۰

سه پرسش آیت الله اشرفی شاهرودی از اهل سنت در مورد غدیر

آیت الله اشرفی شاهرودی در مطلبی که در کانال خود قرار داده، آورده است: می‌دانیم که از زمان پیامبر(ص) تاکنون تحولات فراوانی در جوامع رخ داده است. این یک اصل مسلم است که جوامع بشری پیوسته در حال تحول و تغیر است و هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند یکنواخت باقی بماند. هر جامعه‌‌ای نیاز به قانون دارد تا بتوان جوامع را بر اساس مدنیت و تمدن اداره کرد بنابراین اداره جوامع بدون قانون و بدون حکومت امکان‌پذیر نیست و جامعه محتاج حاکم و قانون است.
کد خبر: ۲۳۵۵۳۷
۱۲:۳۷ - ۱۸ مرداد ۱۳۹۹

به گزارش «شیعه نیوز»، آیت الله اشرفی شاهرودی در مطلبی که در کانال خود قرار داده، آورده است: می‌دانیم که از زمان پیامبر(ص) تاکنون تحولات فراوانی در جوامع رخ داده است. این یک اصل مسلم است که جوامع بشری پیوسته در حال تحول و تغیر است و هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند یکنواخت باقی بماند. هر جامعه‌‌ای نیاز به قانون دارد تا بتوان جوامع را بر اساس مدنیت و تمدن اداره کرد بنابراین اداره جوامع بدون قانون و بدون حکومت امکان‌پذیر نیست و جامعه محتاج حاکم و قانون است.

نیازهای مردم عصر پیامبر (ص) محدود بوده است، گوسفندی می‌فروختند، بیعی صورت می‌گرفت و … مجاور هم بودند و طبعاً زندگی محصور و بسیط بوده است؛ اما الآن جوامع بشری با ماشین و شرکت‌ها سر و کار دارند و طبعاً نیازمند قانون است. لذا یکی از شبهاتی که از دیر زمان مطرح بوده این است که قوانین اسلام مربوط به ۱۴ قرن پیش است و با تغییرات جامعه، قوانین عصر پیامبر (ص) برای بشریت کارآمدی ندارد!

اهل سنت نیز بر این باورند که دین اسلام بنا دارد جاودانه باشد و حتی با تحولات جوامع نیز همسو می‌گردد. حال سؤال اینجاست، بعد از پیامبر اکرم(ص) چه کسی باید قوانین و شریعت اسلام را با تحولات جامعه همسو کند و قانون عدل الهی اجرا شود؟ آیا با همین سنتی که شما می‌گویید پیامبر (ص) فرموده است: «کتاب الله و سنتی» می‌توان همه قوانین را با تحولات جامعه تطابق داد؟ آیا می‌شود قانون واحدی عرضه کرد؟

کسی می‌تواند قانون الهی را اجرا کند که به‌راستی تمام احاطه‌‌ای که پیامبر (ص) بر امور داشت را دارا باشد؛ آن علم غیب و اتصالی که پیامبر اکرم (ص) داشت در او باشد تا بتواند احکام خالص اسلام را با تغییرات و تبدلات جامعه همسو و ایجاد نماید.

وجدان، عقل و اصول علمی به ما یادآور می‌شود که باید یک انسانی انتخاب شود که رفتار و منش او مطابق سیره پیامبر اکرم (ص) باشد. واقعاً عادل باشد و آن عادل واقعی را جز ذات حق متعال کسی تشخیص نمی‌دهد. اینجاست که ما می‌گوییم در مسیر حکومت دینی و حکومت اسلامی «ولایت» بدون نصب پیامبر اکرم(ص) و بدون نصب خدا ایجاد نمی‌شود. همان‌طور که نصب پیامبر (ص) به دست خدا است باید نصب نائب پیامبر(ص) هم به دست خدای متعال باشد.

حضرات ائمه علیهم السلام فرمودند: «عَلَیْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ إِلَیْکُمْ وَ عَلَیْکُمُ التَّفَرُّع‌»، می‌توان جامعه را با تحولات و تغییرات، از کلیاتی که در قرآن و روایات وارد شده است، اداره کرد. مخصوصاً با تفسیری که از اهل‌بیت ‘علیهم السلام’ وارد شده است.
مناسب است در اینجا داستانی نقل کنم.

در شهر مکه بودم، جوانی نزد من آمد و گفت شما چگونه از وحدت سخن می‌گویید در صورتی که خلفاء و صحابه پیامبر (ص) را سب و لعن می‌کنید! ما این را کفر می‌دانیم؟ چطور با شما که مخالف با اصحاب پیامبر(ص) هستید، اتحاد کلمه داشته باشیم؟

پرسش اول:
گفتم اگر فرض کردیم پیامبر (ص) شخصی را به‌عنوان خلیفه خودش نصب کرد، به‌عنوان وصی و حافظ علم خودش و حافظ و مفسر قرآن؛ حال عده‌ای قبول نکنند، به نظر شما این‌ عده چگونه اند؟ گفت: هذا فسق بل کفر، آنان که مخالفت کردند کافر هستند. گفتم: ما شیعیان می‌گوییم پیامبر (ص) یک فردی را نصب کرده است و دیگران می‌گویند که پیامبر (ص) کسی را نصب نکرده است، بنابراین وقتی که این‌ها منکر اعتقادی هستند که ما داریم چطور با این‌ها به قول شما به تمام معنی الکلمه سازگار شویم! در صورتی که شما می‌گویید افرادی که منکر فعل پیامبر (ص) هستند، کافرند؟ گفت: نه پیامبر (ص) فرموده: «اصحابی کالنجوم بأیهم اقتدیتم اهتدیتم».

مردم دور ما جمع شده بودند، رو به مردم گفتم: ایها الناس این جوان می‌گوید که صحابه پیامبر (ص) چه کسی است؟ من از او سؤال کردم و گفتم اگر کسی یک روز قبل وفات پیامبر (ص) ایمان آورده باشد و بعد مرده باشد آیا جزو اصحاب است؟ گفت: بله، او جزو صحابه پیامبر (ص) است. گفتم: آیا آن کسی هم که روز اول به پیامبر (ص) ایمان آورده باشد جزو صحابی است؟ گفت: بله. گفتم: شما می‌گویید که پیامبر (ص) گفته به هر یک از اصحاب من که اقتداء کنید کافی است! پس معنایش این است که به آن کسی که از روز اول به پیامبر (ص) ایمان آورده و پیوسته احکام را از پیامبر (ص) یاد گرفته، تفسیر قرآن را از پیامبر (ص) دریافت کرده است با شخصی که روز آخر به پیامبر (ص) ایمان آورده است برابر است! و به هر یک اقتداء کنیم کافی است!

به مردم گفتم: ایها الناس اگر شما در مکه دچار عارضه قلبی شوید به دکتر متخصص مراجعه می‌کنید یا به دکتر عمومی؟ همه گفتند؛ طبعا به اخصائی. گفتم: حالا اگر بین متخصصین ۱۰ نفر باشند که یکی فاضل‌تر باشد به کدام مراجعه می‌کنید؟ گفتند: به آن که افضل است مراجعه می‌کنیم. گفتم: این آقا می‌گوید که پیامبر (ص) العیاذ بالله این‌قدر متوجه نبوده است که این دین نوپا و غامض را به یک فرد یهودی که مسلمان شده است ارجاع دهد! اقتدیتم اهتدیتم، این قابل قبول است؟! همه گفتند که لا میسور.

گفتم: حالا از شما مردم سؤال می‌کنم اگر والی مکه خواسته باشد چند ماهی از مکه خارج شود و در حکومت غائب باشد، باید چه کسی را در جای خود نصب کند؟ آیا میگوید خودتان مراجعه کنید و مشکلاتتان را حل کنید؟ گفتند: باید کسی را نصب کند.
گفتم: به‌صراحت قرآن، زمانی که منافقین، یهود و نصاری در مدینه زیاد بودند و منتظر ارتحال پیامبر (ص) بودند، آیا رسول‌الله (ص) به‌قدر والی مکه نمی‌دانسته است که باید برای خود جانشینی معین کند؟ با آن شرایط مکه، آیا قابل قبول است که پیامبر (ص) هیچ کسی را به جای خود تعیین نکرده باشد؟ همه مردم گفتند: لا میسور، پیامبر (ص) حتماً کسی را معین کرده است. گفتم آقایان عزیز: ما می‌گوییم اگر قرار است این دین جاودانه باشد و احکام واقعی دین جاری و حکومت باقی باشد، لابد پیامبر (ص) کسی را نصب کرده است.

