به گزارش «شیعه نیوز»، آیت الله صافی گلپایگانی در بیست و چهارمین بخش از سلسله مقالات در ماه مبارک رمضان با عنوان «ماه رمضان؛ ماه عافیتخواهی در دین و دنیا» این گونه آورده اند:
دعا و خواندن خدا به اسما و صفات جمال و جلال، یکی از ارکان عبودیّت و بندگی و توجّه به کمال و یکی از وسایل مهم ترقّی و سیر معنوی و سفر به عالم ملکوت و لاهوت است و فاصلهای بین خواندن بنده و پاسخ خدا نیست، ولی بنده باید خود را برای گرفتن جواب، آماده نماید و بداند که در چه مشهد عظیم و مقام اعلایی قرار میگیرد و با گوش دل جواب خدا را بشنود و اگر از حال خود احساس کرد که جواب نگرفته است باید به اصلاح حال معنوی و اخلاقی خود بپردازد و موانع صدور جواب یا شنیدن جواب را رفع نماید.
در مورد حاجات مادّی و دنیوی گاه ـ چنانکه از احادیث شریفه استفاده میشود ـ سرعت اجابت، علامت استدراج و خذلان و تأخیر در اجابت و دادن حاجت، برای حضور بیشتر بنده در مشهد دعاست که از اعظم مشاهد است.
ابنفهد حلی در کتاب عدّه الداعی از جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده است که: قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله: «إِنَّ الْعَبْدَ لَیَدْعُو اللهَ وَهُوَ یُحِبُّهُ فَیَقُولُ لِجَبْرَئِیلَ: اقْضِ لِعَبْدِی هَذَا حَاجَتَهُ وَأَخِّرْهَا فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ لَا أَزَالَ أَسْمَعُ صَوْتَهُ وَإِنَّ الْعَبْدَ لَیَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ وَهُوَ یُبْغِضُهُ فَیَقُولُ: یَا جَبْرَئِیلُ اقْضِ لِعَبْدِی هَذَا حَاجَتَهُ وَعَجِّلْهَا فَإِنِّی أَکْرَهُ أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَهُ؛ بندهای خدا را میخواند درحالیکه خدا او را دوست میدارد، پس خدا به جبرئیل میفرماید: حاجت بندهام را برآور و آن را به تأخیر انداز؛ زیرا من میخواهم همواره صدای او را بشنوم و بندهای خدای عزّوجل را میخواند درحالیکه خدا او را دشمن میدارد پس خدا به جبرئیل میفرماید: حاجت این بندهام را زودتر برآور؛ زیرا کراهت دارم صدایش را بشنوم».
چنانکه میدانیم دعا گاه متضمّن درخواست و تقاضای حاجتی از حوایج دنیا یا آخرت است، یا درخواست و حاجت در آن نیست و فقط بنده به خواندن خدا و گفتن یا الله، یا رحمان، یا رحیم، یا خالق، یا رازق، یا قاضیالحاجات، یا کافیالمهمّات، یا سمیع، یا بصیر و سایر اسماءالله الحسنی اکتفا میکند؛ هرچند در گفتن این اذکار هم به مناسبت حالی که بنده دارد و اسمی را که خدا را به آن ندا میکند حاجتمندی و قبله دعای او معلوم میشود.
مثلاً بیمار و مریض «یا شافی» و «یا سلام» میگوید. فقیر «یا غنیّ» و جاهل «یا علیم» میگوید. گناهکار «یا غفّار» و «یا توّاب» و «یا ستّار» میگوید.
در اینجا هم اگرچه حاجت بر زبان آورده نمیشود ولی معلوم است که بیماری که «یا شافی» میگوید، یا گمراهی که خدا را به اسم «یا هادی» میخواند حاجتشان، شفا و هدایت است.
* اقسام دعا
دعاهایی که مشتمل بر عرض حاجتها و نیازهاست بر دو قسم هستند:
قسم اول: مشتمل بر درخواست حاجتهای مادّی و دنیوی است، مثل طول عمر، وسعت رزق، صحّت بدن، تندرستی و سلامتی در سفر، شفای بیمار، برکت کسبوکار، موفّقیت در شغل و امنیّت و امور دیگر.
چنانکه میدانیم بیشتر دعاهای مردم از این قسم است یعنی خدا را میخوانند برای این حوایج جسمی و مادّی که دارند و گرایش آنها به دعا احساس ضعف خود و احتیاج به ارتباط با قدرت قادر متعال و مددگرفتن از اوست که این خود از جهاتی مفید، سودمند و موجب امیدواری به موفّقیت و پیشرفت و درعینحال جلب عنایات الهیّه و از عبادات است؛ چون مفهوم آن اعتراف به عجز و ناتوانی بنده و فقر به خداوند متعال است و لذا باید انسان همهچیز و هر نعمتی را از خدا بخواهد و خدا را در رسیدن به تمام نعمتها مؤثّر بداند حتّی اگر وسایل ظاهری موفّقیت در امری و مقصدی ازهرجهت فراهم شده باشد بنده عارف، اهل بینش و بصیرت آن را از خدا میخواهد؛ چون علاوه بر آنکه فراهمشدن وسایل و اصل وسایل همه از خداست، بقای آنها نیز تا حصول مقصود با عنایت خدا میباشد.
باید همهچیز را حتّی ـ چنانکه در بعضی اخبار است ـ نمک طعام را هم از خدا خواست و این برنامهای است که تأثیر آن در کمال نفس، ترقّی و سیر معنوی بسیار مؤثّر است.
معذلک در اینگونه موارد گاهی برخی بهعنوان رضا به قضای الهی و تسلیم امر او زبان به دعا باز نمیکنند و ثمرات تحمّل بلا را بر دفع یا رفع آن برمیگزینند و مانند حضرت سیّدالشّهدا(علیهالسلام) که در روز عاشورا هرگز خلاصی خود را از آن مصائب جانکاه که مفهومش عدم نیل به درجه رفیعه شهادتی بود که آنهمه آثار عالیه و برکات متعالیه در احیای دین اسلام و بقای شرع داشت، طلب نکرد، بلکه برحسب روایات هرچه مصائب بیشتر بر او وارد میشد چهره نورانیش بازتر و روشنتر میشد و حالت رضایش ظاهرتر میگشت.
بلی! گاهی حال، اقتضای دعا دارد مثل نفرین بر ظالم؛ یعنی اگر نفرین کند خلاف تسلیم و رضا نیست ولی دعاکننده از بیم اینکه دعایش به داعی و غرض تشفّی قلب و انتقامگیری آلوده نشود، دعا نمیکند ولی ناله درونش تا عرش یار میرسد.
و گاهی همین نفرین نیز از باب اینکه اظهار حقّ و اعلان بیزاری و تنفّر از ظالم و سبب هلاک او میگردد لازم میشود.
خلاصه برحسب موارد و حالات، مظاهر و صُوَر دعا متفاوت میشود. چنانکه برحسب روایات نیز دعاهای مناسب این حالات از پیغمبر اکرم و ائمّه طاهرین علیهمالسلام ـ که معلّمان الهی مکتب دعا هستند ـ رسیده است. اما اینکه بعضی متصوّفه میگویند:
یک گُره دارم خبر از اولیا * که زبانشان بسته باشد از دعا
خامشند و نالههای زارشان * میرسد تا زیر عرش یارشان
بهطورمطلق، بهطور یک روش دائمی، خلاف سیروسلوک شرعی و سیره رسول خدا صلی الله علیه وآله و ائمّه معصومین علیهمالسلام است که فقط باید به آنها اقتدا و تأسّی کرد و از آنها کسب تعالیم اخلاقی و عبادی را نمود.
قسم دوّم: از دعاهای مشتمل بر درخواستها و رفع نیازمندیها، دعاهایی است که مربوط به کمال نفس، تعالی روح، امور معنوی، حصول معرفت، تقرّب به درگاه الهی، تکامل در عبودیّت و حسن ارتباط بنده با خدا و چیزهایی است که هرچه در آنها انسان ترقّی و رشد داشته باشد، ارزش انسانی او افزوده میشود و وجهه خدایی و رحمانی او را قوّت میدهد و از حَضیض حُظوظ عالم حیوانی بهسوی اوج مرتبه ملکوتیّت و حقیقت انسانیّت و آدمیّت پرواز مینماید.
لذّت این دعا قابل توصیف نیست و تا انسان آن را درنیابد نمیفهمد. روح را قانع مینماید و آرامبخش دل و موجب صفا و روشنی باطن و رفع تیرگیها و تاریکیهای قلب است.
وقتی انسان در مراتب و منازل این دعا سیر مینماید احساس میکند که آنچه را خواسته است به او عطا میکنند و اجابت دعایش با دعایش همزمان است. در این دعا انسان تلاش میکند که چیزی نگوید و نخواهد جز آنچه ارتباط او را با صاحب این عالم که کمال مطلق است محکمتر سازد تا آنجا که فقط منقطع بهسوی او میشود و برای او میشود و در حال این دعا هرچه میبیند جمال و کمال است و هرچه درک میکند حضور و وصال و هرچه دعا میکند تمنّایش و عشقش به دعا بیشتر میشود و از آن سیر نمیشود.
* بهترین دعاها
یکی از مهمترین حوائجی که انسان در همه اوقات مخصوصاً در ماه مبارک رمضان باید از خداوند بخواهد، عافیت در بدن و دین است؛ که هر کسی این دو نعمت خداوند را داشته باشد، سعادت دنیا و آخرت را دارا شده است.
* عافیت در بدن
عافیت در بدن، عبارت از تندرستی و سلامتی از بیماری ها و نقص های عضوی و کمال استوای خلقت و آفرینش است که از نعمت های بزرگ خداست که با توجه به انواع و اقسام امراض، سلامتی از هر یک از آنها نعمتی جداگانه به شمار میرود و غالب مردم از شکر این نعمتها غافلند چون از خود نعمت غافلند؛ یا اصلاً آن را نمیشناسند؛ زیرا اطلاع بر این نعمت ها نیاز به اطلاع وافی و کامل در علوم متعدده دارد که همه مربوط به جسم انسان از گوشت، پوست، استخوان، رگ، پیه، خون، مفاصل، سلولها، اعضا و جوارح ظاهره و باطنه میباشد که به فرض اینکه کسی از این همه علوم مطلع باشد چون این علوم کامل نشده است باز هم از شناخت نعمت های خدا در این رابطه و شکر آنها قاصر است.
* عافیت دین و انواع آن
و امّا عافیت در دین که اهمیّت آن بیشتر است و اگر آن نباشد عافیت در بدن وسیله احتجاج بر عبد و استحقاق توبیخ و معاقبه زیادتر است بر سه قسم است:
– عافیت فکری و اعتقادی
عافیت فکری و اعتقادی این است که شخص در شناخت خدا و صفات و اسماءالحسنای او در شناخت ملائکه و مسائل نبوّت پیغمبران و وحی و امامت خصوصاً شناخت حضرت خاتمالأنبیاء صلی الله علیه وآله و اوصیا و خلفای آن حضرت و در شناخت معاد و خلاصه کلّ امور اعتقادی، ایمانش سالم از انحرافات و پاک از بدع و شبههها باشد و از خطی که انبیاء خصوصاً حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله ترسیم فرمودهاند بیرون نباشد و همه را با معیارهای صحیح عقلی و نقلی تحصیل کرده باشد و به آنچه بر حضرت محمّد بن عبدالله صلی اللهعلیه وآله نازل شده است؛ اعم از اصول یا فروع ایمان داشته باشد که حتّی به جزئیترین امری از امور اعتقادی و کوچکترین فرع از فروع و احکام شرعی و عملی، ایمان مطمئن داشته باشد و میل نفس خود را در همه امور، تابع شرع قرار دهد، بدیهی است گاه یک انحراف و انکار یک موضوع مسلّمِ دینِ اسلام، شخص را زیر سؤال برده و موجب کفر او میشود.
– عافیت اخلاقی
و امّا عافیت اخلاقی عبارت از اتّصاف انسان به اخلاق اسلامی است که در قرآن مجید و احادیث مرویّه از پیغمبر و ائمه صلواتالله علیهم بیان شده است. مثل: صبر، زهد، تواضع، صداقت سخاوت، شجاعت، عدالت، ترحّم، حلم، عفّت، مروّت، حرّیت، فتوّت، عفو و گذشت، ایثار، صله رحم، رعایت حقّ همسایه حق پدر و مادر، مواسات، احسان، انصاف، کظم غیظ، صدق وعده، تفویض، توکّل، رضا و تسلیم و سایر صفات حمیده و مکارم اخلاق که در قرآن مجید و احادیث شریفه و ادعیه بر آنها ترغیب و توصیه شده است.
و بر حسب حدیث معروف: «اِنّما بُعِثْتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الأخلاق» پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله برای اتمام و آموزش کامل اخلاق مبعوث شده است.
در موضوع اخلاق، تعالیم اسلام کاملترین و سازندهترین تعالیم است. بسیاری از حکما هم که علم اخلاق را حکمت عملی مینامند در حکمت عملی وارد نمیشوند؛ زیرا معتقدند با تعالیم اسلام در این موضوع دیگر جایی برای کلام و مقال دیگران نیست.
کتاب های اخلاق و اشعار شعرا و حکایاتی که از مسلمانان تربیت شده در مکتب اسلام نقل شده، مسلمانان را در اخلاق به قدری غنی و صاحب افتخار نشان میدهد که بالاتر از آن تصور نمیشود.
شخص پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله که خدا به او خطاب فرموده است: «اِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظیم» دارای عالیترین اخلاق انسانی بود و یکی از علل عمده نفوذ دعوت آن حضرت در اعراب جاهلیت که تغییر عادات آنها امری ناممکن به نظر میآمد همان اخلاق کریمه آن حضرت بود.
همچنین اهل بیت آن حضرت امیرالمؤمنین و سایر ائمه طاهرین علیهم السلام همه نمونه اعلی و مثل اکمل اخلاق انسانیت بودند که دوست و دشمن به آن اعتراف داشتند و این اخلاق سرّ و رمز محبوبیت فوقالعاده آنها در قلوب مردم بود.
– عافیت عملی
و امّا عافیت عملی به این است که انسان در اعمال و کارهای خود خواه فردی، اجتماعی، سیاسی و مالی و همچنین در عبادات و تکالیف و فرایض، رعایت کامل احکام شرع مقدّس را بنماید و نسبت به این دستورات که عمده آنها در کتاب های فقه مدوّن است، تعهّد کامل داشته باشد و از معصیت و مخالفت پرهیز کند و تقوا پیشه سازد و حتی در گناهان صغیره نیز اگر چه وعده گذشت از آنها در صورت اجتناب از گناهان کبیره داده شده بپرهیزد و چنان عمل کند که شاعر در این شعر میگوید:
خلّ الذنوب صغیرها و کبیرها فهو التقی * کُن مثل ماش فی طریق الشوک تحذر ماتری
لاتحقرن صغیره ان الجبال من الحصی؛
از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن که این کار، تقوی است. مانند رونده ای باش که در یک راه پر از خار، با احتیاط گام بر می دارد و هیچ کوچکی را حقیر مشمار که کوه ها از سنگریزه ها تشکیل شده است.