به گزارش «شیعه نیوز»، همزمان با چهل و دومین سالگرد ربوده شدن «امام موسی صدر»، روحانی، عالم و مؤسس «مجلس اعلای شیعیان لبنان»، قاضی «حسن الشامی»، گزارشگر کمیته لبنانی پیگیری پرونده امام موسی صدر و یارانش در یادداشتی که در پایگاه خبری امام صدر منتشر شده است، به دلایل اهمیت پیگیری این پرونده و پیگیریهای صورت گرفته پرداخت.
امام موسی صدر بنیانگذار و رئیس مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان و جنبش امل به همراه شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین (روزنامهنگار) در سال ۱۹۷۸ میلادی در جریان دیدار رسمی از لیبی که به دعوت معمر قذافی، دیکتاتور پیشین این کشور صورت گرفته بود، ربوده و ناپدید شدند و تاکنون از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست.
گزارشگر کمیته لبنانی پیگیری پرونده امام موسی صدر و یارانش در این یادداشت آورده است: پرونده ربودن شده امام موسی صدر و یارانش به دلیل عوامل مختلفی از اهمیت زیادی برخوردار است.
مسئله نخست اینکه امام موسی صدر یک شخصیت محوری در گفتار و عمل برای همه لبنان است، بنابراین پرونده او یک پرونده ملی است.
مسئله دوم ناعدالتی و غریب بودن جنایت آدمربایی یا ناپدیدشدن اجباری امام موسی صدر است که توسط معمر قذافی و رژیم وی در آگوست سال ۱۹۷۸ انجام شد.
مسئله سوم اینکه با سقوط رژیم دیکتاتوری معمر قذافی، امیدها برای دستیابی به اطلاعات درباره مکان بازداشت امام صدر و یارانش وجود دارد.
مسئله چهارم اینکه، آگاهی روزافزون از شخصیت امام صدر نزد لبنانیها آنها را به پیگیری عمیقتر پرونده او سوق داده است بهویژه که آنچه که بر سر لبنان آمده است، نشانگر میزان خسارتی است که لبنان از غیبت امام موسی صدر دچار شده است. برای همین قضیه هم چند دلیل وجود دارد:
نخست اینکه امام موسی صدر یك طرفدار واقعی گفتوگو بود، به خصوص که ثابت شده گفتوگو تنها راه مؤثر برای حل مشكلات لبنان است.
دوم اینکه امام صدر الگوی حقطلبی و مطالبه خواستههای مردمی و از هرگونه سوء ظن در فساد عاری بود.
سوم اینکه، ایشان نمونهای از یک رهبر تأثیرگذار بود که به جای اینکه فقط حرف بزند، صادقانه شبانهروز کار میکرد.
چهارم اینکه ایشان واقعاً بینشی دوراندیش داشت و ریشههای عمیقی در تعلق خاطر به میهن و تشویق به برابری و عدالت اجتماعی و ساختن کشوری مدرن و آگاه داشت.
پنجم اینکه ایشان دغدغه مردم لبنان و دردهای آنها و کشورش را داشت.
به نوشته الشامی، وقتی در مورد مسئله پنهان شدن امام صدر صحبت میکنیم باید به سه محور بپردازیم که ممکن است به سؤالات یا برخی سؤالات ناظران پاسخ دهد:
محور نخست اینکه اصلا دلیل اینکه معمر قذافی اقدام به ربودن امام صدر کرد، چه بود؟
محور دوم روند پیگیری پرونده امام صدر از سال ۱۹۷۸ تا به امروز است.
محور سوم افق قابل دستیابی از پیگیری این پرونده چیست؟
در مورد محور نخست برای ما در تحقیقاتی که از سوی لبنان، ایتالیا و لیبی انجام شده، ثابت شده است که امام صدر برای ملاقات با معمر قذافی (با واسطه رئیس جمهور فقید الجزایر مرحوم هواری بومدین) به لیبی رفته است تا پروندههای جنوب لبنان و راههای پایان دادن به جنگ داخلی را بررسی کند.
معمر قذافی همان طور که مشهور و ثابت شده است در تلاش بود تا جنوب را به عنوان برگ برندهای در دست خود داشته باشد حتی اگر آنجا به بهانه مبارزه با اسرائیل با همه ساکنانش در آتش جنگ بسوزد. او یک فعال شعلهور کردن آتش جنگ داخلی در لبنان و صاحب تئوری کوچاندن مسیحیان از لبنان بود.
اینها همان دلایلی است که معمر قذافی را به تصمیم حذف امام صدر تحریک کرد. سپس او سناریوی سفر امام صدر به رم را ساخته و پرداخته کرد (که دادگاه ساختگی بودن آن را ثابت کرد)، دروغهایی که برخی از عمال قذافی در لبنان و سایر کشورها نیز سعی در تبلیغ آن داشتند.
نویسنده در ادامه چند سؤال را مطرح کرد و پاسخ خود را به آنها بیان داشت.
اما اینکه آیا معمر قذافی ربودن امام صدر را برنامهریزی کرده بود یا ناگهانی اتفاق افتاد هیچ پاسخ قطعی وجود ندارد.
آیا کسانی او را به این کار تحریک کردند و شریکی در کار او وجود داشت؟ آری اما مشخص نیست که آنها چه کسانی هستند.
آیا کسانی بودهاند که از این اتفاق نفع میبردند، طبیعتا همین گونه بوده است که نخستین آنها اسرائیل است، اما معنایش این نیست که اسرائیل امام صدر را ربوده باشد.
چرا معمر قذافی ربودن صدر را در لیبی و به این شیوه انجام داد؟ جواب، فاز عجیبی است که این حاکم مستبد داشت.
درباره محور دوم باید گفت از لحظه نخست ربوده شدن امام صدر، دولت لبنان علیرغم شرایط جنگ داخلی آن زمان سعی در پیگیری این قضیه و فشار بر لیبی را داشت؛ اما متاسفانه قذافی لجوج، متکبر و بیتعارف بود و آن زمان، موضع لبنان هم دعوت به تحریم لیبی و نظام آن و سفیر آن در بیروت بود بدون اینکه کاری به مردم مظلوم و بیگناه لیبی داشته باشند که از رفتارهای قذافی به ستوه آمده بودند. پس از آزادسازی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ خانواده امام صدر موضوع پیگرد قضایی عاملان این جنایت را پیگیری کردند و در ایتالیا و محافل بینالمللی هم مسئله شکایت از رژیم قذافی فعال شد.
به عقیده گزارشگر کمیته لبنانی پیگیری پرونده امام صدر، برجستهترین پیشرفتی که در پرونده امام صدر حاصل شد، مربوط به سال ۲۰۰۸ است که کیفرخواستی توسط بازپرس قضایی سابق در این پرونده مرحوم «قاضی سمیر الحاج» علیه معمر القذافی و همراهان وی صادر شد و سپس محاکمه در دادگاه قضایی از ابتدای سال ۲۰۱۱ شروع شدکه این قضیه همزمان شد با وقوع انقلاب ۱۷ فوریه در لیبی و سپس سقوط رژیم و کشتهشدن معمر قذافی در تاریخ ۱۰/۱۰/۲۰۱۱.
نویسنده افزود: اینجا بود که از طریق تشکیل کمیته پیگیری رسمی توسط دولت لبنان مسیر جدیدی آغاز شد. این کمیته شامل قضات، افسران، دیپلماتها، امنیتیها و کارشناسان جنایی و کارشناسان رسانه بوده و چندین بار به لیبی رفته و با رهبران انقلاب و مقامات دولتی و حکومتی آنجا دیدار داشته است حتی با مهرههای رژیم سابق در زندانهای چند کشور ملاقات داشته است.
دولتهای لبنان و لیبی هم یک یادداشت تفاهم رادر سال ۲۰۱۴ منعقد کردند؛ اما به دلیل اینکه طرف لیبیایی یک موضع جامعی را که به نتایجی روشن ختم شود اتخاذ نمیکند و همچنین به دلیل فروپاشی اوضاع امنیتی و سیاسی فعلی در لیبی چیز قابل ذکری از این یادداشت تفاهم اجرایی نشد.
این کمیته کار خود را در دیگر کشورها هم و طی همکاری با سازمانهای اطلاعاتی مربوطه و طرفهایی بین المللی و شخصیتهایی متخصص و مربوطه در این زمینه پیگیری میکند.
مسئله قابل توجه اینکه قاضی «زاهر حماده»، بازپرس قضایی در پرونده امام صدر در لبنان، اقدامات متعددی را در زمینه بازداشت مظنونین، تحت تعقیب گذاشتن متهمان و پیدا کردن شاهدان پرونده انجام داده که حاصل آن فراهم شدن یک پرونده بزرگ از این قضیه است.
این کمیته همچنین با خانواده امام موسی صدر و بدرالدین و همچنین مراجع پشتیبان در هماهنگی کامل است تا کارایی و تأثیر تلاش خود را بالاتر ببرد.
اما در مورد محور سوم و افق تلاشها در پرونده صدر باید گفت اساس کار این کمیته آزادی امام و یارانش از مکان نامعلومی است که در آنجا در بازداشت به سر میبرند. این یک ایده تخیلی یا فقط شعر یا حرف بیهوده نیست، بلکه بر اساس قوانین کار جنایی در جرایم مربوط به ربایش پیگیری و با دادههایی تأیید شده و مستند شده پشتیبانی میشود. از جمله دادهها این است که امام صدر در لیبی حداقل بین بیش از سه زندان در جابجایی بوده است(جنزور، مکتب النصر در طرابلس و سبها) و هیچ کدام از آزمایشهای دی ان ای و یا حتی هیچ شهادتی دال بر مرگ وی وجود ندارد.
حسن الشامی آورده است: «کمیته پیگیری در پرونده امام صدر با کاری روبرو نیست که سقف زمانی نیاز داشته باشد تا اینکه درباره میزان کار یا موفقیتهای آن سؤال شود. این کمیته به طور منطقی و نه احساسی به کار خود ادامه میدهد و بر اساس قانون و نه سیاست عمل میکند».
در پایان این یادداشت آمده است: «نتیجهگیری برای همه این است که ما به عنوان یک تیم یکپارچه و بی سر و صدا کار میکنیم ... ما ادعا میکنیم که حرفهای هستیم، اما با رازداری لازم ... آزادانه اما بدون تحمل هرگونه فشار. حالا این کار هر چقدر هم طول بکشد».