شیعه نیوز:
پرسش
آیا این حدیث که امیرالمؤمنین علی( علیه السلام ) فرمود: «پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) آب دهانش را به لبش آورد و من آنرا خوردم که هزار در علم و از هر در، هزار در دیگری به روی من گشوده شد» از لحاظ منابع و موضوع معتبر میباشد؟
پاسخ اجمالی
روایاتی در حد تواتر نقل شده است که پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) به علی بن ابیطالب( علیه السلام ) هزار باب از علم و دانش آموخت که از هر باب آن، هزار باب دیگر باز میشد.[1] چنین محتوایی در برخی منابع اهلسنت نیز نقل شده است.[2]
در میان این روایات گسترده، گزارشی نیز وجود دارد که پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم )، این تعلیم را از راه قرار دادن زبانشان در دهان امام علی( علیه السلام ) انجام دادند:
«قال امیرالمؤمنین علىّ( علیه السلام ): انّ رسول الله أَدْخَلَ لِسَانَهُ فِی فَمِی فَانْفَتَحَ فِی قَلْبِی أَلْفُ بَابٍ مِنَ الْعِلْم مع کلّ بَابٍ أَلْفَ بَاب».[3]
این بخش از روایت، در دیگر منابعی که به این موضوع پرداخته، وجود ندارد.
بنابر تحقیق و جستوجو؛ ظاهراً اولین شخصیتی که تعبیر (أَدْخَلَ لِسَانَهُ فِی فَمِی) را آورده، ابوحامد غزالى(م 505ق) باشد، چنانکه در منابع شیعه، سید ابن طاووس(م 664ق) از او نقل کرده است.[4] همچنین شاید بتوان گفت تعبیر «انکبّ علیه» که در متن این روایت در برخی منابع اهلسنت آمده، بیانگر این باشد که رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) زبان خود را داخل دهان امام علی( علیه السلام ) کرده باشد.
غزالی، این حدیث را بدون سند آورده، ولی علاوه بر آنکه به دلیل متواتر بودن روایات مشابه، از جهت محتوایی مشکلی ندارد؛ میتوان این تعبیر را نوعی مجازگویی نیز دانست؛ یعنی زبان در دهان گذاشتن کنایه از این است که امام( علیه السلام ) بدون هیچ واسطهای دانش خود را از منبع وحی دریافت کرده است؛ از اینرو، خود غزالی این حدیث را در راههای کسب علوم الهی مطرح کرده و معتقد است که این مرتبهای از علم است که با درس خواندن، و معلّم دیدن دسترسى به آن پیدا نخواهد شد، بلکه به واسطه علم لدنّى میسّر است.[5]
[1]. ر. ک: صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد( صلی الله علیه و آله و سلم )، محقق، کوچه باغى، محسن، ج 1، ص 302 – 307، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
[2]. ر. ک: ابن عساکر، ابوالقاسم على بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص 385، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الإسلام، ج 11، ص 224 – 225، بیروت، دار الکتاب العربى، چاپ دوم، 1413ق.
[3]. غزالى، ابوحامد، مجموعة رسائل الإمام الغزالى، الرسالة اللدنیة، ص 232 – 233، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1416ق.
[4]. ابن طاووس، على بن موسى، سعد السعود للنفوس منضود، ص 284، قم، دار الذخائر، چاپ اول، بیتا.
[5]. مجموعة رسائل الإمام الغزالى، ص 233.
T