SHIA-NEWS شيعه نيوز:
او، تنها فرزند خانواده است و هر کاري که
مي توانست انجام داده تا هزينه عمل قلب پدرش را تامين کند ولي مهلت پدرش رو
به اتمام است و در نهايت با راهنمايي يکي از دوستانش به عنوان آخرين
راهکار به فکر فروش کليه اش مي افتد.
به گزارش «شيعه نيوز» ، او اکنون همه جا آگهي کرده
است. روي ديوارهاي نزديک بيمارستان ها. در سايت هاي اينترنتي. روي باجه هاي
تلفن و حتي به همه سپرده است که: يک کليه جوان و سالم با گروه خوني آ
مثبت.....
مي دانم اولين چيزي که به ذهنت مي رسد اين است که چه
"سوژه نخ نمايي" است اين. چه گزارش تکراري است اين گزارش. ولي اين قصه اي
نيست که تکراري شود. افسانه نيست که بخواني و فراموشش کني. حتي اگر اين
معضل براي هميشه از بين رفته بود زخم کهنه اش بر تن جامعه باقي بود.
فقط براي يک لحظه. يک لحظه کوتاه تصور کن اين تو هستي که مجبوري يکي از
مهم ترين اعضاي بدنت را بفروشي و تبعات پس از آن را تا پايان عمر به جان
بخري. تصور کن کجاي پرتگاه زندگي بايد ايستاده باشي که اين آخرين دستاويزت
باشد براي بودن، براي ماندن و براي حفظ ارزش هاي زندگيت.
مطمئن باش
تا پديده دردناک "فروش کليه" هست، درد و رنج هم هست و وظيفه من و امثال من
نيز نوشتن و به تصوير کشيدن اين آسيب تلخ اجتماعي است.
اگر چه اکنون
اهدا و پيوند کليه در ايران زير نظر مستقيم انجمن حمايت از بيماران کليوي
انجام ميگيرد، به علت فراواني متقاضيان دريافت کليه که در کشور بر اساس
آمارها به بيش از 15 هزار نفر نيز ميرسند و بايد بر اساس نوبت با اهداي
افراد، کليه دريافت کنند، برخي ترجيح ميدهند با خريد کليه منتظر نوبت
نمانند و از رنج دياليز رها شوند.
آن ها ميتوانند پس از پيدا کردن فرد اهدا کننده او را به انجمن معرفي کنند و خارج از نوبت موفق به دريافت کليه و پيوند شوند.
دليل ورود خريداران کليه به اين بازار نامانوس، کاملا معلوم است؛ انتظار
بي حاصل در نوبت انجمن حمايت از بيماران کليوي و رنج طولاني دياليز و تبعات
آن. ولي آن چه دل هردرد آشنايي را مي سوزاند دلايل عرضه اين "کالا" توسط
فروشندگان آن است.
بنا به گفته رئيس اداره پيوند و بيماري هاي خاص
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي سالانه به طور متوسط ۲ هزار پيوند کليه
در کشور انجام مي شود که ۲۰ درصد آن از افراد دچار مرگ مغزي تامين مي شود.
ولي مديرعامل انجمن حمايت از بيماران کليوي ايران مي گويد: بيش از 95 درصد
کليههاي اهدايي به صورت فروش کليه انجام ميشود.
آمار تلخ
ابتدا بگذار ببينيم آمار در اين باره
چه مي گويد. هرچند اغلب کارشناسان بر اين باورند که آمار دقيقي در اين خصوص
وجود ندارد ولي آمار رسمي نشان مي دهد سالانه بيش از دو هزار و 300 مورد
پيوند کليه انجام مي شود که از اين تعداد تنها ۵۹۵ مورد، از طريق بيماران
مرگ مغزي انجام مي شود. ۲۰ درصد از جمعيت کشور يعني ۱۴ ميليون نفر در کشور
مبتلا به بيماري هاي کليوي هستند. ۳۵ هزار نفر از آن ها ناچارند هفته اي ۲
تا ۳ بار دياليز شوند. اما مشکل وقتي حادتر مي شود که بدن فرد به دياليز
جواب ندهد و فرد نيازمند پيوند کليه شود.
