۰

چرا در برخی روایات، توصیه شده است که مردم - بویژه بانوان - به حمام نروند؟!

از نقل‌های تاریخی به دست می‌آید که در گذشته‌ها، بسیاری افراد در حمام‌ها، هیچ پوششی نداشتند و ستر عورت نمی‌کردند؛ لذا با آن‌که حفظ نظافت از دستورات مهم اسلام است، اما با توجه به این‌که رعایت نظافت منحصر به استفاده از حمام‌های عمومی نبود، در برخی روایات به صورت موردی توصیه شده است، جهت حفظ حیا از رفتن به این‌گونه حمام‌ها خودداری شود.
کد خبر: ۲۱۳۲۷۱
۱۰:۲۶ - ۲۶ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
آیا در زمان ائمه اطهار( علیه السلام ) حمام‌های عمومی برای زنان یا مردان بود؟ چرا در روایتی زنان را از رفتن به حمام‌های عمومی نهی کرده‌اند؟
پاسخ اجمالی
از نقل‌های تاریخی به دست می‌آید که در گذشته‌ها، بسیاری افراد در حمام‌ها، هیچ پوششی نداشتند و ستر عورت نمی‌کردند؛ لذا با آن‌که حفظ نظافت از دستورات مهم اسلام است، اما با توجه به این‌که رعایت نظافت منحصر به استفاده از حمام‌های عمومی نبود، در برخی روایات به صورت موردی توصیه شده است، جهت حفظ حیا از رفتن به این‌گونه حمام‌ها خودداری شود.

