قبل از اسلام هم حجاب بود ه است
به گفته بعضي ازنويسندگان و تاريخ شناسان، زنان قبل از اسلام حجاب نداشتند، برخي ديگر معتقدند که زنان قبل از اسلام داراي حجاب بودند وعفت آنها ثمره آزادي خواهي و استقلال طلبي آن روز عرب مي باشد. در اين زمينه نظرات متعددي بيان شده است. از آن جمله دکتر هيکل مي نويسد: «قبل از اسلام، زنان حجاب نداشتند و زينت خود را آشکار مي ساختند، بعدها اسلام اين کار را حرام کرد.»(1)
جرجي زيدان، شرق شناس اروپايي درجلد پنجم تاريخ خود، در مورد زنان قبل ازاسلام مي گويد: «اگر مقصود ازحجاب، پوشاندن تن و بدن است، اين وضع پيش از اسلام و حتي پيش از ظهورديانت مسيح معمول بوده و ديانت مسيح هم تغييري در آن نداده و تا اواخر قرون وسطي در اروپا معمول بوده آثار آن هنوز در خود اروپا باقي مانده است. بايد گفت که اين وضع ميوه اي از ميوه هاي درخت تمدن اسلامي است و پيش ازآن شايع نبوده و همين که مسلمانان کاملاً با زندگي تجملي و عياشي آشنا شدند، قضيه حجاب بيش از پيش شدت يافت و راجع به آن دقت هاي فوق العاده مبذول گشت.»(2)
داستاني پيش ازاسلام
مؤلف عقد الفريد (ج? ص ???) درکتاب خود گفته فجار دوم بين قريش و هوازن واقع شد. منشأ هيجان اين آشوب اين بود که: گروهي از جوانان قريش در سوق عکاظ (بازاري که براي خودنمائي و عرضه کالاها بوجود مي آمد) کنار زني ازبني عام نشستند. جواني از بني کنانه دور آن زن مي چرخيد در حالي که آن زن روپوش بر چهره و پيراهني بلند در برداشت، جوانان از ديدن طرز و هيئت او شگفتي نمودند و از وي تقاضا کردند که نقاب از چهره بردارد، اما وي خوداري کرد.
يکي از جوانان از پشت سرش آمد و دنباله پيراهنش را بوسيله خاري به پشتش بست. آن زن ملتفت نشد و چون ازجاي برخاست پيراهن قهراً کوتاه شده بود (درنتيجه پشت او پيدا گرديد) جوانان خنده کنان گفتند: او ما را منع کرد ازنگاه کردن به صورتش ما پشت او را ديديم. زن فرياد کنان آل عامر را صدا زد. مردم (دراطراف قضيه) به گفتگو پرداختند. سرانجام جنگي که با خونريزي همراه بود واقع شد، حرب بن اميه ميانجي گري کرد و طرفين را آشتي داد.(3)
درواقعه فجار ازعمرمبارک پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم ده پانزده سال مي گذشت. اين داستان سي سال يا کمتر پيش از ظهور اسلام اتفاق افتاد و تقريباً چهل سال قبل ازهجرت بوده است.
حجاب دختران کسري
هنگامي که سه تن از دختران کسري شاهنشاه ساساني با ثروت فراواني از اموال آنها را براي عمر آوردند شاهزادگان ايراني را برابر عمر در حالي که با پوشش و نقاب چهره خود را پوشانده بودند واداشتند. عمر دستور داد با آوازي بلند به آنها فرياد کشند که: پوشش از چهره برگيرند تا مسلمانان آنها را ببينند و خريداران بيشتر پول پاي آنها بريزند.
دوشيزگان ايراني از برهنه کردن صورت خودداري کردند ومشت به سينه نماينده عمر زدند و آنان را ازخود دور ساختند، عمر خشمناک شد و خواست با تازيانه آنان را بيازارد. در آن حال شاهزادگان ايراني مي گريستند. حضرت علي عليه السلام به عمر فرمود: در رفتارت مدارا باش، از پيغمبر خدا صلي الله عليه و اله و سلم شنيدم که مي فرمود: بزرگ و شريف هر قومي را که خوار و حقير شده گرامي داريد.
عمر پس ازشنيدن فرمايش حضرت علي عليه السلام آتش خشمش فرونشست، پس حضرت اضافه فرمود: با دختران ملوک نبايد معامله دختران بازاري کرد و اين دستور عمر نسبت به کنيزان بوده است که بايد کنيزان از بانوان ممتاز شوند، کنيزان با روي باز باشند و بانوان با روي پوشيده.(4)
حجاب زن يک امر فطري است
ممکن است گفته شود حجاب براي زن از آغاز خلقت يک امر طبيعي و فطري به شمار مي رفته. ابن عباس مي گويد: آدم عليه السلام پس ازيک توقف کوتاه در بهشت که نصف روز از روزهاي آخرت بود، به کوه نوذ در کشور هند و حوا به جدهّ پياده شدند (اگر روزهاي آخرت رامانند روزهاي متوسط دنيا بدانيم توقف نصف روز ه حضرت آدم شش ساعت خواهد بود و اگر يک روز اخرت برابر هزارسال دنيا باشد توقف نيم روز آدم باين حساب پانصدسال مي وشد)
(پس از پايان هجران و مفارقت که به وصال منتهي مي شد) برهنه و عريان بودند. خداوند امرکرد يکي از هشت جفت قوچي که از بهشت به ايشان عطا کرده بود ذبح کنند. پس حوا پشم آن را رشت، با دست ياري آدم عليه السلام ازتابيده هاي آن يک جامه بلند (جبه، جامه بلند و گشادي که روي لباسهاي زيري مي پوشند) براي آدم و يک پيراهن و روسري جهت خود بافت، بدين وسيله بدن انسانهاي نخستين پوشيده گرديد و ازبرهنگي و شرمندگي آن نجات يافت.(5)
اين داستانها مي رساند که: پيش از اسلام حجاب و نقاب بوده و بشر در بدو خلقت قبل از آنکه شرايع آسماني گوش زد وي گردد، مي بينيم انسان نخستين مأمور به پوشش خود مي گردد.
ازچه زماني بي حجابي به ايران روي مي آورد ؟
از اواخر دوره قاجاريه به بعد زمزمه هايي توسط آزادي خواهان و متجددين براي «آزادي زنان» و «رفع حجاب» از آنان، آغاز شد.
بعد ازبرقراري مشروطيت، کم کم صحبت «رفع حجاب» به ميان آمد، مدارس دخترانه توسط زناني پيشقدم باز شد و دراين زمان پاي زنان ايراني به فرنگ (اروپا) باز شد و فکر آزادي زن به سبک غربي و رفع حجاب توسط زنان فرنگ رفته توسعه پيدا کرد.
رفع حجاب جزء يکي از برنامه هاي آموزش و پرورش مدرسه هاي دخترانه بود. دختراني هم که به اين نوع مدارس مي رفتند، تحت تاثير اين برنامه ها قرار گرفته و آرزوي بي حجابي مي کردند. به مرور زمان انجمنهاي مختلف زنان به اين منظور تشکيل شد که ازآن جمله: «شرکت خواتين اصفهان» (اصفهان ???? ه.ش) و «شرکت آزمايش بانوان» (رشت ???? ه.ش) که زناني چون جميله صديقي و سکينه شبرنگ از مؤسسين آن بودند و «انجمن نسوان وطنخواه» (تهران ???? ه.ش) به مديريت محترم اسکندري و همچنين «بيداري نسوان» (تهران ???? ه.ش) و «انجمن ترقي نسوان» (تهران ???? ه.ش). (6)
بي حجابي چگونه به ايران آمد
پرهيز از بدن نمايي و عرياني و ميل به حفظ حريم تن و داشتن احساس شرم و عفت، صفت مشترک همه جامعه هايي بوده است که به نحوي داراي معنويت بوده و انسان را فقط جسم و تن نمي دانسته اند. اين برهنگي همراه با فعاليت شديد غريزه جنسي از مختصات تمدن جديد غرب است. اين تمدن از بدو ظهور خود تاکنون، مثل يک ابر تيره سعي داشته است تا آسمان سراسر جهان را بپوشاند و همة زمين را از آفتاب حقيقت محروم سازد و صد البته مملکت ما نيز از سايه شوم اين ابر زحمت درامان نمانده است.
يکي از ثمرات هجوم غرب به ايران همين تغيير لباس و رواج برهنگي درميان قشرهايي از جامعه بوده است و از آن در رژيم طاغوت تحت عنوان «کشف حجاب» و دراين اواخر «رفع حجاب» ياد مي شد و درحقيقت چيزي جز مبارزه با پوشش اسلامي و ترويج لباس غربي نبود. اجراي اين برنامه محتاج دو شرط بود:
?) نخست يک زمينه فرهنگي و اجتماعي براي پذيرش لباس غربي
?) دوم يک عامل اجرا که زور داشته باشد و به اسلام اعتقاد نداشته باشد.
عامل دوم رضاخان، مامور و سرسپرده دولت استعمارگر انگليس بودکه وظيفه داشت «ايران را هرچه زودتر از حضيض ذلت به اوج عزت برساند و ازگمراهي به شاهراه ترقي هدايت نمايد.»(7) درپي اجراي همين ماموريت موظف بود به زور لباس مردان را متحدالشکل کند و بر سر همه آنها کلاه پهلوي بگذارد و چادر را نيز از سر زنان بردارد.
اما شرط اول «يعني زمينه فرهنگي و اجتماعي پذيرش لباس غربي را، غربزده ها تامين کردند. آنان اسلام را نمي شناختند و به غرب خوشبيني مطلق داشتند. بيگانه با خويش و چشم بسته، دلبسته بيگانه بودند و در واقع اين قشر معدود همان قشري بودند که قبل از فرورفتن در لباس غربي و قبل از به دست گرفتن پرچم فرهنگ غرب، آن فرهنگ را پذيرفته بودند و تغيير لباس، آخرين و بيروني ترين پوستهاي بود که در وجود آنها تغيير مي کرد.
اين امر به ظاهر کم اهميت، تنها درجامعه ما اتفاق نيفتاد، در همه مشرق زمين، بسياري از مردم به دنبال تسليم در برابر فرهنگ غرب، جامه غربي به تن کردند. در لباس مردان - که خود البته غربي است - کراوات ظاهرا قطعه کوچک کم اهميتي است، اما قبول آن در مشرق زمين در حقيقت نشانه يک تحول عظيم فرهنگي است. اگر پذيرش لباس غربي نتيجه سلطه فرهنگي غرب و خود باختگي مشرق نيست، چرا تاکنون ديده نشده است که حتي يک نمونه از خصوصيات لباس شرقي درمغرب زمين پذيرفته شود و رواج يابد ؟ ساده انگاشتن اين مسائل نشانه ساده لوحي است.
در جامعه ما درسالهاي قبل و بعد از ???? آنها که تغيير لباس را پذيرفتند همان کساني بودند که فرهنگ غربي را پذيرفته بودند، آنها که نپذيرفتند نيز دقيقا آنهايي بودند که آن فرهنگ را نپذيرفته و گول آن به اصطلاح «ترقي» و «آزادي» و «تساوي حقوق» را نخورده بودند و همانها بودند که در برابر آن همه زور و قلدري مقاومت کردند.
مساله به ظاهر خيلي ساده بود، رضاخان مي خواست زنان را از کيسه سياه چادر به در آورد و آنان را وارد دنياي پرنور و مترقي جديد کند، ولي اکثريت عظيم اين مردم در برابر اين پيشنهاد ساده و منطقي، تا سرحد جان مقاومت کردند و حتي حاضر شدند جان خود را فدا کنند و کفن بپوشند، اما لباس غربي بپوشند.
راستي که دفاع زنان ما از لباس و حجابشان در قضيه کشف حجاب رضاخاني، يک حماسه غرورانگيز در تاريخ ملت ماست.
يکي از بزرگترين فتنه هاي بهائيت
(اولين زن بي حجاب تاريخ معاصر ايران)
يکي از بزرگترين فتنه هايي را که بهائيت شروع به طرح ريزي و اجراي آن کرد فتنه قرة العين بود. نام اصلي او فاطمه يا زرين تاج و در يک خانواده روحاني به دنيا آمده بود. پدر او ملا صالح برغاني از مجتهدين معروف قزوين و برادر ملا محمد تقي برغاني مجتهد مشهور و قدرتمند آن موقع ايران بود. قرة العين پس از جذب شدن به بهائيت همسر خود ملا محمد برغاني که پسر عمويش نيز بود و از او داراي سه فرزند بود، رها کرده و شروع به تبليغ اين مرام ساخته استعمار کرد.
علت جذب قرة العين به «باب» نه جهت فکري بلکه به علت شهوت پرستي او بود. وي نمي توانست به يک شوهر روحاني اکتفا کند و از طرفي ديگر خاندان او خاندان زهد و قناعت و عصمت و عفت بود در چنين خانداني از براي او وسايل عيش و عشرت و آزادي و شهوتراني وجود نداشت و به اين جهت صلاح و مصلحت خود در آن ديد که يک باره خود را از قيد دين و مذهب آزاد سازد و با حزبي که به هيچ نظم و قاعده و حدود و ادبي مقيد نيستند همراه و هم قدم گردد و چون بابيان تنها حزبي بودند که داراي مرام اشتراک جنسي بودند، با آنها پيوند خورد و اولين نغمه هاي شوم بي حجابي زنان را سرداد و خود را به عنوان اولين زن بي حجاب درتاريخ معاصر مطرح کرد. نه تنها بي حجاب در مجامع ظاهر مي شد و براي آنها تبليغ مرام بهائيت مي کرد بلکه بدون هيچ ترس و واهمه اي عقايد سخيف بهائيان را در مورد مرام اشتراک جنسي شرح و توصيف مي کرد و به حضار بشارت مي داد !!!!!!
که نه تنها از اين پس زنان مي توانند آزاد و رها در اجتماع حضور يابند بلکه يک زن مي تواند با چند مرد زندگي زناشوئي کند.
قرة العين اولين زني است که در تاريخ معاصر ايران (قرة العين معاصر با حکومت ناصرالدين شاه بود) پوشش از سرو تن برگرفت و در اجتماع مردان ظاهر گشت و با اين اقدام اولين سنگ بناي بي حجابي را در جامعه اسلامي ايران بر جاگذاشت و جرقه شروع هدف هاي استعماري را براي برافروختن جهنم توطئه ها زد.
در عصر ناصرالدين شاه، استعمار غرب در يافت که دين اسلام بزرگترين و محکمترين عاملي است که سد راه آنان است، براي اينکه اين عامل را تضعيف کنند از راههاي گوناگون وارد شدند ازجمله با دين سازي خواستند بين مسلمانان ايجاد تفرقه کنند در اين راستا آيين استعماري «بابيگري و بهائي گري» را در ايران بوجود آوردند. (?)
رضا خان و مسئله کشف حجاب
باروي کار آمدن آخرين پادشاه قاجار - احمد شاه - که فردي ضعيف و فرزند محمدعلي شاه مخدوع بود، سلسله قاجار که شاهان مقتدري داشت، به ضعف گرائيد و پايه هاي آن متزلزل گشت. سلطنت احمدشاه با جنگ بين الملل اول و پس ازانقلاب بلشويکي (قبل از انقلاب بلشويکي در روسيه، روسها از قدرت و نفوذ زيادي در ايران برخوردار بودند و مناطق شمالي ايران عملا تحت سلطه و نفوذ آنها بود) روسيه مصادف شد.
دولت احمدشاه از دوطرف درخطر بود. ازيک طرف نيروي نظامي ايران که به قشون نظامي قزاق معروف بود، تحت نظارت و فرماندهي افسران روس قرار داشت. يکي از برحسته ترين افسران قزاق «رضاخان» بود و مستقيما زير نظر فرماندهان روس انجام وظيفه مي کرد. از سوي ديگر قسمتي از خاک ايران در اشغال نيروهاي انگليس بود که با وقوع انقلاب در روسيه، انگليسي ها احساس خطر کردند، کوشيدند ضمن قطع نفوذ روسها در ايران، نيروي براي مقاومت در برابر حکومت جديد روسيه در اين منطقه فراهم آورند.
«رضاخان» افسرقزاق درهمين جريان توجه انگليسي ها را به خود جلب کرد و با توصيه آنها به فرماندهي نيروهاي قزاق گمارده شد. دراين موقع رضاخان به حمايت انگليسي ها که در آن موقع ازحکومت وقت راضي نبودند و خواستار يک دولت قوي در ايران بودند تا در عين حفظ منافع وسيع آنها با خطر کمونيسم هم مقابله نمايد دست به کودتايي زد و از احمدشاه خواست که يکي از دو راه - تأييد حکومت کودتا و يا استعفاء - را انتخاب کند.
احمدشاه تاييد حکومت کودتا را ترجيح مي دهد، ولي عملاً تمام قدرت و اختيار خود را ازدست مي دهد. سرانجام رضاخان بعداز چهارسال سلسله قاجار را برمي اندازد و خود درسال ???? توسط مجلس مؤسسان به سلطنت برگزيده مي شود. رضاخان هم اين سلطنت را به نام پهلوي (انتخاب نام «پهلوي» براي اين سلسله هم نکته قابل توجهي بود. پهلوي نام زبان باستاني ايران است و رضاخان با انتخاب اين نام براي خود نشان داد که سنن باستاني ايران را بر سنتهاي اسلامي مسلط برجامعه ايران ترجيح مي دهد.) براي خاندان خود موروثي ساخت. اين مرد عامي در مدت سلطنت خود که بيش از شانزده سال به طول انجاميد، دست به کارهايي زد که بعدها پسرش آنها را ادامه داد.
