شیعه نیوز:
پرسش
پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: «إنا معاشر الانبیاء نکلم الناس علی قدر عقولهم». طبق این حدیث، بیانات نبی اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) بر اساس و مبنای فهم مردم خواهد بود، نه حقایق واقعی. در نتیجه نمیتواند مقابل مباحث علمی که به کشف واقع میپردازند بایستد. به عبارت دیگر، این روایت بیان میکند دین به ارائه حقیقت من از آنجهت که حقیقت است نمیپردازد، بلکه ملاحظه دریافت عقل را میکند. در نتیجه علوم که متکفل کشف حقایقاند در رتبه بالاتری نسبت به دین قرار میگیرند و در تعارض علم و دین، علم جایگاه بالاتری خواهد داشت.
پاسخ اجمالی
در روایت آمده است که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: «ما انبیاء به اندازهی عقل مردم سخن میگوییم».[1] آیا از این سخن میتوان برداشت کرد که پیامبران( علیه السلام ) در صدد بیان واقعیات نبودند، و فقط به اندازه درک مردم، معارف دین را بیان میکردند؟
در پاسخ باید گفت؛ تنزّل حقیقت سبب باطل و ناصواب شدن آن نیست، بلکه به معنای باطن بودن بخشی از آن و ظاهر بودن بخش دیگر است. به بیان دیگر، گسترده بودن آموزههای قرآن موجب گردید تا ابلاغ پیامهایش محدود به دلالت ظاهری و عرفی الفاظ و عبارات نباشد، بلکه رساندن بخش وسیعی از آموزههایش، از طریق لایههای پنهان و در قالب «معانی» و «مصادیق باطنی» صورت پذیرد.[2] مراد از «ظاهر» (معنای ظاهری)، آن بخش از معارف و احکامی است که آیات قرآن بر مبنای قواعد ادبیّات عرب و أصول عُقلایی محاوره، بر آن دلالت دارد، و برای هرکس که با قواعد و أصول یاد شده آگاه باشد و آنها را به کار بندد، قابل فهم است. امّا مقصود از «باطن»، مجموعۀ معانی و مصادیقی[3] است که دلالت و نیز انطباق آیات بر آنها، پنهان و بوده، و از دسترس عموم مردم به دور میباشد. گاه از این سلسلهی معانی و مصادیق با تعبیر «بطن معنایی» و «بطن تأویلی» (= «جری القرآن»)، یاد میشود.[4] در پارهای از روایات، از وجود «بطن» برای تک تک آیات، و نیز از تعدّد «بطن» و «ظاهر» خبر داده شده است.[5]
بر اساس روایات معصومین( علیه السلام )، احادیث ایشان نیز، مانند آیات قرآن کریم دارای وجوه مختلف معنایی میباشد.[6]به همین جهت روایات ایشان - مانند قرآن- هرچند در ظاهر برای همگان قابل فهم بوده و به صورت سطحی بیان شده است، اما بطونی دارد که بر اساس آن، میتوان به حقایق اصلی عالم واقعیت دستیافت، و اینگونه نیست که حقیقت را مُثله نموده و به مردم ارائه نموده باشند. به عبارت روشنتر، اینکه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودهاند با مردم به اندازه دانش آنان سخن میگوییم، به این معنا نیست که دیگر کاری به حقایق نداشته و حتی باطل را در چنین قالبی قرار میدهیم؛ بلکه به این معنا است که همان حقایق عینی و واقعی را به شیوهای ارائه میکنیم که مردم عادی بتوانند به اندازه توانشان به آن حقایق دست یابند، و نیز کسانی که دارای مراتب عالیتری میباشند، خود را منحصر به ظاهر الفاظ نکنند. دلیل اینگونه سخن گفتن نیز آن است که سخن گفتن با مردم بر اساس علومی که فراتر از دانش ایشان است - بویژه در مواردی که بر خلاف مشاهدات عامیانه نیز باشد- موجب بد گمانی مردم به دین و باعث نسبتهای ناروا - مانند افسونگری یا اختلال فکری و جنّ زدگی و...- به گوینده خواهد شد؛ و هدف و غرض اصلی دین که رساندن مردم به متن واقعیت است، منتفی میگردد. به همین جهت لازم است حقایق عینی و خصوصاً روحانی در قالبی به مردم ارائه گردد که همگان بتوانند از آن بهرهمند گردند و مختص گروهی خاص نباشد.
بنابر این، معنای این سخن آن است که اولاَ: اینگونه نیست که دین، از حقیقت رخ برگرداند و تنها دانش مردم را مدّ نظر داشته باشد، بلکه متن واقعیت، هدف اصلی دین است. و در نتیجه با علم حقیقی در تعارض نخواهد بود. ثانیاً: در ارائه این حقایق نیز تجزیه و تقطیع رخ نمیدهد، بلکه آنها را در قالبی قرار داده که همگان از آن بهرهمند گردند.
[1]. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج1، ص 195، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[2]. ر. ک: ابن بابویه، محمد بن على، التوحید، محقق، مصحح، هاشم حسینى، ص 265، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1398ق؛ نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 17، ص 326، قم، مؤسسة آل البیت ع ، چاپ اول، 1408ق.
[3]. البته در زمینه رابطه ظاهر و باطن آیات، شش نظریه وجود دارد که به اختصار عبارتاند از: 1. تلازم (لازم و ملزوم)، 2. طولی مطابقی، 3. مثل و ممثّل، 4. مفهوم و مصداق، 5. تنبیه و ایماء، 6. اشاره.
[4]. ر. ک: مصباح یزدی، قرآن شناسی، ج 2، ص 261- 264، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1394ش.
[5]. ر. ک: صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم، محقق، مصحح، کوچه باغى، ج 4، ص 196، باب 7، ح 7 و203، باب 10، ح 2، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق؛ برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ص 269، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[6]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، محقق، مصحح، ج 18 ص153، باب 14، ح 1، قم، مؤسسة آل البیت ع ، چاپ اول، 1409ق.
آیات مرتبط
سوره إبراهيم (4) : وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ ۖ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
سوره الإسراء (85) : وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ ۖ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا
سوره الإسراء (106) : وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَىٰ مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِيلًا
سوره مريم (97) : فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا
سوره طه (27) : وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي
T