سخن از فاطمه زهرا سلام الله علیها یادگار بی بدیل رسول خداست ، کسی که خداوند با غضب او غضبناک و با خشنودی او خشنود می گردد ، سرور تمام بانوان اهل بهشت پس از پيامبر و اميرالمومنين از تمام آفريدگان خدا بالاتر است .
ولادت آن حضرت :
هنگام ولادتش زنان مکه ، مادر بزرگوارش خدیجه کبری علیها السلام را تنها گذاشتند، در اوج غربت و تنهايي خديجه،چهار بانوی بهشتي به یاریش آمدبه او گفتند ِ«غمگین مباش ، ما از جانب پروردگارت نزد تو آمده ایم » .
آنان ساره همسر ابراهیم ، آسیه همسر فرعون، مریم مادر عیسی، و کلثوم خواهر موسی بودند .
در دوران کودکی، مادر گرانقدرش را از دست داد و در فراق او در روزگار غربت و محنت پدر بی تابی می کرد .
خداوند متعال توسط حبیبش خاتم انبیاء صلي الله عليه وآله فاطمه زهرا را تسلیت گفت. پیامبر آن قدر فاطمه را دوست داشت که وقتی از سفر برمی گشت اول به خانه او وارد می شد و به سفري می رفت آخرین کسی که با وی خداحافظی میكرد دخترش فاطمه علیها السلام بود و هنگام بازگشت در ابتدا با او ملاقات می كرد .
رسول خدا صلی الله علیه وآله درباره مقام دختر گرامیش فرمود : اولين كسي كه داخل بهشت مي شود فاطمه است .
ازدواج آن حضرت :
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند : امر ازدواج فاطمه فقط به دست خداست.
فرشته ای از جانب خدا به نزد پیامبر آمد و گفت : که خداوند مرا خدمت شما فرستاده ، تا نور را به ازدواج نور در آورم ؛ یعنی فاطمه را به علی .
در اولین شب زندگی ، پیامبر خطاب به آنان فرمود : خداوند نسل شما را پاک و مطهر قرار دهد ، من با هرکس با شما سر دوستی داشته باشد، دوست ، و با هر که سر ستیز با شما داشته باشد در ستیزم ...
در عفت و حياي حضرتش همين بس كه در آخرین روزهای عمر کوتاهش، در آن زمان که هنوز برای تشییع جنازه تابوت مرسوم نشده بود ، از اسماء- که یکی از زنان پرهیزکار بود- درخواست کرد تا برایش تابوتی بسازد تا بدن مطهرش حتی پس از شهادت و در شب تشییع نیز پوشیده و در حجاب کامل باقی بماند بخشش و کرم و عطاي او تا بدان حد بود که همراه همسر و دو فرزند معصومش، تا سه شب افطار خویش را که چند تکه نان بود ، به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند .
عبادت و مناجات او با خدا به گونه ای بود که وقتی در عبادتگاهش به نماز می ایستاد ، نور او برای اهل آسمانمی درخشید همان طور که نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد .
مهربانی و عطوفتش نسبت به مردم به حدی بود، که فرزندش امام مجتبی علیه السلام ، شب جمعه ای مادر را در محراب عبادت دید که از شب تا صبح فقط برای دیگران دعا می کرد و برای خویش دعائی نکرد ، فرمود : پسرم ! اول همسایه بعد اهل خانه
خانه داری و احترام بی اندازه اش برای امیر المومنین علیه السلام و ایجاد جوی پر از مهر و عطوفت و صمیمیت در خانه به گونه ای بود که امیر مومنان می فرماید: :به خدا قسم تا زمانی که از دنیا رفت، او را خشمگین نکردم و او را بر کاری مجبور نکردم ، او نیز هرگز مرا خشمگین نكرد و در هیچ امری از من نافرمانی نکرد .
هر گاه به او نگاه می کردم ، غم و اندوه از من برطرف می گردید .
وفاداری او نسبت به امیرالمومنین عليه السلام به حدی بود که در طول سالهای زندگی با آن حضرت فرمود: « من حیا می کنم چیزی از شما بخواهم که توانائی فراهم آوردن آن را نداشته باشید. »
ایمان او بدان حد بود که رسول خدا درباره ایشان فرمود: خداوند، قلب و اعضاء و جوارح دخترم فاطمه را از ایمان ویقین پر کرده است .
شوق او به اطاعت خدا گونه ای بود که در اولین ساعات آغاز زندگی مشترکش با امیرمومنان ، زماني كه پیامبر از علی علیه السلام پرسید ؟ همسرت را چگونه یافتی ؟ علی علیه السلام عرض کرد : برای طاعت و بندگی خدا خوب یاوری است.
غم و اندوه او برای ظلمی که به امیر مومنان شد بحدی بود، كه در عيادت زنان از درد بازو و پهلو و آزارهائی که پیکر چونان گلش از خارها دیده بود سخنی نگفت و شکوه ای نکرد ، شکوه اش از این بود که چرا با علی دشمنی کردند ؟
خطابه تاريخي او در مسجد رسول خدا صلي الله عليه و آله ، چراغ هدايتي است كه تا ابد حق جويان را به صراط مستقيم رهنمون است .مقام و منزلت بسیار بالای او در پیشگاه خداوند عقل را حیران می کند، تاآنجا که وقتي در جایگاه خویش در بهشت مستقر می گردد تمام پیامبران خدا به زیارتش می روند .
شهادت آن حضرت:
فاطمه زهرا عليها السلام تنها به خدا وند عشق مي ورزيد و به هيچ كس جز خداي مهربان دل نبسته بود . زماني كه مي ديد علي عليه السلام تنها و غريب مانده و حقش پايمال گرديده ، اندوه و دردي بي پايان دلش را مي آزرد ؛ چرا كه محور زندگي آن مادر فضيلت ها فقط بندگي خدا بود و از زير پا گذاشتن فرمان خدا مبني بر امامت حضرت علي عليه السلام شكوه مي كرد، تا جايي كه در اين راه، خود و غنچه نا شكفته اش محسن را فدا نمود.
و امروز ، ما و شما كه نگاه مهربان آن بانو را در زندگي خود احساس كرده ايم، به ياد رنجها و اندوه بي پايان آن حضرت چه كرده ايم؟ پريشان و آشفته حال ، به كوچه و خيابان آمده ايم؟
بياييد به همگان بگوييم : ما حضرت زهرا سلام الله عليها را دوست داريم و در شهادت آن بانو سوگواريم و لباس سياه بر تن مي كنيم ؛ و در دسته هاي عزاداري شركت مي كنيم.سلام بر او روزی که بدنیا آمد و سلام بر او روزی که در پیش چشمان اشکبار امیر مومنان در بستر بيماري با بدنی آزرده و پهلويي شکسته و بازويی ورم کرده به شهادت رسید و سلام بر او در آن نیمه شب که بدن آزرده اش ، غریبانه و مخفیانه به زیر خاک رفت .سلام بر او روزی که با آن جلال و عظمت به صحرای محشر می آید و به تمام اهل محشر امر می شود که چشمان خود را ببندند تا فاطمه دختر پیامبر عبور کند و به بهشت رود.
همه محتاج شفاعت اویند ، بارالها ما را نیز از زمره دوستان و شیعیانش و درک کنندگان دوران ظهور فرزندش حضرت مهدي عليه السلام قرار ده.
دوراني كه امام عصر عليه السلام ،با تأسي به مادر ش فاطمه زهرا عليها السلام ، نور و صفا و مهرباني را در پرتو بندگي خداوند ،در سراسر جهان مي گستراند.
شهادت حضرت زهرا(س) در منابع شیعه
ماجرای آزار و اذیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از مسلمات تاریخ است. نه تنها علمای شیعه بلکه بعضی از علمای اهل سنت نیز به آن اعتراف کرده اند مثلا جوینی که در کتابش می نویسد: قال رسول اللَّه ( ص ) : « . . . فتکون اوّل من یلحقنى من اهل بیتى فتقدم علىّ محزونة مکروبة مغمومة مقتولة » . ( فاطمه ) اولین کسى از اهل بیتم مى باشد که به من ملحق مى گردد ، پس بر من وارد مى شود ، محزون ، مکروب ، مغموم ، مقتوله ... همچنین ابن ابى دارم می گوید: عمر لگدى بر حضرت زهرا ( س ) زد تا محسن سقط گردید. همچنین آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن مىنویسد: عمر عصبانی شد و درب خانه علی را به آتش کشید و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله علیها به طرف عمر آمد و فریاد زد: «یا ابتاه، یا رسول الله»! عمر شمشیرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، سپس تازیانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فاطمه فریاد زد: « یا ابتاه » (با مشاهده این ماجرا) علی (ع) ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینى و گردنش کوبید. اهل بیت رسول خدا ( ص ) مادر خود را شهید مى خواندند. چنانکه امام هفتم شیعیان حضرت «موسى بن جعفر ( ع )» در مورد شهادت مادرشان میفرمایند : انَّ فاطمة ( س ) صدّیقة شهیده . بدرستیکه فاطمه صدیقهای است که به شهادت رسید.
سلیم بن قیس هلالى که از یاران مخلص امیرمؤمنان علیه السلام است، در این باره مىنویسد: عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد! حضرت زهرا علیها السّلام به طرف عمر آمد و فریاد زد: یا ابتاه، یا رسول اللَّه! عمر شمشیر را در حالى که در غلافش بود بلند کرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله کرد: یا ابتاه! عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد: یا رسول اللَّه، ابوبکر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مىکنند»! علی علیه السّلام ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینى و گردنش کوبید و خواست او را بکشد؛ ولى به یاد سخن پیامبر صلى الله علیه وآله و وصیتى که به او کرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاک! قسم به آنکه محمّد را به پیامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى که پیامبر با من بسته است، نبود، مى دانستى که تو نمى توانى به خانه من داخل شوى». سرانجام صدیقه طاهره بر اثر همین صدمات به شهادت رسید.
مرحوم طبرسی ضمن بیان دقیق حوادث شهادت صدیقه طاهره مینویسد:
« ... عمر و همراهانش ریسمانى سیاه بر گردن مبارک امیرالمومنین انداختند، با مشاهده این وضع دردانه رسول خدا بى تاب شده و خواست که میان همسر و پسر عمویش و آنان حائل شده و مانع شود، که قنفذ ملعون تازیانه اش را به تندى بر بازوى مبارک صدّیقه طاهره فرود آورد!! اثر این ضربه تا دم وفات در بازوى آن حضرت همچون دمبل باقى بود. در این حال أبو بکر به قنفذ پیغام فرستاد که علىّ را نزد من بیاور، و اگر فاطمه ممانعت کرد او را بزنید و از نزد علىّ دورش سازید، با این پیغام کار بالا گرفت و قنفذ با شدّت عمل بالاترى وارد صحنه شد و در نهایت قساوت و شدّت دخت گرامى پیامبر را میان فشار درب و دیوار قرار داده و شدّت این کار بحدّى بود که پهلوى آن بانو شکست و بچّه داخل شکم سقط شد!! در اثر این عمل ددمنشانه آن بانوى گرامى تا آخر عمر پیوسته زمین گیر و بسترى شد تا اینکه به همین دلیل مظلومانه به شهادت رسید».
جهت مطالعه و کسب اطلاعات بیشتر در مورد روزنگار شهادت حضرت زهرا (س) و منابع شیعه و سنی در این زمینه ر.ک: دانشنامة شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، چاپ دوم، ۱۳۸۶.
حاضران در تشییع جنازه و نماز و كفن و دفن حضرت زهرا(س)
علامه مجلسى، زندگانى حضرت زهرا علیها السلام ، مترجم محمد روحانى علىآبادى، تهران، انتشارات مهام، 1379ش:
امام صادق فرموده است: شاهدان دفن حضرت فاطمه سلمان فارسى، مقداد بن اسود، ابو ذر غفارى، عبد اللَّه بن مسعود، عبّاس بن عبد المطّلب و زبیر بن عوام بودند.
حاج شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج1، ص339:
با شنیدن خبر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها مردم جمع شده بودند و گریه مىكردند و انتظار بیرون آمدن جنازه را مىكشیدند، پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن جنازه به تأخیر افتاد، پس مردم متفرّق شدند و برگشتند چون پاسى از شب گذشت و دیدهها به خواب رفت جنازه را بیرون آوردند. حضرت امیر المؤمنین و حسن و حسین علیهم السّلام و عمّار و مقداد و عقیل و زبیر و ابوذر و سلمان و بُرَیْده و گروهى از بنى هاشم، و خواصّ آن حضرت بر حضرت فاطمه علیها السّلام نماز كردند، و در همان شب او را دفن كردند.
عزیر الله عطاردی: زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، ذیل عنوان: وفات و محل دفن حضرت زهراء ..... ص : 226
اسماء میگوید: فاطمه علیها السّلام وصیت كردند كه مرا جز علی و شما دیگرى نباید غسل دهد، در اثر این وصیت من و علی او را غسل دادیم، و در نماز او: علی، حسنین، عمار، مقداد، عقیل، زبیر، ابو ذر، سلمان، بریده، و گروهى از بنى هاشم شركت داشتند و او را در دل شب طبق وصیتش دفن كردند.
لازم به ذكر است كه علی رغم جستجوی گسترده در میان منابع كهن به سندی كه دلالت بر حضور زبیر داشته باشد بر نخوردیم و این مطلب تنها در میان كتب نویسندگان معاصر دیده میشود.
علت پنهان ماندن قبر حضرت زهرا (س) چیست؟
فلسفه اصلی مخفی بودن قبر حضرت زهرا سلام الله علیها مربوط می شود به وقایع و جسارتهایی که از طرف خلفای وقت و اطرافیان خلفا، به آن بزرگوار وارد شده بود، در این زمینه نقل شده است که حضرت زهرا(س) زمانی که وقت رحلتشان نزدیک شد و در بستر به حالت احتضار بسر میبردند، حضرت علی ـ علیه السّلام ـ بر بالای بسترشان آمدند و بعد از صحبتهایی که با همدیگر کردند، حضرت فاطمه(س) اجازه خواستند تا چند وصیّت به همسرشان علی ـ علیه السّلام ـ کنند.( حجه اللّه النجفی الرضوی الامیری، احتجاج الزهرا فاطمه، انتشارات فروزان، چاپ دوم، ص۲۱۰. (
از جملة وصایای حضرت زهرا(س) به علی ـ علیه السّلام ـ این بود که فرمودند: ای پسرعمو! اگر تا چند ساعت دیگر از دنیا رفتم جنازهام را شبانه تشییع کن و مراسم تشییع مرا اعم از غسل و کفن و نماز خواندن و دفن کردن باید در محیطی مخفی و پنهان انجام دهید و فقط به کسانی اجازه در تشییع دهید که ظلم و جفا نسبت به من روا نداشتهاند و حتّی به یک نقل، حضرت زهرا(س) تصریح کردند که نگذارید ابیبکر و عمر بر من نماز بخوانند و در تشییع جنازه من شرکت کنند. حال بحث در ایناست که علّت اجازه ندادن حضرت زهرا(س) در مراسم تشییع حضرت بیانگر چیست؟
یقیناً حضرت زهرا(س) با این کارشان میخواستند بار دیگر همانند جریان فدک مبارزهی جدیدی را با وصیّتنامة سیاسی خویش شروع کنند که ضربة سهمگینی به حکومت وقت وارد سازند. (خشاوی، شهین، زندگانی سیاسی حضرت زهرا(س)، تهران، نشر عابد، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص ۲۸۰).
فاطمة اطهر(س) با وصیّت خویش افکار خفتة مردم مدینه را بیدار میساختند و توجه افکار عمومی را نسبت به پایمال کردن حقّ خویش جلب میکردند) عاملی، سید جعفر مرتضی، رنجهای زهرا(س)، ترجمة محمد سپهری، قم، نشر ایام، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص ۲۲۳).
امیرالمؤمنین با عمل به وصیّت زهرا(س) اذهان جامعه را دچار شک و تردید کردند و مشروعیت خلیفه را زیر سؤال بردند و مظلومیت حضرت زهرا(س) را بیشتر آشکار ساختند و این سؤال را همیشه برای همگان مطرح کردند که چرا قبر زهرا(س) مخفی مانده است.
بدین طریق زمانیکه حضرت زهرا(س) از دنیا رفتند مردم سراسیمه به خانة حضرت زهرا(س) میآمدند و منتظر بیرون آمدن جنازه بودند که علی ـ علیه السّلام ـ به ابوذر فرمودند: برو و با صدای بلند اعلام کن که برگردند چرا که تشییع جنازة دختر رسولخدا امشب صورت نمیگیرد و به تأخیر افتادهاست. مردم که متفرق شدند حضرت علی ـ علیه السّلام ـ با کمک اسماء بدن حضرت را غسل و کفن کردند و در نیمة شب با عدهای از نزدیکان و یاران خویش که عبارت بودند. از: سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، عباس و زبیر و چند تن دیگر به همراه علی ـ علیه السّلام ـ جنازة دختر رسولخدا را شبانه تشییع کردند و شبانه به خاک سپردند و حضرت علی ـ علیه السّلام ـ قبر حضرت فاطمه(س) را همسطح زمین کردند و حتی روایت شده در چند نقطه در بقیع حضرت، قبر درست کردند تا دشمنان متوجه نشوند که قبر حضرت فاطمه(س) کدامیک است و این راز مخفی ماندن قبر فاطمه(س) برای همیشه مانده است و کسانی هم که حضور داشتند دیگر بعدها محل اختفاء قبر فاطمه(س) را بیان نکردند. (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ترجمة محمدجواد نجفی، انتشارات اسلامیه، ۱۳۵۴، جلد دهم، ص ۱۹۵).
