۰

آیا سلسله سند کتاب شواهد التنزیل سند صحیحی است؟

کتاب شواهد التنزیل، از کتاب هایی است که مورد توجه دانشمندان اسلامی قرار گرفته، اما در مورد مذهب نویسنده آن میان دانشمندان اختلاف است. برخی او را شیعه و جمعی او را پیرو مذهب ابو حنیفه می دانند.
کد خبر: ۲۲۰۶۲۹
۱۳:۰۲ - ۰۵ فروردين ۱۳۹۹

شیعه نیوز:
پرسش
سلام علیکم. آیا شما قادر خواهید بود تا به من بگویید که آیا زنجیره کتاب شواهد التنزیل زنجیره صحیحی است که به امام حسکانی می رسد؟ البته سنی ها بر این عقیده نیستند و می گویند این زنجیره درست نیست و این کتاب توسط امام حسکانی نوشته نشده است؟ با تشکر
پاسخ اجمالی

کتاب شواهد التنزیل، از کتاب هایی است که مورد توجه دانشمندان اسلامی قرار گرفته، اما در مورد مذهب نویسنده آن میان دانشمندان اختلاف است. برخی او را شیعه و جمعی او را پیرو مذهب ابو حنیفه می دانند. انگیزه تألیف این کتاب دفاع از شخصیت امام علی ( علیه السلام ) و آیات وارده در مورد آن حضرت است که توسط برخی متعصبان مورد تردید قرار گرفته بود. از آن جا که مؤلف کتاب شواهد التنزیل از محدثان اهل سنت بوده و در حوزه‏هاى علمى عامه، فعالیت علمى مى‏نمود، و مذاهب عامه در محل زندگى وى رواج داشت، از جوامع روایى عامه و راویان اهل سنت و جماعت بیشترین استفاده را نموده است؛ به همین جهت این کتاب از این جهت متمایز و منحصر به فرد است.
پاسخ تفصیلی

در پاسخ به پرسش شما این موضوع را در دو بخش بررسی می کنیم.

  1. شرح حال مؤلف (حاکم حسکانی)

در کتاب نامه ای که درباره زندگی نویسنده کتاب شواهد التنزیل و جایگاه این کتاب در میان دانشمندان نگاشته شده چنین آمده است:

نام مؤلف ابو القاسم عبید الله بن عبد الله بن احمد بن محمد بن احمد بن محمد بن حسکان قرشى عامدى نیشابورى است که به ابن حذاء و حاکم حسکانى شهرت دارد. وى از خاندان امیر عبد الله بن عامر بن کریز است که در زمان خلافت عثمان، خراسان را فتح کرد.

ولادت و وفات وى به درستى روشن نیست. ذهبى در تذکرة الحفاظ آورده که تا سال 470 هجرى زنده بوده و بعد از این تاریخ وفات نموده است؛ به همین خاطر وى را از بزرگان و دانشمندان قرن پنجم هجرى به حساب مى‏ آورند.

وى بر مذهب اهل سنت بوده و ذهبى در تذکره الحفاظ به حنفى بودن او تصریح نموده و او را «ابو القاسم عبید الله... حنفى» معرفى نموده است.

یعقوب جعفرى در این باره مى‏گوید: «مؤلف کتاب ابوالقاسم حاکم حسکانى از محدثان و حافظان بزرگ اهل سنت و اهل نیشابور بود و به گفته شاگردش عبد الغافر، او پیرو مذهب ابو حنیفه بود.

وى با توجه به برخى از آثارش که در فضائل و خصائص امیر المؤمنین على ( علیه السلام ) نگاشته شده، گرایش شدید به تشیع داشته است. از جمله این آثار می توان به "رساله خصائص امیر المؤمنین" و "رساله تصحیح ردّ الشمس" و کتاب مورد بحث یعنى "شواهد التنزیل" اشاره کرد. به همین خاطر ذهبى مى‏گوید: رساله از حسکانى دیدم که اثبات مى‏کرد وى شیعه است و در حدیث شناسى بسیار تواناست و آن رساله تصحیح خبر ردّ شمس براى على ( علیه السلام ) بود.

علامه آقا بزرگ تهرانى وى را به مناسبت تألیف "شواهد التنزیل" و دو رساله مذکور جزو مؤلفان شیعى به شمار آورده و در الذریعه به معرفى وى و شواهد التنزیل اقدام نموده است.

از مطالب بالا می توان نتیجه‏گیرى کرد که وى ابتدا بر مذهب حنفى بوده که بر اثر ممارست زیاد در حدیث شناسى و آگاهى بر کلیه اخبار و احادیث و دورى از تعصب و خامى، به شاهراه حقیقت رهنمون شده و مذهب حق را گزینش نموده و خود را در عداد فرهیختگان شیعى در آورده است.

حسکان بر وزن غضبان، نام روستایى از توابع نیشابور بوده است؛ به همین سبب برخى از اهل نیشابور که در آن مکان پا به عرصه حیات نهاده‏اند به حسکانى شهرت مى‏یابند.

وى عمر طولانى کرده و اسناد احادیث وى بسیار عالى است. اساتید و شاگردان حدیث وى بسیارند که بیان آنان در این مقال نشاید. وى نزد قاضى ابو العلاء صاعد بن محمد، فقه آموخت و در ادبیات عربى آن قدر ممارست نمود تا به درجه عالى رسید. البته تخصص وى در حدیث و رجال شناسى است. فهرست آثار وى به حدود صد تألیف می رسد که شاید مهم ترین آنها شواهد التنزیل است.

  1. کتاب شواهد التنزیل:

الف. انگیزه تألیف کتاب

مؤلف در مقدمه کتاب در انگیزه خود در نوشتن این کتاب چنین می گوید: برخى از دانشمندان که بر مردم ریاست مى‏کنند و از بزرگان و پیروان مذهب کرامیه هستند در روزگار ما حلقه درس و بحث تشکیل داده‏اند و گروه زیادى از دانشجویان علوم دینى به گرد آنان حلقه زده‏اند. متأسفانه این شخص به ظاهر دانشمند، با سخنان نادرست و عوام فریبانه به ساحت مقدس علوى خدشه وارد ساخته و یاوه گویى را به اعلا درجه رسانده و گفته: هیچ مفسرى متذکر نشده که سوره هل اتى (دهر، انسان) در شأن امام على ( علیه السلام ) و خاندان وى نازل شده است. وى پا را از این نیز فراتر نهاده و ادعا کرده که هیچ آیه‏اى در قرآن در شأن اهل بیت ( علیه السلام ) نازل نشده است؛ بنده با شنیدن این سخن بسیار تعجب کردم و از جسارت و جرأت وى حیرت کردم و سخن وى را بهتان بزرگ و دروغ سترگ قلمداد نمودم و منتظر اعتراض و انکار گسترده دانشمندان شدم، ولى دریغ و افسوس که هیچ اعتراضى نشد و هیچ فریادى به گوش نرسید. تنها کسی که در این زمینه اقدامى کرد استاد بزرگم ابو العلا صاعد بن محمد بود. وى برخى از شاگردانش را که در آن جلسه حضور داشتند سرزنش نمود و به این مقدار بسنده کرد و از نهى آنان چشم پوشى کرد، با این که ایشان به مسئله امر به معروف و نهى از منکر اهتمام فراوان دارد. این قضیه موجب شد بنده احساس وظیفه نمایم و عزم را جزم نمایم تا پاسخ این شبهه را به صورت مستدل و مستند ارائه نمایم و آن را در مجموعه‏اى گرد آورى کنم. بدین سبب به جمع‏ آورى روایات شأن نزول مخصوص امام على ( علیه السلام ) و خاندان وى پرداختم و به منابع گوناگون مراجعه شد و هر چه در این زمینه موجود بود در این کتاب گرد آورى کردم.

البته مولف در پایان کتاب متذکر این نکته مى‏شود که چون با شتاب این کار علمى را انجام داده، توفیق جمع آورى کلید احادیث شأن نزول فضائل على ( علیه السلام ) را بدست نیاورده و در واقع آنچه که در دسترس مؤلف بوده مطرح شده و از منابع دور از دسترس چشم‏پوشى کرده است.

ب. روش مؤلف در جمع آوری کتاب

وى در آغاز کتاب خطبه‏اى به عنوان مقدمه مطرح نموده که در آن به نامگذارى کتاب و انگیزه تالیف اشاره نموده پس از آن شش فصل ترتیب داده که عناوین هر یک از آنها به قرار زیر است.

در فصل نخستین اقوال و سخنان دانشمندان پیشین را پیرامون خصائص و فضائل امام على ( علیه السلام ) مطرح می سازد که برخى از آنان عبارتند از عبد الله بن عباس، احمد بن حنبل عبد الله بن عمر و عایشه.

در دومین فصل به سابقه علمى امام على ( علیه السلام ) در دو حوزه تلاوت و حفظ قرآن مى‏پردازد و روایات زیادى را بیان مى‏نماید.

در سومین فصل داستان گرد آورى قرآن را براى نخستین بار توسط امام على ( علیه السلام ) بعد از رحلت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و در اوائل خلافت ابو بکر مطرح مى‏نماید.

در چهارمین فصل سخن از شناخت امام على ( علیه السلام ) نسبت به معانى و حقائق قرآن و تخصص منحصر به فرد حضرت در علم به نزول قرآن در کلیه زمینه‏هاى گوناگون آن به میان مى‏آورد.

در پنجمین فصل اشاره‏اى گذرا به فراوانى اسباب نزول مربوط به فضائل امام على ( علیه السلام ) و عترت او مى‏نماید که تفصیل آن را به اصل کتاب ارجاع می دهد.

و در آخرین فصل به بیان این حدیث معروف مى‏پردازد که مصداق بارز «یا ایها الذین آمنوا» که در نود آیه تکرار شده، على ( علیه السلام ) است. این حدیث را از طریق هاى گوناگون نقل مى‏نماید به طوری که متواتر محسوب مى‏گردد.

سپس وارد اصل کتاب می شود و به ترتیب قرآن از سوره "فاتحه" تا سوره "ناس" هر آیه‏اى را که داراى شأن نزول ویژه اهل بیت پیامبر( علیه السلام ) است مطرح مى ‏سازد، پس از آن به نقل اسباب نزول و روایات آن از طریق عامه و خاصه مى‏پردازد.

وى در نقل احادیث هیچ تعصبى به خرج نمى‏ دهد و روایات را از طریق عامه و خاصه نقل مى‏نماید و تا جائی که مقدور باشد به کلیه منابع و مآخذ مراجعه مى‏نماید.

البته بیان این نکته ضرورى است که چون مولف از محدثان اهل سنت بوده و در حوزه‏هاى علمى عامه فعالیت علمى مى‏نموده و مذاهب عامه در محل زندگى وى رواج داشته، از جوامع روایى عامه و راویان اهل سنت و جماعت بیشترین استفاده را نموده است. به همین خاطر این کتاب از این جهت متمایز و منحصر به فرد است.

ب. مصادر کتاب

مؤلف در تدوین این کتاب از تمام مصادرى (سلسله سند) که در اختیار داشته استفاده نموده، وقتی که به روایات این کتاب مراجعه مى‏کنیم متوجه جامعیت آن می شویم. اینک به برخى از آنها اشاره می شود.

  1. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، 2. امام على ( علیه السلام )، 3. امام حسن ( علیه السلام ) 4. امام حسین( علیه السلام )، 5. امام باقر( علیه السلام )، 6. امام صادق( علیه السلام )، 7. عبد الله بن عباس که چندین طریق دارد: 1- 7. مجاهد، 2- 7. سعید بن جبیر، 3- 7. ضحاک، 4- 7. ابو صالح، 5- 7. عکرمه،
  2. جابر بن عبد الله انصارى، 9. عبد الله بن مسعود، 10. سلمان فارسى، 11. ابو عبد الرحمان سلمى، 12. سفیان ثورى، 13. حذیفه، 14. مقاتل بن سلیمان، 15، سلیم بن قیس، 16. ابو سعید خدرى.[1]

[1] مطالبی که بیان شد بر گرفته از نرم افزار جامع التفاسیر، تولید مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) قم است.

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: