رفته بودم وردانيه. وردانيه از معدود روستاهاي شيعه نشين اقليم الخروب، در نزديکي شهر صيدا در لبنان است.
پيرمردي محترم بود به نام ابو رضا که از نزديکان امام موسي صدر بود و در مجلس اسلامي شيعي لبنان کار مي کرد. اين ماجرا را خود برايم گفت:
«امام موسي صدر در دل همه جا داشت، او را هيچ گاه فراموش نمي کنم، اصلا با ياد و نامش نفس مي کشم و زندهام! ...
يک بار با او به کليسا رفتم، قرار بود آنجا سخنراني کند. جز ما دو نفر همه مسيحي بودند. از او براي انجام سخنراني دعوت کردند که در جايگاه قرار گيرد. از جا برخاست وپشت تريبون قرار گرفت.
جذبه و زيبايي او و شيوايي و استواري سخنش به قدري تأثير گذارده بود که همه را مات و مبهوت خود ساخته بود، تا آنجا که يکي از حاضران مسيحي - که در صندلي پشت سر من نشسته بود - به دوست بغل دستي خود گفت: ببين! نکند که او مسيح باشد!...»
شيوه تبليغ را بياموزيم و مردم را از خود نرانيم...
لينک مطلب