پاسخ تفصیلی
یکی از شرایط فهم روایات، داشتن شناختی صحیح از زمان صدور روایت است. در همین راستا، حمام که تا زمان‌های نه‌چندان دور معمولاً به صورت عمومی مورد استفاده بود، به عنوان موضوعی برای گفت‌وگو در برخی روایات قرار گرفته است.
فوائد حمام
ضرورت نظافت بدن علاوه بر آن‌که یک توصیه عاقلانه است، شرع نیز بر آن صحه گذاشته و آن‌را مورد تأکید قرار می‌دهد.
یکی از مکان‌هایی که از گذشته‌های دور تا امروزه، بهداشت و نظافت در آن انجام می‌گیرد، حمام است.
امام علی( علیه السلام ) از این نگاه، حمام را جای مناسب و نیکویی ارزیابی می‌کند که هم منفعت دنیوی و هم منفعت اخروی:
«نیکو خانه‌اى است حمام؛ هم (گرمایش) یادآور آتش دوزخ است، و هم چرک بدن را می‌برد».[1]
مذمت حمام و نهی از ورود به آن
اما در پاره‌ای از روایات توصیه شده است از رفتن به حمام خودداری نموده و به خانواده نیز اجازه داده نشود تا بدان‌جا بروند:
پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ): «هر شخصی که به خداوند و روز قیامت ایمان دارد؛ نباید زن خود را به حمّام روانه کند».[2]
امام علی( علیه السلام ): «بد جایگاه و خانه‌ای است حمّام که پرده عفاف را می‌درد و شرم و حیا را از میان می‌برد».[3]
در برخی از منابع اهل سنت نقل شده است؛ پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) همه زنان را از ورود به حمام نهی کرده است: «حمام رفتن بر زنان امت من حرام است».[4]
این روایات با این‌که در ظاهر با اصل نظافت و نیز برخی روایات دیگر منافات دارد، اما زمانی که وضعیت حمام عمومی را در آن زمان تصور کنیم، درخواهیم یافت که علت نهی در این روایات به جهت مسائلی بود که در آن‌جا وجود داشت.
حمام و برخی رفتارهای ناپسند در زمان‌های قدیم
از روایات و نقل‌های تاریخی به دست می‌آید که در گذشته، برخی افراد در حمام‌های عمومی، هیچ پوششی - حتی برای پوشش عورت - نداشتند؛ لذا روایات نهی‌کننده از ورود به حمام، اشاره به این دارد که جهت ستر عورت و جلوگیری از دیدن عورت دیگران، بهتر است به حمام عمومی نرفته[5] و در صورت نیاز به آن، هم خودمان حیا را رعایت کرده و هم دیگران را به رعایت حیا توصیه کنیم.
در ذیل به برخی از این گزارش‌ها اشاره می‌کنیم:
1. حنان بن سدیر از پدرش نقل کرد؛ من به همراه پدر، پدر بزرگ و عمویم به حمام رفته بودم. در رختکن حمام مردى را دیدیم. آن مرد(امام سجاد ع) پرسید: «اهل کجا هستید؟» گفتیم: از عراق. پرسید: «کجاى عراق؟» گفتیم: کوفه. گفت: «مرحبا شما که خیلى به ما نزدیک و داراى موقعیت هستید؛ اما چه شده است که لنگ نبسته‌اید؟ پیامبر فرمود: [دیدن] عورت مؤمن بر مؤمن حرام است». بعد مقدارى کرباس آورد و به پدرم داد که او آن‌را چهار قسمت نمود و به هر کدام یک قسمت داد که آن‌را بر خود بسته وارد حمام شدیم.[6]
2. أبوشعیب أسدی نقل می‌کند: عبدالله بن عمر را در مِنا دیدیم که سرش را تراشیده بود، .... مردی به او گفت: چرا به حمام نمی‌روی؟ عبدالله گفت: دوست ندارم دیگران عورتم ببینند. به او گفتند: کافی است لباسی بپوشی تا عورتت پنهان شود. عبدالله گفت: دوست ندارم نگاهم به عورت دیگران بیفتد.[7]
3. زنانی از شهر حمص، نزد عایشه آمدند و از او وقت ملاقات خواستند. عایشه گفت: شاید این زنان از زنانی باشند که داخل حمام می‌شوند؛ از پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) شنیدم که می‌فرمود: «هر زنی که لباسش را در غیر خانه شوهرش دربیاورد؛ حرمت میان خود و خداوند را از بین برده است».[8]
4. امام علی( علیه السلام ) به کسانی که در کنار هم مشغول شست‌وشوی بدنشان بودند، فرمود: «آیا لخت و عریان و در کنار هم، به شست‌وشوی خود می‌پردازید؟! به خدا نگران پیامدهای این عمل نکوهیده شما هستم».[9]
با شناخت وضعیت مردم آن زمان، درمی‌یابیم که چرا در برخی موارد، توصیه به نرفتن به حمام شده است، و گرنه به اجماع مسلمانان،‌ ورود به حمام با پوشاندن عورت هیچ اشکالی ندارد.[10] علاوه بر این؛ در همان زمان نیز راه‌های جایگزین دیگری برای نظافت و شست‌وشوی بدن وجود داشت که نرفتن به حمام عمومی، منجر به عدم رعایت بهداشت نشود.
جواز استفاده از حمام‌های عمومی
در مقابل روایاتی که ناظر به عدم استفاده از حمام‌­های عمومی بود، روایات دیگری نیز وجود دارند که صراحتاً استفاده از حمام عمومی را - با رعایت حیا و عفت - مجاز اعلام کرده است:
پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: «هر شخصی که به خداوند و روز جزاء ایمان دارد؛ داخل حمام نشود، مگر این‌که لنگی بر تن خود بیاویزد».[11]
ابن عباس از پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) نقل می‌کند که ‌حضرتشان فرمود: «بپرهیزید از خانه‌ای که به آن حمام می‌گویند». برخی اصحاب گفتند: حمام مریضی را از بین برده و برای بیمار مفید است. پیامبر فرمود: «(پس) هرکس داخل آن می‌شود ستر عورت کند».[12]
از امام کاظم( علیه السلام ) در مورد حمام سؤال کردند و آن‌حضرت فرمود: «با لنگ وارد حمام شوید و نگاه خود را حفظ کنید [تا نگاهتان به عورت دیگران نیفتد]».[13]
[1]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 115، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[2]. من لا یحضره الفقیه، ج ‏1، ص 115.
[3]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 53، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق.
[4]. «الحمام حرام على نساء امتی»؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 4، ص 322،‌ بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق.
[5]. مجلسی، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علی‌پناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج 1، ص 295، ‌قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 498،‌ تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[7]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، ج 4، ص 116، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.
[8]. ابن ماجة قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج 4، ص 683، دارالرسالة العالمیة، چاپ اول،‌ 1430ق.
[9]. حمیری یمانی صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنف، محقق، اعظمی، حبیب الرحمن، ج 1، ص 287، هند، بیروت،‌ المجلس العلمی، المکتب الإسلامی، چاپ دوم، 1403ق.
[10]. حلّی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج 2، ص 245، قم، مؤسسه آل البیت( علیه السلام )، چاپ اول، بی‌تا.
[11]. شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 164، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش؛ ر. ک: ترمذی، محمد بن عیسى،‌ سنن الترمذی،‌ تحقیق، أحمد محمد شاکر، عبدالباقی،‌ محمد فؤاد، ج 5، ص 113، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفى البابی الحلبی، چاپ دوم،‌ 1395ق.
[12]. أبوبکر بیهقی، أحمد بن حسین، شعب الإیمان،‌ محقق، عبدالعلی عبدالحمید حامد، ج 10، ص 199، ریاض، هند، مکتبة الرشد، الدار السلفیة، چاپ اول، 1423ق.
[13]. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج 1، ص 373، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

 

 

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: