جهان های متوالی ما اینهاست:
 
جهان اول، این دنیا، جهان دوم، برزخ ، جهان سوم عقبی و آخرت.
 
ما هم جهانی موازی را قبول داریم هم عوامل متوالی را و یک نفر را می شناسیم که این مراحل را طی کرده است هر دو را همزمان.  اون وجود نازنین رسول الله است. زمانی که تا سدره منتهی رفتند و حتی قیامت را دیدند و حال ما را در بهشت و جهنم از نزدیک مشاهده نمودند. ما در مقابل مسئله مهم جهان موازی در موضع انفعال نیستیم. در این زمینه ما مدعی هستیم اما فراموش نکنید جهان موازی را امروز مطرح می کنند تا معاد را بزنند. چون این را مطرح می کنند که عالم متوالی وجود ندارد. هرچه هست عالم موازی است که در چپ و راست اینها بی نهایت عالم وجود دارد. اگر احساس کردید کسی از عالم غیب آمده این از عالم موازی شما آمده آن عالمی که فکر می کردید عالم آخرت است ولی عالم موازی شماست که از این عالم پست تر است در صورتی که ما معتقدیم که عالم اخری دارالقرار و اینجا مزرعه الآخره است.
 
اگر کسی باور کرد که عالم موازی وجود دارد بنیان های معاد برای او زده می شود.  مسئله ی عالم موازی ذهنی است. وقتی ذهنی شد، ما الان دو جهان موازی را تعریف کردیم و در جهان های موازی دو زندگی را تعریف می کنند که زندگی دوم ذهنی است. زندگی دوم سایبری این دو را انطباق می دهد و شما در ذهنت یک شخصیت آزاد می سازی.
 
شما یک ذهنیت دارید و آن دهنیت را در اینجا متجلیمی کنید و بروز می دهید و آنچه در ذهن دارید و به کسی نمی توانید بگویید که چه دوست دارید و نمی توانستید به کسی بگویید که چهره و هیکلی را دوست دارید حالا آنها را در این زندگی می سازید در فضای سابر این دو امر بروز بیرونی دارند این شده مسئله  انسان شناسی و مسئله زندگی ما دو موضوع را توانستیم بهش بپردازیم.موضوع اخلاقی second life و دیگری هم معضل فلسفی second life نکته سوم مسئله امنیتی است.
 
و نکته بعدی مسئله nsa که این را بارها در دانشگاه های مختلف و رسانه های سراسری بحث کرده ایم و مورد تحقیق قرار دادیم که این قضیه چگونه است بعد از اینکه در چند سال گذشته برای نهادهای مهم امنیتی کشور چارچوب این را بررسی کردیم نکاتش و خطرات را که سازمان NSA دارد را معین کردیم بعد مقرر شد که ما در مدارس و دانشگاه ها این را فرهنگسازی کنیم دوستان بدانند که پدیده اینترنت غیر نطامی نیست در ایران اینطور است که زیر نظر وزارت ارتباطات و مخابرات ولی در ایالات متحده این سازمان را وزارت دفاع اداره می کند.
 
NSA یعنی آژانس امنیت آمریکا این آژانس در 1953 زیر نطر پنتاگون مجموعه ای را که شما به نام اینترنت می شناسید به وجود آورید رسانه ها شنیدید که آمریکا ستاد مرکزی جنگ سایبر تشکیل داد این آدم را با حفظ سمت گذاشتن بالا سر جنگ سایبر یعنی همزمان هم رئیس اینترنت است هم قرارگاه مرکزی جنگ در فضای سایبری. همیشه زمانی که از من می پرسند کی آمریکا به ایران حمله می کند می گویم زمانی که زمانی که رئیس این سازمان به ایران بیاد کار می کند می گویم زمانی به ایران حمله می کند می گویم زمانی که رئیس این سازمان به ایران بیاید یعنی اگر شما بدنتان را نگاه کنید یک شبکه عصبی دارد از اینجا اگر شما قطع نخاع شوید حس دارید که حواستان کار می کند اما بدنتان از سیستم عصبی شما دستور نمی گیرد آنقدر برای شما آسیب سازی شده است.
 
 
یک بار به یک رسانه سراسری اعلام کردم که ویندوز برای جاسوسی ساخته شده است. یک عده انسان کوته بین نوشتند که ویندوز قفل شکسته استفاده می کنند و زمانی که به اینترنت  متصل می شوند ویندوز دچار مشکل می شود و فکر می کنند دچار حمله جاسوسی شده اند.
 
زمانی که جامعه با چنین افرادی روبه رو است معلوم است که هک کردن شما کار بسیار آسانی است. وقتی استادهای دانشگاه های شما نمی دانند که اینترنت یک ابزار نظامی است، همه فکر می کنند بعد از مودم و کامپیوترشان هیچ چیز دیگری نیست، نمی دانند که هر کاری پشت مودم انجام می دهند دوستان عزیز nsa، آن طرف نشسته اند و می بینند شما کجا می روید و چه کار می کنید.
 
یک نکته امنیتی تر اینکه همین الان سازمان های امنیتی خودمان هم توانایی انجام چنین کاری را دارند. کسانی که فکر می کنند بیل گیتس عاشق چشم و ابروی انسان ایرانی است و سالی یکبار ماکروسافت ویندوز های xp,seven و vista و بقیه نرم افزارها را همین طور به صورت مجانی برای انسان ایرانی می فرستند تا استفاده کنند نمی دانند که nsa به بیل گیتس دستور داده که سال آینده سیستمی با پنجره ای به صورت ویندوز seven یا xp می خواهد.
 
لینوکس هم برای جاسوسی است. اینکه چه طور در ذهن مسئولین و دانشجویان این موضوع را جا بیندازیم که این فضای که واردش می شویم فضای امنی نیست. سازمان nsa روزی 3 میلیارد پیام را ثبت می کند و 9 هکتار سیستم کامپیوتر دارد که در شمال شهر واشنگتن واقع است و آنجا مغز جهان است. همان طورکه مغز شما مرکز اصلی در بدن شماست در قراردادی که آمریکا در ژنو برای کنترل موتورهای جستجوگر امضا کرد قرار شد که برخی از آنها را امضا کند اما هنوز هشت سال است که زیر بار این قرار داد نرفته است.
 
الان در حال طراحی اینترنت 2 است. وقتی از لپ تاپ استفاده می کنید اولین باری که از قسمت لمسی به عنوان ماوس استفاده می کنید اثر انگشت شما را بر می دارد و همین طور که از وب کم استفاده می کنید چشم شما را اسکن می کند و وقتی با دوستان اطراف لپ تاپ صحبت می کنید صدای شما ضبط می شود و زمانی که به اینترنت وصل می شوید یک آی پی سیزده رقمی در nsa برای شما ثبت می شود که این فرد با این مشخصات و چنین آی پی دارد.
 
از زمانی که سایت دانشگاه خود را باز می کنید می فهمند در چه رشته ای و در کدام دانشگاه در حال تحصیل هستید. و چند واحد پاس کرده اید. در زمانی که بلیط هواپیما می خرید هم همین موضوع مطرح است. تمام این اطلاعات در NSA ذخیره می شود. آقایانی که فکر می کنند اینها واقعیت ندارد بنشینند و سریال 24 را ببینند. آنجایی که هر بار فوری می روند و اطلاعات می گیرند آن سایت NSA است. این قسمت در فصل دوم سریال 24 وجود دارد. آن فردی که کودتا می کند و رئیس جمهور آمریکا را بر کنار می کند آن فرد وابسته به NSA است. وقتی آمریکا آنقدر خوف دارد که احتمال می دهد شخصی از این اطلاعات استفاده کرده و برای دولت آمریکا مشکل ساز شود. ما زمانی که این موضوع را اعلام کردیم 2 ماه بعد سرویس اطلاعاتی چین اعلام کرد که این موضوع درست است و ویندوز ها جاسوسی می کنند. و ما تا در این زمینه ضربه نخوریم بیدار نمی شویم. الان با شما کاری ندارند روزی که شما برای جامعه خودتان فرد مهمی شدید از این اطلاعات علیه تان استفاده می کنند. برای اینکه یک نمونه مثال بزنم باید بگویم که وزیر اطلاعات در جریان فتنه 88 گفته بود که در زمان فتنه آمار پروازهای لندن تهران چند برابر افزایش یافته است.
 
و هم چنین افرادی که در جریان های بعد از انتخابات اغتشاش ایجاد کردند سازمانهای جاسوسی از شخصیت اینها اطلاعات کاملی داشتند. اطلاعاتی که در شبکه های اجتماعی می گذارید از بمب اتم هم خطرناک تر است.
 
اگر شما در فضای سایبر بی مهابا حضور داشته باشید به درد فردای کشور نمی خورید. در فضای سایبر افرادی را دور هم جمع می کنند تا بتوانند از شما اطلاعات کسب کنند. همانطور که در اوایل انقلاب اینگونه بود که فردی را وارد زندان می کردند وقتی آن شخص با شما هم صحبت می شد به راحتی می توانست اطلاعات مورد نظر شد را کسب کند که این الان در فضای سایبر در حال رخ دادن است. غیر از آن سه نکته ای که در مورد عواقب second life بیان کردم نکته چهارمی هم وجود دارد و آن این است که این مسئله در مقابل موضوع مهدویت قرار دارد. انبیا آمدند تا سطح عقل بشر را ارتقا دهند. زمانی که حضرت ظهور کنند قرآن را در این عقل های رشد یافته پیاده می کنند و شیطان از این طرف سعی در مخدوش کردن عقل ها دارد که یکی از راه های مخدوش کردن آن این است که فرد 8 ساعت از زندگی را در فضای سایبر می گذراند و به شما می گوید که به دنبال موعود خود نباش موعود و آواتار خود تو هستی.
 
و شما موظف هستید زمانی که به دانشگاه های خود بازگشتید در این حوزه ها روشنگری کنید.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: