به گزارش «شیعه نیوز»، معمولا نگرانیهای خانواده در رابطه با تربیت فرزندان در کنار پیشرفت روزافزون و سریع فناوری و وسایل دیجیتالی گام به گام با یکدیگر در حرکتند و بعضا آنان از این اتفاق به عنوان آسیبهای دنیای مدرن یاد میکنند. خبرگزاری فارس در سلسله نشستهایی به تشریح و تحلیل این آسیبها و راهکارهای حل آن با حضور کارشناسان میپردازد، «فضای مجازی و آسیبهای نوپدید اجتماعی» سومین نشست از این سلسه نشستها است که تاثیرات اینترنت بر زیست کودک و نوجوان را بررسی کرد.
مهرداد فلاطونی، روانشناس بالینی و پژوهشگر حوزه آسیبهای اجتماعی و سیدمرتضی موسویان، رئیس هیئت مدیره انجمن سواد رسانه ای ایران و رئیس هیئت مدیره (غیر موظف) بنیاد ملی یازیهای رایانهای در نشست سوم برای بررسی این آسیبهاهمراه ما بودند.
این دو کارشناس برجسته محدودیت و کنترل را در فضای مجازی راهی مناسب برای در امان ماندن از آسیبهای اجتماعی ندانستند و اظهار داشتند کنترل باید در ذهن افراد اتفاق بیفتد و آن هم از طریق فرهنگسازی ممکن است. متن این گزارش در ادامه آمده است.
موسویان: هر چقدر مکانیزم کنترلی به کار ببریم تا زمانی که کودک و نوجوان به درک درستی نرسد که از چه مسیری باید استفاده کند این مسأله حل نمیشود. در واقع، عدم تبدیل اطلاعات به دانش هیچ کمکی به افراد نمیکند. این «سواد رسانهای» است که این امکان را برای مخاطبین رسانه فراهم میکند که با استفاده از اینترنت، رخدادها و موضوعات را بررسی و تحلیل کنند.
تکنولوژی به سمتسادگی پیش میرود و نباید تمرکزمان را بر روی آموزش کلاسیک استفاده از آن بگذاریم
اصلی بر پیشرفت توسعه تکنولوژی حاکم است و آن این است که آن چیزی که در طرف کاربر «استفاده کننده» قرار دارد ثابت بوده و تکنولوژی در سمت طراح پیچیدهتر میشود؛ بنابراین برای استفاده از تکنولوژی نیازی به آموزش کلاسیک نیست، چون ذات این مسأله به سمت ساده بودن است. همه این رابطهها به شکلی است که با تعامل یاد میگیریم اما مسأله این است که تابوی «ترس از تکنولوژی» باعث میشود افراد میانسال از آن استفاده نکند اما نوجوان و کودک این ترس را ندارد و با آن درگیر میشود به همین سادگی میبینید کودک در ابتدای تولدش به راحتی از تکنولوژی استفاده میکند.
پس بنابراین کودک و نوجوان جلوتر از توسعه جامعه در استفاده از تکنولوژی هستند و چون ترس ندارد و زود با آن درگیر شده و استفاده میکنند. به همین دلیل هکرهای نوجوانی که در «وب تاریک» (دارک وب: به شبکهای گفته میشود که در دسترس عموم نبوده و بیشتر برای مقاصد غیرقانونی مورد استفاده قرار میگیرد. ردیابی فعالیتهای آن و شناسایی افراد در آن دشوار یا غیرممکن است.) فعالیت میکنند بیشتر از صاحبان مدرک فناوری اطلاعات هستند. چون ترس درگیری با تکنولوژی را ندارند، بنابر این نوجوانان بیش از متوسط جامعه با تکنولوژیهای جامعه درگیرند.
ضمن اینکه اساساً کسی که دراین فضا قرار میگیرد با یک محتوا روبهرو میشود که برای روبهرویی مثبت با آن نیازمند پایههای تفکری و یا دانش انباشته است، یعنی اگر اطلاعات موجود در اینترنت به یک ژورنالیست برسد میتواند یک مطلب جدید از آن تولید کند. چرا که از «دانش انباشته»اش استفاده کرده و به آن مطلب جدید افزوده است اما کسی که دانش انباشته ندارد نمیتواند از این اطلاعات جدید به درستی استفاده کند. بنابراین اطلاعات جدید باعث دانش جدید نمیشود و برای کسب دانش نیاز است که فرد از یک دانش انباشته برخوردار باشد. برای اینکه کودکان ما با دانش انباشته به سراغ مطالب اینترنت بروند باید باورهایشان در ابتدا پایهریزی شود. وقتی فرد باوری ندارد و تناقض میان آنچه که والدینش میگویند و در محیطی دیگر وجود دارد را درک نمیکند، در واقع این فرد پایه قضاوت ندارد.
