شیعه نیوز:
پرسش
روایتی شنیدم مبنی بر اینکه نفرین مرد بر همسرش مستجاب نمیشود؟ 1. آیا صحیح است یا خیر؟ 2. چه دلیلی میتواند داشته باشد؟ آیا میتوان گفت به دلیل حق بزرگی که مرد بر همسرش دارد... خداوند نفرین او را مستجاب نمیکند؛ زیرا که به دلیل این حق بزرگ این نفرین به استجابت بسیار نزدیک است و خداوند مانع این موضوع شده است؟
پاسخ اجمالی
در مورد پرسش مطرح شده روایاتی وجود دارد، اما در این فرصت با بیان یکی از آنها، موضوع را تحلیل و بررسی میکنیم.
امام صادق( علیه السلام ) میفرماید: «سه گروه هستند که دعایشان مستجاب نمیشود:
یک. کسی مالی داشته باشد و بیمورد تمام آنرا انفاق کند، بعد بگوید پروردگارا به من روزی عطا کن. خداوند -عزّ و جلّ- میفرماید: آیا به تو روزی نداده بودم.
دو. کسی در خانهاش بنشیند و برای به دست آوردن روزی تلاش نکند و از خدا درخواست روزی کند خداوند -عزّ و جلّ- میفرماید: آیا راه به دست آوردن روزی را برایت قرار ندادم.
سه. مردی که همسرش او را اذیت میکند[1] و او میگوید: خدایا! مرا از دست او نجات بده، خداوند میفرماید: آیا کار او را به تو واگذار نکردم».[2]
با توجه به این روایت و روایات مشابه باید گفت:
1. نفرینی که در اینجا مطرح شده به معنای رها و خلاص شدن از همسر با آن اوصاف است که از جمله آن میتواند تقاضای مرگ همسر و حتی مرگ خودش باشد.
2. عصبانیتهایی که منجر به نفرینهای سخت مثل آرزوی مرگ، میشود یا به صورت غیر جدّی بوده که در این صورت اصلاً استحقاق استجابت ندارد و یا اینکه آن قدر فشار از ناحیه همسر بر او زیاد است که به طور جدّی به مرگ راضی است و این زمانی است که به اصطلاح کارد به استخوان رسیده باشد.
3. در این صورت بهترین راهکار چیست؟ یا باید بسوزد و بسازد که این خود دو صورت دارد:
الف. در برخی از موارد مانعی وجود دارد که چارهای جز صبر ندارد؛ مثلاً فرزندانی از آن همسر دارد برای خراب نشدن آینده آنان مجبور است تحمّل کند که در این صورت نفرین هم معنا ندارد که در هر صورت وجود وی لازم است.
ب. یا اینکه مانعی وجود ندارد؛ لذا دلیلی برای صبر نمیبیند. به سخن دیگر، از یک طرف آن قدر فشار و سختی زیاد است که به مرگ راضی است و از طرف دیگر دلیلی موجّه برای تحمّل این همه سختی وجود ندارد، در این صورت که راهی برای اصلاح وجود ندارد، به هیچ وجه با هم تفاهم نداشتند، راهکار آن است که از طلاق - که بدترین حلال است[3] - کمک گیرد، نه آنکه زن را همچنان در قید ازدواج خود نگه داشته و آرزوی مرگ برای او کند.
[1]. در روایتی دیگر دارد: به گونهای که آن زن او را مورد آزار و اذیت قرار میدهد، دنیا را برای او تنگ و تار میکند و آخرتش را تباه میکند: «فَهِیَ تُؤْذِیهِ وَ تُضَارُّهُ، وَ تَعِیبُ عَلَیْهِ دُنْیَاهُ، وَ تُنَغِّصُهَا، وَ تُکَدِّرُهَا، وَ تُفْسِدُ عَلَیْهِ آخِرَتَهُ»، تفسیر منسوب به امام حسن عسکری( علیه السلام )، ص 652، انتشارات مدرسه امام مهدى( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )، قم، 1409ق.
[2]. «أَحَدُهُمْ رَجُلٌ کَانَ لَهُ مَالٌ فَأَنْفَقَهُ فِی غَیْرِ وَجْهِهِ ثُمَّ قَالَ یَا رَبِّ ارْزُقْنِی فَیَقُولُ الرَّبُّ عَزَّ وَ جَلَّ أَ لَمْ أَرْزُقْکَ وَ رَجُلٌ جَلَسَ فِی بَیْتِهِ وَ لَا یَسْعَى فِی طَلَبِ الرِّزْقِ وَ یَقُولُ یَا رَبِّ ارْزُقْنِی فَیَقُولُ الرَّبُّ عَزَّ وَ جَلَّ أَ لَمْ أَجْعَلْ لَکَ سَبِیلًا إِلَى طَلَبِ الرِّزْقِ وَ رَجُلٌ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِیهِ فَیَقُولُ یَا رَبِّ خَلِّصْنِی مِنْهَا فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَ لَمْ أَجْعَلْ أَمْرَهَا بِیَدِکَ»؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 69، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، قم، 1404ق.
[3]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ( علیه السلام ) قَالَ مَا مِنْ شَیْءٍ مِمَّا أَحَلَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَبْغَضَ إِلَیْهِ مِنَ الطَّلَاقِ»؛ از امام صادق ( علیه السلام ) نقل شده است: از چیزهایی که خداوند حلال نموده چیزی مبغوضتر از طلاق نیست. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 54، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
T