۰

زیبایی های عاشورا، زیبایی های کربلا چیست؟

کد خبر: ۲۳۷۲۰۳
۱۰:۳۵ - ۰۵ شهريور ۱۳۹۹

به گزارش «شیعه نیوز»، زیبایی های عاشورا، زیبایی های کربلا چیست؟ ما از کربلا هر چه می بینیم تشنگی و دود و عطش است. اینها سختی های کربلاست، گاهی در سختی زیبایی هم وجود دارد.

خداوند در قرآن کریم می فرماید:« و اذقال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انی اعلم ما لا تعلمون» [1] زندگی بشر مجموعه ای از تاریکی و روشنایی، زشتی و زیبایی، شر و خیر است. آنچه فرشتگان دیدند جنبه تاریک فرزند آدم بود و آنچه خداوند اشاره کرد قسمت های روشن آن بود که بر قسمت های تاریک بسی ترجیح دارد. حادثه عاشورا دو چهره دارد: یکی سیاه و دیگری سفید. از لحاظ چهره سیاه یک واقعه ی جنایی است، واقعه ای خیلی تاریک و وحشتناک. از لحاظ چهره سفید یک واقعه ی ملکوتی و یک حماسه انسانی است. مظهر انسانیت و عظمت و صفا و بزرگی و فداکاری است. از لحاظ اول، نام این قضیه فاجعه است و از لحاظ دوم، قضیه مقدس است. از لحاظ اول قهرمان داستان شمر است و ابن زیاد و حرمله و عمرسعد و از لحاظ دوم قهرمان داستان امام حسین (ع) و ابوالفضل (ع) و زینب کبری (س) است.در این مقدمه، جمله ای زینب کبری (س) دارد که می فرماید: ما رأیت الا جمیلا؛ من در کربلا چیزی جز زیبایی نمی بینم.

گاهی زیبایی در نگاه و دید انسان است، نه در دیدنی ها. آنکه به چشم «نظام احسن» به همه هستی می نگرد، از این نگاه، خیلی چیزها هم «زیبا» دیده می‌شود. بستگی دارد تا چه عینکی بر چشم زده باشیم و از کدام زاویه به هستی و حوادث بنگریم. «زیبا بینی» هستی و حیات، هم آرامش روح می بخشد، هم صلابت و پایداری و پایمردی می آفریند و هم قدرت تحمل ناگواری ها را می افزاید. از این نگاه «عاشورا» همان گونه که زینب (س) فرمود، جز«زیبایی» نبود. انسان موحّد چون می ‏یابد که بر اساس مصلحت خداوند، این واقعه به وقوع پیوسته و حکمت خدا بر آن تعلّق گرفته، در هر لحظه و هر کاری به رضای او راضی است و آن حادثه را که خداوند پسندیده است، زیبا می‏ یابد؛ این اوج عرفان و عشق الهی است زیبایی های کربلا چیست؟ ما از کربلا هر چه می بینیم تشنگی و دود و عطش است. اینها سختی های کربلاست، گاهی در سختی زیبایی هم وجود دارد.

 

1- ایثار

از ویژگی های ستودنی امام حسین (ع) و یارانش، در روز عاشورا که صفحه حماسه کربلا را بیش از هر چیز درخشان و سفید کرده ایثارگری و اشتیاق بیش از حد آنان به شهادت و لقاءالله است. انس به شهادت از شاخه های عشق و محبت الهی به شمار می آید. عاشق واقعی حضرت ربوبی، هستی اش را با تمام وجود فدای حق می‌کند و شهدای کربلا این چنین بودند. در صحنه عاشورا نخستین ایثارگر سیدالشهدا بود که حاضر شد فدای دین خدا گردد و رضای او را بر همه چیز برگزیند و از مردم نیز خواست کسانی که حاضرند خون خود را در این راه نثار کنند با او همسفر کربلا شوند.[2] اظهارات ایثارگرانه یاران امام در شب عاشورا مشهور است. یک به یک برخاستند و آمادگی خود را برای جانبازی و ایثار خون در راه امام اظهار کردند. از آن همه سخن این نمونه ای از کلام مسلم بن عوسجه کافی است که به امام عرض کرد: هرگز از تو جدا نخواهم شد. اگر سلاحی برای جنگ با آنان هم نداشته باشم با سنگ با آنان خواهم جنگید تا همراه تو به شهادت برسم. آری، خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست. حضرت زینب (س) عصر عاشورا هنگام حمله سپاه کوفه به خیمه ها و غارت اشیا، چون دید شمر با شمشیر قصد کشتن امام زین العابدین (ع) را دارد، فرمود: او کشته نخواهد شد مگر آنکه من فدای او شوم. [3]

 

2- صبر و بردباری

صحنه کربلا برای یاران حق، سراسر صبر و استقامت است اما تا سخن از صبر و استقامت به میان می آید نام حضرت زینب (س) به‌عنوان «ام المصائب» در ذهن همگان خطور می‌کند. حضرت زینب (س) از طرف مادر سه شهید و خواهر هشت شهید و عمه نه شهید و خاله سه شهید، نظاره گر به خون غلطیدن بیش از بیست نفر از نزدیک ترین افراد خانواده خود بود. از سوی دیگر حامل رسالت کربلا و پیام رسان همه خون هایی بود که در آن مسلخ به زمین ریخت. او باید با سرپرستی کاروان اسیران از کربلا تا به کوفه و از کوفه تا شام و ایراد خطبه و بیان حقایق و اهداف قیام امام حسین (ع) در تکمیل رسالت کربلا بر همه سختی ها چیره شود.

امام سجاد می فرماید: با همه مصیبت و مشقتی که بر عمه ام وارد شد نمازش ترک نشد و حتی نقل شده که امام حسین (ع) در آخرین وداع به خواهرش فرمود: ای خواهر! برادرت حسین را در نماز شب فراموش نکن [4] این درخواست امام از خواهرش زینب (س) صرف نظر از اینکه مقام بسیار والا و جایگاه معنوی و عرفانی فوق العاده زینب (س) را گوشزد می‌کند، بیانگر پیش بینی آن امام آینده نگر از صبر خواهر است.

این صبر و بردباری حیرت انگیز زینب (س) در صحنه قربانی دادن ها و قبول نیابت خاص از سوی امام معصوم (ع) و ایراد خطبه های روشنگر در جمع دشمن و توجه خاص به انجام عبادت های مستحب و نمازهای نافله و... در این ایام دشوار بیانگر شخصیت معنوی و عرفانی حضرت زینب (س) است که برای ارائه الگوی صبر و بردباری از او باید نام برد. این ویژگی مهم را برادرش حسین (ع) در کربلا معنی کرد. آن طور که نقل کرده اند صبر امام، فرشتگان آسمان را به تعجب واداشت. کمی در این احوال تدبر کن و تصور کن که حضرت با بدن پاره پاره، روی ریگ های داغ و سوزان افتاده، سر مبارکش شکافته، پیشانی اش شکسته، تیر سه شعبه قلبش را سوراخ نموده، جگرش از شدت تشنگی آتش گرفته، پیکر تکه تکه شده شهیدان و عزیزانش در جلوی دیدگانش افتاده و فریاد استغاثه اهل حرم او را متأثر نموده، دشمن هم زبان به شماتت گشوده، اما با این همه مصیبت، امام خم به ابرو نمی آورند و آه نمی کشند و قطره اشکی نمی ریزند بلکه خطاب به محبوب خود می‌گوید: خدایا من نسبت به حکم تو صابرم، معبودی جز تو نیست. ای فریادرس فریاد خواهان [5] از امام سجاد (ع) روایت شده است که هر چه مصیبت ها بیشتر می شد رنگ چهره امام حسین (ع) نورانی تر می گشت و اعضا و جوارحش آرام می گرفت.

