برخی افراد با این توجیه که خدایی که ما را آفریده مواظب اعمال و رفتار ما است به توجیه رفتار خود پرداخته و از بار مسئولیت اعمالشان شانه خالی میکنند.
این افراد میگویند: من دوست دارم باور کنم خدایی وجود دارد که ما را آفریده و مواظب ماست، در این صورت از پذیرفتن مسئولیت اینکه مواظب خودمان باشیم خلاص میشویم.
در این سخن، شبههکننده در صدد است بگوید مذهبیها و مؤمنان تنها به این خاطر به خداوند متعال معتقدند که از خود رفع مسئولیت کنند و در مواقعی که خرابکاری میکنند همه چیز را گردن خدا بیاندازند و خود را تبرئه کنند. یعنی نوعی جبرگرایی را ترویج میدهد و اینکه انسان مؤمن در قبال کارهای خود هیچ مسئولیتی ندارد.
نکته اول
برای اثبات خداوند متعال ادله بسیار عقلی وجود دارد که هر گونه شک و شبههای را از دل میزداید و کاملاً منطقی بوده و بر اساس براهین فلسفی است. همچنین است سایر اعتقادات اسلامی مانند نبوت، امامت، وجود جهان آخرت و ....لذا این چنین نیست که علمای مسلمان به خصوص شیعه، هیچ استدلالی بر اثبات خدا و دیگر اعتقادات نداشته باشند و تنها برای آرام کردن خود و فرار از پذیرش مسئولیت این اعتقادات را بنا کرده باشند.
نکته دوم
اتفاقاً این اندیشه که اعمال انسان به خود او مربوط نیست و خدا خواسته و مسئولیت همه اعمال با خداست، کاملاً مخالف قرآن و روایات بوده و دین مبین اسلام و به خصوص شیعه، بر اختیار انسان و عملکرد او و مسئولیت انسان نسبت به اعمال و کردار خودش، تاکید فراوان دارد و خود انسان را مسئول اعمالش معرفی کرده و بیان میکند که در آخرت نیز بر اساس همان اعمال بازخواست و پاداش داده خواهد شد.
قرآن در سوره نجم میفرماید: «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ [نجم/۳۹]و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست» این آیه به صراحت انسان را مسئول اعمال خود دانسته و بیان میکند آدمی همان چیزی است که برای آن تلاش و کوشش میکند. همچنین میفرماید: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ * وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ [زلزال/۷و۸]پس هر کس هموزن ذرّهای کار خیر انجام دهد آن را میبیند! و هر کس هموزن ذرّهای کار شر انجام دهد آن را نیز میبیند!» این آیه نیز بر مسئول بودن انسان نسبت به نتایج اعمال خود تاکید دارد و به صراحت بیان میکند آدمی در جهان آخرت نتیجه تمام اعمال و رفتار خود را مییابد و هر آنچه انجام داده است را خواهد دید. در آیه دیگری خود انسان را مسئول اعمال خود معرفی کرده و میفرماید: «أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ [نجم/۳۹]که هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نخواهد گرفت» یعنی کسی حق ندارد خرابکاری خود را متوجه دیگران کند و گناه خود را به گردن دیگران بیاندازد، بلکه هر کسی مسئول عمل خود است.
در روایات اسلامی نیز بر این مساله تاکید شده و انسان را مسئول اعمال خود دانسته و پاداش یا عذاب آخرت را نیز بر اساس اعمال او در دنیا معرفی کردهاند. به طور مثال امام حسن مجتبی (علیهالسلام) در حدیثی بسیار زیبا فرمودند: «هر کس گناهان را به خداوند نسبت دهد، به تحقیق فاجر و نابکار است. خداوند به زور اطاعت نشود، و در نافرمانى مغلوب نگردد، او بندگان را مهمل و سرِخود در مملکت وجود رها نکرده، بلکه او مالک هر آنچه است که به آنها را داده و قادر است بر آنچه آنان را توانا کرده، آنان را فرمان داده تا به اختیار خودشان آن را بپذیرند و نهیشان کرده تا به اختیار خود بر حذر باشند». این حدیث حضرت بر اختیار و مسئولیت انسان نسبت به اعمال خود تاکید کرده و انسان را مسئول گناهان و خرابکاریهای خود دانسته و کسی که مسئولیت گناه را بر گردن خدا بیاندازد را فاجر و پلید دانسته است.
در روایتی نقل شده زمانیکه حضرت امیرالمومنین (علیهالسلام) به جنگ صفین میرفتند پیرمردی به ایشان عرض کرد آیا ما با اراده و مشیت خداوند حرکت کردیم و اینجا هستیم؟ (همه چیز دست خداست و ما اختیاری از خود نداریم) حضرت از این سخن پیرمرد ناراحت شد و فرمود: «واى بر تو، گویا خیال کردهای قضاى لازم و قدر حتمى خداوند بوده است! اگر چنین باشد دیگر ثواب و عقاب باطل شود و وعد و وعید از بین میرود. خداوند بندگانش را امر کرده تا با اختیار عمل کنند، و نهى کرده تا بترسند؛ آنان را به آسان مکلف ساخته و به دشوار مکلّف نساخته؛ در برابر عمل اندک، پاداشهاى بسیار داده است. نباید مغلوبش پندارند و نافرمانیش کنند و نباید از روى اکراه اطاعتش نمایند. این گمان کسانى است که کافر شدهاند و واى بر کسانى که کافر شدهاند». نکته سوم
بدون شک یکی از اعتقادات ناب اسلامی مساله توحید افعالی است، توحید افعالی به این معناست که همه چیز عالم به اراده و قوت خدای سبحان انجام میشود، لذا هر عملی که از هر موجودی سر میزند، با نیرو و اراده خدا انجام میشود. اما این اندیشه گاهی باعث میشود شخص به این نتیجه برسد که: همه چیز دست خداست و امور را او انجام میدهد و ما دیگر هیچ مسئولیتی نداریم و نیازی به تلاش و زحمت و کار و عمل نیست.
اما این نتیجه باطل است، زیرا این درست است که طبق توحید افعالی هیچ حرکتی در عالم انجام نمیشود، مگر به اذن و اراده الهی، اما در مورد افعال انسان، اراده و خواست انسان نیز در طول اراده الهی قرار گرفته و انسان نیز دخالت دارد، مانند این است که خداوند به انسان بگوید بین این دو عمل کدام را انتخاب میکنی؟ سپس بگوید همان را اجازه دادم، یعنی خواست انسان و تلاش و کوشش او برای رسیدن به نتیجه نیز در طول اراده الهی قرار گرفته و جزئی از علل به وجود آمدن عمل است.
به عبارت دیگر در مورد تکوین تنها چیزی که موثر است، اراده و خواست خداوند متعال است، مثلا خدا بخواهد و درخت محقق شود، کوه محقق شود، درخت ثمر دهد، باران ببارد و ...، اما در مورد اعمال اختیاری انسان قید دیگری وجود دارد و آن اراده و خواست خود انسان است، یعنی انسان باید بخواهد تا خداوند نیز اذن و اجازه عمل را به او داده و آن کار محقق گردد؛ لذا تا انسان نخواهد نماز بخواند، هرگز نماز خواندن، روزه گرفتن، گناه نکردن و... محقق نمیشود، اول انسان باید بخواهد نماز بخواند، خدا نیز همین مطلب را اراده کند و توان و قدرت به انسان بدهد، تا عمل نماز خواندن در خارج محقق شود.
بنابراین، توحید افعالی در مورد اعمال انسان، اینگونه معنا میشود که توان و قدرت همه افعال از جانب خداست و این انسان است که با توجه به اراده و اختیاری که خدا به او داده که تصمیم میگیرد این نیرو و توان را کجا مصرف کند، در عبادت یا در گناه؛ پس انسان مسئول اعمال خودش میباشد و تا خودش نخواهد و تلاشی نکند هیچ چیزی محقق نمیشود.