مرحوم شیخ صدوق در علت دفن شبانه آن حضرت مىنویسد:
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِأَیِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ (علیها السلام) بِاللَّیْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا یُصَلِّیَ عَلَیْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ ].
علی بن ابوحمزه از امام صادق علیه السلام پرسید: چرا فاطمه را شب دفن کردند نه روز؟ فرمود: فاطمه سلام الله علیها وصیت کرده بود تا در شب وى را دفن کنند تا ابوبکر و عمر بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند. (الصدوق، أبو جعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱هـ)، علل الشرایع، ج ۱، ص۱۸۵، تحقیق: السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر: منشورات المکتبة الحیدریة ومطبعتها - النجف الأشرف، ۱۳۸۵ - ۱۹۶۶ م).
مرحوم صاحب مدارک رضوان الله تعالى علیه مىگوید:
إنّ سبب خفاء قبرها ( علیها السلام ) ما رواه المخالف والمؤالف من أنها ( علیها السلام ) أوصت إلى أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) أن یدفنها لیلا لئلا یصلی علیها من آذاها ومنعها میراثها من أبیها ( صلى الله علیه وآله ).
علت مخفى بودن محل دفن فاطمه سلام الله علیها آن گونه که مخالف و موافق نقل کردهاند این است که آن حضرت به امیرمؤمنان علیه السلام سفارش کرد تا او را شبانه دفن کند تا آنان که او را اذیت کرده و از ارث پدرش محروم کرده بودند بر وى نماز نخوانند. (الموسوی العاملی، السید محمد بن علی (متوفای۱۰۰۹هـ)، مدارک الأحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۸، ص۲۷۹، نشر و تحقیق مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، الطبعة: الأولی، ۱۴۱۰هـ).
بنابراین با توجه به مطالبی که عرض شد، علت مخفی ماندن قبر آن حضرت را می توان در امور زیر خلاصه کرد:
۱. اینکه، دشمنان و غاصبان حق آن مظلومه به قبر آن حضرت دسترسی نداشته باشند تا روزی در صدد نبش آن برنیانید.
۲. اینکه، خود آن حضرت خواستند که شبانه و مخفیانه، دفن شوند که به تبع آن قبرشان مخفی بماند.
۳. با توجه به محتوای وصیت ایشان در مورد دفن آن حضرت؛ می توان گفت که می خواستند با این کار، افکار عمومی را بیدار کرده و مردم را نسبت به ظلم حکام زمانشان نسبت به ایشان و علی(ع)، آگاه سازند، و لذا، این سوال را که چرا قبر حضرت فاطمه(س) مخفی ماند را برای همیشه در اذهان مردم زنده نگه دارند.
در پایان نقل یک قضیه خالی از لطف نیست: مرحوم آیت الله مرعشى نجفى(ره) ازپدر بزرگوارش مرحوم حاج سید محمود مرعشى نقل مى کردند که آن مرحوم در صدد بود که به هر وسیله اى که ممکن باشد، محل دفن حضرت زهرا را به دست آورد، به این منظور ختم مجربى را آغاز مى کند و چهل شب آن را ادامه مى دهد، تا درشب چهلم به خدمت حضرت باقر و یا حضرت صادق علیهما السلام شرفیاب مى شود، امام(ع) به ایشان مى فرماید: «علیک بکریمه اهل البیت » به دامن کریمه اهلبیت پناه ببرید. عرض مى کند: بلى من هم این ختم را براى این منظور گرفته ام که قبر شریف بى بى را دقیقا بدانم و به زیارتش بروم. امام(ع) فرمود: منظور من قبر شریف حضرت معصومه در قم مى باشد. سپس ادامه داد: براى مصالحى خداوند اراده فرموده که محل دفن حضرت فاطمه همواره مخفى بماند و لذا قبر حضرت معصومه را تجلیگاه قبرآن حضرت قرار داده است. هر جلال و جبروتى که براى قبر شریف حضرت زهرا مقدّر بود خداوند متعال همان جلال و جبروت را بر قبر مطهر حضرت معصومه(س) قرار داده است. (کریمه اهل بیت، ص۴۳).
منابع مورد استفاده در اين نوشتار:
۱-مقدمه منهاج الصالحين آيت الله وحيد خراساني
۲- بحارالانوار
۳- كافي
۴- امالي طوسي
۵- الخرائج و الجرائج
۶-علل الشرايع
۷-كشف الغمه
۸- امالي شيخ مفيد
و أهل مذهبهم و الرّاضين عنهم
و النّاهين و النّائين عن لعنهم
و الشّاكّين و المشكّكين فی كفرهم