بسياري از اين کارها مخالف شعائر مذهبي جامعه ايران بود، که ازآن جمله مي توان به کشف حجاب و وادار ساختن زنان به برداشتن چادر و تقليد از طرز لباس پوشيدن غربي ها و تعطيل مراسم عزاداري و روضه خواني اشاره کرد. البته رضاخان خود به تنهايي در نابودي شعائر مذهبي به خصوص «کشف حجاب زنان» دخالت نداشت بلکه از پشت صحنه استعمار پير انگليس و ديگر رقباي آنها با او دست داشتند و از حمايت او دريغ ننمودند. اين ابرقدرتها چون بعد از جنگ جهاني دوم به صنعت و تکنولوژي پيشرفته اي دست يافته بودند و روز به روز کارخانجات و صنايع آنها افزوده مي شد، انبارهاي توليدکنندگان و سرمايه داران پر از توليدات و مواجه با کمبود بازار مصرف داخلي شدند، درصدد بازار يابي جهاني برآمدند ولي تحقق اين بازار يابي منوط به دوشرط بود:
?) محظورات سياسي وجود نداشته باشد، تا صاحبان صنايع بتوانند بدون هيچ مانعي کالاهاي خود را دراين بازارها به فروش برسانند.
?) تقاضا وجود داشته باشد.
استعمارگران و سرمايه داران براي تحقق شرط اول به قدرت نظامي - سياسي متوسل شدند تا بدين وسيله بتوانند کالاهاي «بنجل» خود را در کشوهاي ديگر به خصوص جهان سوم سرازير نمايند و مواد اوليه و منابع طبيعي و زيرزميني آنها را به يغما ببرند و براي اينکه شرط دوم محقق شود، وابستگي فرهنگي و غربزدگي شديدي را در اين کشورها رواج دادند و با تحميل طرز فکر و زندگي غربي کوشيدند براي توليدات خود تقاضا ايجاد نمايند.
ازطرف ديگر اعتقادات ملي - مذهب اين کشورها سد و مانع بزرگي براي سوداگران استعماري به حساب مي آمد، زيرا مسلمين با اعتقاداتي که داشتند به آساني فريبنده فرهنگ غربي از قبيل: قمار، ميگساري، مصرف فراورده هاي غربي و... نمي شدند، به همين جهت استعمارگران انديشيدند که اعتقادات اسلامي و تعصبات ديني و مذهبي مسلمانان را از بين ببرند يا متزلزل کنند. (?)
دراين زمينه «مستر همفر» جاسوس معروف انگليس در خاطرات خودچنين مي نويسد: «زنان مسلمان داراي حجابي محکم هستند که نفوذ فساد در ميانشان ممکن نيست، زيرا که در اين صورت بايد زنان مسلمان را فريب داده، از زير چادر بيرون کشيد، با اين بيان که حجاب يک «عادت» است از خلفاي بني عباس، و يک برنامه اسلامي نيست! و لذا مردم زنان پيامبر را مي ديدند که با زنان صدر اسلام در هر کاري با مردان شرکت مي کردند. پس از آنکه زنان را از چادر بيرون آورديم، بايد جوانان را تحريک کنيم که دنبال آنان بيفتند تا در ميان مسلمانان، فساد رواج يابد.»(10)
براي انجام اين برنامه خطرناک يکي از موثرترين گامها ازبين بردن «حجاب زنان مسلمان» توسط حکام دست نشانده داخلي بود. اين اقدام خيانتکارانه در افغانستان توسط «امان الله خان» در ترکيه به وسيله «آتاتورک» و در ايران با عمل «رضا خان» انجام گرفت.
پاورقي:
1- تاريخ اجتماعي ايران جلد ? - مرتضي راوندي
?- همان
?-طنطاوي د ر تعليقه خودبر سيره ابن هشام جلد ? ص ??? داستان فجاررا بيان کرده.
?- السيرة الحلبيه جلد ?
?- طبقات محمد بن سعد جلد ?
?- پوشش زن درگستره تاريخ- طيبه پارسا
?- فرهنگ برهنگي وبرهنگي فرهنگي - غلامعلي حداد عادل
?- حجاب بيانگر شخصيت زن - محمد محمدي اشتهاردي صفحه ??
?- پوشش زن درگستره تاريخ - طيبه پارسا
10- يادداشتهاي مستر همفر صفحه ??