پرسش دوم:
سپس گفتم: مطلب دیگری از شما سؤال می‌کنم: قرآن کریم در سوره انفال آیه ۵۹ می‌فرماید «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»، سایر آیات معمولا «اولوالأمر» ندارد. گفتم این آیه می‌گوید که باید از اولوالأمر اطاعت کرد.
به صراحت این آیه شریفه، آیا این اطاعت از اولوالأمر به معنای اطاعت از پیامبر خدا (ص) است؟ از چه سنخی است؟ پیامبر (ص) فرموده است نماز بخوانید، اما شخصی بر جامعه مسلط شود و بگوید لازم نیست و نماز نخوانید، یا پیامبر (ص) امر به روزه کرده است و او بگوید هوا گرم است و روزه لازم نیست! چون من «اولوالأمر» هستم! آیا این دستورات از نظر شما قابل قبول است؟ گفتند نه. گفتم: پس باید اطاعت از «اولوالأمر» یک اطاعتی باشد که همسو با اطاعت خدا و اطاعت رسول خدا (ص) باشد. حالا کسی که روز دستور قتل هر مسلمان بی‌گناه و با گناه را می‌دهد و شب به زن بازی، شراب‌خواری، غنا و عیاشی کردن مشغول است، آیا به راستی اطاعت از او از سنخ اطاعت پیامبر (ص) است؟
«اولوالأمر» باید انسان‌هایی وارسته و از همه جهات کامل باشند تا خدای متعال بگوید که از او اطاعت کنید.

پرسش سوم:
در آخر گفتم از شما یک سؤال دارم؛ قرآن کریم در مدت ۲۳ سال نازل شده است و از ابتدا تا انتهای آن امر به نماز شده است، «صَلوا کما رَأَیتُمُونِی أُصَلی» بعد از چند سال هم امر به روزه شده و بعد از چند سال هم امر به زکات و همین‌طور تدریجاً احکام کامل شد. گفتم چطور شد که آخرین سوره‌‌ای که بر پیامبر (ص) نازل شده سوره مائده است. در سوره مائده خدای متعال به پیامبر (ص) می‌گوید: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ» و بعد هم می‌گوید: «إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» بعد هم در آخر می‌گوید: «وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» از این شما چه می‌فهمید؟ از این فهمیده می‌شود که پیامبر (ص) یک وظیفه‌‌ای داشته که تا به حال انجام نداده است، این‌طور خدای متعال با شدت می‌گوید. نکته دوم اینکه آن رسالت، نماز و روزه نبوده است چون پیامبر (ص)، در عرض این ۲۳ سال احکام را گفته بود؛ بنابراین معلوم می‌شود این رسالت خیلی مطلب مهمی بوده که تا به حال نگفته است. سوم اینکه این چه بوده که خدای متعال در آخرین ایام عمر شریف پیامبر (ص) به او با ‌چنین خطابی می‌گوید: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» بعد هم می‌گوید: «وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»، معلوم می‌شود این تأخیری که پیامبر (ص) انداخته است به خاطر ترس از مردم بوده و خدا هم به او مژده می‌دهد که «وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ».
حال من از شما برادران اهل سنت سؤال می‌کنم این چیست؟ کدام مساله مهم بوده است؟ بعد از این که پیامبر (ص) غدیر خم را تشکیل داد، خداوند می‌فرماید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِیناف رَضِیتُ لَکُمُ الاِسْلامَ دِیناً» (سوره مائده آیه ۳). آقایان؛ بدون شک این دو سه آیه نازل شده است، حال واقعا این چه مطلب مهمی بوده که تا قبل از آن دین کامل نبوده نشده و بعد کامل شده است؟ شما به وجدان خود مراجعه کنید و جوابش را بیابید.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: