به گزارش «شیعه نیوز»، دکتر هادی انصادری / در سال ۱۳۸۵ شمسی طبق معمول همه ساله ، توفیق تشرف به عمره رمضانیه را به مدت ۲۲ روز اقامت در مدینه الرسول وزیارت بقع متبرکه این پهنه بهشتی ، و مکه مکرمه را در معیت آیه الله علوی بروجردی ،نواده مرجع عالیقدر مرحوم آیه الله بروجردى ودیگر عزیزانی که همه ساله موفق به همراهی بودم ، نصیبمان گردید.
اتفاقا یک هفته پیش از حرکت ، هنگام دیدارم با فاضل أرجمند وآیه الله زاده معظم جناب حاج شیخ محسن وحید خراسانی ، از سفر آیه الله وحید خراسانی به دیار مقدس حرمین شریفین آگاه گردیدم.
در این سفر نیز توفیق حاصل گردیده بود که علاوه بر آیه الله حاج سید جواد علوی بروجردی ، آیه الله حاج شیخ نور الله شاه آبادی ، یادگار وفرزند مرحوم آیه الله حاج شیخ محمد علی شاه آبادی ، مرحوم حجه الاسلام میرزا مهدی آیه الله زاده نایینی ، یادگار مرحوم آیه الله میرزای نایینی ، جناب سلاله السادات وعمده الأخیار مرحوم سید محمد صادق سبزواری ، حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد رضا انصاری ،جناب عمده الاخیار حاج سید حسین سبزواری ، جناب آقای مهندس عباس رضایی ، جناب حاج احمد اکبری ، نیز همه در یک گروه همراه در این سفر روحانی ومعنوی باشیم.
حضور آیه الله معظًم وحید خراسانی ، موجب شادمانی اینجانب گردید واین حضور را موهبتی از سوی رسول الله ص وامامان معصوم ونیز بانوی دو جهان حضرت زهرا علیهم السلام بر خود بشمار آورده واز لحظه شنیدن تشرف این مرجع بزرگوار ، خود را موظًف به خدمتگزاری به ایشان موظًف بشمار آوردم.
آیه الله وحید خراسانی به همراه دو فرزند فاضل وخدمتگزار خود ، حجج اسلام حاج شیخ محسن وحاج شیخ إسماعیل مشرف بودند.
یک هفته پیش از حرکت به دیار مقدس حرمین شریفین ، از شوق شادی مضاعفی که در این سفر نصیب گردیده بود، سر از پا نشناخته وشروع به فعالیت گسترده ای نموده وبدون اطلاع معظم له ، واز آنجا که روش وزندگی ایشان، همواره با بساطت در سفر وسادگی در حرکت وحضور در این بقع متبرکه ودر میان سائر زائران ایرانی ودیگر ملیت های مسلمان بوده ومی باشد ، لیکن بر خود واجب می دانستم که این فرصت طلایی را مغتنم بشمار آورده و ضمن زیارت ، از این شخصیت ومرجع عالیقدر ، شیعیان وبه ویژه شیعیان مدینه منوره ، ونیز شیعیان دیگر شهرهای عربستان ، کمال بهره برداری واستفاده را ببرند!
از این رو بود که پنهانی وبدون اطلاع ایشان وفرزندانشان ، دست به اقداماتی زده وفعالیت خویش را آغاز نمودم.
بامدادروز یکشنبه ۲٣ شعبان سال ۱۳۸۵ در حوالی ساعت ۸ صبح ، معظم له وهمراهان یاد شده ایشان ، گام به ترمینال شماره یک فرودگاه مهرآباد تهران گزارده وپیش از آن به لحظاتی ، اینجانب ودیگر بزرگواران نامبرده شده از همراهان سفر ، در آستانه ترمینال به اسقبال آیه الله وحید خراسانی شتافته وایشان را پس از استقبال به اتاق مدیریت ترمینال راهنمایی نمودم.
نخستین جمع زیبایی را در آستانه سفر در این انجمن سپری نموده وهمه از این رخداد وحضور ایشان در این سفر، إظهار خوشوقتی وشادمانی نمودند.
گفتنی است که سرور معظم آیه الله علوی بروجردی که خود افتخار شاگردی آیه الله وحید خراسانی را دارند ، به من تاکید فراوان نمودند که باید از تمام امکاناتی که در اختیار داشته وروابط دوستانه با مسوولین ستاد مدینه ومکه در ارج نهادن به حضور این شخصیت والای جهان تشیع ، را بکار گیرم!
لازم به اشاره است که اینجانب می بایست تمام اقدامات و فعالیتهای خود را در این راستا ، بصورت آرام ودور از آگاهی واطلاع ایشان انجام دهم ، زیرا همانطور که پیش از این اشاره نمودم ، تمایل ایشان واصرارشان بر این بود ومی باشد که سفر ایشان بدون هیچگونه تشریفات خاصً وبسیار ساده ومعمولی همچون دیگر زائران بیت الله الکریم ، صورت پذیرد!
ومن هم سعی بر این خواسته داشته وهمت نمودم که بر خلاف میل وحرکت ایشان ، اقدامی را صورت ندهم لیکن موارد لازم را خود به انجام می رسانیدم.
در ساعت ۹/۴۵ دقیقه بامداد روز یکشنبه ، ٢۶ شهریور ۱۳۸۵ شمسی ، مطابق با ٢٣ شعبان المعظًم سال ۱۴۲۷ هجری قمری ،
پرواز شماره ۱۴۱۳ شرکت هواپیمایی همای جمهوری اسلامی ایران به مقصد مدینه منوره از فرودگاه مهرآباد به پرواز در آمد.
طبق سنًت زیبای این گونه سفرها ، پس از خیر مقدم گفتن سر میهماندار به معتمرین ارجمند، که پیش از آن فضای کابین هواپیما ، با صلوات ودرود بر رسول خدا ، محمدً مصطفی ص وخاندان طاهرینش علیهم السلام ، معطًر گردیده بود ! دعای زیبای سفر از مانیتورهای کابین در حالی که لحظات زیبا وفیلم هایی از مدینه الرسول ص ، وبقیع الغرقد ومساجد این شهر وکوه أحُدْ وطواف پیرامون کعبه معظًمه را منتشر می ساخت ، با نوایی زیبا به گوش مسافرین رسانید.
سپس کاپیتان کلهری که از پیشکسوتان خلبانان زبردست هواپیمای کشوری بشمار می آمد ، با صدای دلنشین خود ، ضمن خیر مقدم به مسافرین بیت الله، مدت این پرواز تا مقصد را ۳/۵۵ ساعت اعلام نمود.
از آنجا که با کاپیتان کلهری از پیش طرح دوستی افکنده بودم واین دومین پروازی بود که من در هواپیمایی که وی فرماندهی هدایت او را به عهده داشت ، قرار داشتم ، پیش از پرواز ودر روز قبل ، از حضورم وحضور آیه الله وحید خراسانی ، در این سفر ، او را آگاه گردانیده بودم.
دقایقی پس از بلند شدن هواپیما از باند فرودگاه واوج گرفتن آن واستقرار در مسیر هوایی تعیین شده ، کاپیتان کلهری به حضور آیه الله وحید خراسانی رسیده واینجانب ضمن معرفی وی به ایشان ، نامبرده به آیه الله ودیگر همراهان نامبرده شده ، خیر مقدم عرض نمود ، واز ایشان تقاضا نمود که او را از دعای خیر خویش در این سفر روحانی بی بهره قرار ندهند!
آیه الله وحید خراسانی نیز در جملاتی زیبا ، ضمن دعا به او وهمکارانشان ، تاکید نمودند که شما همواره در این گونه پروازها ، شریک پاداش وأجر زیارت زائران بشمار می آیید!
بیاد دارم که وی پس از این حرکت ، رو به سوی آیه الله علوی بروجردی گزارد وضمن إظهار خیر مقدم به ایشان ، إشاره نمود که من ذکر خیر مرحوم آیه الله بروجردی را از مرحوم پدر ونیای خود، فراوان شنیده و خانواده ما مقلًد آن مرجع والا مقام که عظمت شیعه در هنگام خود بشمار می آمد ، بودند.
هواپیما به سوی مقصد مقدًس در حرکت بود ، وآیه الله وحید خراسانی به مطالعه در میان مجموعه اوراق تایپ شده ای را که همراه داشتند ، مشغول گردیدند!
وچندین بار در این میان من به محضرشان رسیده وسوال می کردم : آقا !چیزی میل ندارید؟ وایشان با همان لبخند همیشگی که همواره برلب داشتند ، از من تشکر می نمودند!
واین چنین سفر عمره رمضانیه من در خدمت ایشان آغاز گردید!
همانطور که اشاره نمودم ، یکشنبه ۲۳ شعبان سال ۱۳۸۵شمسی ، نزدیک ظهر به وقت مدینه منوره ، گام به فرودگاه نهاده و توفیق یار گردید که بیست ودو روز ، در رکاب مرجع عالیقدر حضرت آیه الله وحید خراسانی به عمره رمضانیه مشرف شده و تقریبا لحظه به لحظه وهرساعت و روز ، در کنار این بزرگ ، توفیق خدمت داشتم ودر جای جای مدینه النبی ، از مسجد النبی وروضه مشرفه ، درکنار ستون توبه ، وده روز بامدادان ونیز عصر هنگام پس از پایان نماز عصر ، که درب قبرستان بقیع به روی عاشقان این تربت پاک گشوده می شد ، در کنار تربت پاک امامان معصوم وحضرت فاطمه بنت اسد ع ، که با پای برهنه ، گام بر این پهنه مقدس می نهادند ، توفیق همراهی در زیارت را با ایشان داشته باشم.
در مسجد قبا ، در خانه امام صادق ع در صُرًه و سَرایا ، درکنار تربت پاک حضرت نجمه خاتون ، مادر گرامی امام رووف حضرت امام رضا ع در مشربه امً ابراهیم ، در جوار مزار سالار شهیدان أُحُدْ ، حضرت حمزه ع ودیگر شهیدان بخاک خفته در این مکان مقدس ، وجز اینها از دیگر مکانها وقدمگاههای رسول خدا ص وامامان معصوم ع در مدینه ، در رکاب این مرجع و شخصیت برجسته حضور داشته ولحظات وسکنات ایشان راشاهد بوده که هر لحظه او ، در دعا ونماز ونیایشش ، تضرع های شبانه حضرتش در روضه مبارکه ، نماز شبش ، همه وهمه چه خاطرات زیبایی را در زندگی من ، به نقش آورد که هیچگاه از ذهن من خارج نمی گردد.
نخستین شبی که در رکاب این بزرگ مرجع به سوی مسجد النبی ص به راه افتادم ، سکوتی جانکاه ، ایشان را در فرا گرفته بود. احساس می نمودم که با نگاه های خود ، در درون ، به چهارده قرن پیش باز گردیده است. همچنانکه در یک سوی ایشان گام به گام ایشان ، حرکت می کردم ، ازتوسعه ها ومحو آثار پیرامون مسجد النبی ص ،تخریب وهدم قبور امامان ع مدفون در بقیع ، مسجد فاطمه ع که در فاصله پانصد متری مسجد النبی ص از سوی جنوب غربی واقع گردیده بود وبه روایتی مکان (بیت الأحزان ) بشمار می آمده است ، وسالها بعد از شهادت حضرت ، از آنجا که قدمگاه این بانوی بزرگوار بوده است ، مسجدی بنام ایشان بنا گردیده بود که تا سال ۱۳۷۹ شمسی وپیش از طرح توسعه دوم پیرامونی مسجد النبی ص وجود داشت وبارها بدان مشرف شده بودم ، مسجد غَمامه، محلً نماز عید فطر ونیز مکان نماز إستسقای رسول خدا ص ومسجد علی إبن أبیطالب ع در نزدیکی آن وجز اینها سخن می گفتم وایشان گاه تامًل کرده و گاه در مکانی مکث می نمودند.
آقا اینجا خانه أبو أیًوب انصاری بوده است که حضرت در آن در بدو ورود ، شش ماه رحل اقامت افکندند.
آقا کوچه بنی هاشم را حضرتعالی بیاد دارید؟
امًا بیش از هرچیز ، هدم قبور معصومین ع در بقیع ، ایشان را رنج می داد.
از آنجا که پس از نماز مغرب وعشاء بود واز کناربقیع تاریک گام برمی داشتیم ، لحظاتی درنگ نمودند وتنها کلمه لاإله الاً الله را به زبان می آوردند.
درب پله های بقیع بسته بود. وهابیان همه روزه بامدادان پس از نماز صبح در حدود دو ساعت وبعد الظهر ها ، پس از پایان نماز عصر نیز حدود دو ساعت ، درب قبرستان بقیع را باز می گزاردند ودر این میان تنها زائران مرد ، حقً ورود به این مکان مقدس را داشته وبانوان هیچگاه اجازه ورود را ندارند!
با دنیایی اندوه که از صورت مبارکشان مشهود بود ، به سوی مسجد النبی ص وزیارت قبر مطهر رسول الله ص ، ونیز زیارت مزار پاک حضرت زهرا ع که به روایتی مشهور ، در خانه خویش بخاک سپرده شد ، روی آوردیم.
تلالؤ نور گنبد سبز نبوی از یک سو و خاموشی قبرستان بقیع از سوی دیگر ، دل را به درد میآورد.
شبهای مدینه خلوتترین زمان مسجد النبی ص است.
مسجد ساکت و نیمی از روشنایی های صحن ها وشبستانها خاموش است . حضرت آیه الله ، بغضها را فرو می دهند و آرام آرام از باب جبرائیل ع گام به درون مسجد نهادیم، سلامی به حضرت زهرا ع که از کنار درب خانه حضرتش عبور کردیم ، دادند، ونگاههای ایشان به این خانه ، حکایت از درون ملتهب وناراحت ایشان داشت! تو گویی صدای شکستن درب خانه وآتش وناله و.. همه در گوش ایشان طنین انداز است.
من در حال سخن از مکان صفًه ومحراب تهجًد پیامبر ص و.. بودم، اما آیه الله در جهانی به درازای ١۴ قرن پیش سیر می نمود.
درب خانه أمیر المؤمنین ع را که به درون مسجد باز می گردید واکنون با قفسه های قرآن آن را از دسترسی ودید زائران پنهان ساخته بودند!به ایشان نشان دادم که در این هنگام بود متوجه رنگ وروی حضرت آیه الله شده واحساس نمودم که همچون شخصی که روح از کالبد تهی می کند ، رنگ به صورت ندارند.
این درب خانه مبارک ، همان دری است که رسول خدا ص دستور دادند: «سُدًوا الأبوابْ إلًا بابُ علی» این درب در دومین پنجره از مقصوره پیامبر ص در روضه مبارکه از سمت شمال شرقی مقصوره قرار دارد، به بیانی دیگر هنگامی که از سوی شمال مسجد واز باب النساء ویا باب جبراییل گام به درون روضه می نهید ، دومین پنجره از سمت چپ مقصوره ، همان درب مشهور خانه أمیر المومنین ع است.
آیه الله در این هنگام دقایقی را در کنار پنجره که راه را برای ایشان گشوده بودم ، درک کرده ودو رکعت نماز بجای آوردند.
پس از نماز در مکان یاد شده ، با نظر به صورت نگران وناراحت ایشان ، سکوت اختیار کرده ودر رکابشان به روضه مبارکه قدم نهادیم وسجاده ایشان را در کنار ستون توبه پهن کرده وایشان را به حال خویش رها کردم .
دو چند ساعتی را به نماز و راز ونیاز ودعا و.. سپری نمودند وحقیر ونیز دو فرزندشان در پیرامون آیه الله مشغول به نماز ودعا شدیم . تا اینکه آیه الله پس از سلامی به سوی حضرت که لحظاتی بیشتر ممکن نبود ، رو به سوی بالاسر حضرت نهادیم . ودر این هنگام بود که از کنار محراب رسول خدا ص که جمعیتی در انتظار نماز خواندن در این مکان مقدًس بودند عبور کرده ونگاههای تأثًر آور ایشان ، حکایت از بازگشت ذهن به ۱۴ قرن پیش داشت !
به بالای سر مبارک رسول خدا ص روی آورده وآرام به زیارت پرداختند، السًلام علیک یا نبیً الله ، السًلام علیک یا محمًد بن عبد الله ، السًلام علیک یا خاتم النًبیین ، أشهدُ أَنًکَ قدً بَلًَغْتَ الرًساله وأقمْتَ الصًلوه و…
نگاههای ایشان ، نگاه خاصً بود. گواینکه حضرتش با زیارت خواندن ، صدای همهمه وهجوم به خانه را نیز در ذهن خود مرور می کنند. آن هنگام که پیکر مبارک امام مجتبی ع را برای زیارت وخاکسپاری ، به کنار این مکان آوردند ، وآن شورش وبلوا بوجود آمد ، وپس از تیرباران پیکر مبارکش از سوی دشمنان ، امام حسین ع ودیگر همراهان خاندان هاشمی ، به ناچار به سوی بقیع حرکت نمودند ، و پیکر را در کنار مزار مادر بزرگ او ، حضرت فاطمه بنت أسَد بخاک سپردند . پس از دقایقی درنگ که بیش از آن شرایط إقتضا نمی نمود ، از باب البقیع یا باب الجنائز گام به بیرون نهاده وبه سوی محلً إقامت آیه الله رهسپار شدیم.
در ماه مبارک رمضان ، تنها هنگامی است که شیعیان مدینه که مشهور به (نخاوله )هستند را می توان آشکارا در مسجد النبی ص دید. چهره های سبزه تند امًانورانی وایمانی آنان ، نماز خواندنشان ، سجده بر سنگ وجز اینها ، همه ویژگی های این شیعیان مظلوم ، بشمار می آید که قرنها با چنگ ودندان ، در این شهر ودر برابر وهابیان إفراطی ، عقیده ومذهب خویش را حفظ نموده واز آن پاسداری کرده اند ونسل به نسل قدرتمندتر ، بدان تمسًک جسته اند.
اغلب این شیعیان ، آیه الله را می شناختند وگاه از دور ونزدیک با اشاره به من ، دست به حالت دعا برداشته وتقاضای دعا از سوی ایشان برای خود داشتند لیکن از بیم مامورین مسجد ، جرأت نزدیک شدن به ایشان را نداشتند. چندین بار شخصیتهای شیعه مدینه ، تک تک ویا گروهی ، و به صورت پنهانی با آیه الله دیدار داشتند وایشان ضمن سخنانی به جایگاه شیعیان مدینه وحفظ عقائد واندیشه های مکتب اهل بیت علیهم السلام که با دشواری ها وتحمًل سختی ها در طول چهارده قرن اشاره نموده و می فرمودند : تشیع والتزام شما به دستورات در این شرایط ، أجر وپاداش فراوانی را برای شما خواهد داشت ، شیعه بودن والتزام شما بدان ، وپرورش دادن فرزندان خود در این سرزمین به عنوان شیعه در طول قرون گذشته تاکنون ، از اهمیت والایی برخوردار بوده وتردید نداریم که مورد نظر رسول خدا ص وامامان معصوم وبه ویژه حضرت ولی عصر أرواحنا فداه بوده وخواهید بود.
بامدادان پس از نماز صبح ، در رکابشان با پای برهنه ! به بقیع مشرف شده ودر گوشه ای که هماهنگ کرده بودم ، ایشان ساعتی ایستاده وگاه بر روی صندلی کوچکی می نشستند وزیارت جامعه کبیره را خطاب به إمامان مدفون در این مکان مقدس ع ، می خواندند. تاثر ، سرتاسر وجود ایشان را فرا می گرفت. با کسی سخن نمی گفتند. دیدگانشان را از قبور منهدم شده بر نمی داشتند.
همواره هنگام تشرف به بقیع ، نظاره می کردم که حال ایشان دگرگون شده ودیدگان ، مملو از أشک و ناراحتی بود. آه از نهاد دل برون داده وبا سکوت خود ، دنیایی از اعتراض وغم واندوه را بروز می دادند! ایشان که خود سخنور زبردستی بوده وهمواره در برابر کژی ها وخطاها ! فریاد از دل بر آورده ! اکنون به علًت فضای اختناق ووجود این گمراهان ، می بایست دم فرو بندد واز درون ، فریاد دل برآورد که این فریاد واعتراض ، با سکوت تاثر آور ایشان نمود داشت.
برای درک میزان دردناک و شنیع بودن این اقدام ، باید توجه کرد که در کمتر کشوری به اندازه سرزمین حجاز، آثار مربوط به قرون نخستین اسلام وجود داشته است؛ چراکه زادگاه اصلی اسلام آنجاست و آثار گرانبهایی از پیشوایان اسلام در جای جای این سرزمین دیده میشود. اما متأسفانه، متعصّبان خشک مغز وهّابی، بیشتر این آثار ارزشمند را به بهانه واهیِ آثار شرک، از میان بردهاند و کمتر چیزی از این آثار پرارزش باقی مانده است. نمونه بارز آن، قبرستان بقیع است. این قبرستان، مهمترین قبرستان در اسلام است که بخش مهمی از تاریخ اسلام را در خود جای داده و کتاب بزرگ و گویایی از تاریخ مسلمانان به شمار میآید.
در فضیلت بقیع احادیث و روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است، از جمله اینکه در حدیثی فرموده اند : “از بقیع ۷۰ هزار نفر که صورتشان مانند ماه شب چهارده است، محشور خواهند شد و بدون حساب وارد بهشت میشوند. ”
در حدیث دیگر آمده است که رسول خدا(ص) در بقیع حضور یافتند و اهل قبور را بدین گونه خطاب میکردند: “درود بر شما، خداوند ما و شما را بیامرزد، شما پیشاهنگانِ ما بودید و ما هم در پی شما خواهیم آمد.”
کوچه بنی هاشم ، خانه امام صادق ع ، مزار حضرت عبدالله ع ، پدر گرامی پیامبر ص ، مسجد فضیخ ، مسجد ردً الشمس ودهها وشاید بیش از یکصد أثر تاریخی صدر اسلام را منهدم ساخته واکنون تنها یاد این مکانها در أذهان ، زنده مانده است.
روزهایی که در مدینه در رکاب این بزرگ بودم ، با روزهایی که در مکه توفیق همراهی ایشان را داشتم ، بسیار متفاوت بود. چهره غمگین این مرجع را در مدینه ، هیچگاه از یاد نمی برم. احساس می نمودم سختی ها ورخدادهای رنج آوری که پس از رحلت پیامبر ص بر أمیر المومنین ع وبه ویژه بر یگانه دردانه عرش الهی ، وتنها یادگاررسول خدا ص وامً السبطین یعنی حضرت فاطمه صدیقه سلام الله علیها در این شهر ودر این خانه ومسجد ، صورت پذیرفت از سویی وهدم قبور وآثار وقدمگاههای آنان به ویژه شرایط سخت وغیر قابل قبول بقیع ، از سوی دیگر ، آیه الله را در فشار روحی سخت وجانکاهی قرار داده بود.
روزها پس از زیارت بقیع ، أغلب به زیارت مکانهای مقدس مدینه النبی مشرف شده ودر این راستا بر مزار حضرت عبد الله پدر رسول خداص که در بخش جنوب غربی وشهدای أحد ومسجد قبا ، وزیارت مزارنجمه خاتون ، مادر گرامی حضرت امام رضا ع در مشربه امً ابراهیم ع که همانا خانه ماریه قبطیه بشمار می آید ، حاضر شده وفاتحه وزیارت مکان را بجا می آوردند.
برنامه زیارت از بقیع ومسجد النبی ص ، در یک هفته از ماه شعبان وسه روز از ماه مبارک رمضان ، که در مجموع ده روز از توقف ما در مدینه منوره را تشکیل می داد ، همواره بصورت روزانه وشبانه تکرار می گردید وهمچون پروانه ای ، گرد این بزرگوار چرخیده واز توفیقی که به من روی آورده بود ، سپاسگزار درگاه إلهی بودم.
گفتنی است از آنجا که گاه مسوولین بقیع ، هنگام پایان گرفتن زمان حضور در بقیع ، ناگهان شروع به بیرون نمودن زائران می کردند ، واز آنجا که سالها توفیق تشرًف داشته وکم وبیش با این آمرین به ….آشنایی داشتم واز قضا در این سال مسوول آنان جوانی سفید رو ونسبتا ملایمی بود که از دوسال پیش با وی طرح دوستی ریخته وگاه در اتاق او که در زیر پله های بقیع قرار داشت ، نشست داشته وبحث های ملایمی را نموده بودم! از این رو در نخستین روز تشرفمان به بقیع ، پس از استقرار آیه الله وحید در جای مناسب که در برابر قبور مطهر بود ، به سوی فرد یاد شده رفتم وپس از سلام واحوالپرسی ، به او گفتم که امسال در خدمت پدرم هستم وتقاضا دارم که هرهنگام وقت تمام شد ، به من اشاره ای بنمایی ومن پدرم را به حرکت درآورم واو نیز با احترام وسوابقی که با وی داشتم ، دست بر دیدگان خود نهاد وگفت پدرت بر چشمم! ودر این ده روز تشرفمان در مدینه منوره وحضور در بقیع ، همواره به قول خویش عمل نمود ولحظاتی پیش از پایان وقت ، خود ویا افرادی را به سوی من گسیل می داشت که آقا را به حرکت در آورم وسپاس خدای را بجا می آوردم که در این راستا به گونه ای عمل گردید که جایگاه این بزرگ محفوظ بماند.
بیش از پنج دهه آیه الله وحید خراسانی از آنجا که با مرحوم پدر شهیدم آیه الله حاج شیخ احمد انصاری ، از نجف ارتباط تنگاتنگی داشتند ولطف وعنایت ایشان همواره شامل حال من بوده ومی باشد ، سعی در انجام هرگونه خدمتی به ایشان را داشتم امًا آنچه که از همه مهمتر بود ، رفتار ساده وبی آلایش و متواضعانه ایشان بود که همه روزه مرا مورد لطف خویش قرار داده وگاه به گونه ای شرمسار از تواضع ایشان می گردیدم.
لحظات زیبا وروحانی ویژه ای را در کنار این بزرگ سپری کردم که حلاوت آن ، هیچگاه از ذهن من محو نمی گردد.
اللهم احفظه وأدم برکاته لنا. آمین