برای اینکه کودکان ما با دانش انباشته به سراغ مطالب اینترنت بروند باید باورهایشان در ابتدا پایهریزی شود.
نوجوان باید در درجه اول در «نظام آموزشی» تکلیفش روشن شود. چون بیشترین زمان نوجوان در اختیار این نظام است و بهترین زمانی است که فرد میتواند کارآیی داشته باشد.
تا زمانی که نظام آموزشی ما تکلیفی برای خود در خصوص آماده کردن نوجوانان برای زندگی در «زیست بوم امن» نمیبیند، تمام حرکات ما واکنشی خواهد بو؛ محدودیت و کنترل نتیجه عملکرد واکنشی است. در صورتی که محدودسازی مسألهای را حل نمیکند.
در کشورهای توسعهیافته هم این مسأله مطرح است، بنابر آخرین پژوهشها در آمریکا در حدود 57 درصد از والدین نگران اذیت و آزارها در فضای اینترنت در مقابل کودکان و نوجوانانشان هستند و میگویند نمیتوانیم کاری برای بچههایمان انجام دهیم. 59 درصد این جمعیت اعلام کردند، آزار و اذیت در فضای مجازی یک مسأله جدی است و 57 درصد آنها از فضای به وجود آمده در اینترنت ابراز نگرانی کردند. بنابراین این مسأله تنها مربوط به جوامع در حال توسعه نیست. از آنجایی که تکنولوژی از نظارت جلو افتاده است و به این خاطر بسیاری از رفتارهای ما در مقابل آن واکنشی است.
فلاطونی: 21 میلیون کاربر زیر 18 سال در کشور وجود دارند. درباره اینکه چطور باید با این کاربران و مواجه آنها با اینترنت برخورد کنیم، به عقیده من بهترین راه «استعدادیابی» است. این استعدادیابی از جنبههای فردی و اجتماعی قابل توصیف است در واقع ما باید استعداد جامعه در استفاده از تکنولوژی را بسنجیم.
ما هنوز نمیدانیم نوجوانانمان به صورت دقیق از اینترنت چه میخواهند
ما هنوز نمیدانیم نوجوانانمان به صورت دقیق از اینترنت چه میخواهند. باید توجه داشته باشیم که کودکان زیر 10 سال از تفکر انتزاعی بهرهمند نیستند، بنابراین علاقهای که به استفاده از تکنولوژی دارند تنها بر پایه آزمون و خطاست. البته این روش هم میتواند موجب شیوع و شروع اعتیاد به اینترنت باشد.
سرانه مصرف اینترنت در خانوادههای ایرانی به 5 ساعت رسیده است، در حالی که سرانه مکالمه والدین 4 تا 10 درصد است. بنابر نظریههای خانوادهدرمانی با چنین حجم مکالمهای خانوادهها نمیتوانند ارتباط سالم داشته باشند.
موسویان: من با این نظریه مشکل دارم. کسی که پژوهش انجام میدهد متناسب با جامعه نمونهای که انتخاب میکند فرهنگ جامعه نمونه زمان و نوع تکنولوژی نتایجی میگیرد ولی باید توجه داشته باشیم که این نظریهها در حال تغییر است. سبک زندگی یا زیست بوم ما در حال تغییر است و در این زیست بوم ما ملزم به استفاده از اینترنت هستیم. اینترنت محیط زندگی ماست. انجام تکالیف دانشگاهی، تشکیل گروههای مجازی و حتی تهیه مایحتاج روزانه از طریق اینترنت صورت میگیرد بنابراین نمیتوان این فضا را نادیده بگیرم و اینکه گفته میشود کسی که از اینترنت استفاده میکند دچار انزوای اجتماعی شده را نمیپذیرم چرا که این فرد در باطن فردی اجتماعی است چون در گروههای مختلف عضو است و در محیط زندگی جدید خود فعالیت میکند.
همین نظریههاست که میگوید ما باید مواظب حریم خصوصیمان باشیم در حالی که فضای جدید جهانی چیزی به نام حریم خصوصی را نمیشناسد.
زیست بوم جدید ما ملزم به استفاده از اینترنت میکند و نمیتوانیم استفاده از آنرا محدود کنیم
بنیان بسیاری از اقتصادهای جدید دنیا بر اساس استفاده از اطلاعات شخصی شکل گرفته است. حتی در اتحادیه اروپا هم در سال 2016، که اصل فراموشی و نگهداشتن اطلاعات شخصی را مطرح کردند نتوانستند به این قانون پایبند بمانند و تا سال 2018 به این نتیجه رسیدند که چنین چیزی معنا ندارد. در حال حاضر 34 شرکت بزرگ مستقل در فضای مجازی از این قوانین پیروی نمیکنند. بنابراین اطلاعات ندادن به مراکز سرویسدهی غیرممکن است. چاره کار این است که با توجه به شرایط جدید و اینکه در آیندهای نزدیک ما در جهانی به نام «جامعه الحاقی» وارد میشویم الزامات آن را رعایت میکنیم یعنی باید فکر و باورهایمان را غنی کنیم.
کسی که فکر و باور غنی داشته باشد جامعه مجازی و حقیقی برایش فرقی نمیکند و چشم خود را بر روی گناه و خطا میبندد اما اگر این باور در او نهادینه نشده باشد ما هم نمیتوانیم راه را بر روی آن ببندیم، چرا که فلسفه فضای جدید جهانی منطبق بر تفکرات اومانیستی است و هر چه آنچه به دیگری ضرر نرساند انجام دادنش برای ما مجاز است.
فارس: آیا به عقیده شما این حل شدن در فضای مجازی خانواده را تهدید نمیکند؟
موسویان: دقیقا همین است، خانواده در این فضا تهدید میشود اما باید بدانیم که ما تنها بازیگران جامعه جدید نیستیم و در این جامعه تنها جمهوری اسلامی قانونگذار نیست. در واقع در زیست بوم جدید تنها یک تفکر تصمیم نمیگیرد. تفاوت ما با غرب این است که واحد جامعه آنها انسان است واحد جامعه ما خانواده عنوان شده است. در این شرایط نمیتوانیم بازگشت به عقب داشته باشیم و باید کنترل با توجه به باورها و چارچوبهای افراد به وجود بیاید. فرهنگ حاضر مطلوب ما نیست و هیچ راه تکنولوژیکی برای کنترل این فضا وجود ندارد.
فلاطونی: انزوای اجتماعی یک بیماری است و دقیقا به کسی که زمانش را پای کامپیوتر میگذارد گفته میشود، یعنی کسی که نمیتواند ارتباط اجتماعی مؤثر داشته باشد. هر چند در فضای مجازی به عنوان فردی موثر و اجتماعی شناخته شود.
موسویان: تفاوتی میان فضای مجازی و فضای حقیقی وجود ندارد افراد در این فضا هم شخصیت دارند.
فلاطونی: این فضا امکان به نمایش گذاشتن شخصیتهای غیرواقعی را فراهم کرده است نه شخصیتهای حقیقی.
موسویان: در فضای مجازی گمنامی معنایی ندارد گمنامی وقتی است که افراد، اشیا و حیوانات به یک IP منحصر به فرد وصل نشوند.
فلاطونی: وقتی صحبت از قلدری سایبری میشود که افراد بتوانند خود واقعیشان را بپوشانند، قلدری سایبری با مارکتینگ متفاوت است، و کسی که مورد تهدید قرار میگیرد و از او باجخواهی میشود نیازمند حمایت است.
کنترل بر روی سایت و فضای مجازی مسألهای را حل نمیکند. باید این کنترل در ذهن افراد اتفاق بیفتد
باز هم میگویم ما نیازمند شناسایی استعداد جامعه هستیم. گفته میشود در آمریکا میزان سقط جنین در میان کودکان 13 ساله بالا رفته است. جواب رئیسجمهور به این معضل این بوده است که وقتی پیشرفت اتفاق میافتد در همه زمینهها رخ میدهد، بنابراین میتوانیم بگوییم استعداد این جامعه نمیپذیرد که درباره مفهومی به نام چشم پاکی صحبت کنیم اما استعداد جامعه ایرانی میپذیرد و نیازمند فرهنگسازی در این زمینه است.
من هم موافق این هستم که محدودیت کمککننده نیست و کنترل بر روی سایت و فضای مجازی مسألهای را حل نمیکند. باید این کنترل در ذهن افراد اتفاق بیفتد و آن هم از طریق فرهنگسازی ممکن است.
نمونه آن را میتوان در ترویج فرهنگ استفاده از کمربند ایمنی که با کمی پرداخت به مسأله تبدیل به فرهنگ غالب جامعه شده است. ما همه به استفاده از تکنولوژی عادت کردهایم. اما وقتی صحبت از سرانه 150 ساعت در ماه میشود متوجه میشویم این حجم استفاده قابل تأمل است چون سرانه استفاده ما از اینترنت حتی از کشورهای اطرافمان که فرهنگ پایینتری دارند بیشتر است.
حتی کشورهای اروپایی هم که در استفاده از فضای مجازی، گروهها و کمپینسازی از ما موفقتر هستند، بهترین استفاده از این تکنولوژی را میبرند استفاده روزمرهشان کمتر از ماست این تفاوت به این دلیل است که این تکنولوژی به یکباره و بدون هیچ پیشزمینه فرهنگی وارد کشورمان شده است. ورود یکباره آن باعث شده نیازهای اجتماعی به آن سنجیده نشود.
فارس: در حوزه کودک و نوجوان هم به این مشکلات اشاره کنید.
فلاطونی: در حوزه تربیتی کودک و نوجوان میتوان به روشهای تربیتی اشاره کرد که برای والدین مورد استفاده بوده است، اما تبدیل به موضوعی برای جستوجوی کودک و نوجوان قرار گرفته تا به این طریق ضعفهای والدین خود را بشناسد.
کودکان و نوجوانان در فضایی قرار گرفتهاند که آموزش و پرورش اصلا به آن نمیپردازد. در صورتی که میتوان از ظرفیت موجود برای توسعه آموزش، تربیت استفاده کرد. باید الگوهای بومی در این فضا تعریف شود اگر نتوانیم محتوای جایگزینی در آن داشته باشیم فضای تربیت کودکانمان را از دست میدهیم، باید نیازسنجی کنیم که نوجوانان امروز از تکنولوژی چه استفادهای میکنند. روشهای تنبیهی و محدودیتی کمککننده نیست.
ما عادت کردهایم جامعه را تنبیه کنیم هیچ نظریهپردازی این روش برخورد را تأیید نمیکند و بدترین روش برای مقابله با رفتارهای ناهنجار نوجوانان است. فیلترینگ، منجر به استفاده از فیلترشکن میشود و به این طریق دروغپردازی در میان کودکان و نوجوانان رواج پیدا میکند.
همانطور که گفتم باید استعداد جامعه در استفاده از چنین فضایی مورد توجه قرار بگیرد در کشورهای خاور دور از همزیستی میان کودکان و بزرگسالان برای مقابله با استفاده از احتیاطگونه از اینترنت بهره بردهاند چون متوجه شدند جوامع صنعتی والدین را از کودکان و نوجوانان جدا کرده است. رفتار برخلاف تصور با افزایش سن نیز قابل تغییر است و باید فرصتها را غنیمت بشماریم.
موسویان: از قول یکی از معصومین شنیدهام که میفرمایند: «پدر و مادر تا زمان بلوغ مسؤول تربیت هر فرد هستند.» یعنی دو هفت سال اول که بحرانیترین سن افراد است که در این سنین باورهایشان شکل میگیرد هر چند میگویند تغییر امکانپذیر است اما در این سنین ضمیر افراد مانند یک لوح صافی است که فضای نوشتن بیشتری در اختیار ما قرار میدهد.
فلاطونی:امروزه نظریه لوح سفید رد شده است ما در قبال دو هفت سال اول در تربیت کودک و نوجوان مسؤول هستیم اما بعد از آن خود فرد مسؤول رفتارش است نوجوان ما باید بداند چگونه رفتار و چگونه انتخاب کند.
انتخاب افراد بر اساس هویتشان شکل میگیرد نظریههای هویت امروز میگوید هویت فردی معنا ندارد. چون هویت فرد در جایی شکل میگیرد که جامعه ما در شرایطی شکل میگیرد جامعه از فرد توقع دارد. دو روش برای تربیت مؤثر وجود دارد پاداش و تقویتکننده. برای حفظ یک رفتار نیازمند پاداش هستیم و برای ایجاد رفتار نیازمند تربیتکننده شبکههای مجازی میتوانند فضای مناسبی برای تقویت رفتارهای مثبت باشند. باید سیستمهای تربیتی در فضای مجازی ایجاد کنیم.
موسویان: در هفت سال اول مسؤولیت متوجه مربی و نظام آموزشی هم میشود اما در دوره نوجوانی که فرد دوره سرکشیاش را طی میکند و تنها طبقه همسان الگوی او قرار میگیرد در این هفت سال باید به فرزندانمان یاد بدهیم که چگونه تحلیل خود را از اتفاقات داشته باشند.
در سیر تحولات جامعه بشری جایگاه زندگی انسان همیشه در حال تغییر بوده است و اکنون به جایگاهی رسیده است که زندگی شبکهای دارد. در حال حاضر اساس زندگی انسان بر فکر و باورهایش است. باید باورها در افراد تثبیت شود و اصول قابل احترامی داشته باشند.
فارس: آیا میتوان از کودک توقع داشت باورهای محکمی داشته باشد.
فلاطونی: تا 10 سالگی افراد توانایی درک انتزاعی ندارند نمیتوانیم در این سنین مفاهیم انتزاعی را به فرد منتقل کنیم. اما از 11 سالگی میتوان این مفاهیم را از طریق والدین و جامعه به فرد منتقل کرد. هر چند این مفاهیم قابل انتقال است اما نمیتوانیم شکلگیری رفتاری داشته باشیم. شکلدهی رفتار با دو عامل تقویتکننده و پاداشدهنده اتفاق میافتد تقویتکننده در این بحث فضای مجازی است و باید بدانیم نوجوان ما چه میخواهد.
موسویان: بحث مربوط به تقویتکننده و پاداش در بسیاری از موارد میتوان در قالب بازی و آزمون و خطا به کودکان تا 10 سال هم آموزش داد. آموزههایی که تا قبل از 10 سال انتزاعی خوانده میشوند میتوان در این قالبها گنجاند اما باید بدانیم ارکان ایجاد یک فرهنگ مبین آموزش و پرورش است.
فلاطونی: چیزی که در جامعه ما در حال حاضر حائز اهمیت است ایجاد شعف اجتماعی است. شعف اجتماعی انگیزه را در جامعه بالا میبرد و به این طریق الگوی رفتاری سالم در جامعه شکل میگیرد. اما آیا میتوان در جامعه امروز ما انتظار ایجاد شعف اجتماعی داشت.
فارس:راهکارهای کاربردی شما برای تقویت شدن نقش والدین در مقابل اینترنت چیست؟
فلاطونی: خانوادهها باید از نکوهش، تنبیه و محدود کردن کودکان دوری کنند چرا که این روشها باعث میشود کودکان دروغگوهای بهتری شوند.
والدین باید یاد بگیرند در زمان ورود به خانه موبایلهایشان را خاموش کنند. باید در میان خانوادهها فرهنگ گفتوگو رواج یابد پدر و مادرها باید به روز شوند و درباره اتفاقات دنیای وب اطلاعات داشته باشند. باید سعی کنند مدت زمان مشخصی را با فرزندانشان در خارج از خانه بگذرانند.
ارتقاء سواد رسانهای والدین از الزمات دنیا مدرن است
موسویان: خاموش کردن موبایل فضای قابل کنترل ایجاد نمیکند ما در دنیایی زندگی میکنیم که قابل کنترل نیست اینکه چگونه باید از اثرات منفی فضای مجازی بر روی کودکان، نوجوانان جلوگیری کنیم نیاز به دانستن است.
همانطور که یک زن خانهدار برای گرفتن یک دستور جدید غذایی از این فضا استفاده میکند باید به عنوان یک مادر یاد بگیرد که برای مواجه با فرزندش هم از فضای اینترنت کمک بگیرد.
سواد فضای مجازی و سواد رسانه به همین دلیل شکل گرفته است. زمینه توسعه امروز ارتقاء فرهنگی افزایش سواد رسانهای است و باید در این زمینه سرمایهگذاری شود.هنوز بسیاری از پدرها و مادرها احساس نیاز به ارتقاء سواد فضای مجازی ندارند.
ما نباید اجازه دهیم جامعه همسان به صورت خودجوش ساخته شود باید با استفاده از فضای مجازی یا جامعه همسان را رشد دهیم این فضا باید به صورت غیرمستقیم مدیریت شود. همانطور که اساس فیسبوک به این طریق شکل گرفته است. هیچ ارتباطی در فضای فیسبوک وجود ندارد که مدیران از آن بیاطلاع باشند و مهمترین راه امرار معاش این شبکه قرارداد بستن با شرکتهای بزرگ و فروختن اطلاعات کاربرانش است.نهاد آموزش و پرورش هم باید رویکردش را به این موضوع تغییر دهد.
فلاطونی:مهمترین کاری باید برای گروههای سنی به خصوص نوجوانان کرد، توجه به «هوش هیجانی» است. در مدارس ما تنها به محدودیات پرداخته میشود در حالی که هوش هیجانی فراموش شده است. رسانه هم باید به هوش هیجانی توجه کنند. معرفی تئوریهای بینالمللی و آموزش والدین از طریق رسانهها مؤثر خواهد بود. باید ببینیم در سنین کودکی و نوجوانی بر اساس هوش هیجانی افراد چه چیزی را میطلبند.