سرنوشت سه کتاب مهم شیعی؛ امان از دست کاتبان نسخههای خطی
سیدحسن موسوی بروجردی
کاتبان نسخههای خطی حافظان تاریخ و فرهنگ یک تمدن هستند، امانتداری در انتقال میراث فکری و علمی و کیفیت این انتقال توسط آنها اولین گزینه برای شناسایی و درجهبندی ایشان است، بهطورکلی ناسخان به اقسام مختلفی تقسیم میشوند، یکبار کاتب خود از قشر عالمان است و کتاب را برای خود کتابت کرده، که در این صورت قطعاً نسخه دقیق و درست کتابت شده است، صورت دیگر آن است که کاتب از راه کتابت نسخههای خطی ارتزاق میکرده که این دسته بیشترین بخش ناسخان را شامل میشوند، آنها نیز انواع گوناگونی دارند؛ دستهای از ایشان یا فرهیخته و اهل فضل هم بودهاند و در وقت کتابت مطالب را میفهمیدند و درست قرائت میکردند و صحیح مینگاشتند، اما دسته دیگری فقط کتابت میکردند و نه درست سواد خواندن داشتند و نه نوشتن، بلکه به تعبیر صحیح نقاشی حروف میکردند؛ این در حالی است که بعضی از آنها نقاش خوبی هم نبودند و کتابی پر از غلط در میآمیختند که در وقت قرائت و یا تصحیحِ نسخه باید با علوم غریبه فهمید که اصل این کلمات چه بوده است.
البته این مطالب قاعده کلی نیستند تمامی آنها نقض و استثنا هم دارند؛ حال من نمیدانم که کاتب سه کتاب بسیار مهم «تفسیر عیاشی» تألیف ابو نظر محمد بن مسعود عیاشی (ت ۳۲۰ ق) و «تفسیر فرات» تألیف فرات بن ابراهیم کوفی زیدی (ت ۳۵۲ ق) و «المستدرک المختار فی مناقب وصی المختار» یحیی بن حسن ابن بطریق حلی (ت ۶۰۰ ق) از کدام یک از این دستهها بودهاند ولی آنچه را که الان در مقابل ما قرار دارد کاری است بسیار ناقص که مهمترین بخش یک کتاب حدیثی توسط کاتبان آنها حذف شده است.
ما این سه دانشمند برجسته و حسّاس شیعی (عیاشی، فرات و ابن البطریق) را به کثرت مشایخ و اساتید و میراثی که کتابت و روایت کردهاند، میشناسیم؛ عیاشی میراث دار شیعه در دورترین بخشهای کشورهای اسلامی یعنی سمرقند، و فرات در قلب تپنده دنیای اسلام و مرکز فعالیت تمام فرق اسلامی کوفه، و ابن بطریق در مرکز دنیای تشیع در قرن ششم یعنی حله میزیستهاند که هر یک دارای تألیفات و مشایخ و طرق بسیار زیادی بودند که ما با گوشهای از آنها آشنا هستیم.
متأسفانه کاتب «تفسیر عیاشی» تمام اسانید روایات این کتاب را انداخته و روایات را بدون سند نقل کرده است. فقط رجال شناسان و تاریخنگاران شیعه حجم ضرری که این کاتب به تاریخ و رجال شیعه زده است را متوجه میشوند، از آنجا که او عیار روایات عیاشی را برای مفسران و حدیث پژوهان پایین آورده، و از منظر تاریخ پژوهی شیعی نیز با حذف مشایخ و طرق عیاشی که در سمرقند در حال فعالیت علمی بوده است، راه را برای شناسایی عالمان شیعه آن دیار بسته است، سرزمینی که آگاهی ما درباره تشیع در آنجا بسیار اندک میباشد و مقداری از شناخت ما با تاریخ شیعه در این سرزمین به آنچه در «رجال کشی» آمده است، محدود میباشد.
همین موضوع درباره فرات کوفی افتاده است؛ او عالمی زیدی مذهب بود که از کتاب او به خوبی واضح است که با شیعیان امامی هم ارتباط مستقیمی داشته و بسیاری از مطالب کتاب خود را از طریق میراث امامیه تنظیم کرده است؛ و باز کاتب با حذف بخش وسطی اسانید راه شناخت و مصادر او را برای ما دشوار بلکه محال کرده است.
کتاب دیگر «المستدرک المختار» ابن بطریق حلی از علمای شیعه امامی است، همه ما با کتاب «العمده» او که احادیث مناقب و فضائل اهلبیت (علیهمالسلام) از کتب معتبر اهل سنت جمعآوری کرده، را میشناسیم و میدانیم که این کتاب با این سبک تألیفی اولین در نوع خود است با این مزیت که مؤلف دارای مشایخ و طرق گسترده برای روایت منابع اهل سنت از مشایخ سنی مناطق مختلف اسلامی است.
بله متأسفانه کتاب «مستدرک» ـ که استدراک بر کتاب العمده خودش بوده ـ و مؤلف نقلهایی از منابع بسیار پر اهمیت اهل سنت دارد و این منابع در حال حاضر از کتب مفقوده هستند، نیز مبتلابه همین دست از کاتبان بیتوجه شده و تمام اسانید روایات آن به همراه مقدمه حذف شدهاند.
با تمام این احوال جای شکر و تقدیر از این کاتبان این چنینی هم دارد که اگر آنها نبودند و متون روایات این کتب را برای ما به ارمغان نمیآوردند شاید ما از این کتابها فقط نامی در منابع کتابشناسی داشتیم. وإلی الله المشتکی
منبع : سایت اجتهاد
خُذو بِما رَوَوْ وَ ذَرو ما رَأَوْ (بحار الأنوار ج2 ص252) آنچه را روایت کردند بگیرید و آراءشان را رها کنید
مع الأسف ملّت شیعه بیشترین ضربه را از نافرمانی دستگاه حوزه و سانسور منابع روائی شیعه به بهانههای واهی (اخباریگری و ...) خورد