در تمام مسیر تنها تکیه گاهش خدا بود. حتی توکلش بر یاران همراه هم نبود. از این رو از آنان خواست که هر که می خواهد برگردد. با این توکل بود که هیچ پیش آمدی در عزم او خلل وارد نمی کرد. در وصیتی که به برادرش محمد حنیفه در آغاز حرکت از مدینه داشت، ضمن بیان انگیزه و هدف خویش از این قیام، در پایان فرمود: ما توفیقی الا بالله، علیه توکلت و الیرانیب[6]

 

3- جهاد با نفس

برتر و دشوارتر از جهاد بیرونی، مبارزه با تمنیات نفس و کنترل هوای نفس و خشم و شهوت، وجد دنیا و فدا کردن خواسته های خویش در راه خواسته های خدا است. در صحنه عاشورا کسانی حضور داشتند که اهل جهاد با نفس بودند و هیچ هوا و هوسی در انگیزه آنان دخیل و شریک نبود از همین رو، بر جاذبه های مال، مقام، شهوت، عافیت و رفاه، ماندن و زیستن، نوشیدن و کامیاب شدن و... پیروز شدند.

نمونه ای از جهاد با نفس: عباس بن علی (ع) روز عاشورا، وقتی تشنه لب وارد شریعه فرات شد دست به زیر آب برد اما با یادآوری تشنگی امام و اهل بیت، آب را بر روی آب ریخت و ننوشید و تشنه بیرون آمد.[7]

 

4- قبول عذر

حر وقتی آمد و گفت من را ببخش او را بخشید.

 

5- رضایت امام حسین (ع) از خدا

از مراحل بالای عرفان و توحید «رضا» است. «رضا» هم نشان دهنده اوج محبت و دلدادگی به خداوند است. اهل بیت (ع) در مقابل درخواست خدا و تقدیر او کاملاً راضی بودند و این را برای خود کمال می دانستند و با پشتوانه «رضا» هر مشکل و بلا و مصیبتی را صبورانه و عاشقانه تحمل می کردند. آنچه در این بحث و بخش مورد نظر است همان بعد متعالی و عرفانی «رضا» است که ملاک عمل موحدان راستین است و عاشورا جلوه ای از این فضیلت به شمار می رود.

یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد

نمونه ای از مقام رضا در کربلا: آقا امام حسین (ع) در آخرین کلماتی که در قتلگاه از حلقوم مبارکش بیرون می آید می فرماید: «الهی رضاً بقضائک» به خواهرش زینب (س) فرمود: راضی باش به رضای خدا.

 

6- سعه صدر

یعنی روحی بزرگ، چه روحی به حر فرمود: «یتوب الله علیک و یغفرالله علیک» حر که آمد توبه کند گفت توبه ات قبول است من برای تو دعا کردم. امام حسین (ع) قبل از حر رسید به کربلا، یعنی نزدیک کربلا فرمود: همه مشک ها و ظرف ها را از آب پر کنید
همه را آب پر کردند. بعد حر با هزار نفر رسید کربلا، امام فرمود: حر با هزار نفر آمده که ما را بکشد. فعلاً تشنه شان است آب به اینها بدهید.

به لشکر حر آب دادند. یکی از اینها گفت: آقا اینها آمده اند ما را بکشند. فرمود: تشنه شان است به آنها آب بدهید. بعد، یکی یک مشکی گرفته بود توی دهان یکی از افراد لشکر یزید، این آب را درست نمی توانست بخورد آب از این طرف و آن طرف دهانش می ریخت، امام فرمود: چرا به او بد آب می دهی؟ بگذار آب به دلش بچسبد. مشک را به من بده. امام حسین (ع) مشک را گرفت به این آقایی که آمده بود او را بکشد گفت: این طوری آب بده. حر می‌گوید این صحنه را دیدم آتش گرفتم. دیدم امام حسین (ع) از قبل آب ذخیره کرده حالا هم که این آقا بد آب می خورد آب در دهان لشکر من می گذارد. اینها خیلی مهم است اینها توی کتاب های روانشناسی و جامعه شناسی و نه در حوزه و نه در دانشگاه هیچ جا نه نوشته است و نه می توانیم پیدا کنیم. [8]

 

7- شهادت امام حسین (ع) برای هدایت

در زیارت اربعین امام حسین (ع) داریم «و بذل مهجته مهجه» خونش را بخشید برای چی؟ ] لیستنقذ عبادک من الضلاله [ تا عباد را از گمراهی بیرون بیاورد. ] والجهاله [ مردم را از جهل بیرون بیاورد. ] والعمی [ مردم را از کوری بیرون بیاورد.] والشک و الارتیاب [مردم را از شک و ریب بیرون بیاورد]. امام حسین شهید نشد فقط برای ثوابش، شهید نشد برای شفاعت، هدف امام هدایت بود. آقا ابی عبدالله خونش را بذل کرد فقط برای هدایت مردم.

 

8- تشکر از خدا

شبی که یقین دارد به شهادت خواهد رسید، شبی که یقین دارد هیچ کدام از اینهایی که اطرافش نسشته اند و به او نگاه می‌کنند فردا در این دنیا نیستند، شبی که در خیمه ها آب پیدا نمی شود، شبی که همه مشکلات متوجه امام حسین (ع) شده است، می‌گوید: الحمدلله رب العالمین.

 

9- جدایی حق و باطل

وقتی خوبی و بدی و حق و باطل با هم در آمیزد تیرگی باطل، حق را هم غبارآلود و ناپیدا می‌کند. در چنین ظلمت کده ای گمراهی اندیشه ها و انسانها طبیعی است و کفر نقابدار، مسلمانان ساده لوح و سطحی نگر را به شبهه می افکند! زیبایی کار حسین آن بود که مشعلی روشن کرد تا راه، روشن و تیرگی زدوده شود و چهره ها در آن هوای گرگ ومیش نمایان و بازشناسانده شود، تا دیگر فریب و نقاب بی اثر شود.

10- مفهوم تازه ای از پیروزی

عاشورا نشان داد که در اوج مظلومیت هم می توان فاتح و پیروز بود. این همان «پیروزی خون بر شمشیر» است. عده ای به غلط، پیروزی را تنها در «غلبه نظامی» می پندارند و شکست را در مظلومیت و شهادت. با این دید، همه آن حوادث تلخ، چون پیامدی به سود اسلام و حق داشت، جمیل و شیرین بود. وقتی ابراهیم بن طلحه از امام زین العابدین (ع) پرسید: «چه کسی غالب شد؟» حضرت فرمود: آنگاه که وقت نماز فرا می رسد، اذان و اقامه بگو، خواهی فهمید که چه کسی پیروز شد!»

 

11- هدایت در پرتو حماسه

نتیجه خون امام حسین (ع) و پرداختن به خون آن امام، حماسه است. نتیجه نور امام حسین (ع) و پرداختن به نور آن امام، هدایت است. در یک جامعه هم هدایت باید باشد و هم حماسه. یک جامعه بیشتر از آن که به حماسه نیاز داشته باشد به هدایت نیاز دارد. انسان بیشتر از آن که به حماسه نیاز داشته باشد به هدایت نیاز دارد. در ماجرای کربلا نگاه می‌کنیم، زینب (س) به چه چیزی توجه داشت؟ اگر او می خواست به شهادت ها توجه داشته باشد تمام چیزهایی که می دید برایش درد بود نه زیبایی. ولی ایشان چون هدایت را می بیند از زیبایی می‌گوید.

 

منابع و ماخذ:

1- سوره ی بقره آیه ی 30

2- بحارالانوار، ج 44، ص 663، حیات الامام الحسین بن علی، ج 3، ص48

3- مقتل الحسین، مقرم، ص 387

4- العیون - العبدی، ص218

5- ترجمه خصائص حسینیه، جعفر شوشتری / خلیل الله فاضلی

6- بحار،ج 44، ص 330

7- بحار،ج 45، ص41

8- نقل از حجت‌الاسلام قرائتی

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: