شیعه نیوز:
پرسش
طبق آنچه که در حدیث ذیل بیان گردیده است؛ چرا در روز معاد، پیری یک نور مشعشع (ساطع) است. (آنجا که در حدیث بیان میدارد هیچ چیزی را ندیدم که به سوی آن شتابندهتر از سپیدی موی به سوی مؤمن باشد ...؟ «الإمامُ الصّادقُ( علیه السلام ): ما رَأیتُ شَیئاً أسرَعَ إلى شیءٍ مِن الشَّیبِ إلَى المؤمنِ، وإنّهُ وَقارٌ للمؤمِنِ فی الدنیا، ونورُ ساطِعٌ یَومَ القِیامَةِ، بهِ وَقَّرَ اللّهُ تعالى خَلیلَهُ إبراهیمَ( علیه السلام )، فقالَ: ما هذا یا رَبِّ ؟ قالَ لَهُ: هذا وَقارٌ ، فقالَ: یا رَبِّ زِدنی وَقاراً».
پاسخ اجمالی
در دین مقدس اسلام، پیری و سالخوردگی برای افراد سالخورده امتیازی قرار داده شده، جهت احترام نمودن دیگران به آنها و در این زمینه دو دسته روایات وجود دارد که دستهای از روایات، به طور اطلاق، احترام به سالخوردگان را مورد تأیید و تأکید قرار دادهاند، چنانکه رسول اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) میفرماید: «هر كس فضل و حرمت پيرى را به جهت سالش بشناسد و او را احترام نمايد، خدا او را از ترس و هراس روز قيامت ايمن و آسوده گرداند».[1]
امام صادق( علیه السلام ) فرمود: «از ما نیست کسی که به پیران ما احترام نگذارد و به کودکان ما رحم نکند».[2]
دسته دیگر از روایات نیز پیرامون احترام به سالخورده مسلمان و با ایمان وارد شدهاند و بر آن تأکید دارند.
پیامبر گرامی اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) میفرماید: «هر کس مسلمانی را که در اسلام، مویش را سفید نموده احترام کند، خداوند او را از ترس و هراس در قیامت ایمن نگهمیدارد».[3]
امام صادق( علیه السلام ) فرمود: «احترام کردن به مؤمن سپيد موى، بخشی از احترام به پروردگار است. هر كس مؤمنى را گرامى دارد، به گرامى داشتن خدا آغاز كرده است، و هر كس مؤمنی سپيد موى را سبک شمارد، خدا كسى را بگمارد كه پيش از مرگش او را سبک شمارد».[4]
برای شخص پیر و سالخورده مسلمان، بویژه با ایمان، علاوه بر احترام دنیوی که در دین برای او سفارش شده است، امتیاز خاصی نیز در قیامت قرار داده شده که این سپیدی مو برای او در قیامت، نوری تابان و درخشان خواهد بود.
امام صادق( علیه السلام ) در این باره میفرماید: «ندیدم چيزى را شتابندهتر به چيزى از سپيدى مو به مؤمن، به راستى كه آن وقار مؤمن است در دنيا و نورى تابان و درخشان است در روز قيامت. خداوند، به سپیدی مو با وقار كرد خليل و دوستش ابراهيم را كه گفت: پروردگارا اين چيست و خدا به او فرمود: اين وقار است، پس گفت: پروردگارا وقارم را زیاد فرما».[5]
همچنین آن حضرت( علیه السلام ) در جایی دیگر فرمود: «مردى خدمت پيامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) آمد، حضرت به سپيدىهاى ريش او نگاه كرده فرمود نورى است كه هر كس در اسلام مويش سپيد شود، آن سپيدى در قيامت براى او نور خواهد بود».[6]
یکی از دلایل اینکه نشانه سالمندی برای مؤمن در روز قیامت، نوری تابان خواهد بود؛ این است که شخص سالخورده به جهت زندگی طولانی در این دنیا فرصت بیشتری برای عبادت پروردگار و کسب مراتب ایمان و رهایی از تاریکی و ظلمت جهل و نفس داشته است؛ و چون از این فرصت استفاده نموده و با کسب نور ایمان – که به دلالت آیات متعددی از قرآن کریم،[7] نوری ربانی است که خداوند بر مقتضای قضا و قدر خود در قلب مؤمن قرار میدهد-[8] بر نورانیت دل و جان خود افزوده است، خداوند متعال، در روز قیامت موهایش را نشانهای از نورانیت جانش که با عبادت و کسب مراحل و درجات ایمان به دست آورده بود، قرار میدهد.
[1]. «مَنْ عَرَفَ فَضْلَ كَبِيرٍ لِسِنِّهِ فَوَقَّرَهُ آمَنَهُ اللَّهُ مِنْ فَزَعِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ»، كلينى، محمد، الكافي، محقق، مصحح، غفارى، على اكبر، آخوندى، محمد، ج 2، ص 658، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
[2]. «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُوَقِّرْ كَبِيرَنَا، وَ يَرْحَمْ صَغِيرَنَا»، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، هداية الأمة إلى أحكام الأئمة ( علیه السلام )، ج 5، ص 156، آستانة الرضوية المقدسة، مجمع البحوث الإسلامية، مشهد، چاپ اول، 1414 ق.
[3]. «مَنْ وَقَّرَ ذَا شَيْبَةٍ فِي الْإِسْلَامِ آمَنَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلّ َمِن ْفَزَعِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ»، كافي، ج 2، ص 658.
[4]. «مِنْ إِجْلَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِجْلَالُ الْمُؤْمِنِ ذِي الشَّيْبَةِ وَ مَنْ أَكْرَمَ مُؤْمِناً فَبِكَرَامَةِ اللَّهِ بَدَأَ وَ مَنِ اسْتَخَفَّ بِمُؤْمِنٍ ذِي شَيْبَةٍ أَرْسَلَ اللَّهُ إِلَيْهِ مَنْ يَسْتَخِفُّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ»، كافي، ج 2، ص 658.
[5]. شیخ طوسی، الأمالي، النص، ص 699، دار الثقافة، قم، چاپ اول، 1414 ق.
[6]. كافي، ج 6، ص 480.
[7]. «وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ»، نور، 40؛ «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ»، جمعه، 4؛ «وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ»، اعراف، 178؛ «ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ»، انعام، 88.
[8]. صدر الدين شيرازى، محمد، شرح أصول الكافی، محقق، مصحح، خواجوى، محمد، ج 1، ص 207، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، تهران، چاپ اوّل، 1383ش.
T