شیعه نیوز:
پرسش
راجع به دیوان منسوب به امیرالمؤمنین علی( علیه السلام )، برخی از علما تذکّر دادهاند که این دیوان از علی بن ابیطالب قیروانی است، امّا بعد دیوان او به دست نسّاخ افتاد، «قیروانی» حذف شد و کمکم «علیه السّلام» هم به آن افزوده شد. آیا این مطلب راجع به کلّ دیوان و تمام اشعار آن است، یا ناظر به بعضی از اشعار آن؟ به طور کلّی اشعاری که در این دیوان آمده آیا در مآخذ دیگری هم از امیرالمؤمنین( علیه السلام ) نقل شده است؟ آیا دیوان دیگری به نام قیروانی وجود دارد تا بتوان با تطبیق بین این دو کتاب تعیین کرد که کدام اشعار از قیروانی است و کدام اشعار از امیرالمؤمنین؟
پاسخ اجمالی
کتاب دیوان امام على( علیه السلام ) شامل اشعار منسوب به حضرتشان بوده که شامل مباحث اخلاقى، اعتقادى و حماسى میباشد.
اگرچه در بسیارى از دیوانهاى موجود، نام گردآورنده به چشم نمیخورد و چنان مینماید که گردآورندهاش خود امام است، اما در این زمینه باید گفت؛ حتی با فرض درستى انتساب، خود آنحضرت چنین دیوانی را گردآوری و تدوین نکرده؛ بلکه ارادتمندان حضرتشان بعدها به چنین کارى دست زدهاند. گفته شده است؛ نخستین گردآورى را ابو احمد عبد العزیز جلودى (م 332ق) انجام داده است.
برخی از اشعار این دیوان، در منابع دیگر به نقل از امیرالمؤمنین( علیه السلام ) وجود دارد و بسیارى از این اشعار نیز بیان روایات حضرتشان است که مضمون آنها از امام، اما نظم آن از دیگران است و به همین دلیل، از حیث بلاغت و فصاحت، نسبت به دیگر کلمات امیرالمؤمنین( علیه السلام )، تفاوت آشکاری دارد.
بسیارى از اشعار «على بن ابیطالب قَیرَوانى» نیز به آنجناب نسبت داده شده است که اشتراک در اسم، موجب این اشتباه شده است.
پاسخ تفصیلی
الف. شاعر بودن امام علی( علیه السلام )
پیش از بررسی انتساب این دیوان به امام علی( علیه السلام ) این پرسش باید روشن شود که؛ آیا در منابع حدیثى و تاریخى از حضرتشان، سرودهاى گزارش شده است یا خیر؟
بسیارى از ادیبان، مورّخان و محدّثان، اشعارى از آنحضرت نقل کردهاند. اما اظهار نظر آنان درباره تعداد شعرهاى امام على( علیه السلام ) بسیار متفاوت است. گروهى بیش از دو بیت را براى آنحضرت، ثابت نمیدانند[1] و یاقوت حَمَوى، پنج بیت دیگر به آن دو بیت افزوده است.[2]
محمد بن طلحه شافعى (م 652 ق)،[3] سبط بن جوزى (م 654 ق)،[4] و شِبلَنجى (م 1298ق)[5] در کتابهاى خود، براى سخنان امام على( علیه السلام ) دو عنوان منثور و منظوم قرار داده و شعرهاى بسیارى به حضرت علی( علیه السلام ) نسبت دادهاند. همچنین قاضى قُضاعى بخشى از کتابش را به اشعار حضرت علی( علیه السلام ) اختصاص داده است.[6]
در طرف مقابل، مورّخان بزرگی؛ مانند یعقوبى، مسعودى، ابن قتیبه و طبرى به اشعار امام على( علیه السلام ) اشاره نکردهاند و این خود نشان از آن دارد که اشعار سروده شده توسط آنحضرت نمیتواند زیاد باشد.
بر این اساس حتی با فرض پذیرش وجود اشعاری از آن امام؛ شمار این اشعار بدان حد نمیرسد که بتوان ایشان را «شاعر» نامید؛ زیرا روشن است که با سرودن چند بیت، کسى را شاعر نمینامند.
با این وجود، نگاهها در این زمینه متفاوت است:
الف. از کلام برخى برمیآید که تعداد اشعار را اندک و لقب «شاعر» دادن به امام( علیه السلام ) را نادرست میدانند.[7]
ب. برخى حضرتشان را «شاعر» میشناسند.[8] شَعبى گفته است: «ابوبکر و عمر، شعر میگفتند و على شاعرترین آنان بود».[9]
ج. گروهی از معاصران نیز نظری میانه ارائه دادهاند که خلاصه کلام، این است که حضرت علی( علیه السلام )، محققاً زیادتر از دو بیت شعر سروده است و شاید عدد تقریبى ابیاتش همان دو صد بیتى باشد که آنها را ابوالحسن على بن احمد فَنجگِردى نیشابورى در یکجا به نام «سَلوَة الشیعه» یا «تاج الأشعار» گرد آورده است.[10]
ب. کتابشناسى دیوان امام علی( علیه السلام )
اما در زمینه کتابی که امروزه به نام «دیوان امام علی» وجود دارد و به ظاهر تألیفی از حضرتشان است، باید گفت؛ حتی اگر اشعار موجود در آنرا متعلق به حضرتشان بدانیم، اما قطعاً خود ایشان گردآورنده این اشعار در قالب یک کتاب نبود، بلکه ارادتمندان آنحضرت در سدههاى بعد متکفل این گردآوری شدهاند. تعدادی از گردآورندگان این اشعار، این افرادند:[11]
1. ابو احمد عبد العزیز جلودى (م 332ق)؛ نجاشى یکی از کتابهای او را، کتاب شعر علی( علیه السلام ) نام میبرد.[12] این کتاب را میتوان کهنترین دیوان منسوب به امام على( علیه السلام ) دانست[13] که متأسفانه این دیوان امروزه در دسترس نیست.
2. ابوالحسن على بن احمد بن محمد فنجکردى نیشابورى (م 512 یا 513ق)؛ دیوان او «تاج الأشعار» یا «سلوة الشیعة» نام دارد. در این دیوان، به گفته کَیدُرى، دویست بیت گرد آمده است. این دیوان، نخستین مأخذ کیدرى در تدوین «أنوار العقول» بود.[14]
3. دیوان أمیرالمؤمنین که به وسیله مؤلفی ناشناس تدوین شده و به نوشته صاحب «أنوار العقول»، از مجموعه فنجگردى بزرگتر بوده است. او بخشى از شعرها را از کتاب محمد بن اسحاق (م 151ق) صاحب کتاب «سیرة النبى» گردآورده است. این دیوان، دومین مأخذ «أنوار العقول» شمرده میشود[15] و از آن، اطلاع دیگرى در دست نیست.
4. ابن الشجرى هبة الله بن علی بن محمد (م 543 ق) که سومین مأخذ «أنوار العقول» به شمار میرود.[16]
5. «الحدیقة الأنیقة»، گردآورده محمد بن حسین بن حسن بیهقى کَیدُرى نیشابورى (م 548 ق) که میگوید: این دیوان، گزیده دیوان جمع آورده فَنجکردى و دیوانى دیگر از امیرمؤمنان( علیه السلام ) در زمینه ادب و اندرز است.[17]
6. در دورههای اخیر نیز ملّاقاسمعلى فرزند محمدتقى خوانسارى دیوانی منتسب به امام علی( علیه السلام ) را مرتب ساخته و سند برخى اشعار را نیز آورده است.[18]
7. سید محسن امین عاملى (م 1330ش)، نویسنده «أعیان الشیعة» نیز اشعاری را در قالب «دیوان الإمام على( علیه السلام )» گردآورى کرده است. این کتاب، گلچینى از اشعار امام( علیه السلام ) شمرده میشود و در سال 1366 ق، در 149 صفحه، در دمشق، چاپ شده است.
