به گزارش «شیعه نیوز»، انسان در طول عمر خود و در جنبههای مختلف زندگی اعم از ازدواج، خانواده، مسائل مربوط به کودکان و تحصیلات فرزندان و... لازم است تا از دیدگاه و نظرات روانشناس بهره بگیرد، چراکه گاهی افراد به بن بست در ذهن خود رسیده و قادر به تصمیم گیری نخواهند بود و در این صورت روانشناس به آنها کمک خواهد کرد تا بهترین تصمیم ممکن را بگیرند.
در کشورهای پیشرفته درصد افرادی که مسائل و مشکلاتشان را با روانپزشکان و روانشناسان در میان میگذارند، بسیار بالا است. این کشورها افراد برای دستیابی به موفقیت از وجود افراد خبره روانشناس بهره میگیرند.
بیماران روانی تنها بخش کوچکی از مراجعان به روانپزشکان و روانشناسان هستند
دکتر مصطفی میررمضانی- روانپزشک اظهار کرد: ۴ باور غلط در میان مردم در مورد مراجعه به روانشناس و روانپزشک وجود دارد. عدهای میگویند، «تنها دیوانهها به روانپزشک و روانشناس مراجعه میکنند» که باوری بسیار اشتباه و نادرست است.
وی افزود: از منظر ریشه شناسی، دیوانه به معنی دیوگونه یا بسان دیو است و از آن جایی که در افسانههای ایرانی، دیو نماد نادرستی، زشتی، پلیدی و وارونه کاری است، منظور از دیوانه کسی است که کارهایی خلاف دیگران انجام میدهد؛ بنابراین برخی از مردم در اصطلاح غلط و توهین آمیزی آن دسته از بیماران روانی که دچار هذیان (باور غلط غیر قابل تغییر) و توهم (حس کردن آنچه دیگران حس نمیکنند) شده اند را دیوانه میخوانند.
این روانپزشک عضو انجمن علمی دوستان قلب در اصفهان اضافه کرد: متأسفانه در بسیاری از کشورهای دنیا از جمله ایران، برخی از مردم تصور میکنند که تنها بیماران روانی به روانپزشک و روانشناس مراجعه میکنند. این تصور اشتباهی است و بیماران روانی تنها بخش کوچکی از مراجعین به روانپزشکان و روانشناسان را تشکیل میدهند.
میررمضانی با بیان اینکه در سمت مقابل در بسیاری از کشورهای توسعه یافته مردم برای حل و فصل مشکلات طبیعی و روزمره خود بدون هیچ ترس و خجالتی نزد روانپزشک یا روانشناس میروند، تصریح کرد: به عنوان مثال بسیاری از افراد موفق و نام آشنای دنیا بدون داشتن یک روانپزشک و روانشناس خوب هرگز امکان دستیابی به این جایگاه را نمییافتند.
وی افزود: به طور کلی مردم به سه منظور به روانپزشک یا روانشناس مراجعه میکنند؛ بعضی از آنها برای درمان «بیماری» خود، برخی دیگر برای رفع «علائم» و سایر افراد برای حفظ موفقیتهای خویش به روانپزشک مراجعه میکنند.
این پزشک روانشناس با بیان اینکه ممکن است فرق میان «بیماری» و «علامت» دشوار باشد، خاطرنشان کرد: میتوان با ذکر مثالی این تفاوت را بیان کرد. مثلاً کسی که در اثر گرفتاری در مشکل یا معضلی دچار اضطراب یا بی خوابی شده باشد و یا در محیط کار یا خانه توانایی کنترل خشم یا همکاری با دیگران یا حفظ اعتماد به نفس خویش را نداشته باشد، گرچه بیمار نیست، اما حتماً نیازمند مراجعه به روانپزشک یا روانشناس برای رفع این علائم خواهد بود.
برخی افراد برای حفظ موفقیتهای خود به روانپزشک مراجعه میکنند
میررمضانی ادامه داد: همچنین بسیاری از افراد موفق باوجود نداشتن هرگونه «بیماری» یا «علامت» روانپزشکی، برای حفظ و ارتقاء موفقیت خویش و بهبود عملکرد یا کسب مهارتهای بیشتر، از مراجعه به یک روانپزشک و یا روانشناس معتمد بهرۀ زیادی خواهند برد.
وی تاکید کرد: بنابراین همۀ کسانی که به روانپزشک یا روانشناس مراجعه میکنند، لزوما مبتلا به بیماری اعصاب و روان یا دچار یکی از علائم روانپزشکی نیستند. ممکن است برخی از آنها افرادی بسیار موفق باشند که برای مراقبت از موفقیت و ارتقای جایگاه و افزایش تحمل و تصمیم گیری بهتر در مشکلات به طور مرتب به یک روانپزشک یا روانشناس معتمد مراجعه میکنند. دقیقاً مانند کسی که برای حفظ زیبایی خود به طور مرتب به پیرایشگاه میرود، لباس هایش را میشوید و کفش هایش را واکس میزند.
به گفته این روانپزشک، حتی اگر آن فرد در برههای مجبور به استفاده از یک داروی روانپزشکی شود، این موضوع هرگز باعث ننگ و خجالت نیست. درست مانند کسی که برای سردرد خود مسکن یا برای سرماخوردگی اش داروی سرماخوردگی میخورد.
داروهای روانپزشکی اعتیادآور نیستند
میررمضانی گفت: زندگی پر اضطراب امروزی پیامدهای ناخواستهای برای روح و روان ما دارد و مراجعه منظم به روانپزشک یا روانشناس را ناگزیر میکند. نباید با باورهای غلط، خود را از موهبت داشتن یک دوست خوب بی نصیب سازیم.
وی دومین باور غلط در مورد مراجعه به روانپزشک را اینگونه توضیح داد: برخی تصور میکنند که «مصرف داروهای روانپزشکی باعث وابستگی و عوارض زیادی خواهد شد». در این خصوص باید بدانیم که اعتیاد به این معنی است که سلولهای بدن ما به علت تماس طولانی با یک ماده، اولاً به طور مرتب نیازمند میزان بیشتری از همان ماده باشند و ثانیاً بدون وجود آن ماده دچار علایم ترک شوند.
این پزشک افزود: این تصور که داروهای روانپزشکی باعث وابستگی میشوند مربوط به دهههای گذشته است؛ زمانی که تقریباً تمام بیماران روانپزشکی تنها توسط گروه خاصی از داروها به نام بنزودیازپینها (مانند دیازپام، کلونازپام، آلپرازولام و...) تحت درمان قرار میگرفتند.
میررمضانی افزود: این که بسیاری از بنزودیازپینها، به ویژه در مصرف طولانی مدت و بدون نظارت روانپزشک میتوانند اعتیادآور باشند سخن درستی است، اما واقعیت این است که تقریباً هیچ یک از داروهای روانپزشکی دیگر مانند بنزودیازپینها اعتیادآور نیستند. داروهایی مانند ضد افسردگی ها، پایدارکنندههای خلقی و ضد جنونها با تکنولوژی جدید به گونهای ساخته شده اند که فرد دچار وابستگی و عوارض جدی نشود. همچنین اگر در صورت قطع مصرف این داروها برخی علائم بیمار باقی بماند و یا بعضی علائم دیگر دچار عود شود، این ناشی از ماهیت بیماری و نه اعتیاد به دارو است.
به گفته این پزشک این تصور غلط باعث میشود عدۀ زیادی به جای مراجعه به روانپزشک و استفاده از راه حلهای صحیح علمی برای مشکلات خویش، به خود درمانی روی بیاورند. مثلاً کسانی که برای کنترل خشم و اضطرابشان به سیگار، به علت افسردگی به مشروبات الکلی، برای بی خوابی به مخدرها و یا برای بی حالی به محرکها روی آورده اند، در صورت مراجعه به روانپزشک و استفاده منطقی از دارو و درمان اصولی خود میتوانستند از گرفتاری در دام این مشکلات در امان بمانند.
وی اضافه کرد: تصور غلط از اعتیادآوری و پرعارضه بودن داروهای روانپزشکی موجب میشود برخی مردم راه حلی را برگزینند که اعتیاد و عوارض بسیار بیشتری در پی دارد. این که در برخی جوامع، مصرف سیگار یا مشروبات الکلی یا مواد مخدر و محرک خجالت و ننگ کمتری نسبت به مراجعه به روانپزشک و مصرف داروهای روانپزشکی دارد، یک معضل بزرگ فرهنگی است و عواقب دردناکی برای فرد، خانواده و جامعه در پی خواهد داشت. با اصلاح این فرهنگ غلط میتوان جلوی بسیاری از پیامدهای ناگوار را گرفت.
