به گزارش «شیعه نیوز»، در حالی که تهران همواره از بهبود مناسبات با عربستان سعودی به عنوان «یک کشور مسلمان» استقبال کرده و مقامهای سعودی هر از گاهی به بازبودن راه مذاکره با ایران، اشاره میکنند، عملا ریاض، هر بار با اتهامزنی به ایران از زیر بار گفتوگو برای حل و فصل مشکلات طفره میرود.
خبرگزاری عراقی «براثا» در یادداشتی به قلم «حسام الحاج حسین» با تیتر «چرا عربستان به گفتوگو با ایران تمایلی ندارد؟» به این مسئله میپردازد و از نقش امارات و رژیم صهیونیستی در این امر، پرده برمیدارد.
در این تحلیل آمده است که «کویت، عمان، قطر، عراق، پاکستان و حتی ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی را به گفتوگوی مستقیم با ایران ترغیب میکنند اما ریاض، دستکم تاکنون تمایلی به این گفتوگو نشان نداده است. ریاض از ایران دوری میکند و نمیخواهد درباره اوضاع منطقه با تهران وارد مناقشه شود و بهانهها و دلایلی را طرح میکند و پروندههای مختلف را به یکدیگر ربط میدهد و این جمله مشهور خود را تکرار میکند: «ایران باید سیاست و روش خود را در منطقه تغییر دهد».
«جمله مبهمی که حتی همپیمانان سعودی به شکل واضح و شفاف و مفصل آن را درک نمیکنند».
«تلاشهای پاکستان برای ایجاد این نزدیکی [میان ریاض و تهران] موفقیتی نداشت. پاکستان به این آشتی ایرانی – سعودی بشدت نیاز دارد، زیرا با خطر کشمیر هند، مواجه است. آشتی ایرانی – سعودی برای منطقه و جهان اسلام نیز مفید است زیرا این دو کشور میتوانند گرههای زیادی را در بافت خاورمیانه بگشایند».
«[اما داستان این است که] در سایه از سرگیری روابط میان عربستان و ایران، امارات که خود را پدرخوانده پروندههای منطقهای مهمی چون یمن، لیبی، عراق و سودان میداند و یک قدرت نرم و پیشرو به شمار میرود، به عقب رانده میشود. پولهای سعودی و ویترین امارات، موجب شد تا ابوظبی در رویارویی با تحولات پس از بهار عربی نقش منفی ایفا کند و بنا بر اصل خصومت شدید با اخوان المسلمین، موجب به ناکامی کشاندن آرزوهای ملتها شود و همین امر به قربانی شدن "قطر" [به دلیل نزدیک بودن به اخوانیها] منجر شد».
«امارات نقشی اساسی در جلوگیری از نزدیکی سعودی و ایران ایفا میکند و هرجا که کم میآورد، برخی اوقات دولت عبری (اسرائیل) به کمک او میآید و این نقش را ادامه میدهد». «من معتقدم که بن زاید، نتانیاهو و جان بولتون در ازای به قدرت رساندن نوجوانی به اسم محمد بن سلمان، بهای عدم نزدیک شدن به ایران را طلب کردهاندو همانطور که «واشنگتن پست» مینویسد، محمد بن سلمان اسیر خواستهها و هوسهای محمد بن زاید شده است».
«ضربالمثلی هست که میگوید، "قانون از احمقها حمایت نمیکند" و بر همین اساس میگویم "سیاست از احمقها حمایت نمیکند". در حالی که بن زائد، عربستان را از ایران دور میکند، خود مخفیانه تلاش میکند به ایران نزدیک شود تا در صورتی که واشنگتن و ایران به تفاهم برسند و درباره تقسیم نفوذ در منطقه که کشورهای حاشیه خلیج [فارس] از آن میترسند، توافق کنند، بگوید که شریک مناسب و قابل اعتمادی است».
«هرگونه توافق آتی میان واشنگتن و تهران، نقش کشورهای حاشیه خلیج [فارس] را زیر سوال خواهد بود و ابوظبی نباید همه رشتههای محبتی را که به صورت مخفیانه با تهران بافته، پاره کند. لذا در شرایط کنونی، مطلوب این است که ریاض به تهران نزدیک نشود به دلایلی که کسی جز نتانیاهو و محمد بن زاید نمیدانند».
مثل اینست که بپرسی:
چرا داعش از گفتگو با ایران طفره میرود؟
چرا اسرائیل از گفتگو با ایران طفره میرود؟
چرا امریکا از گفتگو با ایران طفره میرود؟
جواب: به همان دلیل که قصاب کارد به گلو گذاشته، با گوسفند گفتگو نمیکند