چکیده سخن اینکه؛ اشعار منسوب به امام على( علیه السلام ) به صورتهاى گوناگون و به وسیله افراد مختلف در طى چندقرن، گردآورى شده است. اما آنچه امروزه متداول دارد، همان «أنوار العقول» کیدرى است که شیخ آقابزرگ تهرانی نیز بر این مطلب، تأکید داشته است.[19]
درباره محتوای اشعار در این دیوان باید گفت:
در یک بررسى اجمالى، میتوان موضوعات و مفاهیم اشعار دیوان منسوب به امام على( علیه السلام ) را چنین دستهبندى کرد:
1. منزلت انسان؛ 2. توحید و خداشناسى؛ 3. آخرت و زندگى پس از مرگ؛ 4. مناجات؛ 5. مسائل اخلاقى؛ 6. مدایح و مراثى؛ 7. وصایا؛ 8. معرفى خود؛ 9. رَجَزها؛ 10. گوناگون.[20]
این دیوان بارها به چاپ رسیده و دارای شروح و ترجمههای بسیاری است.[21]
ج. ارزیابى
بدون تردید، شعر امام معصوم( علیه السلام )، مانند گفتار و کردارش، زمانى ارزشمند است که درستى انتساب و صدور آن آشکار شود. دسترسى به اسناد و مدارک، راه را بر چنین سنجشهایى آسان میکند؛ چنانکه حذف آن، ارزیابى را دشوارتر میسازد؛ از اینرو، داوریها و دیدگاههای علما درباره اشعار موجود در دیوان منسوب به امام علی( علیه السلام )، متفاوت است. در اینجا بخشى از این داوریها و دیدگاهها بیان میشود.
1. علامه مجلسى(م 1110ق)، کتاب دیوان را در ردیف مصادر «بحار الأنوار» ذکر میکند[22] و در ارزیابى آن مینویسد: «کتاب دیوانی که منسوب به امام علی( علیه السلام ) است، مشهور میباشد و بسیاری از اشعار آن در کتابهای دیگر روایت شده است و حکم به درستی همه آن اشعار مشکل است».[23]
2. سید على خان مَدَنى(م 1120ق) در شرح صحیفه سجادیه، شعر «أَتَزْعَمُ أَنَّکَ جِرْمٌ صَغیرٌ...» را که در دیوان منسوب موجود است، به صورت «قیل» نقل کرده است.[24]
3. برخى معتقدند این دیوان، بهسان کتابهاى اندرز و موعظه، نیاز به مدرک ندارد؛ چون فقیهی نمیخواهد روى مطالب آن، فتوا بدهد؛ اما جمعآورى مدرک براى اشعار، مطالب آنها را مطمئنتر و محکمتر میگرداند.[25]
4. در مقدمه ترجمه «أنوار العقول»، ارزیابى و تحلیلی از این دیوانها ارائه شده است:
این درست است که حضرت علی( علیه السلام )، شعر میسرود و خود سخنور و سخنسنج و نقاد شعر بود. اوج سخن در نهج البلاغه و نیز داورى امام درباره برترى شعر امرؤ القیس، شاعر نامدار جاهلى،[26] خود بر این سخن گواه است؛ لیکن، شعر و شاعرى، با همه نقش رسانهاى و اهمیتى که در پیکارهاى آغاز اسلام داشته و با آنکه پیامبر گرامى اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم )، شعر نیکو را میستود و برخى سرایندگان را نواخته است، باز، اینگونه از سخن، بویژه در هنگامه نزول قرآن کریم و درخشش آیههاى آسمانى، رنگ جاهلیاش را باخته بوده و در پایهاى از ارزش نبوده است که انگیزه امام( علیه السلام ) در سرودنِ شاعرانه باشد؛ به گونهاى که شعر او همانند نثرش در نهج البلاغه، چنان و چندان باشد که حضرت را در شمار سرایندگان رسمى تاریخ ادب تازى در آورد؛ وگرنه سید رضى، صاحب آن دیوان و آن پایه در ادب تازى، گردآورنده نهجالبلاغه و نویسنده خصائص امام و برافرازنده پرچم سخنورى امام در آوردگاه سخنسنجان قرن چهارم، چنانکه نثر امام را گرد آورده، به تدوین دیوانى از او نیز همت میگماشته یا از آن، سخن میگفته است؛ با این همه، وى در نهج البلاغه و نیز در اثر دیگرش (خصائص أمیرالمؤمنین)، قطعههایى از شعر على( علیه السلام ) را روایت کرده است. این نکته و نیز سخنانى؛ مانند سخن سعید بن مسیَّب نشان میدهد که حضرت به هر حال با سرودن شعر بیگانه نبودهاند و گاهی، به مناسبتهایى، فزون بر رجزهاى میدان جنگ، چکامههایى سرودهاند که مایه اصلى تدوین دیوانى از امام شده است.[27]
5. در قضاوتى دیگر گفته شده است: اینجانب، اکثر اشعار دیوان منسوب به امیر( علیه السلام ) را از دیگران یافتهام و همه را با ذکر مآخذ و مصادر، در تکملة منهاج البراعة آوردهام. بسیارى از اشعار دیوان، بیان روایات مروى از آنجناب است که دیگران به نظم درآوردهاند و چون مضمون آنها از امیر است، اشعار را به آنحضرت نسبت دادهاند؛ مثل ابیات: «یا حارِ هَمْدانَ مَن یَمُتْ یَرَنى...» که سید حمیرى، قول امیر به حارث همْدانى را به نظم آورده است. و اصل خبر را شیخ مفید در مجلس اوّل الأمالى خود، نقل کرده است و پس از نقل خبر، گفته: «قال جمیل بن صالح: و أنشدنى أبوهاشم السید الحمیرى...» و از آن جمله است اشعار بسیارى در دیوان که نصایح امام به فرزندانش امام حسن( علیه السلام ) و امام حسین( علیه السلام ) است که وصایاى آنجناب را به سبطین به نظم در آوردهاند و از اینرو؛ اشعار به خود آنحضرت انتساب داده شده است. علاوه اینکه سبک اشعار از حیث بلاغت و فصاحت، نسبت به دیگر کلمات امیر (چون خطب و رسائل و حکم و نهج و غیر آن)، بسیار متفاوت است و سست به نظر میآید. ظاهراً باید گفت: رجزهایى که از آنحضرت نقل شده است، اسناد آنها به آنجناب، خالى از قوّت نیست که سیرت ابطال عرب در میدان مبارزه این بود. بسیارى از اشعار «على بن ابیطالب قَیرَوانى» نیز به آنجناب نسبت داده شده که اشتراک در اسم، موجب این اشتباه شده است.[28]
[1]. ر. ک: مرتضى زبیدى، محمد بن محمد، تاج العروس، ج 13، ص 474، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1414ق؛ فیروزآبادى، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج 3، ص 391، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ حموى، یاقوت بن عبدالله، معجم الأدباء، ج 14، ص 42، 43 و 48، بیروت، دار الغرب الإسلامى، 1993م.
[2]. معجم الأدباء، ج 14، ص 42.
[3]. قلقشندى، احمد بن عبدالله، صبح الاعشى، ج 1، ص 125 و 272، مصر، وزارة الثقافة و الإرشاد القومى، بیتا.
[4]. سبط بن جوزى، یوسف بن فُرغلى بن عبدالله، تذکرة الخواص، ص 95 – 99، تهران، مکتبة نینوى الحدیثة.