میررمضانی سومین باور غلط را این جمله اعلام کرد که «بیماران روانپزشکی هیچ وقت درمان نمیشوند» و گفت: درمان به معنی ریشه کنی کامل بیماری بدون نیاز به مصرف داروی بیشتر است. واقعیت این است که نه تنها برخی بیماریهای روانپزشکی بلکه بسیاری از بیماریهای دیگر نیز به معنی واقعی قابل درمان نیستند، گرچه با استفاده از دارو میتوان آنها را کنترل کرد و با روشهای غیردارویی میزان شدت و عودشان را کاهش داد.
وی افزود: به عنوان مثال، آیا کسی که چشمش ضعیف است، یا ریفلاکس معده دارد، یا مبتلا به حساسیت پوستی است، یا دیابت یا فشار خون یا کم کاری تیروئید دارد، قابل درمان است؟ پاسخ همۀ اینها خیر است، اما در عوض تمام این بیماریهای غیر قابل درمان، قابل کنترل هستند. یعنی بیمار هر روز و تا آخر عمر (یا برای سالهای طولانی) صبحها پس از بیدار شدن از خواب عینکش را به چشم میزند یا قرص معده اش را میخورد یا داروی حساسیتش را استعمال میکند یا قرص قند و فشار و تیروئیدش را مصرف میکند و باقی روز به زندگی عادی اش ادامه میدهد.
این روانپزشک با بیان اینکه در بسیاری از بیماریهای روانپزشکی نیز همین اتفاق میافتد، خاطرنشان کرد: مثلاً یک فرد مبتلا به اسکیزوفرنی یا اختلال دوقطبی یا افسردگی شدید غیر قابل درمان، در صورت مصرف صحیح و منظم داروهایش میتواند بیماری خود را کنترل، و نه درمان، کند و به زندگی روزمره خود بپردازد. بسیاری از مشاهیر تاریخ که ما نام آنها را بارها شنیده ایم، مبتلا به بیماری روانپزشکی بوده اند؛ اما با بینش و درمان خود توانستهاند زندگی طبیعی خویش را سپری کرده و حتی موفقیتهای چشمگیری به چنگ آورند.
میررمضانی گفت: با این وجود بسیاری از علائم روانپزشکی مانند اضطرابهای خفیف یا بی خوابیهای دورهای یا استرسهای روزمره با مصرف دورۀ کوتاهی از دارو یا حتی روشهای غیردارویی مانند درمانهای شناختی و رفتاری برای همیشه قابل درمان خواهند بود.
وی با بیان اینکه باور چهارم که مانع استفاده از خدمات روانشانسی است را اینگونه توصیف کرد. «خدمات روانپزشکی و روانشناسی در ایران بسیار گران است».
میررمضانی گفت: واقعیت این است که تنها دلیل مراجعه نکردن مردم به روانپزشک و روانشناس قیمت خدمات روانپزشکی و روانشناسی نیست، بلکه تصورات غلط فرهنگی است. به عنوان مثال بسیاری از خانوادههایی که به راحتی برای رفتن به رستوران یا خرید لباس یا خدمات آرایشی هزینههای هنگفتی میپردازند، حاضر به صرف هزینه برای مراجعه به روانپزشک یا روانشناس نمیشوند. یا خیلی از زوجهایی که برای ازدواج مخارج سنگینی به منظور برگزاری مراسمی که تنها چند ساعت طول میکشد میپردازند، حاضر به پرداخت پول برای دریافت خدماتی که میتواند یک عمر خوشبختی آنها را تضمین کند نیستند.
این روانپزشک افزود: حتی اگر دلیل استفاده نکردن از خدمات سلامت روان قیمت باشد، در مراکز دولتی برای اقشار کم درآمد جامعه خدمات بسیار ارزان روانپزشکی و روانشناسی وجود دارد که متأسفانه بسیاری از مردم از وجود آنها بی خبرند. پس به طور خلاصه کسانی که به خاطر فقر فرهنگی از نعمت روانپزشک و روانشناس استفاده نمیکنند با تغییر باورهای نادرست خود میتوانند از این خدمات بهرهمند شوند و کسانی که به خاطر فقر مالی به روانپزشک و روانشناس مراجعه نمیکنند میتوانند با حضور در مراکز دانشگاهی از امکانات بسیار ارزان دولتی استفاده برند.