SHIA-NEWS شیعه نیوز :
به گزارش «شیعه نیوز» ، همزمان با فر رسیدن ماه مبارک رمضان ایت الله علوی بروجردی از اساتید حوزه در بیاناتی اهمیت این ماه را متذکر شدند .
ایشان اینگونه اظهار داشتند :
در اصول كافي از رسول الله - صلواتاللهوسلامهعليه- چنین روایت شده است: قال رسول الله صلياللهعليهوآله لأصحابه: آمنوا بليلة القدر إنها تكون لعلي بن أبي طالب و ولده الأحد عشر من بعدي؛[1] ليلةالقدر را قدر بدانيد؛ چون ليلةالقدر برای عليبنابيطالب –علیهالسلام- و اولاد يازدهگانهاش پس از من است. به عبارت دیگر، ليلةالقدر برای من است؛ سپس برای عليبنابيطالب، پس از او، اولادش تا برسد به امام زمان –عجلاللهتعالیفرجه.
شب قدر و نزول قرآن واقعی
ليلةالقدر شبی است كه قرآن نازل شده است و برای من و غير من ندارد. نكته اين است كه شب قدر كه در ماه مبارك رمضان واقع شده است، شب نزول قرآن است؛ اما كدام قرآن؟ همين قرآنی است که در دست ماست با همين الفاظ؟ در حالی که اين قرآن بهتدريج نازل شده است.
قرآن يك وجود ظاهري دارد و يك وجود واقعي. وجود واقعي قرآن، غير از وجود ظاهري آن است. رسول الله – صلواتاللهوسلامهعليه- در روايت ديگر ميفرمايند: هر سال، در شب قدر قرآن به من نازل ميشود. پس مسئله اين نيست كه قرآن يكدفعه نازل شده باشد؛[2] البته بحث نزول دفعی و تدریجی در جاي خودش درست است؛ اما مطلب چيزي بيش از اين حرفهاست. در اين شب قرآن واقعي نازل شده است. قرآن واقعي غير از قرآن ظاهري است. اين قرآن ظاهري نشانهاي از آن قرآن واقعي است كه هر ْآية آن هفتاد بطن دارد و هر بطني هم بطونی دارد. قرآن حقيقتي است که میخواهد از مبدأ هستي بر بشر که از ماده و خاك و گل است، نازل شود. بالاتر از این، از عالم وجوب ميخواهد به عالم امكان تنزل یابد و از عالم اطلاق و نامحدودي ميخواهد در دامنة حد قرار گیرد.
اينكه قرآن تعاليم الهي است که برای هدایت بشر نازل شده است، در ارتباط با بحث نبوت است. كتاب خدا دربردارندة احكام خداست و نور است؛ يعني چيزي است كه از عالم اطلاق نشئت گرفته است؛ جايي كه علم مطلق، قدرت مطلق و جمال مطلق است؛ همه چيز اطلاق است و حد ندارد. حال چنین کتابی ميخواهد به عالم حد و عالم امكان نازل شود. ناگزیر بايد بر قلبي نازل بشود كه با آن سنخيت داشته باشد. در زمان بعثت، برخی از کفار به پیامبر اشكال ميكردند كه مگر کسی بهتر از تو نبود كه خدا قرآنش را به تو نازل كرد؛ در حالی که اين همه ثروتمند در مكه است. مثلاً در طائف دو ثروتمند بودند که به ثروتشان میبالیدند و گمان ميكردند كه در اينجا هم ثروت قابليت درست ميكند. نه؛ اينجا بالاتر از حد ثروت و اين امور است؛ حتي بالا تر از حد علم است.
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت به غمـزه مسئـلهآموز صـد مدرس شـد[3]
اين عنايت به قلبي وارد شد كه قابل بود. ورقةبنالنوفل فردی بسیار عالم بود؛ تمام انجيل و تورات را همراه با تفاسیرش حفظ بود. بسیار زحمت كشيده بود و درس خوانده بود و چون شنیده بود که پیامبر آخرالزمان در مکه ظهور خواهد کرد، آمده بود و در مكه اقامت گزیده بود و متوقع بود كه اين پيامبري نصیب او شود. اما ميبينيم که قرآن به قلب مقدس پيامبر – صلیاللهعلیهوآلهوسلم- نازل ميشود. اين همان قرآن واقعی است که بر اين قلب نازل شد: إِنّا أَنْزَلْناهُ في ليلة الْقَدْرِ[4] و در هر شب قدري تكرار ميشود. اين قرآن، قرآن واقعي است، نه قرآن لفظی. اين همان قرآني است كه اميرالمؤمنين – علیهالسلام- در قصة صفين، هنگامی که لشگر معاويه قرآن را بالای نيزه كردند و عدهای شمشير را در غلاف كردند، فرمود: أنا القرآن الناطق؛[5] اينها كاغذپارهاند؛ آنها را پايين بریزید؛ أنا القرآن ناطق.
تداوم نزول قرآن در هر شب قدر
اين قرآن، به آن معناي واقعي خودش كه ما از درک آن عاجزیم، در هر شب قدر در زمان حیات رسول الله – صلواتاللهوسلامهعليه- بر قلب مقدس آن حضرت نازل ميشد. البته باید در هر عصری انسان کاملی باشد که این سنخیت و قابلیت را داشته باشد. بنابراین، پس از پيامبر – صلیاللهعلیهوآلهوسلم- این قرآن بر قلب مبارك اميرالمؤمنين، عليبنابيطالب – علیهالسلام- نازل ميشود و همين طور تا زمان ما ادامه دارد. قرآن هنوز هم در شب قدر بر انسان کامل نازل میشود.
خداوند میفرماید: تَنَزّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرّوحُ.[6] نزول یعنی پايين آمدن. ملائکه و روح از کجا و برای چه نازل میشوند و پايين ميآيند؟ آیا از آسمان به پايين سقوط ميكنند؟ تنزل يعني نزول از عالم اطلاق به عالم مادة بشري. ملائكه و روح هم ممكن هستند؛ اما از مرتبهاي بالاتر به مرتبهاي پایینتر میآیند. اين نزول، مهبط و محل فرود مناسبی ميخواهد. اين مهبط مناسب، قلب مقدس نبي و ولي است. در آنجا نازل خواهند شد و اين امر در هر شب قدر روی میدهد. در روايات نیز آمده است: در شب قدر كه سرنوشت بندگان تعيين ميشود، ما در جريان امر شیعیانمان هستيم. همـچنین فرمودهاند که اعمال شما را در شب قدر به ما عرضه ميكنند.[7] همة اين روایات از يك واقعيت خبر ميدهند و آن واقعيت اين است كه قلب مقدس امام زمان – صلواتاللهوسلامهعليه- مهبط نزول روح، جبرئيل و فرشتگان و مهبط نزول قرآن واقعي در شب قدر است. امام از نظر ما، مركز هستي، خليفةالله و بقيةالله[8] است. اينها همه به واقعياتي اشاره دارند.
فضيلتي كه ماه رمضان به دلیل وجود ليلةالقدر پیدا میکند، از این ناحیه است. خداوند ميفرمايد: إِنّا أَنْزَلْناهُ في ليلة الْقَدْرِ وَ ما أَدْراكَ ما ليلة الْقَدْرِ ليلة الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ.[9] اينکه شب قدر، ماه رمضان و حتی تمام سال ارزش مییابد، به این دلیل است که در شب قدر است كه چنین تحول شگرفي واقع میشود. بنابراین ماه رمضان برای ما يك وسيلة ارتباطي است. در روایت است که شيعتنا جزء منا، خلقوا من فضل طينتنا.[10] بنابراین ما با ائمة اطهار سنخيتي داريم. در نتیجه وقتي كه اين حقيقت بر قلب مقدس ولي خدا نازل ميشود، ما میتوانيم از اين نورانيتها بهرهای بگيريم و از اين نزولهای شب قدر فايدهاي ببريم و خودمان را اندکی بيابيم و بسازيم.
رمضان، ماه خودسازی
در روايت آمده است: ... أفضل الأعمال في هذا الشهر الورع عن محارم الله عز وجل...[11] اين روايت عجيبي است که مرحوم مجلسی در بحار الانوار نقل ميكنند. شاید ما گمان کنیم که الآن ديگر محارمی نیست؛ این همه مجالس روضه ميگيريم؛ طاعت و عبادت انجام میدهیم؛ با این حال، باز هم در ماه رمضان، افضل الاعمال الورع عن محارم الله است. اینقدر اين دل را آلوده نكنيد. اين آلودگيها را بزداييد. تا وقتی اين آلودگيها زدوده نشود، اصلاً امكان نزول اين بركات وجود ندارد. موانع نزول بركات را از بين ببريد. اينکه عبادتها و نماز و روزة ما تا چه اندازه مورد قبول است و ما را چقدر بالا ميبرد، بحث دیگری است؛ اما همین مقدار بالا رفتن را با آلودگيهایی كه به دلیل گناه و معاصی و ارتکاب محارم الهی در قلب انسان پيدا ميشود، از بین نبرید. اين آلودگي ها را بزداييد. نزول ملائکه و روح در شب قدر، بر قلب مقدس امام زمان – عجلاللهتعالیفرجهالشریف- است؛ اما وقتي به قلب ایشان نازل شد، كساني كه با ایشان همسو و همافق هستند نیز بهره ميگيرند. رابطة امام زمان – عجلاللهتعالیفرجهالشریف- با شیعیان، مانند مخروطی است که قلب مقدس آن حضرت، رأس مخروط است و قلوب شیعیان قاعدة آن و اين بركات، از امام – علیهالسلام- بر قلب شیعیان نازل ميشود. اينها يك معنويات و واقعياتي است كه زندگي مادی بين ما و ایشان فاصله انداخته است.
ماه رمضان فرصتی براي خودسازي است. بياييم اين آلودگي ها را برطرف كنيم و خودمان را براي دریافت انوار الهی آماده كنيم. ماه رمضان وسيلهای است براي مردم. این همه كار ميكنيم؛ زحمت ميكشيم؛ مقداری هم به فكر خودمان باشيم. ممکن است پرستاري كه به فكر درمان بیماران و پرستاري از آنهاست، خودش - بدون اينكه متوجه باشد- آلوده به ميكروبی باشد که به وجودش سرایت کرده و در حال ازدیاد است و خودش بیمارتر از بیمارانش است؛ ولی متوجه نيست و ناگهان از پا در میآید. مراقب باشیم که عملزده نباشيم؛ گمان نكنيم چون ما يك رتبه بالاتر نشستهايم، يا در مقام تحكم و نصیحت به مردم واقع شدهايم، چیزی بیشتر از مردم داريم. گمان نكنيم همین که مردم را اصلاح ميكنيم و يا آنها را به حق دعوت ميكنيم، كافي است و خودمان هرچه هستیم باشیم؛ خير. ماه رمضان فرصتي است براي اينكه در عين حال كه انسان به ديگران ميپردازد، به خودش هم بپردازد.
بدانيم که ما به جايي خواهيم رفت و با خدا ملاقات خواهیم کرد كه در آنجا قلب سليم ميخواهند: إِلاّ مَنْ أَتَى اللّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ.[12] قلب سليم معنای عمیقی دارد. قلب سليم، يعني نفسي كه آن صفات رذيله را نداشته باشد. بکوشیم که در این فرصت، قلب سلیم را کسب کنیم. از همین روست که بزرگان را ميبينيم در ماه رمضان برنامههاي خاصي براي خودشان ميگذاشتند و ارتباطاتي داشتند؛ تلاوت قرآن، تذكر، تنبه و تفکر در درون خودشان داشتند؛ به گونهای که وقتی ماه رمضان تمام ميشد، با قبل از آن تفاوت كرده بودند. ما هم تلاش کنیم که روحمان در این ماه مبارک يك آمادگي پيدا كند براي روزهای پس از آن.
شب قدر و محاسبة اعمال
عمر بهسرعت ميگذرد؛ سعی کنیم به آنچه را که از زندگيمان گذشته است محاسبه كنيم. سفارش شده است که در شب قدر به محاسبه بپردازیم. رواياتي هم در این زمینه داريم. محاسبه كنيم و ببينيم که گذشتههایمان به يك خاطره تبدیل شدهاند و چیزی جز آن نيست؛ بجنبيم بقية زندگی را دریابیم که آن هم به زودی خواهد گذشت. در آن لحظة آخر، که همة عمر ما به يك خاطرة محض تبدیل شده است، یادآوری این خاطرهها، يا آدم را اذيت ميكند يا خوشحال. آن لحظة آخر انسان ميبيند چه فرصتهايي را از دست داده است. ماههای رمضان آمد و رفت؛ فرصتها آمد و رفت؛ ميتوانستیم خودمان را بسازیم و قلب سليمي را كه از ما ميخواهند به دست آوریم. آن هنگام است كه به دنبال یک لحظه ميگرديم. هم مرجع تقليد در آن دم آخر به دنبال یک لحظه ميگردد؛ هم نادرشاه و اسكندر؛ و هم مردم عامي. حتی افرادی هم که خوباند، به دنبال یک لحظهاند كه از اين عمر بيشتر بهرهبرداري کنند.
دنیا مزرعه است؛ مزرعهاي كه باید در آن براي آخرت فايده برد. انسان زحمت ميكشد؛ رنج ميبرد؛پس باید بهرة آن را هم ببرد؛ چنانکه وقتی طلبهها در ایام محرم و صفر كه منبر ميروند، در پایان سفر، از بهرههای مادی و معنوی که بردهاند خوشحال میشوند و تاجرانی که به سفر تجارت ميروند، در پایان سفر، از سود تجارت خشنودند. دنيا نیز يك سفر تجارت است. در اين سفر منافعی را که گرد میآوریم، باید براي جاي ديگر جمع كنيم. به گونهای نباشد که در آن لحظة آخر ببينيم دستمان خالي است و هيچ چيز نداريم. قلبي هم داریم، نهتنها قلب سليم نيست، بلكه آکنده از انواع رذایل است. حال اگر اين صفات پس از مرگ در كنار ما قرار بگیرند و از همان عالم قبر همنشین ما شوند، خود موجب وحشت و عذاب است.
اما در آن لحظة آخر:
نگه دار فرصت که عالم دمی است دمی پیش دانا به از عالمی است
سکندر که بر عالمی حکم داشت در آن دم که بگذشت و عالم گذاشت
میسر نبودش کز او عالمی ستانند و مهلت دهندش دمی
اميدواريم خداوند توفيق بدهد تا از اين فرصت بهرهبرداري كنيم. قدري به خود بياييم و به خودمان برسيم كه ما بیش از آنکه به دیگران برسیم، نیاز داریم تا به خودمان برسیم.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
...................................................................
[1]. شیخ کلینی، الكافي، ج1، ص533.
[2]. دربارة نزول قرآن، اين بحث مطرح است كه نزول قرآن دو گونه است: نزول دفعی و نزول تدریجی. نزول دفعي در شب قدر بوده است و نزول تدريجي در شب بعثت که با این آیه نزول قرآن آغاز شد: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الّذي خَلَقَ (سورة العلق، آیة 1).
[3] . ديوان حافظ، غزل 167.
[4]. سورةُ القَدر، آية 1.
[5]. القندوزي، ينابيع المودة، ج1، ص214، رقم 20.
[6]. سورةُ القَدر، آية 4.
[7]. شيخ كليني، الكافي، ج1، ص242 – 253، باب «في شأن إِنّا أَنْزَلْناهُ في ليلة الْقَدْرِ».
[8]. بَقِيّتُ اللّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (سورةُ الهود، آية 86).
[9]. سورةُ القَدر، آية 1 تا 3.
[10]. شیخ طوسی، الامالي، ص299.
[11]. شیخ صدوق، الامالي، ص155؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج42، ص190.
[12]. سورةُ الشّعَرَاء، آية 89.