[5]. شبلنجى، مؤمن بن حسن، نور الأبصار فی مناقب آل بیت النبی المختار( صلی الله علیه و آله و سلم )، ج 4، ص 84 – 86، بیروت، دارالکتب العلمیّة، چاپ اول، 1398ق.
[6]. قضاعى، ابو عبدالله بن محمّد بن سلامة، دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشیم، ص 279 – 299، بیروت، دارالکتاب العربى، چاپ اول، 1401ق.
[7]. برای نمونه؛ ابن هشام(م 218ق) پس از نقل ابیاتى منسوب به امام علی( علیه السلام )، میگوید: «این ابیات را یکی از مسلمانان گفته است، نه علی بن ابیطالب( علیه السلام )، چرا که وقتی بعضی از اهل علم برایم اشعاری را میخواندند، کسی را ندیدم که این اشعار را از آنِ علی( علیه السلام ) بداند»؛ ابن هشام حمیرى، ابو محمد عبد الملک بن هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 196، بیروت، دارالمعرفة، بیتا.
[8]. تاج العروس، ج 13، ص 474.
[9]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج 3، ص 1225، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، 1412ق. و نیز ر.ک: ابن عبد ربّه اندلسى، أحمد بن محمّد، العقد الفرید، ج 43، ص 88، بیروت، دارالأندلس، چاپ اول، 1408ق.
[10]. سمیعى، کیوان، تحقیقات ادبى یا سخنانى پیرامون شعر و شاعرى، ص 346، تهران، زوار، 1361ش.
[11]. ر. ک: مهریزى، مهدى، حدیث پژوهى، ج 1، ص 357 – 385، قم، دارالحدیث، چاپ دوم، 1390ش.
[12]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 167، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[13]. آقا بزرگ تهرانی، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 9، ص 101، قم، اسماعیلیان، 1408ق.
[14]. همان، ج 2، ص 432 و ج 3، ص 205؛ بیهقى کیدرى، محمّد بن حسین، أنوار العقول من أشعار وصیّ الرسول، ص 92، بیروت، دارالمحجة البیضاء، 1419ق.
[15]. الذریعة إلى تصانیف الشیعة، ج 2، ص 432 و ج 9، ص 101؛ أنوار العقول، ص 92.
[16]. الذریعة إلى تصانیف الشیعة، ج 2، ص 316؛ أنوار العقول، ص 92.
[17]. الذریعة إلى تصانیف الشیعة، ج 2، ص 432، ج 6، ص 381 و ج 9، ص 101.
[18]. الذریعة إلى تصانیف الشیعة، ج 9، ص 101؛ دانشپژوه، محمدتقى، منزوى، علینقى، فهرست کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران، ج 2، ص 119، دانشگاه تهران، 1339ش.
[19]. ر. ک: الذریعة إلى تصانیف الشیعة، ج 2، ص 431 - 434.
[20]. حدیث پژوهى، ج 1، ص 381.
[21]. ر. ک: همان، ص 373 – 381.
[22]. مجلسى، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 1، ص 22، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[23]. همان، ص 42.
[24]. مدنى، سید علیخان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین، ج 7، ص 219، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1409ق.
[25]. زمانى، مصطفى، ترجمه دیوان امام على( علیه السلام )، ص 18، قم، نصایح، چاپ اول، 1374ش.
[26]. ر. ک: شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، ص 555 – 556، حکمت 455، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[27]. بیهقى نیشابورى کیدرى، قطبالدین ابوالحسن محمد بن الحسین، دیوان امام على( علیه السلام )، تصحیح، ترجمه و مقدمه: امامى، ابوالقاسم، ص 8 – 9، تهران، اسوه، 1373ش.
[28]. حسنزاده آملى، حسن، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ص 21 – 22، تهران، نشر الف لام میم، چاپ اول، 1383ش.
T