به گزارش «شیعه نیوز»، بدهبستان سیاست و مذهب در عربستان با پیوند آلسعود و آلشیخ شکلگرفته و فرقه وهابیت تبدیل به توجیهگر رفتار و عملکرد سیاسی حکومت آلسعود بر عربستان شدهاست.
از ویژگیهای بارز ساختار قدرت در نظام پادشاهی عربستان روابط قدرت میان افراد و جریانهایی است که در شکلدهی به ساختار سیاسی و توزیع قدرت نقش دارند. خانواده سلطنتی، رهبران مذهبی، قبایل، تکنوکراتها و بازرگان از گروههای اصلی محسوب میشوند که سهمی را در قدرت دارند. در این میان نهاد مذهبی پس از خاندان سلطنتی در جایگاه دوم قرار دارد.
اسناد تاریخی بیانگر آن است که از زمان پیدایش جریان وهابیت در عربستان، میان آلسعود و «محمد بن عبدالوهاب» پایهگذار وهابیت ارتباط تنگانگی در جریان بوده و زمانی که محمد بن عبدالوهاب به دلیل آموزههای خود با مخالفت علمای اسلام روبرو شد «محمد بن سعود» بنیانگذار دولت نخست آل سعود از عقاید او پشتیبانی کرد و بدین ترتیب پیمانی میان آن دو شکل گرفت که بر اساس آن حکومت در دست محمد بن سعود و تبلیغ در دست محمد بن عبدالوهاب باشد.
پس از آن نیز دولتهای عربستان همواره برای مقابله با مخالفان و چالشهای داخلی از ابزار وهابیت بهره بردهاند. از آن زمان تاکنون علمای وهابی وظیفه مشروعیت دادن مذهبی به رفتارها و قوانین ال سعود را بر عهده دارند. آنان مهر تایید بر تصمیمهای رسمی میزنند و در این زمینه احکام دینی صادر میکنند و حتی میتوان گفت که نفوذ وهابیت فراتر از نقش رسمی نهاد دینی است.
مناسبات وهابیت و آلسعود
همچنان که اشاره شد، قدرت در عربستان بین دو خاندان یعنی آل سعود و آل شیخ تقسیم شده است. در واقع قدرت سیاسی به آل سعود و قدرت دینی به آل شیخ واگذار شده و دو طرف در اتحاد و توافقی نانوشته خود را موظف به رعایت این مرزبندی دانستهاند.
وهابیت به طور مشخص نقش حامی ایدئولوژیک در تشکیل دولت واحد را ایفا کرد و نظام عربستان برای ادامه حیات از وهابیت به عنوان یک ابزار ایدئولوژیک بهره برده است. وهابیت در جامعه عربستان، هرگونه مخالفت با نظام آل سعود را مخالفت با ولیامر و هم طراز با کفر و خروج از دین میداند و افراد جامعه را از آن نهیمیکنند و با این شیوه رقبای آل سعود را تضعیف و حذف میکنند.
علمای وهابیت نه تنها شهروندان عربستان را آموزش میدهند که از سردمداران خود اطاعت کنند بلکه توجیه کننده رفتارهای آنان نیز هستند. این وضعیت سبب شده است صاحبنظران از وهابیت به عنوان مایه قوام و دوام و شیشه عمر سعودیها نام ببرند.
با توجه به اینکه علمای وهابی از نفوذ عقیدتی خود در جامعه به صورت ابزاری برای توجیه رفتار و عملکرد سیاسی خاندان آل سعود بهره میگیرند از این رو، آنان در عرصه قدرت از جایگاه قابل ملاحظهای برخوردارند.
پس از شاهزادگان سعودی، جناح مذهبی در قالب وهابیت در عربستان دومین جریان قدرتمند به شمار میرود. علمای درباری وهابیت با فتواهای خود به عملکرد و رفتار سیاسی خاندان سعودی مشروعیت میدهند و حاکمان نیز در مقابل، علمای وهابیت را از مواهب مادی و معنوی بهرهمند میسازند و فراتر از یک نهاد دینی، سهمی از قدرت را در سطوح بالای نظام از جمله وزاتخانههای اوقاف، دعوت و ارشاد، دادگستری و حج و امور اسلامی را به آنان واگذار کردهاند.
همچنین تشکلات مذهبی سازمانهای داخلی دیگری از جمله هیات امر به معروف و نهی از منکر، شورای عالی امور اسلامی و علمای ارشد و دانشگاههای دینی اسلامی در اختیار آنان است. آل سعود در خارج کشور از فعالیت وهابیها و صدور ایدئولوژی وهابیت در همه نقاط جهان حمایت میکنند.
بنیادگرایان وهابی از پشتیبانی سران آل سعود برای تبلیغ عقاید و اندیشههای خود استفاده میکنند. آنان با اقداماتی چون ساخت مساجد، اعطای بورسیه تحصیلی، ایجاد سازمانهای خیریه و نهادهای مذهبی و انتشارات در این راستا عمل میکنند. در واقع منفعت علمای وهابی سبب شده است تا همواره وهابیت در برابر دربار سعودی کوتاه آمده و اقدامات آل سعود را تایید کنند.
آینده روابط وهابیت و آل سعود در راستای چشم انداز ۲۰۳۰
ساختار حاکمیتی عربستان به دلیل نوعی تقسیم قدرت میان نهاد دینی و نهاد سیاسی، ساختاری پیچیده است. طی بیش از هشت دهه گذشته اتحاد آل سعود و آل شیخ همواره پابرجا بوده است. از رو، همواره به دنبال هرگونه تغییری در عربستان، درباره آینده و سرنوشت اتحاد آل سعود و وهابیت گمانهزنیهایی مطرح میشود.
اکنون یکی از شاخصهای مهمی که میتواند در کیفیت روابط خاندان آل سعود با علمای وهابی در عربستان تاثیرگذار خواهد بود، طرح چشمانداز ۲۰۳۰ «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان است.در این طرح روی مسائل اقتصادی تاکید شده و یک اقتصاد مبتنیبر زیرساختهای غیرنفتی در آن دنبال میشود. ولیعهد عربستان در طرح چشمانداز۲۰۳۰ بر سه محور «جامعهی بانشاط، اقتصاد شکوفا و ملت آرمانگرا» تاکید کرده و با تکیه بر این سه اصل در تعریف وهابیت مطلوب میگوید «اصول اسلام پیشران ما به سوی اهداف والا است، اعتدال، بردباری، نظم، برابری و شفافیت، سنگ بنای موفقیت ما خواهد بود». با این حال، وجود بندهایی مانند ارتقای جایگاه زنان، باز شدن درهای عربستان سعودی بر روی سرمایهگذاریهای خارجی در زمینههای مختلف بهویژه گردشگری، شفافیت اطلاعات و دسترسی به اطلاعات آزاد، افزایش سهم بخش خصوصی، رقابتی شدن و مواردی از این قبیل در این طرح نشان میدهد که نمیتوان این چشمانداز ۲۰۳۰ را صرفا یک طرح اقتصادی دانست و این طرح پتانسیل ایجاد تغییرات فرهنگی و اجتماعی را در خود دارد.
اصلاحات بن سلمان مشخصا بر خلاف آموزههای وهابیت است و سنتهای حاکم بر جامعه عربستان را به چالش کشیده است و این موضوع میتواند پس از مرگ «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه کنونی عربستان و نشستن محمد بن سلمان بر اریکه قدرت تقابل نهاد دینی و سیاسی در عربستان را به دنبال داشته باشد و به اتحاد مردان دین و شمشیر پایان دهد و پیامدهای ناگواری برای طرح بن سلمان به دنبال داشته باشد.
--------
منابع:
۱: فصلنامه پژوهش های سیاسی جهان اسلام، سال پنجم، شماره چهارم، زمستان ۱۳۹۴، صص ۸۸ تا ۱۱۱ (http://priw.ir/article-۱-۲۸۵-fa.pdf)
۲: پایگاه تخصصی وهابیت پژوهشی و جریان های سلفی، مقاله «آینده اتحاد ال شیخ و ال سعود در پرتو اصلاحات اجتماعی»
(http://alwahabiyah.com/fa/Article/View/۱۳۰۹۳۵)
۳: «حاکمیت نظام سیاسی قبیله محور در عربستان سعودی»، فصلنامه پژوهش های منطقه ای، سال پنجم شماره ۱۵ ، بهار ۱۳۹۶ (https://www.magiran.com/paper/۱۹۱۹۹۱۱)
۴: «وهابیت مطلوب محمد بن سلمان، ویژگی ها و چالش ها»، مجموعه مقالات مهرماه ۹۶، اندیشکده راهبردی تبیین(http://tabyincenter.ir/wp-content/uploads/۲۰۱۷/۱۰/A۵-۲۱۳۲۴.pdf)
۵: سند چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی، مرکز تحقیقات راهبردی دفاعی، ۲۳/۳/۱۳۹۵