به گزارش «شیعه نیوز»، روزنامه اعتماد نوشت: «جایگاه نهجالبلاغه در جهان اسلام بهویژه نزد شیعیان، چنان رفیع است که دومین کتاب مهم مسلمانان بعد از قرآن محسوب میشود. کتابی که نزد ایرانیان هم اهمیت بسیار زیادی دارد؛ چنان که در اغلب خانهها نسخهای از آن را در کنار قرآن میبینیم. سابقه ترجمه نهجالبلاغه به زبان فارسی به قرن دهم هجری برمیگردد. یعنی دور و بر ۵ قرن بعد از آنکه سیدرضی این کتاب را گردآوری کرد. زمانی که صفویان به عنوان حکومتی شیعی بر ایران حکم میراندند.
پس از آن رفتهرفته تمایل به برگرداندن این اثر مهم تاریخ اسلام به فارسی زیاد شد؛ چنانکه در میان مترجمان و شرحنویسان، تنها شیعیان دیده نمیشدند و شماری از علما و نویسندگان اهل تسنن هم به ترجمه و تفسیر این کتاب رغبت نشان دادند و وارد عمل شدند. نهجالبلاغه در زبان فارسی مترجمان مختلفی دارد. اعم از شیعیانی که به این کار مبادرت کردهاند یا اهل تسننی که نسبت به انجام آن تکلیفی فرهنگی احساس کردند.
در اینجا بنا داریم گذری کنیم به تعدادی از ترجمههایی که از این کتاب به زبان فارسی شده است.
برآمده از رویای صادق
نام علامه محمدتقی جعفری با اندیشه اسلامی پیوند خورده است. از این عالم فقید فلسفه اسلامی به عنوان یکی از معتبرترین مفسران نهجالبلاغه نیز یاد میشود. او یکی از ترجمههای قابل اعتنای نهجالبلاغه را به دست داده. ترجمهای که بنا به روایات نقل شده از او، حکایت غریبی دارد. موضوع به خوابی برمیگردد که کسی در آن علامه امینی، از علمای معروف شیعه و همقوم و همزبان علامه جعفری را دیده و علامه امینی در آن توصیهای کرده است که در نهایت منجر به ترجمه نهجالبلاغه شد. علامه امینی که در سال ۱۳۴۹ از دنیا رفت؛ در آن خواب - که به رویای صادقه تعبیر شده است - از شخص خوابدیده خواسته است که توصیهای را به علامه جعفری برساند: «به محمدتقی جعفری سلام مرا برسان و بگو ما در عالم برزخیم نمیتوانیم کاری بکنیم ولی شما که در دنیایی شرح نهجالبلاغه را شروع کن و به تاخیر نینداز!» علامه جعفری بنا به آن چه خودش گفته، با شنیدن این خواب کارهای دیگرش را رها کرد و دست به کار نگارش شرح نهجالبلاغه شد. اگر چه سرطان مانع از آن شد که شرحش را به بیش از ۱۸۵ خطبه برساند اما ترجمه نهجالبلاغه هر طور که بود در ۲۷ جلد آماده شد؛ ترجمهای که امروز مورد کاربرد علاقهمندان و پژوهشگران است.
خویشتنداری در برابر تفسیر
در میان ترجمههای نهجالبلاغه، ترجمه عبدالحمید آیتی ویژگی خاصی دارد و آن پایبندی فارغ از هرگونه تفسیر به متن اصلی است. این پژوهشگر، نویسنده و مترجم معاصر عربی کوشیده است که ترجمهاش از نهجالبلاغه تا حد ممکن از تفسیر او در مقام مترجم خالی باشد و در عین حال بیشترین شباهت نحو فارسی را با نحو عربی نهجالبلاغه داشته باشد. مثالی که برای این خویشتنداری میزنند، جالب و تا حد زیادی گویاست. این که آیتی حتی در برگرداندن ضمیر مجهول از معادل استفاده نمیکند و آن ضمیر را همان طور از عربی به فارسی میآورد و تنها تغییری که میدهد، افزودن گیومههایی است که نشان دهد این کلمه از متن اصلی به متن مقصد آمده. به معادل کلمه «فلان» به جای خودش در ترجمه فارسی در نمونه زیر توجه کنید:
«اما واللّهِ لقدْ تقمّصها فلان و اِنّهُ لیعْلمُ انّ محلّی مِنْهامحلُّ الْقُطْبِ مِن الرّحی» (آگاه باشید. به خدا سوگند که «فلان» خلافت را چون جامهای بر تن کرد و نیک میدانست که پایگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسیاب» (خطبه سوم)
از این رویکرد آیتی در ترجمه تعابیر متفاوتی میشود. برخی آن را حفظ امانت متن اصلی در متن مقصد میدانند و دیگرانی از آن به این جهت انتقاد میکنند که این خویشتنداری منجر به انتقال نیافتن برخی مفاهیم از عربی به فارسی شده است.
به هر روی، نثر آیتی از یک سو و دانش او در زبانهای عربی و فارسی از سوی دیگر به ما میگوید که نمیتوان از او به عنوان یکی از بهترین مترجمان عربی به فارسی یاد نکرد؛ چنانکه بسیاری بر این باورند که ترجمه قرآن او یکی از فرهیختهترین ترجمههای موجود در زبان ماست.
از ادبیترین ترجمهها
از دیگر ترجمههای نهجالبلاغه، کار سیدجعفر شهیدی است که در دهه ۶۰ انجام داد و منتشر کرد.
از این ترجمه به عنوان یکی از ادبیترین ترجمههای نهجالبلاغه یاد میشود. بهرهگیری از آرایههای ادبی و به کار بستن صنایعی چون مراعاتالنظیر (که ماهیتا به صنایع ادبیات عرب نزدیکی زیادی دارد)، استعاره، تشبیه و ... از خصلتهای ترجمه سیدجعفر شهیدی است.
شهیدی در ستایش کتاب در مقدمه خود به نامگذاری درخشان آن میپردازد و مینویسد: «در میان هزاران نام که مصنفان، مولفان یا مترجمان حوزه مسلمانی بر کتابهای خود نهادهاند هیچ نامی چون نهجالبلاغه (راه سخن رسا گفتن) با محتوای کتاب منطبق نیست و میتوان گفت این نام از عالم غیب بر دل روشن شریف رضی افاضه شده است که «الاسماء تنزل من السماء». راه سخن گفتن را در این مجموعه باید آموخت.»
ترجمهای پرطرفدار
ترجمه محمد دشتی در میان ترجمههای موجود از نهجالبلاغه یکی از پرطرفدارترینهاست. این را استقبال وسیع فارسیزبانان علاقهمند به این کتاب نشان میدهد. زبان همهفهم ترجمه، نامگذاری خطبهها و ... در ۱۵۰۰ عنوان، ثبت شأن صدور خطبهها و نامهها و حکمتها از مهمترین دلایل استقبال عمومی از ترجمه دشتی است. در آخر کتاب جدولی تعبیه شده است و در آن اختلاف نسخههای مختلف نهجالبلاغه آمده است که از این کار میتوان به ابتکار محمد دشتی یاد کرد. به باور بسیاری از خوانندگان کتاب، این جدول مزید بر علت اهمیت ترجمه دشتی شده است. ترجمهای که زمستان ۷۸ به پایان رسید. مصطفی محقق داماد ترجمه دشتی از نهجالبلاغه را یکی از بهترین ترجمهها از این کتاب دانسته است.
حاصل ۱۰ سال کار جدی
علینقی حسینی دیباجی معروف به سیدعلینقی فیضالاسلام صاحب یکی از معروفترین ترجمههای نهجالبلاغه است. این روحانی شیعه که یکی از کارهایش ترجمه متون اسلامی از عربی به فارسی بوده، علاوه بر نهجالبلاغه، مترجم آثار معروف دیگری از متون اسلامی از جمله قرآن و صحیفه سجادیه هم هست.
ترجمه حاج سیدعلی نقی فیضالاسلام از نهجالبلاغه ۱۰ سال طول کشید و این تا حدی گواه جدیت کار نزد او میتواند باشد. ترجمه او از این کتاب، شامل شش جلد است. از ویژگیهای ترجمه او میتوان به بیان گیرا و قلم روان اشاره کرد.
بسیاری از کسانی که درباره ترجمههای نهجالبلاغه به فارسی نظر دادهاند، معتقدند که در طول نیمسده گذشته، یکی از پراستقبالترین ترجمههای این کتاب مهم تاریخ اسلام، ترجمه حاج سیدعلینقی فیضالاسلام است.
نسخهای که از ترجمه فیضالاسلام وجود دارد، به لحاظ فرم ظاهری هم جذاب است. خط زیبای طاهر خوشنویس تبریزی یکی از جلوههای نهجالبلاغهای است که سیدعلینقی فیضالاسلام ترجمه کرده است. خود مترجم درباره آن چه او را به ترجمه این اثر واداشت گفته است: «گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پارهای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی میکردم. شنوندگان به شگفت آمده و میگفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهجالبلاغه را به طوری که در خور فهم فارسیزبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهرهمند میشدند ولی افسوس که از ترجمه و شرحهایی که در دسترس است؛ چنانکه باید استفاده نمیشد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.»