۰

پیامبر(صلي الله عليه و آله) پیش از بعثت چه دینی داشتند؟

کد خبر: ۲۲۰۷۵
۱۱:۱۸ - ۰۹ تير ۱۳۹۰
SHIA-NEWS شيعه نيوز:

به گزارش «شيعه نيوز» به نقل از مشرق ، بى شك پيغمبر گرامى اسلام (صلي الله عليه و آله) قبل از بعثت، از يكتاپرستى دور نشد، از هر نوع شرك پاك بود و هرگز بر بت سجده نكرد. تاريخ‏زندگى او نيز به خوبى اين معنى را منعكس مى‏كند، بدان گونه كه در نوجوانى وقتى بحيرا او را به لات و عزّى قسم داد، محمد(صلي الله عليه و آله) آن دو را مبغوض‏ترين چيز براى خود برشمرد (دلائل النبوه، بيهقى، ج۲، ص۳۵).

از اميرمؤمنان (عليه السلام) درباره رسول خدا (صلي الله عليه و آله) سوال شد كه :
آيا بتى را - حتى براى يك بار - عبادت كرده است؟ حضرت فرمود: نه . سوال شد: آيا خمر نوشيده است؟ فرمود: نه (سبل الهدى و الرشاد، ج۲، ص ۲۰۰).
ابن اسحاق میگويد:

«رسول خدا)ص( در حالى به جوانى رسيد كه خداوند او را مراقبت كرده و از پليدهاى جاهلى حفاظت مى‏كرد زيرا اراده آن داشت تاكرامت رسالت به او دهد».( سيره ابن اسحاق، ص ۷۸ و ر.ك: السيره النبويه، ابن هشام، ج ۱، ص ۱۸۳)

اما درباره آيين او پيش از نبوت چند نظر وجود دارد :
۱. برخي او را پيرو آئين مسيح(عليه السلام) می‏دانند، چرا كه قبل از بعثت پيامب(صلي الله عليه و آله) آئين رسمى و غير منسوخ آئين او بوده است.

۲. برخي او را پيرو آئين ابراهيم(عليه السلام) مى‏دانند، چرا كه او «شيخ الانبياء» و پدر پيامبران است و در بعضى از آيات قرآن، آئين اسلام به عنوان‏آئين ابراهيم معرفى شده است(حج، آيه ۷۸). گرايش حنيفى از گرايش‏هاى شناخته شده در مكه بود و به ويژه در ميان بنى هاشم و ديگر تيره‏هاى‏قريش افرادى خود را ابراهيمى مذهب مى‏دانسته‏اند و گفته ابن اسحاق كه پيامبر پيش از بعثت بر دين قومش بود را مى‏توان در اين‏راستا تفسير كرد.( سيره رسول خدا، رسول جعفريان، ص ۲۵۳)

۳. بعضى نيز گفته اند مى‏دانيم آئينى داشته است اما آيين او بر ما روشن نيست!

۴. اينكه پيامب(صلي الله عليه و آله) شخصاً برنامه خاصى از سوى خداوند داشته كه بر طبق آن عمل مى‏كرده‏است و در حقيقت این آئين مخصوص‏خودش بوده است، و اين آيين تا زمانى كه اسلام بر او نازل گشت، ادامه داشت.

شاهد اين سخن حديثى است كه در نهج البلاغه‏آمده‏است كه مي گويد: «H}و لقد قرن الله به صلى الله عليه و آله من لدن ان كان فطيما اعظم ملك من ملائكته يسلك به طريق المكارم ومحاسن اخلاق العالم ليله و نهاره...{H؛( نهج البلاغه فيض الاسلام، جز ۴، خطبه ۲۳۴، بند ۶۱ ص ۸۱۱ چاپ وزيرى ؛ نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه ۱۹۲ ص ۳۰۰ ) خداوند از آن زمان كه رسول خدا از شير بازگرفته شد بزرگترين فرشته اش را قرين وى‏ساخت، تا شب و روز او را به راههاى مكارم، و طرق اخلاق نيك سوق دهد».

مأموريت چنين فرشته اى دليل بر وجود يك برنامه اختصاصى است. شاهد ديگر اينكه در هيچ تاريخى نقل نشده است كه پيغمبر اسلام(صلي الله عليه و آله) در معابد يهود و يا نصارى يا مذهب ديگر مشغول عبادت شده باشد، نه در كنار كفار در بتخانه بود، و نه در كنار اهل‏كتاب در معابد آنان، در عين حال پيوسته خط و طريق توحيد را ادامه مى‏داد، و به اصول اخلاق و عبادت الهى سخت پاى بند بود.روايات متعددى نيز در منابع اسلامى آمده است كه پيامب(صلي الله عليه و آله) از آغاز عمرش مؤيد به روح القدس بود و با چنين تأييد مسلماً براساس الهام روح القدس عمل مى‏كرد. علامه مجلسى معتقد است از آن زمانى كه حضرت محمد به رشد عقلى رسيد پيامبر بود. به‏اعتقاد او، پيامبر اسلام قبل از مقام رسالت داراى مقام نبوت بوده، گاه فرشتگان با او سخن مي گفتند، و صداى آنها را مى‏شنيد، و گاه دررؤياى صادقه به او الهام الهى مى‏شد، و بعد از چهل سال به مقام رسالت رسيد و قرآن و اسلام رسماً بر او نازل شد.( بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۷۱)

ميرزاى قمى مى گويد: حق اين است كه پيامبر اسلام پيش از بعثت بر اساس دين خودش عبادت مى كرد چون آن حضرت از همه‏پيامبران برتر است و اگر پيامبراسلام تا چهل سالگى پيامبر نباشد در اين صورت حضرت عيسى، و حضرت يحيى از آن حضرت‏برتر خواهند بود. چون حضرت عيسى و حضرت يحيى در بچگى پيامبر بودند.( قوانين الاصول، ج۱، ص ۲۵۵ ،چاپ رحلى سنگى قديمى)

ابن ابى الحديد روايتى را از حضرت امام باقر عليه السلام نقل مى‏كند كه فرمود:
خداوند بر همه پيامبران خود فرشتگان را گماشته است. مأموريت اين فرشته ها محافظت از اعمال آنها و تبليغ رسالت مى باشد. خداوند از آن زمان كه حضرت محمد(صلي الله عليه و آله)از شير گرفته شد، فرشته بزرگى را بر آن حضرت گماشت. اين فرشته آن جناب را به‏سوى خيرات و اخلاق خوب هدايت مى كرد و از بديها و اخلاق بد باز مى داشت و همين فرشته بود كه پيش از آنكه آن حضرت به‏درجه رسالت برسد او را با «السلام عليك يا رسول الله» صدا مى كرد و پيامبر هنوز جوان بود كه با اين جمله صدا زده مى شد.( شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۱۳، ص ۲۰۷ .)

همچنین همه شرايع آسمانى بعد از حضرت ابراهيم(عليه السلام) را به يك معنا آيين ابراهيمى مى‏خوانند الان مسلمانان، مسيحيان و يهوديان ، پيرو دين حنيف ابراهيمى نيز شمرده مى‏شوند. اين مسأله نافى پيروى از پيامبران بعد از حضرت ابراهيم(عليه السلام)نيست؛ بلكه مقصود از «آيين ابراهيم» همان آيين توحيد و يكتاپرستى است و شايد اشتهار آن به جهت بروز و جلوه بسيار نيرومند توحيدى آيين حضرت ابراهيم(عليه السلام) و نقش برجسته آن در مبارزه با مظاهر شرك ‏باشد؛ هرچند انبياى پيشين و پسين نيز موحد بوده‏اند. در عين حال گاه شرايط اجتماعى، يكى از جلوه‏هاى اولياى دين و يا تعاليم آن رابارزتر و آشكارتر مى‏كند. همين مسأله در مورد يكتاپرستى صادق است ؛ يعنى ، تأثير تاريخى حضرت ابراهيم(عليه السلام) دراين مسأله ، بسيار گسترده و شفاف است و همين باعث شده كه همه يكتاپرستان پس از آن حضرت را ، ابراهيمى مى‏خوانند.

لازم به ذكر است اگر پيروى پيامبر از حضرت ابراهيم را بپذيريم، اين پيروى به معناى التزام پيامبر به شريعت ابراهيم نيست بلكه به‏معناى هم سويى در عقايد يعنى توحيدى بودن است و اين مساله وصف دين حضرت موسى(عليه السلام) و حضرت عيسى(عليه السلام)نيز بوده است‏كه همه به اديان ابراهيمى اشتهار داشته اند.

با توجه به برگزيدگى پاسخ چهارم، اين نكته را مى‏توان يادآور شد كه با جزم نمى‏توان آيينى را براى پيش از دوران بعثت پيامبر برشمرد و ليكن محمد(صلي الله عليه و آله) مومن موحدى بود كه خدا را مى‏پرستيد و نسبت به آنچه كه برايش شريعت الهى و دين حنيف‏ابراهيمى بود رهنمون مى‏ساخت، پايبند بود. همانا كه او برترين و كاملترين خلق در خلقت، رفتار وخرد بود و برترين فرشته نيز او را تعليم مى‏داد و به محاسن اخلاق راهنمايش مى‏كرد.( الصحيح، ج۲، ص ۱۹۷)،

نكته ديگر اين كه اگر پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله) به عنوان عيسوى مشهور مى‏شدند ، چه بسا اين مسأله باعث مى‏شد كه انحرافات پديد آمده و مسیحیان دين مسيح(عليه السلام) را به ايشان چسبانده و يا چنان تبليغ مى‏گردند كه پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) شريعت خود را از متون مسيحى دريافت كرده و با دستكارى‏هايى ادعاى نبوت نموده است.

نكته دیگر اینکه دليلى وجود ندارد كه پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله) لزوماً مى‏بايست مانند ديگران پيش از بعثت از آيين مسيح پيروى كند ؛ زيرا برحسب برخى از شواهد آن حضرت پيش از رسالت نيز تأييد شده از سوي خدا بوده‏اند ؛ يعنى به ايشان به گونه‏اى هرچند به صورت الهام و يا در خواب حقايق غيبى وحى مى‏شده و روح‏القدس همراه ايشان بوده است و براساس وظايف خاصى كه خداوند از ايشان مى‏خواسته ، عمل مى‏كرده‏اند ، ليكن در چهل سالگى به «رسالت» مبعوث گرديدند ؛ يعنى فرشته وحى و پيك الهى برايشان فرود آمد و تبليغ و دعوت اجتماعى به سوى آيين جديد الهى را بر دوش او نهاد.

براي اطلاعات بيشتر به اين مآخذ مي توان مراجعه كرد:،
۱. بحار الانوار ، ج ۱۸، ص ۲۷۱ تا ۲۸۱ به طور گسترده
۲. قوانين الاصول ، ميرزاي قمي، جلداول ص ۲۵۵.
۳. الصحيح من سيره النبي، ج ۱، ص ۱۵۶ چاپ جامعه مدرسين ،سه مجلدي
۴. سيره رسول خدا، جعفريان، ص ۱۸۲.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: