«شیعه نیوز»: بلایا حکمتهای مختلفی میتواند داشته باشد و ضرورتا نتیجه گناه نیست البته برخی بلایا نتیجه گناهان است اما برخی دیگر حکمتهای دیگری دارد، مثل آزمایش یا بالابردن مقام شخص در بهشت و در مورد حکمت بلایا نمیتوان به صورت قطعی قضاوت کرد که فرد خاص گرفتار شده دقیق به خاطر کدامیک از حکمتها است.
برخی از دلایل وحکمت های بلایا بشرح زیر است:
حکمت اول، آزمایش
خداوند متعال در آیات متعددی از قرآن علت وقوع برخی بلاها را آزمایش معرفی میکند و میفرماید: «وَنَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَهً»؛۱ «… و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش میکنیم…».
اما اینکه چرا خداوند آزمایش میکند قطعاً برای فهمیدن خدا نیست بلکه چنانچه در روایات آمده به خاطر معلوم شدن برای بندگان خدا و برای فراهم آمدن زمینهی «انتخاب»، «رشد» و «سقوط» بندگان است تا افراد در پس این بلاها با نوع واکنشهای عقیدتی و عملی که انجام میدهند گامی به سوی سعادت یا شقاوت بردارند.
چرا که آنان میتوانند با صبر نمودن و اظهار رضایت به فعل خدا وحکمیانه دانستن آن، گامی به سوی حضرت حق و ایمان بیشتر به او بردارند؛ و از طرفی میتوانند با نارضایتی و بیصبری و اعتراض به خدا و ظالمانه و بیحکمت دانستن آن به سوی شقاوت قدم بردارند.
آری گاهی خداوند بلاها را میفرستد تا اهل بلا را آزمایش کند که پس از آن طبق وظیفهی شرعی یا عقلی خود عمل میکنند یا نه. و از طرفی آنان که مبتلا نشدهاند را نیز امتحان میکند که آیا آنها به وظیفهی خود عمل میکنند یا نه.
چنانچه در سورهی ملک میفرماید: «آن کسی که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل میکنید و او شکست ناپذیر و بخشنده است.»۲
حکمت دوم بلاها: عذاب و جزای اعمال بد افراد
آری برخی از بلاهایی که برای جامعه یا فرد اتفاق میافتد در واقع عذاب الهی میباشد. چنانچه قرآن کریم داستان عذاب شدن اقوام گذشته مثل عاد و ثمود و لوط و … را ذکر کرده است.
اما در این باره لازم است نکاتی را ذکر کنیم:
۱. قرآن کریم زمینهساز این عذاب را خود انسان معرفی میکند و میفرماید: «هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام دادهاید، بسیاری را نیز عفو میکند.»۳
در حالی که خداوند متعال بسیاری از گناهان را عفو میکند باز شخص یا جامعه مستحق عذاب الهی میشود.
چنانچه در روایات پیامبر اکرم(ص) حکایت شده: «هر گاه امت من رباخوار شدند زلزله زیاد اتفاق میافتد.»۴
یا از امام صادق(ع) نقل شده است:
«هر گاه زنا علنی شود زلزلهها هم ظاهر میگردد.»۵
۲. این لطف خداست که ما را به عذاب دنیوی که هم از نظر زمان و هم کیفیت اندک است عذاب کند و ما را از عذاب آخرت که آسمان و زمین طاقتش را ندارند نجات دهد.
۳. این عذابها در واقع هشدارهای خداوند است برای دست برداشتن از نافرمانی خدا و برگشت به رحمت واسعهی او. چنانچه میفرماید:
«به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) میچشانیم شاید بازگردند.»۶
پس عذابها زمینههایی هستند برای سعادتمند شدن انسانها که از امام صادق(ع) در این باره حکایت شده:
هر گاه خداوند برای بندهای که گناهی انجام داده اراده خیر کند، بعد از گناه او را به مشکل و بلایی مبتلا میکند تا یاد استغفار بیفتد، و هر گاه خداوند برای بندهای ارادهی شر کند وقتی او گناه میکند خداوند به او نعمتی میدهد تا استغفار را فراموش کند و به گناه خود ادامه دهد.۷
حکمت سوم بلاها: ترفیع درجه و اجر و ثواب
انسانی که در دنیا آمده تا درجات قرب را بپیماید و اجر و ثواب تحصیل کند و آمادهی سفر آخرت شود خداوند او را به بلا و مشکلاتی مبتلا میکند تا او صبر نماید و خداوند به او درجات و پاداشهای زیاد بدهد.
«وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ»۸
«و قطعاً [همه] شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کاهشى در ثروتها و جانها و محصولات، آزمایش مىکنیم؛ و به شکیبایان مژده ده.»
و از حضرت علی(ع) نقل شده:
«هر کس از شیعیان ما که به بلایی مبتلا شود و صبر کند، برای او اجر هزار شهید است.»۹
و از امام باقر(ع) حکایت شده:
«اگر مؤمن میدانست که خداوند در مقابل این بلاها چه اجری به او میدهد، هر آینه آرزو میکرد گوشتهای بدنش را قیچی میکردند تا او به اجر آن برسد.»۱۰
بدیهی است که هر چه بلا سختتر و تحملش مشکلتر باشد، اجر آن هم بیشتر خواهد بود و تحمل کردن مشکلات زندگی محدود دنیا و رسیدن به اجر ابدی آن، بسی ارزشمند است، و بعضی از درجات اخروی را فقط به کسانی میدهند که بلاهای خاصی را تحمل کرده باشند.
چنانچه از امام صادق(ع) حکایت شده:
«در بهشت درجهای هست که فقط با صبرکردن بر مریضیهای جسمی میتوان به آن درجه رسید.»۱۱
حکمت چهارم بلاها: ظهور صفات خداوند، و نعمتهای الهی
آری اگر چه بلاهایی مثل سیل و زلزله و حتی مشکلات و بلاهای شخصی و … ظاهری تلخ و ناگوار دارند اما چنانچه امام حسن عسگری(ع) میفرماید: «ما من بلیه الا و لله فیه نعمه نحیط بها» هیچ بلایی نیست مگر اینکه خداوند در آن نعمتی قرارداده که آنرا احاطه کرده است.۱۲
و از بالاترین نعمتهای خداوند بر بشر معرفت به خداوند و صفات اسماء حسنای اوست.
لذا قرآن کریم میفرماید: «و چه بسیار نشانهای (از خدا) در آسمانها و زمین که آنها از کنارش میگذرند و از آن رویگردانند.»۱۳
که در روایتی ذیل همین آیه آمده که مقصود از آیات ارضی، زلزله و … میباشد.»۱۴
پس این حوادث در واقع زمینههایی هستند برای مشاهدهی عینی قدرت خداوند و ایمان آوردن به او و چقدر ارزشمند و معامله سودمندی میباشد بلایی که، ما را به ایمان و معرفت بالاتری برساند. و تجربه هم نشان داده که بعد از زلزلهها، افراد اعتقاد قلبی بیشتر به قدرت خدا پیدا میکنند.
حکمت پنجم: تطهیر از گناه
خداوند متعال بعضی از بندگان مومن خود که در دنیا گناهان و خطاهایی انجام دادهاند بواسطه لطفی که به آنها دارد در همین دنیا با مبتلا شدن به مشکلات و گرفتاریها پاک مینماید تا مرگ آنها، اول راحتی آنها باشد.
چنانچه از امام باقر(ع) حکایت شده:
«هر گاه خدا بخواهد بندهای را اکرام کند در حالی که او گناهانی دارد او را مریض میکند تا پاک شود؛ اگر به واسطهی شدت گناه پاک نشد او را حاجتمند میکند، اگر باز هم پاک نشد هنگام جان دادن بر او سخت میگیرد تا پاک شود. و هر گاه خداوند اراده کرده باشد که بندهای را خوار کند در حالی که او کار خیری انجام داده است، صحت جسمانی به او میدهد، اگر جبران نشد رزق وسیع میدهد، باز اگر جبران نشد، راحت جان دادن را به او عطا می کند.»۱۵
حکمت ششم: رغبت به آخرت
خداوند متعال زندگی دنیا را به انواع مشکلات و سختیها آمیخته است تا اهل ایمان به آن راضی نشوند و همیشه خواهان حیات بیمشکل آخرت باشند. و اگر چنین بود که در دنیا هیچ بلا و مشکلی نبود، کمتر کسی نسبت به زندگی آخرت میل داشت.
همانطور که در روایت قدسی آمده:
«خداوند به دنیا خطاب میکند که ای دنیا بر دوستان من به انواع مشکلات سختبگیر تا اینکه آنها ملاقات من را دوست داشته باشند، و به دشمنان من آسان بگیر تا نسبت به ملاقات من بیرغبت باشند!»۱۶
حکمت هفتم: اصلاح رذایل اخلاقی
در بین علتهای بلاها به اهداف تربیتی نیز بر میخوریم:
در این راستا از حضرت علی(ع) نقل شده: «گاهی بندگانی را که صفت مهلک «کبر» و خود بزرگ بینی دارند به بلاها و بیماریهایی مبتلا میکند تا به ضعف و ذلت خود پی ببرند و این درد مهلک از وجودشان دور شود و به دنبال آن درهای رحمت و مغرفت به رویشان باز شود.»۱۷
و از طرفی بلاها به آدمی روحیهی قوی و صلابت میدهد و قدرت روحی و کمالات انسان را بالا میبرد؛ به خلاف انسانهای بیدرد که به شدت ضعیف و کم ظرفیت هستند.
نتیجهگیری:
با بررسی مجموع آیات و روایات مطرح شده به این نتیجه میرسیم که هر بلایی مثل زلزله و مشکلات دیگر ممکن است حکمتهای متعددی از حکمتهای مذکور را داشته باشد. یعنی ممکن است بلایی هم جنبهی امتحان هم عذاب یا موارد دیگر را داشته باشد.
از طرفی ممکن است بلاها برای هر شخصی یا گروهی، حکمت متناسب با آنها را داشته باشد مثلاً برای گنهکاران عذاب یا هشدار باشد و برای اهل ایمان امتحان یا ترفیع درجه یا تطهیر یا … باشد پس نمیتوان گفت همهی زلزلهزدگان فلان شهر اهل عذاب بودهاند یا همهی افرادی که بیمار هستند یا دچار گرفتاری هستند این عذاب الهی است.
در پایان توجه شما را به نکاتی چند جلب مینمایم:
۱. بلا معنا و مفهومی بس وسیع دارد و نیز مصادیق بزرگ و شدید و کوچک و ضعیف دارد، در مجموع هیچ مشکلی هر چند کوچک هم که باشد از دایرهی بلا و حکمت خارج نیست.
از امام صادق(ع) حکایت شده:
«خراشی که به بدن وارد میشود، یا سیلی خوردن یا به زمین افتادن و گرفتاری یا پاره شدن بند کفش همه و همه از مصادیق بلا هستند.»۱۸
۲. حکمتهایی که برای بلاها گفته شده است کلی میباشد. یعنی کسی نمیتواند بگوید: فلان بلا یا حادثه کدام یک از علتها را داشته مگر اولیاء الهی؛ شاید علت مخفی بودن راز و علت بلاها این باشد که انسانها نه به خود مغرور شوند و بگویند: ما از خوبان هستیم و خدا با این بلاها میخواهد درجه و مقام به ما بدهد … و نه ناامید شوند و بگویند: ما دیگر از رحمت خدا دور شدهایم، خدا ما را میخواهد عذاب کند که این نوع بلاها را برای ما فرستاده است.
ولى با این حال اگر حیران ماند و نتوانست تشخیص دهد که علت این گرفتارىها و یا نعمتها چیست دستور داریم که در حالت «خوف» و «رجا» باشیم تا مسیر کمال را بهتر طى کنیم.
ـ از طرفى «ترس» از ناپسند بودن عمل (و یا در مورد افرادى در حد کمال نبودن عمل.) و اینکه بلاها نتیجه گناهان ما باشد پس لازم است که توبه کنیم.
ـ و از طرفى امید و رجاء به لطف و رحمت خداوند رحمن و رحیم، که شاید این بلاها براى امتحان و ترفیع درجه ما باشد.
چنانچه قرآن کریم مىفرماید:
«پروردگار خود را (آشکارا) از روى تضرع، در پنهانى، بخوانید؛ (و از تجاوز دست بردارید که) او متجاوزان را دوست ندارد. و در زمین بعد از اصلاح آن فساد نکنید و او را با بیم و امید بخوانید (بیم از مسئولیتها و امید به رحمتش. و نیکى کنید) زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است.»۱۹
و امام صادق(ع) «بیم» و «امید» را به منزله دو بال براى حرکت بنده به سوى رضوان خداوند مىداند و مىفرماید:
«خوف و ترس به هیجان آورندهى قلب، و امید و رجاء یار و یاور نفس و روح است؛ و کسى که خدا را بشناسد از [عقاب] او مىترسد، و به سوى [فضل و لطف و رحمت] او امیدوار خواهد بود، و این دو [بیم و امید] دو بال ایمان هستند که بنده با آنها پرواز مىکند تا برسد به درجه رضوان خداوند متعال. و [خوف و رجاء] دو چشم بیناى عقل بنده هستند که توسط آن از وعده و وعیدهاى خداى متعال با خبر مىشود… و اگر فردى با «خوف» و «رجاء» [همراه هم] خدا را عبادت کند نه تنها گمراه نمىشود بلکه به آرزوهاى [مادى و معنوى ]خود نیز مىرسد.»۲۰
در پایان باید عرض کنیم: «امید و رجاء» عامل بازدارنده از تبدیل شدن «خوف» به «یأس و ناامیدى» از رحمت خداست [که خود از گناهان کبیره است] و «خوف» عامل بازدارنده از تبدیل شدن «امید» به «بىتفاوتى» و فرار از خواستههاى الهى مىباشد. و در برخى افراد نیز خوف مانع از «غرور» آنها نسبت به اعمالشان مىشود.
لذا با این نگرش، جنبههاى تربیتى «خوف و رجاء» بیشتر خود نمایى مىکند.
که انسان امیدوار از رحمت خدا مأیوس نمىشود.
چرا که انسان با حالت خوف با «استغفار» و انجام «اعمال صالح» و «جبران کاستىها» به رحمت خداوند متعال امیدوار مىشود.
۳. علت و فلسفه بلا هر چه باشد جز خیر و حق چیزی نیست چرا که یا برای آزمایش است پس زمینهای برای رشد ماست و خیر محض میباشد؛ یا اینکه برای پاک شدن یا بالارفتن درجه یا هشدار به انسانها… که همه برای ما خیر است، و از روی رحمت و به صلاح آدمی است؛ و اگر برای عذاب هم که باشد اولاً پس از مهلت زیاد و بخشش فراوان و همچنین بعد از اتمام حجت بوده است. ثانیاً همان نوع بلا هم جهات خیر فراوانی برای انسانها در بر دارد. پس حق و شایسته است.
در همین راستا از حضرت علی(ع) نقل شده که میفرماید:
«باکی ندارم که وقتی صبح میکنم فقیر شده باشم یا ثروتمند یا مریض یا سالم، چرا که خداوند متعال میفرماید: «من با مومن جز آنچه که خیر اوست انجام نمیدهم.»۲۱
و باباطاهر میگوید:
یکی درد و یکی درمــان پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
یکی وصل و یکی هجران پسندد
پسندم آنچه را جانان پسندد
۴. خداوند متعال به خاطر رحمت بیانتهایی که دارد حتی در مواردی که درصدد عذاب قوم یا شخصی بر میآید باز هم راهنمایی برای پیشگیری قرار داده است. از جمله پیامبر خدا(ص) میفرماید: «بلا را بوسیلهی دعا دفع کنید.»۲۲
و در حدیث دیگر میفرماید: «بوسیله استغفار ابواب بلا را ببندید. و به عنوان مثال در مورد دفع زلزلهها، نمازها و دعاهایی از اهل بیت(ع) نقل شده است که میتوانید جهت اطلاع بیشتر به کتاب شریف من لایحضره الفقیه ج ۱ ص ۵۴۴ مراجعه نمائید.»
۵. واضح است که دلایلی که برای وقوع بلاها و زلزلهها ذکر شد با ادلهای که دانشمندان علوم طبیعی برای وقوع چنین بلاهایی ذکر میکنند هیچ منافاتی ندارد چرا که آنچه ما گفتیم دلایل اصلی و معنوی است و آنچه ایشان میگویند دلایل ظاهری و مادی حوادث است و سنت خداوند بر این است که اموری که میخواهد انجام دهد بوسیلهی قواعد ظاهری و در مجاری مادی انجام میدهد پس دلائل ظاهری در طول دلائل اصلی و معنوی مذکور است، نه در عرض آن؛ و هیچ منافاتی با هم ندارند.
پی نوشت :
۱ . انبیاء / ۳۵ و همچنین آیات دیگر مانند: بقره / ۱۵۵.
۲ . ملک / ۲. «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ»
۳ . شوری / ۳۰. «وَمَا أَصَابَکُم مِن مُصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ»
۴ . مستدرک، ج ۱۳، ص ۳۳۳.
۵ . من لایحضره، ج ۱، ص ۵۲۴.
۶ . سجده / ۲۱. «وَلَنُذِیقَنَّهُم مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»
۷ . بحار ، ج ۶۷، ص ۲۲۹.
۸ . بقره / ۱۵۵.
۹ . المتحیص، ج ۵۹، ص ۱۲۵.
۱۰ . بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۴.
۱۱ . بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۱۲.
۱۲ . بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۷۴.
۱۳ . یوسف / ۱۰۵. «وَکَأَیِّن مِنْ آیَهٍ فِی السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ»
۱۴ . تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۵۷.
۱۵ . اعلام الدین، ص ۴۳۳.
۱۶ . بحارالانوار، ۸۱/۱۹۴/۵۲.
۱۷ . شرح نهج ابن ابی الحدید، ج ۱۳، ص ۱۵۶
۱۸ . بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۱۹۱.
۱۹ . «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْیَهً إِنَّهُ لاَیُحِبُّ الْمُعْتَدینَ * وَلاَ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفاً وَطَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ» اعراف / ۵۵ و ۵۶.
۲۰ . مصباح الشریعه، باب ۸۵، (خوف و رجاء).
۲۱ . التمهید ج ۵۷، ص ۱۱۴.
۲۲ . بحار، ج ۶۳، ص ۲۸۸.