به گزارش «شیعه نیوز»، مطلب پیش رو مقالهای با عنوان «تأملی بر مذهب و اخلاق در غنا» نوشته جورج اندرسون جونر استاد دانشکده دین و ارزشهای انسانی، دانشگاه کیپ کاست غناست که عبداله عباسی کارشناس توسعه روابط فرهنگی آفریقا و عربی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی آن را ترجمه کرده است.
تاکنون چندین محقق به طور گسترده در مورد دین و اخلاق نوشته اند. این نوشتهها عموماً تلاش میکنند به این سوال پاسخ دهند که چه چیزی اخلاق را تعیین میکند؟ برخی از محققان به شدت معتقدند که مذهب تعیین کننده اخلاق است، برخی تردید دارند و برخی دیگر چنین نظری را نمیپذیرند. چنین گفتمانی راه خود را در حوزه اخلاق آفریقا با دیدگاههای غربی و برخی افراد آفریقایی یافته است که معتقدند اخلاق آفریقاییها پایه مذهبی دارد. با وجود این بحث، برخی محققان غنایی استدلال کرده اند که آیا مذهب اخلاق آفریقاییها را تعیین میکند یا خیر؟ با این حال در غنا و در میان قبیله " آکان " باور عمومی اینست که این جامعه و سنت است که اخلاق اعضای خود را تعیین میکند و نه مذهب. این مقاله اینگونه استدلال میکند که عموماً این " جامعه و سنت " نیست که اخلاق قبیله آکان و مردم غنا را تعیین میکند، بلکه قبیله آکان و جامعه غنایی بر پایه مذهب رشد نموده و تقریباً همه سنتهای موجود در این کشور از مذهب سرچشمه میگیرند. با این استدلال؛ این مقاله نتیجه میگیرد که مذهب تعیین کننده اخلاق جامعه غنایی و از جمله قبیله آکان است، نه جامعه و سنت.
تاکنون محققین بسیاری درخصوص عامل تعیین کننده اخلاق مردم بحث نموده اند. در حالی که برخی از محققین براین باورند که مذهب عامل تعیین کننده اخلاق است، برخی دیگر معتقدند که عامل تعیین کننده اخلاق، جامعه و سنتهای مردم است. در غنا برخی از محققین بر این باورند که مذهب نقش تعیین کننده اخلاق در قبیله آکان غنا را دارد، اما به عکس مردم قبیله آکان معتقدند که این نقش را جامعه و سنتهای مردم ایفا میکنند. بهرحال عقیده من اینست که اولاً تا حدودی همه قبایل سنتی غنا از جمله قبیله آکان در محیط مذهبی رشد میکنند. ثانیاً تا حدودی تمام سنتهای موجود در فرهنگ غنا، ریشه در مذهب دارند. طی این مقاله به مرور برخی از بحثها در مورد عامل تعیین کننده اخلاق را بررسی و نتیجه گیری لازم را بیان خواهم نمود.
مذهب چیست؟
کلمه " مذهب " از واژه لاتین " Religio" گرفته شده است که به معنای "پیوند با یکدیگر" است. در طول قرنها، متفکران برجسته تعاریف خود را درباره اصطلاح " مذهب " ارائه نموده اند. با این حال عملاَ تعاریف بسیاری به وجود آمده است. در برخی موارد تعاریف بسیار محدود و یا بسیار وسیع بوده و در موارد دیگر تعاریف بسیار مبهم و فراگیر هستند، بطوری که این تعاریف به اندازه سایر حوزههای اندیشه انسانی مانند: روانشناسی، حقوق، اقتصاد، فیزیک و … محدود به مذهب نمیشوند. در این مقاله من تنها چند مورد از تعاریف را بیان خواهم نمود.
بطور کلی تلاش میکنم برای توضیح چیستی مذهب، تعاریف کلیفورد گیرتز (Clifford Geertz)، امیل دورکهیم (Emile Durkheim)، هستینگز جیمز (Hestings James) و کارل مارکس (Karl Marx) را بیان نمایم. کلیفورد گیرتز (Clifford Geertz) مذهب را به عنوان " نظامی از نمادها " تعریف میکند که برای ایجاد حالات و انگیزههای قدرتمند، فراگیر و ماندگار در مردان با فرموله کردن مفاهیم نظم عمومی حیات و پوشاندن این مفاهیم با هالهای از واقعیت، عمل میکند. این حالات و انگیزهها بطور منحصر به فردی واقع بینانه به نظر می رسند. علاوه بر کلیفورد گیرتز (Clifford Geertz) ، امیل دورکهیم (Emile Durkheim) مذهب را به عنوان " نظام متحد عقاید و دوری از منکرات ( یعنی خودداری از چیزهایی که ممنوع بوده و کنار گذاشته شده اند) " تعریف میکند و از نظر وی همه کسانی که به آن پایبند هستند، در یک جامعه اخلاقی واحد بنام کلیسا گرد هم جمع میشوند. هستینگز جیمز (Hestings James) میگوید: " واژه مذهب بطور واضح به انواع خاصی از دادهها، باورها، اعمال، احساسات، حالات، نگرشها و … اشاره دارد. " مذهب در نگاه کارل مارکس (Karl Marx) ؛ آه موجودی مظلوم، قلب دنیایی عاری از عاطفه، روح موجودی بی روح و افیون توده هاست.
با این حال، مذهب از نظر من تجسم باورها، اعمال و وابستگی به ارزشهایی است که فرد در زندگی دارد. این باورها و اعمال ممکن است به ترتیب شامل اعتقاد به نیروهای ماورا طبیعی (یعنی خدای متعال، خدایان، خدایان کوچکتر، فرشتگان و …)، تقدیم شراب به حضور خدایان، خواندن نماز، سوزاندن عود و… باشند. منظور من از وابستگی فرد به ارزشها، آن چیزهایی است که فرد در زندگی از آنها لذت برده و وقت و توجه زیادی را صرف آنها میکند. به عنوان مثال میتوانم تصور کنم که مذهب فرد میتواند بازی فوتبال، خوردن یا نخوردن بعضی غذاهای خاص، بازدید از یک مکان مقدس در زمان مخصوص و انجام تکراری بعضی کارها باشد.
اخلاق چیست؟
اخلاق واژه پیچیده دیگری است که معنی لاتین آن " moralis " ؛ یعنی آداب و رسوم یا رفتار میباشد. واژه "اخلاق" را میتوان بصورت توصیفی یا هنجاری به کار برد. به گفته برنارد گرت (Bernard Gert) ؛ وقتی که " اخلاق " به سادگی از سوی هر اجتماع واقعی از جمله یک جامعه برای اشاره به یک رفتار بکار میرود ( خواه متمایز از آداب معاشرت، قانون و مذهب باشد )، به معنای توصیفی آن به کار رفته است. اخلاق در مفهوم توصیفی زمانی استفاده میشود که به نگرشهای مهم افراد اشاره دارد. همانطور که انسان میتواند به اصول اخلاقی یونانیان اشاره کند، میتواند به اخلاق فردی خاص نیز اشاره نمود. معنای هنجاری " اخلاق " به یک راهنمای جهانی رفتار اشاره دارد که در شرایط مشخص و معقول، افراد منطقی برای نظارت بر همه عوامل اخلاقی رفتار مطرح میکنند.
باید ثابت نمود که اخلاق در ابعاد بسیاری میتواند اعمال شود. برخی از ابعاد؛ مذهب، اخلاق و طبیعت، اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی میباشند. اخلاق مذهبی به رعایت انسانیت در ارتباط با موجود یا موجودات غیرطبیعی اشاره دارد. برای مثال در آداب و رسوم یهودی و مسیحی، سه فرمان اول از ده فرمان، مربوط به این نوع از اخلاق میباشند. اخلاق و طبیعت به رعایت انسانیت در ارتباط با طبیعت اشاره میکند. اخلاق فردی به ارتباط افراد با خود و مقررات اخلاقی فردی اشاره میکند که ممکن است در هر جامعه یا مذهبی مجاز یا غیرمجاز محسوب شوند. اخلاق اجتماعی مربوط به رعایت انسانیت در ارتباط با انسانهای دیگر است.
برخی تعاریف اخلاق
برای واژه اخلاق تعاریف بسیاری وجود دارد. ولی من تعاریف کواسی ویردو (Kwasi Wiredu) ، کوامی جیکی (Kwame Gyekye) و آستین فاگوتی (Austin Fagothey) را بیان میکنم. از نظر کواسی ویردو (Kwasi Wiredu) اخلاق از هر جهت مفهومی جهانی است و برای فرهنگ انسانی ضروری میباشد. از نظر او اخلاق صرفاً رعایت قوانینی است برای سازگاری هماهنگ منافع فرد با منافع دیگران در جامعه. وی میافزاید: اخلاق فقط به تطبیق با الزامات هماهنگ منافع اشاره ندارد، بلکه به تطبیق با آن الزاماتی اشاره دارد که از شناسایی خلاقانه و دلسوزانه منافع دیگران ( حتی با هزینه تحدید احتمالی منافع شخصی فرد ) الهامگرفته است.
بنظر میرسد کوامی جیکی (Kwame Gyekye) نیز دیدگاهی مشابه کواسی ویردو (Kwasi Wiredu) داشته باشد. از نظر کوامی جیکی (Kwame Gyekye) اصول اخلاقی؛ مجموعهای از قواعد و هنجارهای اجتماعی برای هدایت رفتار افراد در یک جامعه میباشد. او توضیح میدهد که قوانین و هنجارها از اصول اخلاقی خارج میشوند و با موضوع اعتقادات مردم درباره رفتارهای درست و نادرست، و شخصیت خوب و بد شکل میگیرند. از نظر او اخلاق، اجتماعی بوده و ناشی از روابط بین افراد میباشد. اگر چیزی به عنوان جامعه انسانی وجود نداشته باشد، اخلاق نیز وجود نخواهد داشت. به همین علت است که کوامی جیکی (Kwame Gyekye) ادعا میکند : اساساً چون اخلاق یک پدیده اجتماعی است، تنها میتواند در جامعهای انسانی ظاهر شود که در آن نگرانی عمدهای برای توجه به زندگی هماهنگ و هماهنگی برای منافع دیگران وجود دارد. در نتیجه احساس وظیفه نسبت به دیگران، ذاتاً به معنی عمل به اخلاق است.
آستین فاگوتی (Austin Fagothey) اخلاق را به عنوان " کیفیت اعمال انسانی " تعریف میکند که ما آنها را درست یا نادرست، و خوب یا بد مینامیم. به عبارت دیگر از نظر آستین فاگوتی (Austin Fagothey) اخلاق به معنی درستی یا نادرستی اعمال انسانی است. وی همچنین توضیح میدهد که اخلاق ذاتاً یا عینی است و یا ذهنی. زیرا به ویژگیهای شخصی فرد میپردازد و یا آنها را در نظر میگیرد. این امر طبیعی یا قراردادی است. ( همانگونه که در ذات قانون یا در تعیین قانون مثبت، درست و نادرست یافت میشود ) از نظر آستین فاگوتی (Austin Fagothey) عوامل تعیینکننده اخلاق؛ " خود عمل "، " انگیزه " و " شرایط " هستند. آستین فاگوتی (Austin Fagothey) معتقد است که " خود عمل " تنها چیزی است که عامل با در نظر گرفتن آن، نه در قوانین فیزیکی بلکه در قوانین اخلاقی، اراده میکند. وی با اشاره به اینکه منظور او از " انگیزه " چیست، اظهار میدارد که انگیزه یا قصد، همان چیزی است که عامل شخصاً بخواهد با عمل ( بیش از آنچه که این عمل بطور طبیعی تمایل دارد)، به آن برسد. در نهایت آنچه که او به عنوان " شرایط " از آن یاد میکند، به این حقیقت اشاره دارد که شرایط محیط این عمل، تصادفی هستند. به هر حال از نظر من اخلاق؛ عمل انسان و کیفیت آن است که میتواند بطور درست یا غلط در روشنای مجموعهای از قوانین استاندارد شده، مورد قضاوت قرار گیرد.
غنایی کیست؟
بطور کلی غنایی به شخصی گفته میشود که ریشه خود را از غنا دارد. منظور من در اصل مکان (کشور غنا) است که شخص میتواند در آنجا اجداد و حقوق فردی خود که تحت حمایت قانون اساسی غناست را دنبال نماید. با این حال قانون شهروندی ۲۰۰۰ جمهوری غنا (قانون ۵۹۱) صراحتاً غنایی را اینگونه تعریف میکند: شخصی که قبل از ششم مارس ۱۹۵۷ به دنیا آمده است، یک شهروند غنا محسوب میشود. در صورتی که: الف) او و حداقل یکی از والدین یا جدش در غنا متولد شده باشند، یا: ب) او در خارج از غنا و یکی از والدینش در غنا متولد شده باشند.
همانطور که قبلاً اشاره نمودم؛ بسیاری از محققان استدلال کرده اند که جامعه و سنتهای مردم، اخلاق جمعی را تعیین میکنند. از دید مردم غنا ؛ کوامی جیکی (Kwame Gyekye) و کواسی ویردو (Kwasi Wiredu) از جمله محققان برجسته ای هستند که در راستای این نظر استدلال نمودهاند. در اینجا من بحث خود را طرح نموده و بررسی مینمایم.
کوامی جیکی (Kwame Gyekye) نقش مذهب را در شکل دادن اخلاق قبیله آکان غنا انکار نمیکند، ولی از نظر آنها (قبیله آکان غنا) اخلاق توسط خود جامعه تشکیل میشود، نه توسط مذهب. وی با طرح این ادعا توضیح میدهد که در نظام اخلاقی قبیله آکان ( یا بطور کلی نظام اخلاقی آفریقا )، ارزش خوب یا اخلاق بر اساس نتایج آن برای بشریت و جامعه بشری تعیین میشود. یکی از مواردی که میتوان از نظرات کوامی جیکی (Kwame Gyekye) برداشت نمود، این است که اخلاق آفریقایی از ملاحظات مربوط به رفاه و منافع انسان سرچشمه میگیرد، نه از بیانات الهی. وی میافزاید : اقداماتی که به رفاه یا منافع انسان منجر میشوند خوب و اقداماتی که مانع رفاه انسان میشوند، بد هستند.
به هر حال از نظر من اگر کوامی جیکی (Kwame Gyekye) این بحث را مطرح میکند، این بدان معناست که وی به " جامعه عاری از مذهب " اشاره دارد که می دانم چنین جامعهای در غنا وجود ندارد. اما سوال این است که آیا دنیای مردم غنا و قبیله آکان مشمول این گفته کوامی جیکی (Kwame Gyekye) میشوند که : " ارزش خوب یا اخلاق بر اساس نتایج آن برای بشریت و جامعه بشری تعیین میشود " ؟ پیرو نظر کوامی جیکی (Kwame Gyekye) ؛ به نظر میرسد که او فراموش نموده که مذهب در همه ابعاد زندگی مردم غنا (که اشاره به قبیله آکان دارد) از جمله غذایی که میخورند، لباسی که میپوشند، سخنرانیهای آنها، حکومت و … وجود داشته و از این قاعده مستثنی نیست.
کواسی ویردو (Kwasi Wiredu) که به نظر میرسد با کوامی جیکی (Kwame Gyekye) هم عقیده باشد، این موضوع را اینگونه تأیید میکند: اگرچه ترس از مجازات خدایان ممکن است فکر مردم را بر دوری از گناه متمرکز کند، ولی " این به معنای تعهد اخلاقی " نیست. ترس از دستگیری میتواند دزد را بترساند، اما اگر دزد از ابتدا به احساس اخلاقی اعتقاد داشته باشد، به فکر دزدی نمیافتد. ضمن اشاره به گفته کواسی ویردو (Kwasi Wiredu) که : " اگر دزد از ابتدا به احساس اخلاقی اعتقاد داشته باشد … "، سؤالی که از خود می پرسم این است که کواسی ویردو (Kwasi Wiredu) با طرح " احساس اخلاقی " میخواهد به چه چیزی اشاره نماید؟ آیا این " احساس اخلاقی " که دزد بایستی از ابتدا به آن اعتقاد داشته باشد، ناشی از اعتقاد او به پادشاه، ملکه مادر، جامعه یا سنت است و یا این اعتقاد مربوط به مذهب اوست؟
مذهب؛ تعیین کننده اخلاق
آفریقاییها به معنای واقعی کلمه؛ حقیقتاً و عمیقاً مذهبی هستند. بطوریکه میتوان گفت آنها مذهبی میخورند، مذهبی مینوشند، مذهبی حمام میکنند، مذهبی لباس میپوشند و مذهبی گناه میکنند.
شماری از محققان معتقدند که آفریقاییها " بسیار مشهور " ، " غیرقابل انکار " و حتی " در همه چیز " مردم مذهبی هستند. محققان میافزایند که مذهب همه ابعاد زندگی آنها ( آفریقاییها ) را آنقدر بطور عمیق فرا گرفته است که نمیتوان آن را از ابعاد غیرمذهبی زندگی آنها متمایز نمود. به همین دلیل در زندگی سنتی آفریقایی، هیچ فرد کافری وجود ندارد و میراث فرهنگی آفریقایی به شدت و بطور گستردهای مذهبی میباشد. اگرچه این نسبت مذهبی بودن به مردم آفریقا کلی است، ولی ممکن است گفته شود که درخصوص مردم غنا صدق میکند. به این ترتیب اوپوکو (Opoku) معتقد است:
پدیده مذهب آنچنان در زندگی قبیله آکان گسترده بوده و آنقدر بطور جدایی ناپذیری با فرهنگ آنها پیوند خورده است که تفکیک بعد مذهبی از ابعاد دیگر زندگی آنها آسان نیست. به دور از مبالغه شاید بتوان گفت که در دنیای قبیله آکان؛ زندگی، دین است و دین، زندگی است.
با نگاه به نظر اوپوکو (Opoku) میتوان اینطور نتیجه گرفت که او از قبیله آکان بعنوان سکوی پرشی استفاده میکند تا بتواند سرچشمه اخلاق را ببیند. بهرحال از آنجایی که بیشتر جمعیت غنا از مردم قبیله آکان تشکیل شده اند، بطور منطقی میتوان نتیجه گرفت که اخلاق مردم غنا از مذهب سرچشمه گرفته است. اوپوکو (Opoku) در آثار دیگر خود، درخصوص اخلاق قبیله آکان اینگونه مینویسد:
" عموماً اخلاق از ملاحظات مذهبی سرچشمه میگیرد و آنقدر در فرهنگ آفریقایی گسترده است که نمیتوان این دو را از یکدیگر جدا نمود … بنابراین اخلاق از دل مذهب بیرون میآید و رفتار افراد بوسیله نظم و قانون تنظیم میگردد، و هرگونه نقض قوانین اخلاقی بعنوان شرارت در نظر گرفته شده و قابل مجازات میباشد… و این سیستم دارای یک هماهنگی ایدهآل اجتماعی و صلح به نفع انسان و جامعه میباشد. "
در ادامه؛ اوپوکو (Opoku) دیدگاه خود را با استناد به یک ضرب المثل قبیله آکان غنا توصیف میکند تا اثبات کند که اخلاق بخاطر خداوند و از مذهب سرچشمه میگیرد. " Onyame mpɛ bɔne " که از نظر ادبی به معنای آن است که خداوند در نقطه مقابل گناه یا بدی قرار دارد.
به گفته اوپوکو (Opoku) ؛ این ضربالمثل نشانه روشنی است مبنی بر این که اخلاق از خداوند سرچشمه میگیرد و ذات خداوند مخلوقات خود را در این خصوص بازخواست خواهد نمود. علاوه بر اوپوکو (Opoku) ، هریس (Harris) و ساویر (Sawyerr) نیز به افسانه "Mende " اشاره میکنند که منشأ قربانی کردن پرندگان را توضیح میدهد و زمانی استفاده میشود که کسی دیگری را رنجانده باشد تا نگرش خداوند نسبت به اخلاق را نشان دهد. میبیتی (Mbiti) معتقد است که اخلاق از مذهب سرچشمه میگیرد. وی با طرح این ادعا، استدلال میکند که فرد باید اخلاق را به عنوان یک قانون معتبر رفتاری تلقی نماید که بطور مستقیم توسط موجودی مافوق بشر ( خداوند، خدایان و حتی اجداد ) تأیید میشود. بنابراین قانون اخلاقی که میبیتی (Mbiti) به آن اشاره دارد، مستقل نبوده و استقلال خود را از خداوند خالق گرفته است. بر این اساس؛ هرگونه نقض قانون اخلاقی، برخلاف خداوند و تعالیم او خواهد بود. میبیتی (Mbiti) اشاره مینماید که در جوامع آفریقایی تابوها و ممنوعیتهای بسیاری وجود دارد که غنا نیز از این قاعده مستثنی نیست. این تابوها و ممنوعیتها [که مطابق نظر میبیتی (Mbiti)] از مذهب سرچشمه گرفته اند، برای شکل دادن زندگی معنوی مردم جامعه تشکیل شده اند. تابوها و ممنوعیتهایی از قبیل: سرقت، رابطه جنسی قبل از ازدواج، قتل، زنای با محارم، داشتن رابطه جنسی در ملأ عام، زنای محصنه و خودکشی که با نگرانیهای جدی مواجه بوده و مجرمین با جدیت توسط خدایان و ارواح اجدادی ( و نه توسط انسان ) مجازات میشدند. با این حال، خدایان ( خدایان و اجداد ) خشکسالی، ناباروری و بیماری را به زندگی مجرم و نیز کل جامعه تحمیل میکنند. از این رو، ترس از مجازات توسط خدایان، همه بومیان آفریقا را تحت کنترل قرار داده و همه تلاش میکردند تا زندگی اخلاقی خوبی داشته باشند.
ماگسا (Magesa) که با نظر اخیر میبیتی (Mbiti) هم عقیده میباشد، استدلال میکند که : " اخلاق از خداوند سرچشمه گرفته و به اجداد ما سرایت میکند. خداوند حیات بخش بوده و قدرتش مافوق همه چیز است. شیوه زندگی بشر ( یعنی سنتها ) از خداوند سرچشمه میگیرد. سنتها شامل قوانین اخلاقی و نسخههایی برای یک زندگی اخلاقی است. " ایدوو (Idowu) نیز با به اشتراک گذاشتن نظرات مشابه میبیتی (Mbiti) و ماگاسا (Magesa) ، به بحث اخیر میپیوندد.
چه چیزی اخلاق مردم غنا را تعیین میکند: مذهب یا جامعه و سنتها؟
در وهله اول نظر کوامی جیکی (Kwame Gyekye) و کواسی ویردو (Kwasi Wiredu) اینست که اخلاق قبیله آکان از جامعه سرچشمه میگیرد که من با نظر آنها موافق نیستم. علت این امر تا حدی اینست که دقیقاً تشکیل دهنده پایههای اخلاقی هر جامعه سنتی به طول و وسعت غنا ( که قبیله آکان نیز از این قاعده مستثنی نیست ) مذهب است. سنتها و قوانین بر پایه اصول مذهبی استوار هستند. در این راستا هر عضو ( اعم از مسیحی، مسلمان یا هر مذهب دیگر ) موظف است به دستوراتی که خدایان یا روح موجودات به جامعه داده اند، پایبند باشد. در وهله دوم باید بگویم که در همه جوامع مذهب تأثیرات بی نهایتی بر زندگی مردم میگذارد ( که جامعه غنا نیز از آن مستثنی نیست ). در غنا مذهب بر آداب و رسوم، اعتقادات، سیاست، غذا، ضرب المثل ها، رقص، چاپ، نوشتارها، نقاشیها، نمادها و خیلی چیزهای دیگر تأثیر میگذارد.
باید اضافه کنم که تقریباً هر غنایی متعلق به یک مذهب میباشد. همانطور که میدانیم مذاهب دارای قوانین و شیوههای رفتاری هستند که از موجودات عالی مربوطه خود سرچشمه میگیرند. این قوانین و مقررات در کتابهای مقدس آنها گنجانده شده اند. برای مثال انجیل مقدس برای مسیحیان و قرآن، حدیث، سنت، فقه و … برای مسلمانان. با این حال مطابق نظر میبیتی (Mbiti) و با اشاره به مذهب سنتی آفریقایی؛ چنین قوانین و مقرراتی " بر روی کاغذ نوشته نشدهاند، بلکه در قلوب، اذهان، تاریخ شفاهی، آئینهای مردم و شخصیتهای مذهبی مانند کشیشان، دعا نویسان، ریش سفیدان و حتی پادشاهان وجود دارند. " این قوانین و مقررات نهادینه شده و آموزش داده میشوند تا مردم بتوانند پایبند اخلاق بوده و از خواستههای متعالی خود آگاهی یابند.
به ما اجازه دهید قافیه و ضرب المثلهای غنایی را بیان کنیم که گویای این حقیقت هستند که اخلاق مردم غنا از مذهب سرچشمه گرفته شده است. قافیه زیر نشان میدهد که مردم غنا چگونه نسبت به خدا یا " Onyame " و خواستههای او آگاهی دارند :
" Onyame wɔhɔ " ، خدا وجود دارد.
" Onyame wɔhɔ " ، خدا وجود دارد.
" Onyame wɔ mbea nyinaa " ، خدا همه جا هست.
" Woyɛ bɔne a ɔbɛhu, ɔbɛte, ɔbɛtwerɛ " ، اگر گناه کنی، او می بیند، میشنود و مینویسد.
" Woyɛ bɔne ɔrenhyira wo " ، اگر گناه کنی، او به تو برکت نخواهد داد.
ضرب المثل ها
" Onyame mpɛ bɔne " ، خداوند از گناه نفرت دارد.
این ضربالمثل، نارضایتی خداوند از گناه را نشان میدهد. این ضرب المثل به همه مردم غنا توصیه میکند که از انجام گناه خودداری نموده و به انسانهای دیگر آسیبی نرسانند. این ضربالمثل تا حدودی توضیح میدهد که چرا در اکثر موارد یک غنایی ناراضی که به هر دلیلی آمادگی دارد که به رقیب خود صدمه بزند، این کار را نخواهد کرد. به این دلیل که میداند خداوند یا "Onyame " از گناه نفرت دارد.
" Onyame hyira onipa papa " ، خداوند به انسان با کردار خوب، برکت خواهد داد.
این ضربالمثل نیاز افراد به انجام کارهای خوب را نشان میدهد تا آنها بتوانند نعمتهای خداوند را بدست آورند. این ضربالمثل تا حدودی توضیح میدهد که چرا مردم غنا در دنیا به عنوان افراد خوب، مهماننواز، مهربان و دوستداشتنی توصیف میشوند؟
مذهب به همه ابعاد زندگی مردم غنا نفوذ دارد
همانطور که قبلاً در جای دیگری از این مقاله توضیح دادم؛ اعتقاد من اینست که اخلاق مردم غنا از مذهب سرچشمه میگیرد و دلیل آن اینست که مذهب به همه ابعاد زندگی مردم غنا نفوذ دارد. بنابراین این مذهب است که مشخص میکند مردم غنا چگونه فکر کنند، رفتار کنند، صحبت کنند، نسبت به مسائل روزمره زندگی واکنش نشان دهند و اینکه چگونه باید با همنوعان خود ارتباط برقرار کنند. تقریباً در هر جامعه سنتی غنایی، کسی تمایل ندارد در روز ممنوعه برای ماهیگیری به رودخانه یا برای کار به مزرعه برود، زیرا هیچ کس نمیخواهد قبح شکنی نموده و نفرین خدایان را تحمل کند، ولی واکنش آنها درخصوص جامعه و سنتها اینگونه نیست. قوانین یا مقرراتی که جوامع سنتی غنا برای شکل گیری اخلاق انسانها وضع میکنند، از خدای متعال، خدایان پایینتر و روح موجودات سرچشمه میگیرند.
این خدایان هستند که از جامعه میخواهند چه بایدها و نبایدهایی را انجام دهند تا به ترتیب: یا از نعمتهای خدایان بهره مند شوند و یا از نفرین آنها در امان بمانند. علت اینکه مسیحیان و مسلمانان غنا میخواهند کارهای خیر انجام داده و کارهای بد را کنار بگذارند، این نیست که جامعه یا سنتها چنین گفته اند، بلکه به این دلیل است که مذهب آنها (خداوند یا الله) چنین گفته است. به هر حال باید تصدیق کنم که این مذهب است که اخلاق مردم غنا را به هر جا که میرود، تعیین میکند. دلیل این امر آنست که آنچه در ذهن و قلب آنها وجود دارد مذهب است، نه جامعه یا سنتهای آنها. بنابراین تصور اینکه این جامعه و سنتهای مردم غناست که اخلاق آنها را تعیین میکند، صحیح نیست.