مديرعامل انجمن حمايت از بيماران کليوي ايران اوايل سال گذشته بيشترين اهداکنندگان کليه در کشور را افراد 25 تا 26 ساله معرفي کرد.
به گفته "قاسمي"، نتايج بررسيها بيانگر اين است در حالي که 70 درصد
مشکلات مربوط به بيماريهاي کليوي در کشور در سنين 20 تا 44 سال رخ ميدهد،
اما در مقابل، بيش از 50 درصد اهداکنندگان کليه در رده سني 25 تا 26 سال
قرار دارند.
بيماران نيازمند کليه معمولا يک تا 4 ماه در انتظار
هديهدهنده هستند در حالي که بيش از 95 درصد کليههاي اهدايي به صورت فروش
کليه انجام ميشود.
از "مدل ايراني" تا دلالان حرفه اي
خريد و فروش کليه در تمام نقاط دنيا
انجام ميشود. کشورهاي معدودي هستند که توانستهاند به خوبي آن را مديريت
کنند. در بسياري از کشورها روشهاي غيرعلمي مبارزه با خريد و فروش منجر به
شکل گرفتن مافياي پيوند عضو شده است. ايران جزو کشورهايي است که توانسته
است به خوبي مافياي خريد و فروش را کنترل کند. روش ايران در اين زمينه
منحصر به فرد است و منابع علمي با نام «مدل ايران» از آن ياد ميکنند.
"علي نوبخت"، عضو فرهنگستان علوم پزشکي ايران، طي مقالهاي که در نشريه
clinical practice nephrology به چاپ رسيده، دلايل اصلي حذف واسطهها و
موفقيت ايران را شرح داده است. مهمترين آن ها عبارتند از: 1- انجمن حمايت
از بيماران کليوي که يک نهاد غيردولتي و خيريه است و اهداکنندگان و بيماران
را با هم رودررو ميکند. 2 - دولت پولي را تحت عنوان هديه ايثار به
اهداکنندگان پرداخت ميکند.3 -اهداي عضو از ايرانيان به غيرايرانيان و
برعکس ممنوع است.
در مدل ايراني گيرنده و دهنده کليه توسط انجمن
حمايت از بيماران کليوي به هم معرفي ميشوند و وزارت بهداشت مبلغي حدود يک
ميليون تومان به عنوان هديه ايثار به دهنده کليه پرداخت ميکند. به طور
خلاصه واسطهگري براي پيوند کليه در ايران در مقايسه با کشورهاي ديگر
سوددهي بسيار کمي دارد و براي مافيا يا همان واسطه گران و دلالان پيوند
اعضا جذابيت ندارد. اگرچه در بسياري از موارد دهنده کليه علاوه بر پولي که
به عنوان هديه ايثار از دولت دريافت ميکند، با گيرنده هم توافق ميکند و
مبلغي هم از گيرنده ميگيرد. در مجموع در حال حاضر يک کليه در ايران با روش
قانوني و از طريق مراجع ذي صلاح به قيمت حدود 5 ميليون تومان به فروش
ميرسد و يک بيمار که نياز به پيوند کليه دارد، با محاسبه ساير مخارج پيوند
حدود 10 ميليون تومان هزينه درمان بايد بپردازد.
ولي بگذار سري به
عالم واقعيت بزنيم. کافي است چند روزي را مقابل يکي از بيمارستانهاي
تهران که در آن پيوند کليه صورت مي گيرد سپري کني و يا چند بار از کوچهاي
در آن حوالي رد شوي تا به سراغت بيايند و پيشنهادشان را بدهند.
هيچکس به درستي نميداند آن ها چگونه کليه تهيه ميکنند. در اين خصوص حتي
خودشان هم جواب روشني نميدهند؛"راستش را بگويم يکي از آشناهايمان به پول
نياز دارد و دستش از همه جا کوتاه شده مجبور است کليهاش را بفروشد. من
فقط ميخواهم هم او به پولش برسد و هم مشکل شما حل شود!"
اين جوابي است که همواره به پرسش کنندگان ارائه ميشود.اما ميتوان در گفتوگويي کوتاه با آن ها به راز معاملاتشان پيبرد.
تا آن جايي که من فهميدم اين واسطه ها در بيمارستان ها يا در اطراف انجمن
حمايت از بيماران کليوي، بيماران يا نيازمندان را پيدا و آن ها را شناسايي
مي کنند. واسطه ها وقتي متوجه مي شوند که فروشندگان کليه نياز مبرمي به پول
دارند، از اين نقطه ضعف استفاده مي کنند و به هر شکلي که هست آن ها را
راضي مي کنند و با قيمت دويا سه برابر بالاتر کليه آن ها را به نيازمند
واقعي آن مي فروشند. اصلا مشخص نيست اين واسطه ها از کجا حمايت مي شوند و
يا از کجا پيدا شده اند. هر کسي يک شماره موبايل داشته باشد، مي تواند به
طور ناشناس با فروشنده ها تماس بگيرد و با آن ها وارد معامله شود و قابل
پيگيري هم نباشد.
پاتوق حرفهايهاي خريد و فروش کليه هم خيابان
"فرهنگ حسيني" تهران است. اين خيابان براي کساني که از مشکلي به نام نداشتن
کليه رنج ميبرند خياباني غريبه نيست. اين جا از دير باز به علت وجود
انجمن حمايت از بيماران کليوي به محل رفت و آمد بيماران دياليزي و داراي
مشکلات کليوي تبديل شده و محل مناسبي براي معاملاتي اينچنيني محسوب
ميشود.
کساني که براي پيگيري درخواستهايشان و يا کارهاي اداري
به انجمن خيريه حمايت از بيماران کليوي کشور از خيابان ولي عصر به خيابان
فرهنگ حسيني ميپيچند، شايد حالا به حضورش عادت کرده باشند و پچ پچ او يا
دوستانش را زير گوش خود شنيده باشند که از فروش کليه ميگويد و اينکه
"درد و رنج عزيزانشان را شفا ميدهد."
فروش بي واسطه
يافتن فروشندگان کليه کار دشواري
نيست. آن قدر آگهي و شماره تلفن وجود دارد که به راحتي مي تواني به آن ها
دسترسي پيدا کني. فقط مشکل اين جاست که اهل مصاحبه نيستند يعني به قول
خودشان آن قدر گرفتارند و عصبي که حال و حوصله اين کارها را ندارند
بنابراين بايد در پوشش خريدار با آن ها وارد صحبت شوي که بدين ترتيب صحبت
به درازا نخواهد کشيد.
"بهرام" 25 ساله، خيلي سريع و روان درست مثل
آن که يک جمله تکراري را بيان مي کند مي گويد:"بدنم سالم سالمه، اهل هيچ
خلافکاري نيستم، گروه خوني AB+، بدهي دارم، خواهرام و پدرم تحت تأثير مشکل
من دچار افسردگي شدند .
شايد به خاطر شرايط خيلي بد است که "بهرام"
علاوه بر کليه حاضر است بخشي از کبدش را نيز بفروشد آن هم به قيمتي که حتي
در اين شرايط زياد به نظر مي رسد:"بخشي از کبد م رو 150ميليون و کليه ام رو
50 ميليون مي فروشم. آماده هر نوع آزمايش هستم.
"بهرام" مي گويد به
انجمن حمايت از بيماران کليوي هم مراجعه کرده تا شايد سريع تر بتواند کليه
اش را بفروشد اما کمکي به او نشده است :"اين جا مي گن نوبت ها پر شده و
بايد ثبت نام کني که خيلي هم طول مي کشه و بايد منتظر بمونم تا خبرم کنن.
به بيمارستان ها هم مراجعه کردم که با کساني که تو همون بيمارستان منتظر
پيوند کليه بودن، صحبت کنم. ولي اون جا هم افرادي از انجمن حمايت از
بيماران کليوي اجازه ندادن مستقيما با بيماران صحبت کنم. به من گفتن شماره
تلفنت را به ما بده تا خبرت کنيم".
"مهران" 30 ساله است. خيلي از
کليه اش تعريف مي کند انگار که مي خواهد يک يخچال فريزر بفروشد. حتي حاضر
است کليه اش را گارانتي کند براي 2 سال. او نيز در بيان دليل اين کارش فقط
مي گويد:" داداش تو اگه کليه پيدا نکني مي ميري،منم اگه پول گيرم نياد تا
ديه آدمي که باهاش تصادف کردم بدم 10 يا 15 سالي مي رم زندون اونوقت زن و
بچه ام مي ميرن."
مورد بعدي که با او وارد صحبت مي شوم بيشتر حالم
را دگرگون مي کند."ص" 37 ساله دبير کامپيوتر است. بسيار مودب و متين صحبت
مي کند ولي غم عظيمي در صدايش نهفته است.مي گويد:"از نظر جسمي سالم
هستم.گروه خوني من O+ هستش و از ترس آبروم مجبورم کليه خودم را بفروشم." او
نيز توضيح بيشتري نمي دهد.
"حميد-س 30 ساله نيز مي گويد: مبلغ 18
ميليون بدهکارم از هيچ کجا هم نتونستم جور کنم و حق الناس رو پرداخت
کنم.خدا شاهد بوده و هست که از هيچ کاري براي به دست آوردن اين پول دريغ
نکردم.
طلبکاراي من خودشون هم نيازمند اين طلبشون هستن".
وي
اضافه مي کند:"بنابراين آخرين راه رو انتخاب کردم.من که 30 سال از زندگي
سودي نبردم شايد بتونم با فروش کليه خودم بدهيم رو پرداخت کنم و راحت بدون
هيچ دلواپسي ما بقي عمرم رو براي مردن سپري کنم. من از هيچ کس تقاضاي پول و
کمک ندارم و نمي خوام دل کسي رو به رحم بيارم.فقط خواستم دليل اين کار رو
گفته باشم.
اين هم چند نمونه از آگهي هاي فروش کليه اينترنتي:-"
سلام دوستان منم به دليل مشکل مالي مجبورم يکي از کليه هام رو بفروشم. خوب
ديگه چي کارمي شه کرد ؟ ناچارم ديگه.
با گروه خوني( ب مثبت)."
-"فوري. فوري. به دليل مشکلات مالي کليه ام رو مي فروشم فوري. فوري. 27
سالمه و از نظر جسمي کاملا سالم هستم و مجرد هستم اهل هيچي هم نيستم. گروه
خوني A+. سر قيمت با هم کنار ميايم."
-"به علت سرطان کبد پدرم و نياز او به پيوند کبد به 30 تا50 ميليون تومان پول احتياج دارم.
جواني 24 ساله هستم و فرصت زيادي براي پدرم باقي نيست.سريعا تماس بگيريد قيمت قابل مذاکره است."
در اين بين ظاهرا تعداد دختران و زناني که به فروش کليه روي آورده اند نيز
افزايش يافته است. اين مطلب را "امير حسين قاضيزاده" عضو کميسيون بهداشت و
درمان مجلس شوراي اسلامي تاييد مي کند و به فارس مي گويد: فروش کليه از
سوي دختران در کشور صحت دارد ولي آماري از ميزان و کيفيت آن در کشور وجود
ندارد.
نگراني وزارت بهداشت !
در اين شرايط عکس العمل وزارت متولي
اين امر جالب است. توجه کنيد:"وزارت بهداشت نگران خريد و فروش کليه است."
اين مطلب را رئيس اداره پيوند و بيماري هاي خاص وزارت بهداشت، درمان و
آموزش پزشکي مي گويد ولي بلافاصله تاکيد مي کند:اما اين موضوع چه از لحاظ
علمي و چه از لحاظ اجرايي در حيطه اختيارات وزارت بهداشت نيست.
"محمد عقيقي" اسفند ماه سال گذشته با بيان اين مطلب به ايرنا گفته بود:
وظيفه وزارت بهداشت، تامين بستر مناسب براي ارائه خدمات و آموزش نيروي
انساني لازم به منظور پيوند کليه مانند پزشک جراح و فوق تخصص و تامين منابع
مالي است و حمايت هاي ارائه خدمات درماني بر عهده سازمان هاي بيمه گر و
وزارت رفاه و تامين اجتماعي است.
وي تاکيد کرده بود: رسيدگي به
تعامل بين بيمار و اهداکننده براي خريد و فروش کليه خارج از ساز و کار دو
وزارت خانه بهداشت، درمان و آموزش پزشکي و رفاه و تامين اجتماعي است.
اگر چه طي دهههاي گذشته بيشتر پيوندها و اهداي کليه به بيماران از سوي
افراد آشنا و يا خير انجام ميشد اما امروزه سوداگري و فشارهاي اقتصادي
سبب شده تا بازار خريد و فروش کليه در ايران گرم شود و با افزايش تعداد
بيماران کليوي، پاي دلالها نيز به اين عرصه باز شود.
بحث خريد و
فروش کليه تنها مختص به ايران نيست ولي نحوه برخورد در ديگر مناطق با ايران
متفاوت است. در کشورهاي ديگر جهان مثل چين، هند و برزيل فروش کليه ممنوع
است، ولي در عوض بازار سياه تجارت اعضا رونق دارد و فروشندگان از حقوق
قانوني برخوردار نيستند و همين نکته مشکلات بسياري به وجود آورده است.
البته در کشورهاي صنعتي که مردم پولدارتر هستند، کسي کليهاش را
نميفروشد و با توجه به کمبود افراد اهدا کننده کليه، سالانه مرگ و مير
بسياري در بين بيماران کليوي اتفاق ميافتد.
آن چه مسلم است کمبود
اهدا کننده کليه زمينه بروز پديده کليه فروشي را به وجود آورده است و بايد
با ارتقاي سطح رفاه اجتماعي، ايجاد اشتغال، ارتقاي فرهنگ اهداي کليه در
جامعه و نهادينه کردن اهداي اعضاء بيماران مرگ مغزي، با کاهش مدت نوبت دهي
به بيماران متقاضي دريافت کليه از سوي انجمن، راه بر سوداگران کليه در
ايران بسته شود و اين تنها راهکاري است که از سوي مسئولان انجمن حمايت از
بيماران کليوي ارائه مي شود.
هرگز اين جملات دلال معروف کليه را
فراموش نمي کنم که اوج تظاهر بود و در پس خود قصه هاي تلخ بسياري داشت:
"کساني مثل ما تنها واسطه امر خير هستند و اين راه را کوتاه ميکنند. ما
با خانوادههاي دو طرف تماس برقرار ميکنيم و موردهاي مناسب را پيشنهاد
ميکنيم تا اين پروسه کوتاهتر شود."
چکيده گزارش
تعداد زياد متقاضيان "کليه"، انتظار
طولاني در نوبت پيوند کليه توسط مرجع ذي صلاح( انجمن حمايت از بيماران
کليوي) و آلام ناشي از دياليزهاي مکرر سرانجام هر بيمار کليوي را که کليه
هايش ديگر قابل استفاده نيستند به بازار سياه کليه مي کشاند. شايد اين
بازار به معناي واقعي يک بازار سياه باشد. بازاري که در آن نه فروشنده راضي
از فروش خود است و نه خريدار. تنها کساني که از اين سياه بازار راضي بيرون
مي آيند دلالان کليه هستند که سود کلاني را از اين راه به جيب مي زنند و
خود مدعي اند که کار خير انجام مي دهند! آمار رسمي نشان مي دهد سالانه بيش
از دو هزار و 300 مورد پيوند کليه انجام مي شود که از اين تعداد تنها ۵۹۵
مورد، از طريق بيماران مرگ مغزي انجام مي شود. ۲۰ درصد از جمعيت کشور يعني
۱۴ ميليون نفر در کشور مبتلا به بيماري هاي کليوي هستند. ۳۵ هزار نفر از آن
ها ناچارند هفته اي ۲ تا ۳ بار دياليز شوند. اما مشکل وقتي حادتر مي شود
که بدن فرد به دياليز جواب ندهد و فرد نيازمند پيوند کليه شود.
به گزارش انتخاب به نقل از خراسان، در اين بين،
دليل خريداران کليه براي ورود به اين بازارکاملا روشن است. دليل فروشندگان
نيز تقريبا روشن است نياز شديد مالي. ولي تصور کنيد يک فرد بايد تحت چه
فشار شديد اقتصادي باشد که دست به چنين کاري بزند. واکاوي اين موضوع هرچند
تلخ به نظر مي رسد ولي شايد باز هم هشداري باشد براي مسئولان و آنان که
هنوز گسترش اين آسيب تلخ اجتماعي را جدي نگرفته اند.